eitaa logo
خاکریز خاطرات شهیدان
6.6هزار دنبال‌کننده
766 عکس
253 ویدیو
13 فایل
✅️ان‌شاءالله هر روز خاطراتی از شهدا [بصورت عکس‌نوشته‌های گرافیکی و...] تقدیمتون میشه 💢هرگونه استفاده #غیرتجاری از عکس‌نوشته‌ها به نیت ترویج فرهنگ شهدا،موجب خشنودی و رضایت ماست ♻️با تبلیغ کانال؛در ثواب نشر فرهنگ شهدا شریک شوید ا🆔️پشتیبان: @gomnam65i
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امام؛ این‌گونه امام شد... گلایه‌ای از سرِ اخلاص... ▪️۱۴خرداد؛ سالروز عروجِ ملکوتیِ امام خمینی (ره) گرامی‌باد ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ارادتِ شگفت‌انگیز شهید طیب حاج‌رضایی و امام خمینی... امام فرمود: طیب نیازی به شفاعت من نداره ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۶۳ 🔸اطاعت محض از ولایت‌فقیه این شکلیه... |امام خمینی«ره» به صیاد شیرازی دستور اکید دادند که شمال‌ِغرب کشور ناامن است و فقط شما می‌توانید امنیت را در آنجا برقرارکنید. صیاد هم بلافاصله در خانه‌ی خود ستادی‌ تشکیل داده و افرادِ موردِ اعتماد را برای اجرایِ امر امام‌خمینی انتخاب کرد... شهید صیاد شیرازی جوری مطیعِ ولایت فقیه بود که می‌گفت: قسم می‌خورم که اگر امام خمینی«ره» بفرمایند لباس نظامیت را بکن یا ( جای فرماندهی) درجه‌ی گروهبان سومی بزن، اینکار را بدونِ کمترین ناراحتی انجام خواهم داد. 👤خاطره‌ای از زندگی سپهبد شهید علی صیادشیرازی 📚منبع:پایگاه اینترنتی شهید آوینی 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸 تیر خورد به همونجایی از پیکرش؛ که گفته بود... 🌼 |اسمش هوشنگ بود؛ اما اومد با پدر و مادرش صحبت کرد و ازشون خواست اسم بهتری براش انتخاب کنن. پدر و مادر هم به یاد امیرالمومنین علی علیه‌السلام؛ اسمش رو امیر گذاشتند... 🌼 |امیر همراه با قیام‌کنندگان ۱۵ خردادِ ورامين راهی شد. توی مسیر برادرش پرسید: امیر! اگه از اينجا برگرديم چی میشه؟ امیر هم جواب داد: كوفی‌ها برگشتند، ما اهل كوفه نيستيم كه برگرديم... 🌼 |دایی‌اش توسط رژیم شاه دستگیر شده بود. وقتی امیر اومد خونه، دید مادرش داره بی‌تابی می‌کنه. امیر پرسید: مادر جان! چرا گريه می‌كنی؟ مادرش هم جواب داد: دايی‌ات رو دستگير كردند... امير گفت: مادر جان! اين كه گريه كردن نداره... بعد با انگشت به قلبش اشاره کرد و ادامه داد: مادر عزيزم! ای كاش در راه اسلام تيری به قلبم بخوره و به شهادت برسم... وقتی توی تظاهرات ۱۵ خرداد شهید شد، رفتم بالای سرش؛ دیدم گلوله دقیقاً خورده به همونجایی كه با انگشت نشون داده بود... 👤خاطراتی از زندگی شهید امیر معصومشاهی 📚 منبع: نویدشاهد [بنیادشهید و امور ایثارگران] ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۶۴ 🔸اینجوری پشتِ همدیگه باشیم... |باباش نانوا بود و با برادرهاش توی نانوایی به ایشون کمک می‌کردند.یه روز امیر شنید که یکی از نانوایی‌ها برا پختِ نان فرداشون آرد ندارند. با اینکه سنش‌کم بود؛ نه تنها خوشحال نشد از اینکه یه نانوایی آرد نداره و ممکنه مشتری خودشون‌ بیشتر بشه؛ بلکه به در و دیوار زد، تا براشون آرد جورکنه. همون شب رفت گندم پیدا کرد؛ بعد به یه آسیابان اصرار و خواهش کرد که گندم رو آسیاب کنه؛ تا نزدیکای صبح هم بیدار موند و آردها رو الک کرد. حدود ساعت 4 صبح بود که آردهای آماده شده رو رسوند درِ اون نانوایی. بعد هم رفت درِ خونه‌ی نانوا و بهش گفت: اینم آرد برا اینکه بتونی واسه مردم نون بپزی... 👤خاطره‌ای از زندگی شهید امیر معصومشاهی 📚منبع: نویدشاهد “بنیادشهید و امور ایثارگران” 🔰دانلود کنید:دریافت قاب‌نوشته[طرح مربع] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح ویژه] با کیفیت اصلیدریافت قاب‌نوشته[طرح مستطیل] با کیفیت اصلی ‌‌‌‌____________________ 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم: @khakriz1_ir ●واژه‌یاب:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا