eitaa logo
اندیشکده مطالعات یهود
24.6هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
840 ویدیو
213 فایل
🕋 لَتَجِدَنَّ أشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلّذينَ آمَنوا اليَهود 🕎 کانال تخصصی یهودشناسی 🌐 سایت: 👉 https://jscenter.ir 📧 دریافت پیام‌ها - بدون پاسخ‌گویی: 👉 @jsadmin 💳 شمارهٔ کارت برای حمایت مالی: 👉 6037-9974-7556-6817
مشاهده در ایتا
دانلود
🎯 دولت سازندگی و طبقه متوسط جدید (2) ✡️ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت 31) 🌐 سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری (7) 1️⃣ از دل همین استراتژی، سیاست‌های كه شامل ایده‌هایی مانند «تمرکز دولت بر اصلاحات اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد رقابتی» یا «سرمایه‌گذاری بی‌رویه‌ی کمپانی‌های خارجی» و «کاهش یارانه‌های دولتی» در شرایط پس از جنگ تحمیلی و همچنین «واردات بی‌رویه کالا» بود، چندین بحران شدید مانند «تورم بی‌سابقه‌ی 50 درصدی» و «بدهی‌های سنگین خارجی» درآمد! 2️⃣ مدیریت اصلاحات هم در دست کابینه‌ای بود که به تدریج با «فرسایش ایدئولوژیک» دست و پنجه نرم می‌کرد و به قول یهودی: 👈 رفسنجانی به محض دست گرفتن قدرت، کابینه‌ای را روی کار آورد که «رادیکال‌های کلیدی» در آن حضور نداشتند. این کابینه شامل «چهره‌های جدیدی» بود که «انجام تغییرات» در سیاست‌های ایران را وعده داده بودند و بیشتر به توانایی‌های «تکنوکراتیک» باور داشتند تا به «وفاداری و پاسداری از انقلاب اسلامی». 3️⃣ «چهره‌های جدیدی» که کنت پولاک از آنان به عنوان یاد می‌کند، همان طبقه‌ی هستند و نمایندگان این «طبقه‌ی جدید» را نیز می‌توان حلقه‌ی مدیران مشهور به مانند: محمدتقی بانکی، غلامحسین کرباسچی، عطاءالله مهاجرانی، سیدحسین مرعشی، محمدعلی نجفی، محسن نوربخش، بهزاد نبوی، محسن سازگارا و… نامید. 4️⃣ آنان در دولت، نزدیک‌ترین فراکسیون به هاشمی رفسنجانی بودند و اولین‌بار پس از انقلاب اسلامی، همان‌ها خود را ! خواندند. 5️⃣ مثالی واضح برای توضیح عملکرد آنان می‌توان آورد: ، نویسنده روزنامه لس‌آنجلس تایمز که برای نگارش کتاب «آخرین انقلاب بزرگ» ماه‌های متوالی را در ایرانِ دهه‌ی 1370 سپری کرده، می‌نویسد: 👈 آقای رفسنجانی پس از دست گرفتن قدرت، را به سمت «شهردار تهران» رساند تا این شهر را «زنده» کند و فرهنگسراهای جدیدی مانند «جایی بود که در آن ایران با غرب می‌آمیخت.» ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
🎯 دولت سازندگی و طبقه متوسط جدید (4) ✡️ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت 31) 🌐 سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری (7) 1️⃣ بنا به سرشت خود برای پیشبرد سیاست‌هایش دست به ائتلاف‌های سیاسی جدیدی می‌زد و کوشید تا بخشی از منتقدانش را یا با خود همراه کند یا در حاشیه نگه دارد. 2️⃣ اولین رگه‌های پیوند نیروهایی که خیلی زود به نام‌های و شناخته شدند را می‌توان در زمان آغاز انتشار روزنامه همشهری دید؛ وقتی غلامحسین کرباسچی در سال 1371 انتشار روزنامه شهرداری تهران را به ماشاالله شمس‌الواعظین سپرد. 3️⃣ شهردار تهران، را نیز به سمت رئیس منصوب کرد و بدین‌ترتیب پس از پیوند با روشنفکران دینیِ حامی عبدالکریم سروش، این‌بار هنرمندان لائیک را به صحنه‌ی مدیریت فرهنگی پایتخت برگرداند. اغلب چهره‌های فرهنگی و مطبوعاتی مورد حمایت «کارگزاران سازندگی» (مانند غریب‌پور) در دهه‌ی 1380 به‌نحوی علنی بخش‌هایی از پروژه را پیش بردند. 