منِمن
[ احبّك حُب لو تَعلم بهِ، لنَدِمت خجلا من البُعد.. ]
_دوستت دارم؛ دوست داشتنی که اگر از آن باخبر شوی، حتما از این دوری خجالت میکشی .
_من واقعا تو یه [هم خرو میخاد هم خرمارو] عه بدی گیر افتادم و طبق تجربه نهایتا هیچکدوم نصیبم نمیشه .
_جدیدا این جمله که[ لطفا بغلم کن و بهم بگو عیبی نداره ]خیلی پشت سرهم تو مغزم پلی میشه .
_ بیست دو و پنجاه و هفت دقیقه؟
سوراخ سمبه هایِ وجودم از غم پرشده، عقربه هایِ ساعت باهم مسابقه گزاشتن، قلبمم روبه انفجاره .