eitaa logo
• سی‌و‌دو | فیاض •
8هزار دنبال‌کننده
601 عکس
888 ویدیو
13 فایل
اگر که شرحِ غمت در سی‌ودو حرف نگنجید؛ بیافرین به الفبای خود، زبان جدیدی... اکانت ادمین: @Chanel32chanel32 ورود آقایان ممنوع🚫⛔️ لینک ناشناس کانال: https://6w9.ir/Harf_10840367 ــ فوروارد یا ذکرِ منبع بهتره!✨
مشاهده در ایتا
دانلود
• سی‌و‌دو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشت
سلام نمیدونم چی بگم از تهران آواره شدم اومدم یه جای دیگه فردا تولدمه ولی متنفرم و میگم کاش نرسه ۱۵۰۰ کیلومتر از مامان و بابام دورم امروز واقعا دیگه دیدم نمیتونم تحمل کنم و واقعا نا امید شده بودم از زندگی با شدت فقط گریه میکردم و رو به خدا میگفتم کاش تموم شم من دیگه یهو به سرم زد بیام ایتا و کانال شما وقتی دیدم همسن و سالهای من دارن اینجوری به جنگ نگاه میکنن و یه فرصت میدونن تا یک تهدید واقعا حال منو بهتر کرد حضور خدا رو حس کردم دیدم عه منم که خدارو دوست داشتم منم که نماز میخوندم پس چرا اینجوری متوجه خدا نبودم تو این شرایط امید تنها چیزیه که میتونه زنده نگه‌ت داره و من اونو امروز از دست دادم و الان به دستش آوردم https://eitaa.com/m_fayaz96
• سی‌و‌دو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشت
سلام به خواهر عزیزی که داری این نامه رو میخونی وقتت بخیر و پُربرکت✨ و امیدوارم حال دلت خوش و لبت به رنگ لبخند باشه❤️ این روزها صدای پدافند ها و خبرهای گاها ناگوار و از همه جا می شنویم. از تمام‌ گیرنده ها بوی نگرانی و ترس و شاید کمی نا امیدی مثل شیشه عطر شکسته شده همه جا رو فرا گرفته... اما حرف شهید چمران و یادمون نره که گفتن : تا وقتی که صدای اذان از بلندگوها بلند میشه، ناامیدی گناه کبیره ست. این روزها تمام جهان درحال تماشای اقتدارِ ایران و انقلاب اسلامی است... در حال تماشای قدرت ایرانه قدرتی که حتی دشمن هم به اون اعتراف کرد وقتی گفت " ما فکر نمی‌کردیم ایران انقدر مجهز باشه" پس چرا ناامید بشیم؟ چرا ترس همه ی وجود و زندگی‌مون و در بر بگیره؟ چرا خیال و اوهام نگران کننده ، همه ی ذهن‌مون و به خودش مشغول کنه، وقتی که ما خدا رو داریم! این خدا ، همون خدای خرمشهرِ همون خدای عملیات فتح المبین و ثامن‌الائمه و بیت المقدسِ... پس دیگه واقعا نا امیدی گناه کبیره‌ست. الان فقط باید دعا کنیم دعا برای سلامتی آقا و صاحبِ عصر و زمانه مون دعا برای موفقیت و پیروزی سربازان امام زمان و نیروهای جبهه ی حق دعا برای سلامتی رهبرِ عزیز و فرزانه مون دعا برای مردم ایران‌مون و در آخر،دعا برای عاقبت به خیری و شهادت همه مون🌿 این نامه رو از جنوب کشور، از خوزستانِ قهرمان و اهواز خون‌گرم دریافت می‌کنید، / از طرف نازنین فاطمه📬 / https://eitaa.com/m_fayaz96
برای آرامش دل عزیزانم ، دخترای امام رضا جانم، در تهران و کرج لطفا همه با توجه سوره فتح رو بخونیم ...