4️⃣ سپس قرعه به نام منتقدان شدیدِ سابق هاشمی رفسنجانی افتاد که در پایان دهه‌ی 1360 در قامت یکی از مخالفان سرسخت سیاست‌های تعدیل اقتصادی دولت ظاهر شدند و روزگاری در نقد رئیس جدید دولت در به عنوان ارگان مبارز می‌نوشتند: ما نمی‌توانیم «گرسنگان» خود را با تکه نانی که «غرب» به ما قرض می‌دهد، «راضی» کنیم. 5️⃣ چندی نگذشت همین منتقدان که سر از «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» یا برخی از بخش‌های درآوردند، دیگر به هزینه‌های زیان‌بار «توسعه اقتصادی لیبرالیستی» اعتراضی نمی‌کردند، بلکه برای دوره‌ی زمانیِ پس از آن هم پشبرد فاز جدیدی از را در سر داشتند!! 6️⃣ هفته‌نامه بیان و روزنامه سلام نیز مواضع «ضد سرمایه‌داری» و «ضد آمریکایی» خود را فراموش کردند و به تریبونی برای ترویج اندیشه‌های تغییر مسیر دادند. این تغییر موضع که جناح موسوم به مانند عبدالکریم سروش نیز آن را می‌پسندیدند، از قضاء توسط برخی از اعضاء بلندپایه‌ی حلقه‌های سیاسی سکولار و بالاخص حلقه‌ی ماهنامه کیان و فصلنامه نگاه نو مدیریت می‌شد. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
🎯 دولت سازندگی و طبقه متوسط جدید (5) ✡️ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت 31) 🌐 سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری (7) 1️⃣ کسانی چون علی میرزایی، محمدتقی بانکی، محسن سازگارا و بهزاد نبوی یا اقتصاددانانی مانند فخرالدین عظیمی به‌سبب ضریب نفوذ و مناصبشان در شرکت‌های عظیم صنعتی مانند شرکت ملی فولاد ایران یا مراکزی مثل سازمان برنامه و بودجه، وزارت صنایع و معادن و وزارت امور اقتصادی و دارایی در مرکزیتِ سیاستگذاری‌های اصلاحی حضور داشتند. آن‌ها همزمان مجلاتِ مبلّغ را با تکیه بر آراء فلاسفه انگلیسیِ از جمله سِر و سِر نیز نشر می‌دادند و برای اشاعه‌ی این تفکر، سرمایه‌گذاری کلانی را متقبل گشتند. 2️⃣ یک لایه عمیق‌تر برویم. اسناد تاریخی به ما می‌گویند هم در کسوتِ حامی اکبر و هم تحت حمایت او زندگی‌اش را می‌گذراند. اصلاً سروش در نامه‌هایش عنوان «سردار بزرگ آزادگی» را به لقب «سردار سازندگی» افزود و از ابتدای دهه 1370 با او دیدارهای خصوصی داشت. رئیس دولت نیز در پاسخ به برخی شکوائیه‌های سروش، از (وزیر وقت اطلاعات) به‌سبب ایجاد محدودیت‌های سیاسی برای او بازخواست می‌کرد و در آخر، هاشمی رفسنجانی را به حمایت از این چهره‌ی کلیدیِ واداشت؛ چنان‌که پیوندهای سروش با از همین مقطع آغاز شد. 3️⃣ همچنین به پیشنهاد در سال 1371 و همزمان با اوج انتقاد انقلابیون نسبت به رواج دینی، رئیس‌جمهور حکم عضویت در هیات امنای انجمن آثار و مفاخر فرهنگی را به او داد. این چنین، عبدالکریم سروش نیز نه یک «روشنفکر» یا به تعبیر خودش «قدرتمندی بدون مسند و سمت» بلکه شخصیتی حاضر در قشر صاحب‌منصبانِ به حساب می‌آید؛ هر چند مسئولیتش مانند وقتی سخنگوی ستاد انقلاب فرهنگی در آستانه‌ی دهه 1360 بود، به چشم نمی‌آمد. 4️⃣ بنابراین اغلب اینان، علیرغم ادعاهای امروز خود، هیچ‌وقت در «بیرونِ قدرت» حضور نداشتند یا «حاشیه‌نشین» نبودند، بلکه «بازی در متنِ» سیاست را تجربه کرده‌اند. آن‌ها «مغز» اصلاحات اقتصادی را به‌گونه‌ای ساختند که سرنوشت و سرشت آن پیوند ناگزیری با مرحله‌ی ظهور «سیاستمداران تجدیدنظرطلب» داشت و خودشان را هم آماده‌ی بازی در این نقش تازه می‌کردند. شکّی نیست که این یک بود و سیدحسین مرعشی (رئیس وقت دفتر هاشمی رفسنجانی) ضمن افشای پیوند پنهان با سکولارها درباره‌اش می‌گوید: 👈 ما به‌عنوان کسانی که در دولت آقای هاشمی رفسنجانی حضور داشتیم، متوجه بودیم که دوره‌ی ایشان هم در حال تمام شدن است و باید بعد از خود را «مدیریت» کنیم. این مسایل مرتب در حاشیه جلسات دولت و جلسات مختلف مطرح می‌شد. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
🎯 دولت سازندگی و طبقه متوسط جدید (6) ✡️ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت 31) 🌐 سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری (7) 1️⃣ همین ایام، یک جدال پنهان و وسیع در نقطه‌ای حساس درگرفت. در کنار تبعاتِ اجرای سیاست‌های تعدیل اقتصادی، پروژه در عرصه «فرهنگ» نشانه‌های بارزی از پیشرفت خود نشان می‌داد و به‌عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کابینه‌ی نقش مؤثری را در «پروژه استحاله» ایفا کرد. 2️⃣ روایت می‌کند وزارت 11 ساله خاتمی با تجربه‌ی حضور در 3 دولت متفاوت از زمان نخست‌وزیری میرحسین موسوی او را نه تنها در مقابل نقد رسانه‌هایی مانند ، بلکه در جلسات محرمانه شورای عالی امنیت ملی و با حضور منتقدانی کار کشته قرار داد. 3️⃣ منتقد سرسخت او این بار نیز بود که غیر از حضور فعال در کادر رهبری دفتر سیاسی سپاه پاسداران از سال‌های نخست دهه 1360 ابتدا در نشریه داخلی «رویدادها» (ویژه فرماندهان سپاه پاسداران و مسئولان ارشد نظام) و سپس در نشریه «رویدادها و تحلیل» (ویژه اعضاء سپاه پاسداران) می‌نوشت. 4️⃣ همزمان با انتشار و دعوت از چهره‌های نزدیک به ، رهبر معظم انقلاب در سال 1371 به حسین شریعتمداری ماموریت دادند تا به «تحلیل محتوا» سرمقاله‌های 10 شماره از روزنامه همشهری بپردازد. شریعتمداری تحلیل خود را به محضر آیت‌الله خامنه‌ای ارائه کرد و مقام معظم رهبری پس از مطالعه آن در یادداشتی خطاب به حجةالاسلام حجازی مرقوم فرمودند: 👈 «این تحلیل، بسیار خوب، تیزبینانه و دقیقاً منطبق بر همان برداشتی است که من از مطالعه‌ی آن چند شماره داشتم. البته آنچه من مجملاً درک می‌کردم، در این نوشته به‌روشنی تبیین و برای آن اتخاذ شواهد شده است. به ایشان [حسین شریعتمداری] بگویید این نوشته را ویرایش لفظی اگر می‌خواهند بکنند، شاید لازم باشد در زمانی نزدیک به نحوی انتشار یابد». 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 yon.ir/Fb6xu ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
