eitaa logo
کلـبــــــه🏡
38.2هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.4هزار ویدیو
24 فایل
🔸️کلبه جایی برای آرامش🌱 🔸️توکلبه یادمیگیری چطور افکار،هیجانات و رفتارتو مدیریت کنی +۱۵🔸️ 🔸️کلبه خودتوبساز 🏡 🔸️ارتباط با ادمین و مدیریت کانال👇 https://zil.ink/kolbehh_12
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ دوره من کیستم؟(قسمت دوم شخصیت پزیدون) ✍️ بخش دوم بزرگ‌ترین چالش مرد پوزیدونی این است که جامعه، احساسات او را جدی نمی‌گیرد. جهان بیرون از او می‌خواهد منطقی باشد، رقابت کند، نتیجه بیاورد و طبق برنامه پیش برود. اما پوزیدون با چنین سبک زندگی بیگانه است. او بیشتر با حس، الهام، و هیجان زندگی می‌کند. اگر در جایی قرار بگیرد که این ویژگی‌ها نادیده گرفته شوند یا سرکوب شوند، به‌مرور زمان خسته و خاموش می‌شود. احساس می‌کند برای دیگران قابل فهم نیست و زبان مشترکی با آن‌ها ندارد. در چنین شرایطی یا به انزوا می‌رود یا در دل روابطی پر از رنج و سوءتفاهم گرفتار می‌شود. او ممکن است کار کند، تلاش کند، حتی در ظاهر موفق باشد، اما چون بازخورد احساسی دریافت نمی‌کند، همیشه حس می‌کند که دیده نمی‌شود. این نادیده‌گرفته‌شدن در درازمدت می‌تواند باعث شود که اعتمادبه‌نفسش تحلیل برود، انگیزه‌اش کم شود و از خودش دور بیفتد. ممکن است وارد شغلی شود که هیچ علاقه‌ای به آن ندارد، فقط چون نیاز به درآمد دارد یا از ترس قضاوت دیگران. ممکن است رابطه‌ای را ادامه دهد که در آن احساس خوشایندی ندارد، اما جرات رها کردنش را نیز ندارد. در بسیاری از موارد، وقتی به میانسالی می‌رسد، ناگهان با بحرانی روبه‌رو می‌شود که ریشه در سال‌ها خاموشی و بی‌توجهی به احساسات دارد. اما پوزیدون اگر بتواند راهی سالم برای بیان خود پیدا کند، یکی از عمیق‌ترین و پرظرفیت‌ترین مردان خواهد بود. او می‌تواند با موسیقی، هنر، نوشتن، یا گفت‌وگوی صمیمی، خود را ابراز کند. احساسات او، اگر به جای سرکوب، به رسمیت شناخته شوند، می‌توانند پایه‌ی روابطی سالم، صمیمی و ماندگار باشند. این مرد، اگر یاد بگیرد که احساساتش دشمن او نیستند بلکه بخشی از قدرت او هستند، می‌تواند از طوفان عبور کند و به مردی آرام اما پرنفوذ بدل شود. در نهایت، پوزیدون می‌آموزد که احساسات سرکش، اگر درست شناخته و هدایت شوند، می‌توانند او را نه به سمت ویرانی، بلکه به سوی معنا، نزدیکی و خلاقیت ببرند. مرد پوزیدونی وقتی به صلح با دنیای درونی خود برسد، به دیگران هم توان باهم‌بودن، همدلی و عمق می‌دهد. او می‌تواند به بندر امنی برای دیگران بدل شود؛ درست مثل دریا، آرام و پذیرنده، اگر راهش را بشناس ؟ https://eitaa.com/kolbehh_ir/6705
20.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♨️ ذهن آگاهی به زبان ساده ذهن آگاهی جزو تکنیک های به شمار میره که در هر مشکل روانی می تونه کمک کننده باشه خصوصا اضطراب
1.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چقدر جمله دوست داشتنی بود...
کلـبــــــه🏡
🟣مینی دوره های رایگان کلبه 🔸 سوء استفاده گران عاطفه 🔸 آیینه خیال ۱. قسمت اول‌ ۲. قسمت دوم ۳. ق
❌❌ یکی از بخش های کلبه مینی دوره هایی رایگان کانال هست که خیلی می تونه کمک کننده باشه پیشنهاد می کنم حتما سری بزنید
3.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا نمی تونیم رها کنیم آنچه که داره ما رو اذیت می‌کنه ......