• سی‌و‌دو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشت
سلام خانوم فیاض جان🌱 همه ترسیدیم بعضی از جان بعضی از مال بعضی هم از سردرگمی... ما بچه های جنگ نبودیم، از صلح و دوستی، از مهربونی، از صداقت، عدالت و درستکاری فقط با ما صحبت کرده بودن. هشت سال دفاع مقدس گویی صدها سال پیش بود، همین قدر دور... اما کمی که گذشت، همدلی مردم رو دیدیم، جمع های خانوادگی که حالا بزرگ تر از قبل شده بودن. فرصت کوتاه تعطیلی و سفر رفتن ما را به یاد زندگی انداخت، مدت ها بود یادمان رفته بود که در کلانشهر تهران قرار است زندگی کنیم. در شلوغی روزمره، ترافیک و آلودگی هوا مرگ را زندگی می‌کردیم. زندگی یادمان رفته بود طبیعت یادمان رفته بود امید هم همدلی هم لبخند به یکدیگر هم حالا بار دیگر داریم زندگی می‌کنیم، بی‌آنکه طمع زندگی طولانی جلوی در لحظه زندگی کردنمان را بگیرد... تک تک دقایق را به خدا سپرده ایم و آموخته های دینی‌مان امروز از تئوری به عملی تغییر کرده اند. زندگی در زندگی جریان دارد... /ریحانه از تهران📬/ https://eitaa.com/m_fayaz96
• سی‌و‌دو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشت
درحالی که، موشک‌ها از پرستو ها پیشی گرفته اند و مرزِ آرزو را پشت سرگذاشته اند، تهران تنِ زخمی خود را از زمین برکنده و زخم ها، زیرِ قدرتِ عشقِ چشم های تهران، خود را فراموش کرده اند. شب، بی تابانه، گوشه‌ای به نظاره‌ی جلوه‌گریِ روز نشسته که با وجود خودنمایی موشک ها،مجبور است شبانه روز مشغول باشد. شب‌های ایران، در قدرت و روشنایی، رقابتِ تنگاتنگی را با روز آغاز کرده اند! ایران، کودکانش را در آغوش گرفته و ما به عقب برنمی‌گردیم. این چشم ها، تجربه دارد. نخستین باری نیست که با اشک، زهر می سازد و با بغض، شعله‌ی دفاع را سوزنده تر می کند. اینجا درختانِ سرو از پیردشمنِ جبهه ی‌ باطل، بیشتر عمر کرده اند... گمان برده اند که بیت المقدس را در حصارِ طمعِ جهالت، زندانی ساخته اند. اما نمی‌دانند، محرابی آنجاست که قدم‌گاه مردی‌ست که شیطان از نفس‌های او در هراس است و انسان ، تاب آوریِ قدرتِ ایمان و تجلیِ توحید چشم هایش را به خواب می بیند. در این میان، من می اندیشم که چگونه غبطه های ما به تصویر کشیده شده اند! آن دعاهای شهادت سرقنوتِ بچه حزب‌اللهی ها، حسرت نچشیدنِ مبارزه ی عشق، شعار های با بغض، و دفاع مقدسی که بی ما گذشت... همه و همه، انگار هیچ گاه دور و بی فرجام نبودند... ما اینجاییم. در دفاع مقدسی دیگر، در جبهه ای دیگر، در مبارزه ای دیگر، و دیگر هیچ‌کدام از انتظار دور نیستند! اندوه؟ اندوه چگونه با حضور در صحنه‌ای به بلندای حق قابل تفسیر است؟ اکنون، میدانِ ماست. میدانِ فرزندانِ عاشورا... /نامه ای از تسنیم📬/ https://eitaa.com/m_fayaz96
• سی‌و‌دو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشت
سلام سلام🔆 خواستم از زندگی طبیعیم بگم😁 الحمدلله نه سروصداها نگرانم میکنه نه اخبار جدید👀 دلم گرمه به منبع اصلی آرامش عالم.. که اگه اون نخواد هیچی نمیشه:)🤌🏼 غذامو میپزم🥘 درسمو میخونم📚 لباسای رنگی رنگی میپوشم👗 با خواهرم بازی میکنم🪅 دعا میکنم📿 خلاصه هستیم قوی تر از همیشه❤️‍🔥 با طراوت و نشاط با توکل بر خدا و دعا برای نیروهای مسلحمون، مردممون و رهبر عزیزمون🌱 /نامه از کبوتر حرم قم:)📬/ https://eitaa.com/m_fayaz96
• سی‌و‌دو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشت
سلام... راستش نمیدونم چطور باید احوال این روزام رو توصیف کنم شاید شما هم اینطور باشید... ترکیبی از امید و ناامیدی،تلفیقی از خوشحالی و غم،خنده و گریه،سردرگمی،ترس و نگرانی...اما باید احساس های خوب رو هم جست و جو کرد... احساس نگرانی و ترس عجیبی این روزا به دلم چنگ میندازه اینکه داریم زندگی می‌کنیم ولی هر لحظه خبر انفجار یه نقطه نزدیک تر میاد و دلیِ که اون لحظه شاید از ترس نفسش تنگ بشه! اما ته ته همه اینا ترس و نگرانیا بازم خوشحالم خوشحالم از اینکه تو کشورم هَمُ غمِ الانِ مردم یکیه! پر از شور و شوق میشم وقتی میبینم با وجود اختلافات حتی عمیقی که وجود داشته اشتراکات خیلی عمیق تری پدید اومده و باعث شده قلب هامون به هم نزدیک بشن،از اینکه دلمون از غصه همدیگه میگیره و با لبخندهاشون لبخند به لبمون میشینه.... ان شاءالله این روز ها هم تموم میشه ولی این همدلی که این روزا بین مردم نقش بست تاریخی میشه! تو شهر من نه صدای انفجار میاد نه صدای پهپاد و پدافند...اما با هر خبر انفجار انگار یکی با سنگ به قلبم میزنه...از خدا میخوام کشورمون از این مرحله هم با سربلندی عبور کنه... برای آرامش دل همدیگه بسیار دعا کنیم✨🤍 داشتم روایت دوست عزیزمون که سال آخر پزشکی بود ک میخوندم و چقدر بهشون افتخار کردم✨💚 اگه پیام منو میخونی خواستم بهت بگم برات دعا میکنم همیشه پا در رکاب مولا باشی... یاعلی مدد /نامه ای از زهرا از دور ترین و تاریک ترین نقاط📬/ https://eitaa.com/m_fayaz96
• سی‌و‌دو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشت
قرار گذاشته بودم با خودم با شروع بیست سالگیم زینبی باشم صبور تر قوی تر و ... ولی انگار مدار دنیا به قرار من نبود چه قرار میذاشتم و چه نه مجبورم میکرد به ایستادن بیشتر نمیدونم خوش شانسیه یا بدشانسی (درحالی که اعتقادی به شانس ندارم) ولی راضیم به رضای خودش اوست که زیبا میچرخاند شاید اولِ چرخش، سخت باشه و هنوز روی دور نیفتاده باشه ولی وقتی بچرخه کسی نمیتونه مانعی بشه شاید دیر بچرخه ولی ساختن چرخی بزرگتر می ارزه به زود چرخیدن:) و اما درس من از این آغاز شاید باید بدونم شروع هرچیز از دست دادن‌هایی داره، برای پذیرفتن، برای بزرگ تر شدن، برای نزدیک تر شدن به قله ولی حالا که فکر میکنم از دست دادن نیست! شروعی بود برای بدست اوردن‌های تازه شروعِ قدمِ بلندِ بعدی... /نامه ای از زینب📬/ https://eitaa.com/m_fayaz96
• سی‌و‌دو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشت
سلام خدا قوت به همگی شما دوستان بی نهایتی و خانم فیاض بزرگوار ممنونم که این امکان رو فراهم کردین تا بیایم دلنوشته ها و تجربه هامونو با هم به اشتراک بزاریم مخصوصا تجربه های هم دهه های خودم دهه هشتادیا واقعا خیلی احساس خوبی میگیرم وقتی پیامای کانالو میخونم، بعضی از پیامایی که به زیبایی حرف دل ما رو میزنه و پیامایی که پر از انرژی مثبته؛ راستی اینم بگم قرآن واقعا عالیه وقتی سوره فتح رو خوندم خیلی دوست داشتم که معنیش رو هم بخونم و وقتی که معنیش رو خوندم چقدر تو این شرایط بهمون آرامش میده و چقدر دلنشینه که اینقدر خداوند بر اساس شرایطمون با ما صحبت میکنه؛ خدایا شکرت به خاطر نعمتهای فراوانت امیدوارم ایرانمون مثل همیشه سربلند میشه؛ و امیدوارم همگی سلامت و عاقبت بخیر باشیم و امام زمان )عج( ظهور کنن در ادامه پیامم دوست داشتم یکی از آیات و معانی سوره فتح رو با شما دوستان عزیز بینهایتی به اشتراک بزارم ممنونم که وقت گذاشتین و پیامم رو خوندین، التماس دعای فراوان؛ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِكِينَ وَالْمُشْرِكَاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ ۚ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ ۖ وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا(٦) همچنین، تا مردان و زنان منافق و بت‌پرستی را عذاب کند که با بدگمانی به خدا، در انتظار حوادث ناگوار برای پیامبر و یارانش بودند. از قضا، پیشامدهای ناگوار نصیب خودشان می‌شود و خشم و لعنت خدا نثارشان! جهنم را هم برایشان آماده کرده و آن بد سرانجامی است! /مطهره از هرمزگان📬/ https://eitaa.com/m_fayaz96
• سی‌و‌دو | فیاض •
سلام و نور به همه ی همراهان سی و دو✨. ویژه سلام میکنم به عزیزانی که در استانهایی زندگی میکنن که بیشت
از همان روز هایی که مبدأش را به یاد نمی آورم؛ هر ۲۲ بهمن به راهپیمایی می رفتیم، و گویی قانون نانوشته ای وجود داشت که بعد از راهپیمایی باید دوتا دوتا بستنی می خوردیم؛ حتما در میانهٔ زمستان از گرمای تکبیر ها و تبری ها داغ می شدیم! از همان سال های اول دبستان که خواندن یاد گرفتم داستان های حماسی ایران را می خواندم. یازده سال از اولین داستان حماسی که خواندم می گذرد و حالا ده ها، شاید هم صد ها حماسه کوچک و بزرگ در ذهنم جا خوش کرده اند. اما آنها تنها شنیده هایم بودند... داستان های شاهنامه را که می خواندم همه اش در چشم من افسانه ای بیش نبودند و ارزششان در حد افسانه ای کهن بود برایم. اما صبح روز جمعه، نه ! بهتر است بگویم بامداد شنبه فهمیدم و این بار دیدم که اینها عین حقیقت اند. آرش هایی که برای یک وجب خاک وطن، بر فراز دماوند جان دادند و رستم هایی که از موانع سر راه گذشتند و بر قلب دیو سفید نشستند. و اندی پیش گرد آفریدی که به صحنهٔ نبرد تاخت و سپاهِ ایران را سرافراز کرد... تازه می فهمم داستان نبرد جمال الدین خوارزمشاه در آن تاریک شب و در پس رود کارون اغراق نبوده، و حالا با چشم می بینم مردان جان بر کفی را که شبها چشم بر هم نمی گذارند تا ایران آرام چشمانش را ببندد. و می بینم رهبری را که سالها تدبیر کرد تا چنین روزی وحشی تر از مغولان ایرانمان را تکه تکه نکنند. /نامه ای از زینب در اصفهان📬/ https://eitaa.com/m_fayaz96