🎯 دولت سازندگی و طبقه متوسط جدید (7) ✡️ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت 31) 🌐 سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری (7) 1️⃣ سال 1371 اتفاقی افتاد که شکاف میان دولت سازندگی با را آشکار می‌کرد. که به‌عنوان یکی از اعضاء کمیسیون ویژه بررسی انتخاب شده بود، در جلسات محرمانه‌ای که در شورای عالی امنیت ملی برگزار می‌گشت با (وزیرِ وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی) انتقادات مستندی را از پیامدها و طبعات شیوه دولت و سیاست‌های تکنوکرات‌ها در میان گذاشت. 2️⃣ این جلسات به صحنه مباحثه دوجانبه خاتمی و شریعتمداری تبدیل شد. وزیر، هوادار بود و آن را اقتضاء سیاست‌های تکنوکراتیک دولت در دیگر حوزه‌ها می‌دانست. در مقابل، شریعتمداری خواهان اجرای بود و به‌شدت با باج دادن به مخالفت می‌کرد. 3️⃣ در مقام دبیر شورای عالی امنیت ملی، مسئول برگزاری این جلسات ویژه بود و گزارشِ آن را به رهبری و رئیس جمهوری می‌داد. سرانجام خاتمی پس از اعتراضات گسترده‌ای که به تریبون نماز جمعه نیز کشیده شد، روز 3 خرداد 1371 از سمتش استعفاء داد. می‌گوید خاتمی پس از خاتمه‌ی بحثی مفصل و پرالتهاب با حسین شریعتمداری گفت: 👈 مشکل آقایان من هستم. «تهاجم فرهنگی» امثال بنده‌ایم و برای همین می‌روم استعفاء می‌دهم. 4️⃣ سیدمحمد خاتمی و همچنین عبدالله نوری (وزیر کشور) و مصطفی معین (وزیر علوم) استعفاء دادند، ولی راه خودش را می‌رفت. او در مسیر تقویت خاستگاه‌های طبقه‌ی جدید سکولاری افتاد که 16 سال قوه مجریه را در سیطره‌ی خود داشتند؛ چه در عصر چه در دوره‌ی و منطقاً تعابیری مانند «حاشیه‌نشینی نخبگان سکولار» یا «رانده شدگان از درون قدرت» درباره‌شان معنا نمی‌یابد. 5️⃣ این طیف ابتدا تحت عنوان جمعی از در انتخابات مجلس پنجم وارد عرصه «رقابت سیاسی» شدند. پس نه فقط «حاشیه‌نشین» نبودند، بلکه درگیر تجربه‌ی اولین «رقابت سیاسی» فراگیر هم شدند. لیست نامزدهای آن شامل بخشی از «کابینه‌ی کار» آقای هاشمی و حتی شامل نام دخترش هاشمی رفسنجانی بود که از نظریه‌های فمینیستی سکولار هواداری می‌کرد. او روی دومین کرسی مجلس پنجم در استان تهران نشست و کارگزاران به یک فراکسیون اقلیت، اما قدرتمند در مجلس تبدیل شد. 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 yon.ir/Fb6xu ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
🎯 دولت سازندگی و طبقه متوسط جدید (8) ✡️ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت 31) 🌐 سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری (7) 1️⃣ نقش در این جمعیت [كارگزاران] به هیچ عنوان یک «راز پنهان» به شمار نمی‌رود. اکثریت کاندیداهای این «حزب نوپا» و برخاسته از «سرمایه‌داری نوپا» را فعالان سیاسی‌ای تشکیل می‌دادند که حاضر به حمایت انتخاباتی از آنان نشد. از این رو، هاشمی رفسنجانی با حمایت غیررسمی از کارگزاران میانی و بعضاً کلان دولت خود، آنان را تشویق به ارائه لیستی جداگانه برای کاندیداتوری در پارلمان کرد. 2️⃣ با پیروزیِ نه چندان چشمگیر آنان، یک پیام سیاسی جدید هم مخابره می‌گشت و این‌که «سرمایه‌داری نوکیسه» دیگر در قامت یک «حزب سیاسی عمل‌گرا» حاضر می‌شود. نوع کنشِ همراه با «رانت‌جویی» و «سودانگاری» آنان ما را به یاد تئوری «نهادسازی لیبرال» می‌اندازد، نه به یاد یک رقابت منصفانه سیاسی. طبیعتاً از درون این طیف‌ها و قشرها دوباره ردپای همان «سیاستمداران عمل‌گرا» دیده خواهد شد. این اتفاق نیز افتاد؛ جایی که استاد ایران‌شناسی دانشگاه نتیجه گرفت: 👈 «در انتخابات مجلس پنجم اتحاد محافظه‌کاران و عمل‌گرایان پایان یافت.» 3️⃣ دیگر بوی تأسیس یک جدید به مشام می‌خورد و احتمال می‌رفت جمعیت نوپای با پشتوانه رئیسِ دولتی که سعی در «بهبود رابطه با غرب» داشت، بتواند نقش‌های مهمتری را در ساخت سیاسی کشور برعهده گیرد. عقبه‌های تئوریک و مخزن معرفتی آنان هم به حلقه‌های کیان و آئین گره خورد (كه ترجمه‌ی دست سوم آراء فلاسفه غرب است). 