♨️ وقتی فکر می‌کنی «کافی نیستی» ✍️ بعضی دردها بی‌صدا زندگی‌مان را می‌بلعند. نه زخمی روی پوست می‌گذارند، نه نشانی روی تن، اما سال‌هاست که زیر پوستِ روان‌مان خانه کرده‌اند. یکی از این دردها، احساسی است به‌نام بی‌کفایتی؛ حسی عمیق و ماندگار که زمزمه می‌کند: «تو کافی نیستی.» این احساس ممکن است در ظاهر با کلمه‌ها بیان نشود، اما در رفتارها، انتخاب‌ها، تردیدها، ترس‌ها و سکوت‌ها خودش را نشان می‌دهد. آنجا که برای گرفتن تصمیم ساده‌ای بارها با خودت کلنجار می‌روی؛ آنجا که دستاوردهایت را بی‌ارزش می‌بینی و موفقیت دیگران را دلیل حقارت خودت می‌دانی؛ آنجا که جرأت نمی‌کنی چیزی را شروع کنی، چون فکر می‌کنی آخرش معلوم است: شکست. احساس بی‌کفایتی ممکن در سال‌های کودکی شکل بگیرد. شاید زمانی که زیاد مقایسه شدی، یا مدام مورد انتقاد قرار گرفتی. شاید وقتی تلاش کردی دیده شوی اما پاسخ، سکوت یا بی‌تفاوتی بود. و گاهی هیچ‌کس به تو نگفت «تو بدی»، اما هیچ‌کس هم نگفت «تو خوبی، همین‌طوری که هستی». در نبود تأیید، کودک یاد می‌گیرد خودش را زیر سوال ببرد، تا شاید دوست‌داشتنی‌تر شود، تا شاید بهتر شود، تا شاید بالاخره کسی بگوید: «آفرین!» اما مشکل اینجاست: وقتی ریشه‌ی احساس بی‌کفایتی در درون تو جا خوش کند، هیچ موفقیتی آن را خاموش نمی‌کند. فارغ‌التحصیل می‌شوی، شغل پیدا می‌کنی، شاید حتی رابطه تشکیل می‌دهی، اما هنوز یک صدای آرام درونت می‌گوید: «تو هنوز به اندازه کافی خوب نیستی.» و این صدا، اگر نادیده بگیری، بلندتر می‌شود. شاید با اضطراب، شاید با فرسودگی، شاید با خودانتقادی یا حسادت. اما این صدای درونی قابل تغییر است. در مسیر بهبودی، ما یاد می‌گیریم به جای خاموش‌کردن آن صدا، اول آن را بشنویم. از خود بپرسیم: این صدای کیست؟ صدای مادر؟ معلم؟ جامعه؟ چرا من هنوز با معیارهای بیرونی دارم ارزش خودم را می‌سنجم؟ آیا می‌توانم با بخشی از خودم که همیشه می‌ترسد و خودش را کوچک می‌بیند، مهربان‌تر باشم؟ در مسیر بهبودی، به‌تدریج می‌آموزیم که ارزشمندی، چیزی نیست که باید به دست بیاوریم؛ بلکه چیزی است که باید به خاطر بیاوریم. یاد می‌گیریم: که اشتباه کردن، بخشی از انسان بودن است. که قرار نیست کامل باشی تا دوست‌داشتنی باشی. که تو حق داری با همان کسی که امروز هستی، احساس امنیت کنی. و این یک نقطه‌ی تحول است: وقتی دیگر برای اثبات خودت به دنیا نمی‌جنگی، وقتی شروع می‌کنی خودت را ببینی، نه از زاویه ضعف‌ها، بلکه از دریچه‌ انسانی که زنده است، در حال رشد است، و حق دارد "کافی" باشد. https://eitaa.com/kolbehh_ir/6711
❌❌ یه نظر سنجی مهم داریم در مورد شروع مجدد لایو های کانال. لطفا در این نظر سنجی شرکت کنید https://EitaaBot.ir/poll/1p7cz
♨️ شرم چیست و چگونه بی‌صدا عمل می‌کند؟ ✍️ گاهی ما در زندگی با احساس‌هایی روبه‌رو می‌شیم که نه می‌تونیم درست اسم‌شون رو بذاریم، نه راحت در موردشون حرف بزنیم. یکی از این احساس‌ها، شرمه. احساسی که خیلی وقت‌ها توی سکوت و پنهان‌کاری رشد می‌کنه و بی‌صدا، ولی عمیق، زندگی‌مون رو شکل می‌ده. شرم، با گناه فرق داره. گناه یعنی: «کاری کردم که نباید می‌کردم» اما شرم یعنی: «من کسی هستم که نباید باشم» شرم فقط به رفتار ما گیر نمی‌ده، می‌ره سراغ هویت‌مون، سراغ تصویرمون از خودمون. وقتی شرمگین می‌شیم، انگار خودمون رو از بیرون قضاوت می‌کنیم. با نگاهی که می‌گه: «تو کافی نیستی... تو زیادی حساسی... زیادی بدنی... زیادی ضعیفی... زیادی اشتباهی...» شرم می‌تونه از جاهای مختلفی بیاد. از تربیت خانوادگی، از مدرسه، از تجربه‌های جنسی، از مقایسه‌ها و تحقیرهایی که در کودکی شنیدیم. اما نکته مهم اینه که شرم همیشه بلند حرف نمی‌زنه. خیلی وقت‌ها در سکوت عمل می‌کنه. وقتی که خودمون رو سانسور می‌کنیم. وقتی نمی‌ذاریم کسی زیادی بهمون نزدیک بشه. وقتی که بعد از یه موفقیت، ته دل‌مون هنوز فکر می‌کنیم حق‌مون نبوده. و ما، بدون اینکه بفهمیم، بخاطر همین صداهای بی‌صدا، از خیلی چیزها کنار می‌کشیم. از رابطه، از ابراز، احساساتمون یا از اینکه بخواهیم خودمون باشیم. اما اولین قدم برای رهایی از شرم اینه که بتونیم بهش نگاه کنیم. بتونیم بپذیریم که شرم در ما وجود داره، ولی ما، فقط شرم نیستیم. در قسمت‌های بعدی، بیشتر درباره‌ی ریشه‌های شرم، اثراتش و راه‌های مواجهه با اون حرف می‌زنیم. اگه دوست داشتی، همین حالا یه لحظه مکث کن و از خودت بپرس: «من از چی شرمنده‌م که هنوز به کسی نگفتم؟» ممنون که خوندی. تا بخش بعد، با خودت مهربون‌تر باش. https://eitaa.com/kolbehh_ir/6716