✍️ وقتی ترس از قضاوت، زندگی را فلج می کند...
اضطراب اجتماعی یکی از شایعترین مشکلات روانشناختی است که هم زنان و هم مردان را درگیر میکند. در این اختلال، فرد هنگام حضور در جمع دچار ترسی شدید میشود؛ بهگونهای که حتی نشستن یا بودن در کنار دیگران برای او دشوار و طاقتفرساست. نتیجه این وضعیت، تمایل شدید به اجتناب و کنارهگیری از موقعیتهای اجتماعی است.
اما در پس این مشکل چه میگذرد؟ یکی از ریشههای اصلی اضطراب اجتماعی، نگرانی شدید از قضاوت شدن توسط دیگران است. افرادی که در کودکی به طور مداوم با دیگران مقایسه شدهاند یا در خانوادههایی بزرگ شدهاند که حفظ آبرو و نگاه دیگران بیش از حد برجسته بوده، بیش از دیگران در بزرگسالی مستعد ابتلا به این مشکلاند.
چنین افرادی دائماً با پرسشهایی ذهنی درگیرند: «دیگران درباره من چه فکری میکنند؟»، «آیا در نظر آنها فرد خوبی هستم؟»، «نکند اشتباه کنم و مسخره شوم؟». این افکار مزاحم و تکراری بهقدری شدت میگیرند که یا باعث قفلشدگی کامل میشوند، یعنی فرد اساساً توان هیچ واکنشی را ندارد، یا در بهترین حالت فرد با اضطراب شدید در جمع حاضر میشود و تنها راه آرام شدن را ترک سریع آن موقعیت میداند.
به این ترتیب، اضطراب اجتماعی تنها یک ترس ساده از جمع نیست، بلکه نوعی درگیری عمیق روانی با قضاوت و نگاه دیگران است که ریشه در تجربههای اولیه زندگی دارد و اگر درمان نشود میتواند فرد را از بسیاری از فرصتهای شغلی، اجتماعی و حتی روابط صمیمانه محروم سازد.
#دکتر_خاتمی #یادداشتهای_یک_روانشناس #کلبه
https://eitaa.com/kolbehh_ir/6891
✍️ وقتی انگیزه ای وجود ندارد، اجبار راه میسازد.....
گاهی برای رسیدن به اهداف، انگیزهای در کار نیست؛ نه استعدادی به چشم میآید، نه همراهی و مشوقی وجود دارد. در چنین شرایطی احساس میکنیم هیچ وسیلهای برای ادامه مسیر در اختیار نداریم و باید با پای پیاده حرکت کنیم. آنچه باقی میماند، اجبار محیط است. درست مانند شکارچیای که برای بقا ناچار است تمام انرژی و تمرکز خود را صرف شکار کند، زیرا راه دیگری برای زنده ماندن ندارد.
پژوهشهای عصبشناختی نشان دادهاند که مغز انسان در شرایط اجبار و بقا، شبکههای اجرایی و تصمیمگیری (prefrontal cortex) را فعال میکند و این امر باعث افزایش تمرکز و توانایی عمل حتی در نبود انگیزهی درونی میشود. به زبان ساده، وقتی انگیزه نمیآید، مغز میتواند با فشار بیرونی هم کار را پیش ببرد.
بنابراین، به جای انتظار برای انگیزه یا شرایط ایدهآل، لازم است بپذیریم که گاهی تنها باید به خاطر لزوم انجام کار حرکت کنیم. همین حرکت، حتی اگر ابتدایی باشد، به مرور مدارهای پاداش مغز (dopamine system) را فعال کرده و خود به خود حس رضایت و انگیزه ایجاد خواهد کرد.یعنی به خود بگوییم: من این مسیر را میروم، نه چون شوقی دارم یا کسی کمکم خواهد کرد، بلکه چون باید بروم و راه دیگری وجود ندارد.
⭕️ راهکارهای کاربردی:
1. ایجاد اجبار کوچک روزانه: برای کاری که به تعویق میاندازید، زمان محدود و الزام بیرونی درست کنید (مثلاً اعلام به یک دوست که تا فردا فلان کار را انجام میدهم).
2. خُرد کردن هدف: اگر کار بزرگ است، آن را به گامهای بسیار کوچک تقسیم کنید تا ذهن شما فقط بر اجبار همان گام تمرکز کند.
3. تکیه بر ساختار، نه احساس: به جای صبر برای «حال داشتن»، از ساختارهایی مثل برنامهریزی روزانه یا پیوستن به گروههای متعهد استفاده کنید.
4. تمرین شروع بدون انگیزه: خود را عادت دهید که حتی وقتی هیچ میلی ندارید، فقط پنج دقیقه شروع کنید. تحقیقات نشان دادهاند شروع کوتاه باعث فعال شدن مدارهای انگیزشی مغز میشود.
#یادداشتهای_یک_روانشناس #کلبه
#دکتر_خاتمی
https://eitaa.com/kolbehh_ir/6893
✍️سوال شما:
چند وقتیه اضطراب بیخودی سراغم میاد خیلی دوست دارم تو حال باشم ولی اصلا نمیتونم یا مثلا میخام بیرون برم یه چن ثانیه مضطرب میشم ولی دیگه کلا میره خصوصا وقتایی که میخام از خیابون رد بشم خیلی اذیتم. خیلی خودمو تمرین دادم ولی دیگه بریدم خسته شدم راهکاری هست؟
⭕️ پاسخ سوال: احساسی که توصیف کردهاید، بیشتر شبیه اضطراب پیشبینی یا انتظار است؛ یعنی پیش از انجام برخی فعالیتها (مانند بیرون رفتن یا عبور از خیابان)، انتظار وقوع حادثه را داریم و به همین دلیل مغز برای چند لحظه یک هشدار کاذب صادر میکند و پس از اطمینان از نبود خطر واقعی، این واکنش خاموش میشود. در واقع، سیستم «بقا»ی بدن شما بیش از حد فعال شده است.
برای مدیریت این حالت، میتوانید از راهکارهای زیر استفاده کنید:
۱. تنفس تنظیمی (روش ۴-۴-۶)
پیش از موقعیتهای اضطرابآور، به این شیوه تنفس کنید:
چهار ثانیه دم بگیرید، چهار ثانیه نگه دارید و شش ثانیه بازدم کنید.
این الگوی تنفسی پیام «امنیت» را به مغز منتقل میکند و سطح اضطراب را بهسرعت کاهش میدهد.
۲. بازگویی جملهی «هشدار کاذب»
در زمان بروز، در ذهن خود تکرار کنید:
«این فقط هشدار اشتباه بدن است، خطری وجود ندارد.»
تکرار ذهنی این جمله به تدریج موجب بازآموزی مغز و کاهش واکنشهای اضطرابی میشود.
۳. تمرکز بر لحظه اکنون (Grounding)
در هنگام اضطراب، توجه خود را به حواس پنجگانه معطوف کنید:
سه چیز را ببینید، دو چیز را لمس کنید و یک صدا را بشنوید.
این کار ذهن را از افکار اضطرابی جدا کرده و به زمان حال بازمیگرداند.
۴. مواجههی تدریجی
اگر موقعیتی مانند عبور از خیابان باعث اضطراب میشود، چند بار صرفاً در نزدیکی آن بایستید، نفس بکشید و زمانی که آرامتر شدید، عبور کنید. این تمرین باعث میشود مغز به مرور یاد بگیرد که خطر واقعی در کار نیست.
۵. اصلاح سبک زندگی
خواب منظم، کاهش مصرف کافئین (چای پررنگ و قهوه)، پیادهروی روزانه و محدود کردن مواجهه با اخبار یا محتوای استرسزا میتواند به کاهش زمینه اضطراب کمک کند.