4️⃣ بدین‌ترتیب یک جبهه‌ی سیاسیِ به‌شدت ناهمگون خود را آماده اعلام موجودیت می‌کرد که به گفته‌ی : 👈 «در انتخابات ریاست جمهوری سال 1376 با پشتیبانی هاشمی، با به نحو شگفت‌انگیزی همراه یکدیگر شدند»! 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 yon.ir/Fb6xu ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
🎯 گارتن‌اش و حجاریان زوج‌های ناکام براندازی (4) ✡️ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت 32 / آخر) 🌐 سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری (8) 1️⃣ به گمان برای تحلیل «انقلاب‌های مخملی» باید از اصطلاح Refolution (رفولوسیون) که تلفیقی از 2 اصطلاحِ «اصلاحات» (رفرم) و «انقلاب» (رولوسیون) است استفاده کرد. در این تعریف: Refolution تکاپویی است بر اساس استراتژی «فشار از پایین، چانه‌زنی از بالا» و رویدادها را به‌گونه‌ای سامان می‌بخشد که پیامد آن عدم «مشروعیت قانونی» حاکمیت سیاسی و جابه‌جایی بسیاری از شخصیت‌های دولتی در «پست‌های کلیدی» می‌شود. نتیجه‌ی این استراتژی در یک نظام حکومتی ابتدا به (دگردیسی و استحاله ارزش‌ها) و سپس به «دگرگونی‌های ساختاری» خواهد انجامید. 2️⃣ در نخستین سالگرد انتخابات دوم خرداد، وقتی به گفت‌وگو با اکبر گنجی در هفته‌نامه راه نو نشست، گفت ما راهی جز اتکا به این استراتژی نداریم: 👈 «فشار از پایین و چانه‌زنی از بالا» معطوف به دو پویش جمهوریت و مشروطیت است؛ یعنی حضور گسترده مردم در صحنه و نخبگانی که بتوانند از این انرژی و نیرو استفاده کرده و با بازکردن فضایی سیاسی، مطالبات را طرح کنند و به اصطلاح «انسداد سیاسی» را برطرف کنند. هردوی این‌ها شرط لازم تداوم مردم‌سالاری است. 3️⃣ حجاریان با اتکاء به چارچوب نظریه‌ی گارتن‌اش می‌گوید: «دوم خرداد یک یوم‌الله و یوم‌الناس» و «نقطه‌ی تلاقی جمهوریت و مشروطیت» است که در آن، هر دو «رود» به یک «دریا» ریختند. در چنین فرآیندی از یک طرف «نخبگان به دنبال تحدید قدرت از بالا» هستند؛ نخبگانی که به گفته‌ی او در زمان دولتِ به حاشیه رانده شدند، مثل که «پس از استعفاء از وزارت ارشاد از دستگاه رسمی حذف شد.» این نخبگان با «چانه‌زنی از بالا» سبب تأیید صلاحیت خاتمی گشتند و از طرف دیگر بسیج اجتماعی از پایین که زمینه‌ی این تحدید را فراهم می‌کنند! 4️⃣ حجاریان ادامه می‌دهد: «فشار توده‌ها از پایین مانع شد تا خاتمی از میدان رقابت انتخاباتی حذف نشود.» در نگاه او، این توده‌ها که به واسطه‌ی «سیاست‌های تعدیل اقتصادی هاشمی» به حاشیه و زیر خط فقر رانده شدند، خود را متضرر از این سیاست‌ها می‌دانستند و «با نخبگان بیرون از حکومت جفت شدند.» در نتیجه «ترکیبی از نخبگان و توده‌ها دوم خرداد را به وجود آورده است»!! 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 yon.ir/GartonAsh ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
