eitaa logo
کلـبــــــه🏡
38.1هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
24 فایل
🔸️کلبه جایی برای آرامش🌱 🔸️توکلبه یادمیگیری چطور افکار،هیجانات و رفتارتو مدیریت کنی +۱۵🔸️ 🔸️کلبه خودتوبساز 🏡 🔸️ارتباط با ادمین و مدیریت کانال👇 https://zil.ink/kolbehh_12
مشاهده در ایتا
دانلود
15.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعتکاف اعتکاف کارهای در اعتکاف حرام است؟
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
# احکام اعتکاف شدن غسل بر معتکف رفتن معتکف برای غسل
امروزم براتون داستان اوردم😁 دفعه قبلی استقبال خیلی خوب بود! بریم داستان امروز؟
🔹قسمت اول 🌿• مهدی تصمیم می‌گیرد به باشگاه برود تا بدنش را روی فرم بیاورد. اما چیزی که نمی‌داند این است که باشگاه قرار است محل یک فاجعه (یا شاید رستگاری) باشد. او وارد باشگاه می‌شود، با قیافه‌ای جدی، لباس‌های کاملاً هماهنگ، و هدفون گران‌قیمت. مهدی به مربی نزدیک می‌شود و می‌گوید: «من تقریباً همه حرکات رو بلدم، فقط چند تا نکته‌ی حرفه‌ای می‌خوام.» مربی لبخند می‌زند و سری تکان می‌دهد.
🔹قسمت دوم 🌿• مهدی می‌خواهد از دستگاه پرس سینه استفاده کند. او وزن زیادی انتخاب می‌کند تا «قدرتش» را نشان دهد. همه نگاه می‌کنند. او سعی می‌کند وزنه‌ها را بالا ببرد... و بام! وزنه‌ها سقوط می‌کنند. همه در باشگاه برمی‌گردند و نگاه می‌کنند. مهدی با صورت قرمز و پیشانی عرق‌کرده سعی می‌کند موضوع را طبیعی جلوه دهد. زیر لب می‌گوید: «این دستگاه مشکل داره!» اما مربی نزدیک می‌شود و می‌گوید: «نه، مشکل اینجاست که تو وزنه‌ها رو اشتباه انتخاب کردی. بذار کمکت کنم.» مهدی که نمی‌خواهد جلوی همه ضعیف به نظر برسد، با لبخند عصبی می‌گوید: «نه، نه. خودم بلدم.» دوباره وزنه‌ها را امتحان می‌کند و دوباره شکست می‌خورد.
🔹قسمت سوم 🌿• همان‌طور که مهدی روی نیمکت نشسته و سعی می‌کند از نگاه‌های بقیه فرار کند، یک پیرمرد که کنار اوست، می‌گوید: «اولین باره اومدی، نه؟ منم دفعه اول این‌جوری بودم. فکر می‌کردم همه دارن قضاوتم می‌کنن، ولی واقعاً هیچ‌کس اهمیت نمی‌ده.» مهدی کمی جا می‌خورد. پیرمرد ادامه می‌دهد: «باشگاه یه جاییه که همه از صفر شروع می‌کنن. اشتباه کردن که عیب نیست، دوست من.» مهدی مکثی می‌کند و برای اولین بار به خودش اعتراف می‌کند: «شاید واقعاً نمی‌خوام کسی بفهمه که چیزی رو بلد نیستم.» این فکر در او می‌پیچد.
🔹قسمت چهارم 🌿• مهدی تصمیم می‌گیرد از مربی کمک بگیرد. او با صدای بلند می‌گوید: «می‌شه به من نشون بدی این حرکت رو چطور درست انجام بدم؟» چند نفر لبخند می‌زنند و مربی با خوشحالی کمکش می‌کند. در هفته‌های بعد، مهدی یاد می‌گیرد که اشتباه کردن بخشی از یادگیری است. او حتی به دوستانش می‌گوید: «می‌دونید دفعه اول که رفتم باشگاه، یه وزنه رو نمی‌تونستم جابه‌جا کنم؟!» و همه می‌خندند. این تجربه باعث می‌شود مهدی در محل کارش هم تغییر کند. وقتی نمی‌داند یا اشتباه می‌کند، دیگر سعی نمی‌کند آن را پنهان کند. یک روز همکارش به او می‌گوید: «تو خیلی تغییر کردی، مهدی. قبلاً فکر می‌کردم رباتی، ولی حالا حس می‌کنم انسان واقعی‌ای!»
🔹قسمت پنجم 🌿• مهدی حالا یاد گرفته که سایه‌اش – ترس از نادان به نظر رسیدن – چیزی است که می‌تواند او را رشد دهد. او فهمیده که پذیرش ضعف‌ها به دیگران اجازه می‌دهد بیشتر با او ارتباط بگیرند. و البته، حالا در پرس سینه هم استاد شده است!
مهدی، 25 ساله، مردی که همیشه به «باهوش و بی‌نقص بودن» مشهور است. او هرگز اشتباهاتش را قبول نمی‌کند و اگر کسی به او بگوید «نمی‌دانی» یا «اشتباه کردی»، به‌شدت عصبانی می‌شود. سایه‌ی مهدی؟ ترس از اینکه دیگران او را نادان یا ناتوان بدانند. به نظرتون تونست با این شخصیتش و ترسش روبه‌رو بشه!؟ @Kolbehh_313
چرا نمی‌تونم روی کارام تمرکز کنم؟ چرا همش گوشی دستمه یا دنبال رفیقامم؟ چرا وقتی می‌خوام درس بخونم یا یه کاری رو تموم کنم، هزار تا فکر می‌ریزه تو سرم؟ اصلاً چرا حواسم همیشه پرته؟ اگه این سوالا برات آشناست، نگران نباش، تو تنها نیستی!👇🏻 https://roohbakhshac.ir/article/content-85
21.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹فصل جدید احکام 🟡 احکام بانوان💢 📎 سجده زیارت عاشورا... خانم‌های کانال بقیه شو خودتون ببینین😇 🔸احکام بانوان قسمت دوازدهم 🔸آقای عنایتی راد 🔸کارشناس احکام کلبه ایتاکلبه| اینستاکلبه | روبیکاکلبه | تلگرام‌کلبه
خب خب، شما هم که گوش میدین احکام ما رو دیگه!؟؟ سنجاق بالا رو چک کردین!؟🧐