🔸 در صورتی که این حالت تداوم یافت یا شدت بیشتری پیدا کرد، توصیه میشود با یک رواندرمانگر مشورت کنید؛
#دکتر_خاتمی #کلبه #کلبه_سوال
✍️سوال شما:برای کنکور وقتی انگیزه مون از بین میره و اصلا نمیتونیم درس بخونیم چیکار بهتره انجام بدیم ؟
گاهی اوقات بنده نمیتونم برگردم مثلا شاید چند ساعت درس بخونم بعد دوباره همون حالت بهم دست میده و خیلی اذیت کننده میشه این موضوع، لطف میکنید یه راهکار ارائه بدید؟
🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨
⭕️ پاسخ سوال: احساسی که توصیف کردهاید نشانهی تنبلی یا بیارادگی نیست؛ بلکه معمولاً بیانگر فرسودگی روانی و فشار ذهنی مداوم است. مغز انسان در شرایط فشار طولانیمدت، برای محافظت از خود، سازوکاری به نام «خاموشی انگیزشی» را فعال میکند؛ همان حالتی که دیگر تمایلی به درسخواندن احساس نمیشود.
در ادامه، چند راهکار علمی و کاربردی برای بازگشت تدریجی به تمرکز و انگیزه ارائه میشود:
۱. بازتعریف هدف، نه صرفاً یادآوری آن
گاه مسئله از تکرار هدف نیست، بلکه از فقدان ارتباط احساسی با هدف ناشی میشود. شما میدانید چرا میخواهید موفق شوید، اما دیگر آن را احساس نمیکنید.
پیشنهاد میشود بنویسید:
«اگر امسال موفق شوم، چه تغییری در زندگیام ایجاد میشود؟»
و «اگر موفق نشوم، چه چیزهایی را از دست میدهم؟»
مطالعهی این نوشته در آغاز هر روز، دوباره پیوند احساسی مغزتان با هدف را فعال میکند.
۲. کار با ریتم طبیعی مغز، نه در برابر آن
پژوهشهای عصبشناسی نشان دادهاند که مغز در چرخههای ۹۰ دقیقه تمرکز عمیق و سپس ۱۵ دقیقه استراحت ذهنی بهترین عملکرد را دارد.
بنابراین، بهجای مطالعههای طولانی و فرساینده، از چرخهی ۹۰+۱۵ استفاده کنید:
۹۰ دقیقه مطالعه، سپس ۱۵ دقیقه پیادهروی، کشش عضلات یا تنفس عمیق.
۳. مدیریت «حالت سقوط»
زمانی که دچار افت تمرکز یا بیحوصلگی میشوید، با خود نجنگید. تنها اقدام کوچک بعدی را انجام دهید؛ برای مثال، باز کردن دفتر، مرور نکات یا نوشتن عنوان درس.
مغز از «حرکت» انرژی میگیرد، نه از «سرزنش».
۴. جایگزینی زبان اجبار با زبان انتخاب
بهجای گفتن «باید درس بخوانم»، بگویید «میخواهم امتحان کنم ببینم چند دقیقه میتوانم تمرکز کنم».
این تغییر در گفتوگوی درونی، بخش هیجانی مغز (آمیگدال) را آرام میکند و مقاومت ذهنی را کاهش میدهد.
۵. مراقبت از جسم و روان
کمخوابی، مصرف زیاد قند و کافئین، یا کمتحرکی بدنی، مستقیماً بر مرکز انگیزش مغز تأثیر منفی میگذارد.
روزانه حداقل ۲۰ دقیقه پیادهروی آرام یا ورزش سبک انجام دهید و خواب منظم ۷ ساعته را در برنامهی خود قرار دهید.
به یاد داشته باشید:انگیزه احساسی پایدار نیست؛ همچون موج بالا و پایین میرود. آنچه اهمیت دارد، پایداری در رفتار است، حتی در غیاب انگیزه. اگر امروز میل به مطالعه ندارید، دستکم ۱۵ دقیقه در فضای درس بمانید — همین استمرار تدریجی، مغز را به نظم جدید عادت میدهد.
#دکتر_خاتمی #کلبه #کلبه_سوال https://eitaa.com/kolbehh_ir/6901
✍️بخش دوم: تروما و نفرت از رابطه جنسی
یکی از عمیقترین و در عین حال خاموشترین پیامدهای ترومای جنسی، شکلگیری احساس نفرت، گناه و انزجار نسبت به رابطهی جنسی سالم است. این افراد معمولاً در ظاهر ممکن است عملکردی عادی داشته باشند، اما در درون، میان خواستن و نخواستن، میان میل طبیعی و احساس آلودگی، درگیر جنگی دائمیاند.