🎯 گارتن‌اش و حجاریان زوج‌های ناکام براندازی (6) ✡️ ارتش سرّی روشنفکران (قسمت 32 / آخر) 🌐 سیاستمداران عملگرا و دولت سرمایه‌داری (8) 1️⃣ صرفاً در یک جا می‌توان با توافق داشت و این‌که شکل‌گیری انتخابات سال 1376 را باید واکنشی انتقادی به علمکرد دانست، ولی او پایگاه اجتماعی بانیان و حاملان هر دو پویش «مشروطیت» و «جمهوریت» را در طبقاتی می‌جوید که تولدشان نتیجه‌ی اجرای سیاست‌های «تعدیل اقتصادی» بود! 2️⃣ به تعبیر سعید حجاریان، این «طبقه متوسط» در انتخابات 1376 برای تعقیب و تحقق «مطالبات سکولار» خود به حرکت درآمد: 👈 «پویش جمهوریت» هنگامی آغاز می‌شود که توده‌های مردم برای طرح «مطالبات این جهانی» (سکولار/ عرفی) به صحنه بیایند… «جمهوری‌خواهی» بر این اصل مبتنی است که توده‌ها «باروت» هستند. تنها باید با کبریت زدن به انبار باروت تور اختناق را پاره کرده تا انرژی توده‌ها آزاد شود و سیاست، توده‌ای شده و مردم به صحنه بریزند. حاملین این پویش «روشنفکران» متعلق به «طبقات متوسط شهری» هستند… دو پویش «مشروطه‌خواهی» و «جمهوری‌خواهی» در آستانه‌ی دوم خرداد همدیگر را پیدا می‌کنند و با همکاری یکدیگر «حماسه دوم خرداد» را خلق می‌کنند. 3️⃣ برخلاف این پندارها، روند به‌گونه‌ای دیگر بود. از درون خاستگاه‌های طبقات «محروم» و «مستضعف» (که هاشمی رفسنجانی با تغییر نام انقلابی‌شان همواره آنان را خطاب می‌کرد و حقوق‌شان برخلافِ آموزه‌ها و توصیه‌های مؤکد امام خمینی (ره) و رهبری نادیده گرفته می‌شد) یک حرکت انتقادی علیه آن در انتخابات با هدف «بازگشت به اصول انقلاب اسلامی» شکل گرفت. 4️⃣ هاشمی رفسنجانی می‌پنداشت زیر چرخ توسعه اقتصادی، طبقه‌ای «له» می‌شوند و البته این از «هزینه‌های ناگزیر سازندگی» کشور است! ولی آن «طبقه فراموش شده» در دوم خرداد 1376 برای استیفای حقوق خود به حرکت درآمد و دوباره در سوم تیر 1384 به پا خاست؛ همان «طبقه‌ی محروم» که به فرموده‌ی امام خمینی (ره) تنها «گردانندگان و برپادارندگان واقعی انقلاب‌ها هستند.» 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 yon.ir/GartonAsh ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ پُکر انگلیسی، مشروطه‌طلبی، سرمایه‌داری (٢) 1⃣ سال ١٣٧٢ از این نیروها و اعضاء مرکزیت سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی برای اجرای طرحی جدید با عنوان «پروژهٔ توسعه سیاسی» در مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری (به‌ریاست سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها) دعوت کرد و مسئولیت مستقیم آن را در کسوت معاون سیاسی مرکز برعهده گرفت. 2⃣ همدوش او و ، ٧ چهرهٔ برجستهٔ دیگر شامل بهزاد نبوی، عباس عبدی، محسن آرمین، هاشم آغاجری، علیرضا علوی‌تبار، عماد افروغ و محسن کدیور ترکیب شورای سیاستگذاری مرکز را می‌ساختند. 3⃣ عبدی به سمت «معاون فرهنگی» مرکز منصوب شد و افروغ نیز که در دهه ١٣۶٠ از اعضاء دفتر سیاسی سپاه پاسداران در شیراز به‌شمار می‌رفت، به‌تدریج پیوندهای نزدیکی با سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یافت و سرانجام به سمت مدیریت «گروه اجتماعی» این مرکز رسید. کدیور نیز در رأس «معاونت اندیشه اسلامی» قرار گرفت. 4⃣ اما پشت‌صحنهٔ این تئوریسینی کم‌حاشیه به‌نام به‌چشم می‌خورد که سال ١٣۶١ با دکترای «تئوری سیاسی» از دانشگاه لیورپول انگلستان به تهران آمد و در مرکز ترجمهٔ تئوری‌های «دموکراتیزاسیون» برای گذار از سنت به مدرنیته نشست؛ گرچه حجاریان می‌گفت به‌سبب حساسیت‌های عمومی نباید از واژهٔ «دموکراتیزاسیون» به‌عنوان سرشناسهٔ پروژه استفاده کرد. 5⃣ گزارش‌های پژوهشی مرکز مستقیماً روی میز رئیس‌جمهور قرار می‌گرفت و حاوی توصیه‌های راهبردی برای حاکمیت فرهنگِ سیاسی مدرن بر کشور بود. اغلب پیشنهادات این گروه در دوره به صحنهٔ اجرا آمد. البته اکبر هاشمی رفسنجانی می‌گفت: 👈 «آقای خاتمی تقریباً در مسیر سیاست‌های دورهٔ مسئولیت من پیشرفت کردند. اگر من هم می‌خواستم ادامه دهم، به همین جاها می‌رسیدم.» 📚 پیام فضلی‌نژاد، ارتش سرّی روشنفکران ✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
✡ پُکر انگلیسی، مشروطه‌طلبی، سرمایه‌داری (۴) 1⃣ بسیاری از مسئولان میانی کشور یا فعالان سیاسی مانند که پیش‌تر رویکردهای ارزشی داشتند، با بورسیه‌های دولتی‌ای که وزیر علومِ به آنها داد، روانهٔ انگلستان و... گشتند و بعدها در میانهٔ دههٔ ١٣٧٠، بخش مهمی از آنان در زمرهٔ حامیان درآمدند. 2⃣ تخصیص این بورسیه‌ها برخلاف توصیه‌های راهبردی امام خمینی (ره) در حوزهٔ آموزش‌عالی مدیریت شد و بخشی از زمینه‌های رشد را در ایران تسهیل ساخت. 3⃣ نه‌تنها و بخش مهمی از کنشگران سیاسی مانند سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها، سیدمحمد خاتمی و سعید حجاریان را زیر چتر معرفتی‌شان داشتند، بلکه ابتدا در نیمهٔ دههٔ ١٣۶٠ و سپس از سال ١٣٧٢ دو تئوری برجستهٔ انگلیسی را به‌مثابه مبنای اصلاح‌طلبی برگزیدند: 👈 یکی تئوری 👈 و دیگری اندیشهٔ که دو فیلسوف انلگیسی، یعنی و از احیاگران آن در قرن بیستم به‌شمار می‌رفتند. 4⃣ برای همین آنان «انقلاب باشکوه انگلیس» را یگانه الگوی «مشروطیت» تلقی می‌کردند و برای رسیدن به این نقطه با صراحت از «مدل انگلیسی اصلاحات» دفاع می‌کرد، چنان‌که آن را «دموکراسی بدون مرگ» می‌دانست. 5⃣ بنابراین، وقتی در اولین گفت‌وگوی خود پس از پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری پای میز مصاحبه با ماهنامهٔ اطلاعات سیاسی اقتصادی نشست، به‌صراحت تأکید کرد: راه برای دموکراتیزاسیونِ حکومت ایران مبتنی بر تجربه‌های تاریخی و آموزه‌های معرفتی انگلیسی‌هاست: 👈 این همان راهی است که از قرن دوازدهم با «ماگنا کارتا» یا «منشور بزرگ» شروع کرد و کلمهٔ کارتا، چارت و «مشروطیت» هم از همین‌جا مشتق شده است. 📚 پیام فضلی‌نژاد، ارتش سرّی روشنفکران 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 https://jscenter.ir/slave-jews/muslim-zionism/9542 ✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
✡️ هاشمی و خاتمی: دو روی یک سکه؟ 1️⃣ به‌سوی غلتید و «اکبر هاشمی رفسنجانی» بانی تحولاتی شد که آثار زیان‌بار آن، سال‌ها بعد گریبان خودش را نیز گرفت. او البته در ظاهر سعی می‌کرد بیشتر روی مسائل اقتصادی متمرکز باشد و شخصیت سیاسی‌اش را هر چه بیشتر از حاشیه‌های دولتش در حوزهٔ فرهنگ و سیاست دور نگه دارد. 2️⃣ با این حال حتماً به پیامدهای فرهنگی و سیاسی استراتژی کابینه‌اش اشراف داشت؛ همان استراتژی‌ای که متحدان پنهان روزهای ریاست‌جمهوری و منتقدان آشکارش در عصر آن را نشان‌دهندهٔ «سیمای مترقّی بورژوازی» خواندند. 