ترومای جنسی در واقع تجربهای است که در آن مرزهای جسمی و روانی فرد شکسته میشود. در لحظهای که بدن و روان هنوز آمادگی درک یا پذیرش چنین تجربهای را ندارند، تجاوز، لمس ناخواسته یا حتی مواجههی ناگهانی با محتوای جنسی میتواند به فروپاشی حس امنیت منجر شود. از همان زمان، ذهن یاد میگیرد که هر آنچه به رابطهی جنسی مربوط است، منبع خطر، شرم یا تحقیر است.
به همین دلیل در بزرگسالی، بسیاری از بازماندگان این نوع آسیب، نسبت به رابطهی جنسی یا حتی فکر کردن به آن و یا مردان واکنشهای شدیدی نشان میدهند: تهوع، اضطراب، بیقراری یا بیمیلی شدید. برخی از آنها ازدواج را تجربهای ترسناک میدانند؛ چون ناخودآگاه رابطه را با همان درد و تجاوز اولیه یکی میگیرند. در ذهنشان، رابطهی جنسی نه نماد عشق و صمیمیت، بلکه یادآور تسلط، رنج و بیقدرتی است.
در چنین شرایطی، میل طبیعی جای خود را به نفرت میدهد. مغز این افراد که در اثر تروما دچار تغییراتی در ساختار سیستم لیمبیک (مرکز هیجان) شده است، هر بار که با نشانههای رابطهی جنسی مواجه میشود، سیگنال خطر صادر میکند. یعنی همان بخشهایی از مغز که در موقعیت تهدید فعال میشوند (مانند آمیگدال)، در مواجهه با صمیمیت نیز تحریک میشوند. نتیجه، اجتناب، انزجار و گریز از رابطه است.
اما مهم است بدانیم که این نفرت، ذات فرد نیست؛ یک سازوکار دفاعی است. ذهن برای بقا، رابطه را "بد" تعریف کرده تا دیگر در معرض آسیب قرار نگیرد. این مکانیزم در کوتاهمدت محافظ است، اما در بلندمدت، مانع تجربهی صمیمیت واقعی میشود.
همانگونه که که دکتر شکوری به ان اشاره کرد بهبودی در آن است که بازمانده دوباره بیاموزد که بدنش دشمن او نیست، میل جنسی گناه نیست و رابطه میتواند فضایی برای عشق، اعتماد و آرامش باشد.
#یادداشتهای_یک_روانشناس #دکتر_خاتمی #کلبه
https://eitaa.com/kolbehh_ir/6920
✍️«آیا تخیل جنسی در نوجوان مجرد و سالم (بدون انجام دادن رفتار خاصی) میتواند آسیبزا باشد؟ اگر بله، چطور میتوان کمکش کرد؟
🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨
⭕️ فکر کردن به مسائل جنسی در نوجوانی امری طبیعی است و بخشی از رشد ذهنی و جسمی محسوب میشود. اما اگر این افکار تکراری شوند یا باعث تمرکز بیش از حد بر موضوعات جنسی گردند، ممکن است ذهن نوجوان را درگیر کرده و از مسیرهای سالم زندگی دور کنند.
علت اصلی چنین تخیلاتی معمولاً کنجکاوی، هیجان زیاد، یا مواجهه با محرکهای بیرونی است. مغز نوجوان در این سن نسبت به لذت و هیجان بسیار حساستر است و اگر این مسیر بارها تکرار شود، سیستم پاداش مغز یاد میگیرد فقط از این افکار لذت بگیرد، در نتیجه در بلندمدت تمرکز، آرامش و انگیزه کاهش پیدا میکند.
برای کمک به نوجوان در این وضعیت:
بهتر است از سرزنش یا ترساندن پرهیز کنید، چون باعث پنهانکاری میشود.
بهجایش او را تشویق کنید که ورزش منظم داشته باشد؛ تخلیه هیجان بدنی بهترین جایگزین برای این انرژی است.
مدت استفاده از تلفن و فضای مجازی را مدیریت کنید و درباره تأثیر محتواهای تحریکآمیز روی مغز با او گفتوگو کنید.
ذهنش را درگیر فعالیتهای خلاقانه و هدفدار کنید؛ مثل نوشتن، یادگیری مهارت جدید یا کارهای گروهی.
اگر تخیلات باعث اضطراب یا احساس گناه شدید میشود، مشاوره تخصصی با روانشناس نوجوان میتواند بسیار مؤثر باشد.
در نهایت، باید بداند این احساسات بخشی طبیعی از بلوغاند، اما اگر جهت درستی پیدا نکنند، ذهن را خسته و بیانرژی میسازند. هنر این سن، یادگیری کنترل و هدایت هیجانهاست، نه خاموش کردنشان.
#دکتر_خاتمی #یادداشتهای_یک_روانشناس #کلبه
https://eitaa.com/kolbehh_ir/6935
زمان:
حجم:
714.7K
♨️یک تکنیک کاربردی برای کاهش اضطراب
قبل شنیدن یک عود یا شمع همراهتون باشه🧐
#دکتر_خاتمی #اضطراب #کلبه
✍️ کودک گمشده درون ما
به نظر من، هرچه سنمان بالاتر میرود، نقابهایی که بر چهره میزنیم بیشتر و سنگینتر میشوند. در کودکی، خودمان هستیم؛ بیپروا، صادق، پرشور و بینقاب. اما با گذر زمان، کمکم یاد میگیریم که چه چیزهایی را نباید بگوییم، چه احساساتی را نباید نشان دهیم و کجاها باید نقش بازی کنیم تا پذیرفته شویم. بهتدریج آنقدر در این نقشها فرو میرویم که گاهی فراموش میکنیم درون این همه نقاب، «خودِ واقعیمان» کجاست.
شاید این پنهانکاریها و خودسانسوریها در ظاهر به ما کمک کنند تا از آسیب یا قضاوت دیگران در امان بمانیم، اما بهایش بسیار سنگین است: جدا شدن از بخش اصیل وجودمان، از همان «کودک درون»ی که منبع خلاقیت، هیجان، بازیگوشی و صداقت است. وقتی از او فاصله میگیریم، زندگیمان رنگ میبازد، احساساتمان سطحی میشوند و لذتهای ساده و واقعی جای خود را به اضطرابِ دیدهنشدن و تأییدطلبی میدهند.
واقعیت این است که هرچه بیشتر از کودک درونمان فاصله بگیریم، تکهای از وجودمان خاموش میشود. ما ممکن است موفق، جدی یا حتی محترم بهنظر برسیم، اما در درون، احساس تهی بودن یا ناتمام بودن خواهیم داشت. بازگشت به خودِ درون، یعنی جرئت روبهرو شدن با همان کودکِ فراموششده؛ کودکی که شاید سالهاست منتظر است تا کسی دوباره او را ببیند، در آغوش بگیرد و بگوید:
«میدانم هنوز اینجایی، و چقدر رنج کشیدی.»
وقتی دوباره با این بخش زنده و صادق وجودمان ارتباط برقرار کنیم، خلاقیت، صمیمیت، و آرامشی که مدتها دنبالش بودهایم کمکم به زندگیمان بازمیگردد. آن وقت است که احساس میکنیم یکپارچه شدهایم؛ نه چون همه چیز را تحت کنترل داریم، بلکه چون دوباره خود پنهان شده را پیدا کردهایم.
#دکتر_خاتمی #یادداشتهای_یک_روانشناس #کلبه
✍️سوال شما: من جدیدا متوجه یه چیزی شدم انگار از اینکه مدام تو غم باشم خوشممیاد ... حتی وقتایی که واقعا مشکلی نیست غمی نیست خودم ناخودآگاه میرم سمت فیلمای غمناک یا مرور خاطرات تلخ گذشته و ...چه راهکاری برای من دارید؟
🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨
⭕️ پاسخ سوال:احساس تمایل ناخودآگاه به غم یا قرار گرفتن مکرر در حالات اندوهزا، یکی از پدیدههای شناختهشده در روانشناسی هیجان است که گاه با عنوان وابستگی هیجانی به اندوه یا اعتیاد هیجانی به احساسات منفی از آن یاد میشود.