3️⃣ «مانیفست دولت» و «سیمای سیاست» هاشمی رفسنجانی عنوان مشهور بود. چنان‌که بعدها نوشتند: «هاشمی رفسنجانی به جنگ گفتمان رسمی انقلاب رفت؟!». خطبه‌های نمازجمعه او خبر از ظهور سیاست‌هایی جدید می‌داد که با آموزه‌های امام و رهبری تعارض داشت. 4️⃣ رئیس چاره‌ای نداشت تا برای مشروعیت‌بخشی به برنامهٔ «توسعه اقتصادی» خود به قرائتی تازه از زندگی پیامبر اعظم (ص) اتکاء کند. به‌تدریج، و «دین» نهم در نظر، بلکه در عمل با هم در می‌آمیخت! 5️⃣ در لحظه‌ای از همان خطبه‌ها، وقتی به نکوهش شدید «زندگی فقیرانه» و «حزب‌اللهی‌های یقه‌چرکین» دست زد، با استناداتی روایی گفت: 👈 «رسول اکرم برای هر زن [از زنان خود] یک اتاق تهیه کرده بودند، در حالی‌که دیگران فاقد آن [امکانات] بودند.» 6️⃣ این قرائت‌ بعدها به جایی رسید که تابستان سال١٣٨٧ سردبیر ارگان‌مطبوعاتی‌حزب‌کارگزاران به‌صراحت ادعا کرد: اگر حضرت خدیجه (س) به‌عنوان یک در کنار حضرت محمد (ص) نبود، «پیامبر به انجام رسالت خویش موفق نمی‌شد»!! ✍️ پیام فضلی‌نژاد ✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter
✡️ دولت سازندگی و طبقهٔ متوسط جدید 1️⃣ یهودی در کتاب «معمای ایرانی» پس از روان‌شناسی سیاسی ، شخصیت او را هم یک «میانه‌روی لیبرال واقعی» و هم موجودی «جاه‌طلب» که «سیاست‌های وی همواره تابع منافع زندگی سیاسی حرفه‌ای‌اش است» تشخص داده و مدعی شد: «همواره از آشتی با ایالات متحده طرفداری می‌کند.» 2️⃣ کنت پولاک در کتابش لیستی از سیاست‌های را برای نزدیکی به ایالات متحده آمریکا ارائه می‌دهد؛ لیستی که البته هیچ‌گاه در مقام انکار اهداف آن برنیامد و خودش بارها اذعان کرد که در پی «بهبود و برقراری ارتباط با آمریکا» بوده، اما: «هربار رهبر انقلاب اسلامی مانع از این کار شده‌اند.» 3️⃣ از دل همین استراتژی، سیاست‌های (شامل ایده‌هایی مانند «تمرکز دولت بر اصلاحات اقتصادی مبتنی بر بازار آزاد رقابتی» یا «سرمایه‌گذاری بی‌رویهٔ کمپانی‌های خارجی» و «کاهش یارانه‌های دولتی» در شرایط پس از جنگ تحمیلی و همچنین «واردات بی‌رویهٔ کالا»)، چندین بحران شدید مانند «تورم بی‌سابقهٔ ۵٠درصدی» و «بدهی‌های سنگین خارجی» درآمد. 4️⃣ مدیریت اصلاحات هاشمی رفسنجانی هم در دست کابینه‌ای بود که با دست‌وپنجه نرم می‌کرد و به‌قول پولاک: 👈 رفسنجانی به‌محض دست‌گرفتن قدرت، کابینه‌ای را روی کار آورد که شامل «چهره‌های جدیدی» بود که «انجام تغییرات» در سیاست‌های ایران را وعده داده بودند و بیشتر به توانایی‌های باور داشتند تا به «وفاداری و پاسداری از انقلاب اسلامی». 5️⃣ «چهره‌های جدیدی» که کنت پولاک از آنان به‌عنوان یاد می‌کند، همان طبقهٔ هستند و نمایندگان این «طبقهٔ جدید» را نیز می‌توان حلقهٔ مدیران مشهور به دانست. آنان اولین‌بار پس از انقلاب اسلامی، خود را خواندند. 6️⃣ مثالی واضح برای توضیح عملکرد آنان می‌توان آورد: ، نویسندهٔ روزنامهٔ لس‌آنجلس تایمز که برای نگارش کتاب «آخرین انقلاب بزرگ» ماه‌های متوالی را در ایران دههٔ ١٣٧٠ سپری کرده، می‌نویسد: آقای رفسنجانی پس از دست‌گرفتن قدرت، را به سمت «شهردار تهران» رساند تا این شهر را «زنده» کند، و فرهنگسراهای جدیدی مانند فرهنگسرای بهمن، «جایی بود که در آن ایران با می‌آمیخت.» ✍️ پیام فضلی‌نژاد ✅ اندیشکدهٔ مطالعات یهود: 🇮🇷👉 @jscenter