در چنین حالتی، ذهن فرد در گذر زمان آموخته است که غم، احساس آشناتر و قابلپیشبینیتری نسبت به شادی و آرامش است؛ به همین دلیل، حتی در نبود عوامل واقعیِ غمانگیز، تمایل ناخودآگاه برای بازآفرینی یا بازجویی از رنجهای گذشته ایجاد میشود.
❌ راهکارهای عملی
1. پایش و ثبت احساسات روزانه
هر روز بهصورت کوتاه و منظم، احساس غالب خود را یادداشت کنید و از خود بپرسید:
«الان چرا غمگینم؟ این غم قرار است چه نیازی را پاسخ دهد؟»
این تمرین ساده موجب میشود از حالت واکنش ناخودآگاه به غم، به آگاهی و انتخاب برسید.
2. تعریف مجدد رابطه با غم
به جای سرکوب احساس اندوه، آن را به رسمیت بشناسید اما اجازه ندهید به بخش غالب روان شما بدل شود.
میتوانید در خلوت خود بگویید:
«میدانم غم آمده تا مرا از چیزی محافظت کند، اما اکنون زمان رفتن اوست.»
این گفتوگوی درونی به ذهن شما مرز آگاهی میدهد.
3. تمرین لذت آگاهانه (Mindful Joy)
هر روز دستکم یک فعالیت کوچک لذتبخش انجام دهید و در آن کاملاً حضور داشته باشید؛
نوشیدن چای، قدم زدن، شنیدن صدای طبیعت، یا خواندن چند خط دعا.
هدف، آموزش مجدد به ذهن است که احساسات مثبت نیز امن و آشنا هستند.
4. کاهش تدریجی محرکهای غمزا
برای مدتی از فیلمها، موسیقیها و فضاهایی که بار هیجانی منفی دارند فاصله بگیرید.
این کار به مغز فرصت میدهد از چرخهی شیمیاییِ وابستگی به اندوه رهایی یابد.
5. بازمعنا کردن رنج از منظر معنوی
در فرهنگ اسلامی، رنج بهعنوان مسیر رشد و پالایش درونی تلقی میشود نه تنبیه الهی.
در لحظات دشوار از خود بپرسید:
«این تجربه چه فضیلتی را در من میخواهد پرورش دهد؟ صبر، درک دیگران یا عمق روح؟»
این پرسش، جهت هیجانات منفی را از شکایت به رشد تغییر میدهد.
#دکتر_خاتمی #کلبه #کلبه_سوال
https://eitaa.com/kolbehh_ir/6940
✍️ سؤال شما:
زیاد درگیر گذشته و آینده ام؛ مدام به اشتباهات گذشته یا رویاهای آینده فکر میکنم و این باعث میشود تمرکزم را از دست بدهم، زمانم هدر برود و نتوانم برنامههایم را اجرا کنم. چگونه میتوانم این افکار را کنترل کنم تا در لحظه حال باشم؟
🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨🟨
⭕ پاسخ سوال:
درگیر ماندن ذهن در گذشته یا آینده، از نشانههای آشفتگی شناختی و ضعف در تنظیم توجه است. ذهن انسان بهطور طبیعی میل دارد میان سه زمان گذشته، حال و آینده در رفتوآمد باشد؛ اما زمانی که این نوسان از کنترل خارج شود، انرژی روانی تحلیل میرود و فرد احساس خستگی، بیتمرکزی و ناکامی میکند.
برای بازگرداندن ذهن به «اکنون»، چند راهکار عملی پیشنهاد میشود:
1. تمرین آگاهی از لحظه حال (Mindfulness):
روزانه حداقل پنج دقیقه تمرکز کنید بر تنفس خود، حسهای بدنی، صدای اطراف یا کاری که انجام میدهید. هر بار که افکار گذشته یا آینده سراغتان آمد، بدون قضاوت آن را ببینید و ذهن خود را آرام به «اینجا و اکنون» بازگردانید. این تمرین اگر روزانه تکرار شود، کنترل ذهن را بهتدریج به شما بازمیگرداند.
2. نوشتن افکار مزاحم:
افکار مربوط به گذشته یا آینده را روی کاغذ بنویسید و در کنارش یادداشت کنید: «آیا این فکر در کنترل من هست یا نه؟» آنچه در کنترل شما نیست را کنار بگذارید و روی کارهایی که *اکنون* میتوانید انجام دهید تمرکز کنید.
3. مدیریت برنامهریزی:
برنامه روزانه را به بازههای کوتاهتر تقسیم کنید (مثلاً ۴۵ دقیقه مطالعه، ۱۵ دقیقه استراحت). در پایان هر بخش، فقط عملکرد همان بازه را ارزیابی کنید، نه کل روز یا هفته را. این کار ذهن را از قضاوتهای کلی و منفی دور میکند.
4. تغییر گفتوگوی درونی:
بهجای جملاتی مانند «کاش فلان کار را کرده بودم»، از جملاتی چون «اکنون میتوانم تصمیم بهتری بگیرم» استفاده کنید. این تغییر کوچک در زبان، مسیر فکری شما را از حسرت به رشد تغییر میدهد.
5. فعالسازی جسم و محیط:
ورزش سبک، پیادهروی روزانه، و دوری از محیطهایی که یادآور خاطرات تلخ هستند، به مغز کمک میکند تا در وضعیت «حال» بماند و در چرخه مرور ذهنی گرفتار نشود.
#دکتر_خاتمی #کلبه #کلبه_سوال
♨️♨️پژمان جمشیدی و بازی هیجانات
وقتی خبری دربارهٔ یک چهرهٔ شناختهشده منتشر میشود، واکنش مردم اغلب خیلی سریع و پرهیجان است. جامعه بهسرعت به دنبال عدالت انتقامی میرود؛ یعنی میخواهد سریعاً فرد را مقصر بداند، خشمش را تخلیه کند و حس کنترل از دست رفته را دوباره به دست آورد. این میل طبیعی است، اما مشکل وقتی شروع میشود که واقعیت و مدارک بررسی نشدهاند و مردم فقط به شایعه یا حواشی توجه میکنند.
از نظر روانشناسی چند عامل باعث میشود این واکنشها تشدید شود:
اول، هیجانزدگی اخلاقی: وقتی خبر تکاندهنده است، مغز ما دنبال راه سریع برای واکنش است و صبر و بررسی را کنار میگذارد.
دوم، سوگیری تأییدی و فرافکنی جمعی: گروه تمایل دارد چیزی را باور کند که پیشداوریهایش را تأیید کند و عصبانیتها و ناکامیهایش را روی یک نفر خالی کند.
سوم، فشار شبکههای اجتماعی: سرعت انتشار و جمعیت آنلاین باعث میشود لحنها تندتر و نفرتآمیزتر شود، حتی بدون اینکه مدرک واقعی وجود داشته باشد.
نتیجه این میشود که حیثیت یک نفر نابود میشود، اعتماد مردم به نهادهای خبری و قضایی تضعیف میشود و در نهایت، عدالت واقعی قربانی هیجان جمعی میشود.
راهکار عملی این است:
در سطح فردی، قبل از قضاوت یا بازنشر، یک لحظه مکث کنید، منابع را بسنجید و از خودتان بپرسید «آیا مدرکی هست؟ آیا با این کار کسی آسیب میبیند؟».
در سطح رسانه و پلتفرمها، باید خبرها شفاف و تأییدشده باشند و شایعهها با ابزارهای مشخص کنترل شوند.
در سطح اجتماعی و نهادی، اطلاعرسانی سریع، شفاف و صادقانه از سوی مراجع رسمی میتواند خلا حقیقت را پر کند و مانع شکلگیری عدالت انتقامی شود.
#کلبه #دکتر_خاتمی #پژمان_جمشیدی
https://eitaa.com/kolbehh_ir/6947
♨️♨️ یافتههای یک پژوهش: نسل زد علاقه چندانی به دیدن صحنههای جنسی در فیلمها و سریالها ندارد
بر اساس دادههای تازه یک مرکز تحقیقاتی در دانشگاه کالیفرنیا، تماشاگران متعلق به نسل زد از محتوای جنسی در آثار سینمایی و تصویری خسته شدهاند.
گزارش سالانه این دانشگاه با عنوان «واقعی باشید: ارتباطپذیری درخواستی»، که در ماه اوت بر پایه نظرسنجی از ۱۵۰۰ نوجوان و جوان ۱۰ تا ۲۴ ساله در ایالات متحده انجام شده، نشان میدهد نسل زد بیشتر از هر چیز به دنبال روابط واقعی، قابلدرک و صادقانه در رسانههاست.
مطابق یافتههای این مطالعه، ۵۹٫۷٪ گفتهاند میخواهند محتوایی ببینند که روابط اصلی در آن دوستیها باشد.
همزمان ۵۴٫۱٪ ترجیح میدهند شخصیتهایی را ببینند که در آن مقطع زمانی علاقهای به رابطه عاشقانه ندارند.
علاوه بر این، ۴۸٫۴٪ از نوجوانان نیز گفتهاند در فیلمها و سریالهای امروزی «صحنههای جنسی بیش از حد» وجود دارد
در فهرست موضوعاتی که جوانان میخواستند در آثار ببینند، رمانس (عشق) در رتبه سوم از آخر قرار گرفت. مثلثهای عشقی و روابط سمی هم از خستهکنندهترین کلیشهها برای این نسل شمرده شدهاند.
در عوض، علاقه به انیمیشن افزایش یافته و از ۴۲٪ در سال ۲۰۲۴ به ۴۸٫۵٪ در سال ۲۰۲۵ رسیده است.
آیا ما نسل زد را اشتباه فهمیدهایم؟
چرا نوجوانان «نسل زد» تمایل کمتری به دیدن تصاویر رابطه جنسی در تلویزیون و فیلمها دارند؟
این یافتهها تازه نیستند؛ پژوهش دانشگاه کالیفرنیا در لسآنجلس در سال ۲۰۲۳ هم نشان داده بود که نسل زد به روایتهایی درباره روابط افلاطونی (غیرجنسی) گرایش دارد، و پژوهشگران این روند را «نومانس» (ترکیبی از نه و رومانس) نامیده بودند.
این تغییر سلیقه با دادههای دیگر نیز همراستاست. برای نمونه، مطالعهای در سال ۲۰۲۱ از سوی مرکز کنترل و پیشگیری بیماریها در آمریکا نشان داد تنها ۳۰٪ از نوجوانان رابطه جنسی داشتهاند. رقمی که در سال ۲۰۱۹ حدود ۳۸٪ و در دهههای پیش از آن بیش از ۵۰٪ بوده است.
دکتر کاتلین ایتیر از این مرکز گفته بود این کاهش اگر ناشی از تصمیم آگاهانه جوانان برای تاخیر در روابط جنسی باشد، نشانه مثبتی است؛
تغییر در صنعت سینما
در گزارش سال گذشته دانشگاه کالیفرنیا با عنوان «واقعیت گزنده: خیالپردازی بیشتر، دوستی بیشتر!» نیز بیش از ۶۲٪ از مخاطبان ۱۰ تا ۲۵ ساله گفته بودند که محتوای جنسی برای پیشبرد داستان لازم نیست.
همچنین مجله اکونومیست گزارش داده بود که از ابتدای دهه ۲۰۰۰ تا کنون، میزان محتوای جنسی در فیلمهای هالیوود ۴۰٪ کاهش یافته و حدود نیمی از فیلمها اصلا صحنه جنسی ندارند.
.منبع: یورونیوز
#دکتر_خاتمی #کلبه #کلبه_نیوز
https://eitaa.com/kolbehh_ir/6949