eitaa logo
ربط عاشقی 🇵🇸
3.1هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
123 فایل
ربط دل من و تو ربط عاشقی‌ست/اینجا سخن ز کهتر و مهتر نمی‌رود رهبرحکیم انقلاب ۹۲/۲/۲ بانوان ستاد جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی استان اصفهان ارتباط با ادمین: @jebhe97
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 تا انقلاب مهدی(عجل‌الله تعالی‌فرجه‌الشریف) 🎊 ویژه برنامه‌های جشن‌های انقلاب و نیمه‌شعبان 🎉 همزمان در ۱۴ نقطه از میادین شهر اصفهان 🗓 ۲۰ تا ۲۵ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ⏰ از ساعت ۱۸:۳۰ 🔅 به همت و مشارکت جمعی از مراکز فرهنگی، پایگاه‌های بسیج و مجموعه‌های تربیتی @rabteasheghi
ربط عاشقی 🇵🇸
🎬 تیزر نمایشگاه 😍 🔹نمایشگاه زاینده نور 🗓۲۱ تا ۲۵ بهمن ماه ✨ آماده‌اید پا به دنیایی از راز و روشنا
✨✨جشن بزرگ خانوادگی زاینده نور 📣 با حضور : خواننده محبوب استاد علیرضا افتخاری خواننده‌ بهروز مسائلی خواننده محمدرضا خوروش استندآپ کمدی سید محسن هاشمی و مجری توانمند مهدی ضیایی 🔥همراه با نورافشانی و آتش بازی 🔥 ساعت ۱۹ ۲۱ بهمن ۱۴۰۳ خیابان سعادت آباد ، خیابان مصلی پارکینگ ورودی مصلی بزرگ امام خمینی(ره) ✨ ، حکایت یک ستاره دنباله‌دار 🆔 @zayandehnoor_ir 🌐www.zayandehnoor.ir @rabteasheghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 سربازان فتح قدس 🔻رهبر انقلاب، در دیدار شورای رهبری حماس: محصول همه این رنج‌ها و هزینه‌ها [در طوفان‌الأقصی] در نهایت پیروزی حق بر باطل بود و مردم غزه برای همه کسانی که دل در گرو مقاومت دارند، الگو شدند... به لطف خداوند آن روز فراخواهد رسید که همه شما با سربلندی تمام، موضوع قدس را برای دنیای اسلام حل کرده‌اید و آن روز قطعاً اتفاق خواهد افتاد. ۱۴۰۳/۱۱/۲۰ 📥 نسخه قابل چاپ @rabteasheghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راز_بزرگ_ویژه_نامه_EMAM_COM.pdf
17.64M
🔸 فایل ویژه‌نامه کودکانه سایت جامع امام خمینی(رحمه‌الله علیه) @EMAM_COM @malekiiijahan @rabteasheghi
کتاب کارنامه منتشر نشده.pdf
46.19M
📕 جزوه|کارنامه منتشرنشده 🔹 آیا اگر پهلوی هم بود، دستاوردهای کنونی برای ایران رقم‌ می خورد؟ 🔹در کدام شاخصه ها پیش آمده ایم‌ اما با وضعیت مطلوب فاصله داریم؟ 🔸مقایسه ایران دوره پهلوی با کشورهای جهان عرب و خاورمیانه 🔸 ارزیابی کارآمدی دفاعی امنیتی ایران اسلامی از زاویه ای کاملا متفاوت 🔹 بررسی مقایسه ای وضعیت رفاه جامعه ایرانی مبتنی بر شاخصه های معیشتی 🔸 شدت تحریم ها علیه ایران در مقایسه با سایر کشورها 🔗منبع انتقال پیام👇 @shenasschool @rabteasheghi
ربط عاشقی 🇵🇸
🌱بسم الله قاصم الجبارین🌱 📖داستان کوتاه "رهایی" ✍️به قلم: ش. شیردشت‌زاده قسمت چهارم *** نمی‌دونم و
🌱بسم الله قاصم الجبارین🌱 📖داستان کوتاه "رهایی" ✍️به قلم: ش. شیردشت‌زاده قسمت پنجم *** فکر کنم دو روز شده بود. من، محمد و حنین، حداقل دو روز بود که غذا نخورده بودیم. محمد فقط یه بار بهم اعلام کرد که گرسنه و تشنه ست؛ ولی بعد دیگه نق نزد. بچه‌های غزه زود بزرگ می‌شن. متاسفانه یا خوشبختانه، محمد هم علاوه بر این که جون نداشت، فهمیده بود نق زدنش به من تاثیری روی این که بتونه غذا بخوره نداره. درد دست و پاهام می‌رفت و می‌اومد. برخلاف دیروز، امروز دردش شدیدتر شده بود. انگشت‌های دستمو نمی‌تونستم تکون بدم. حتما اعصابش آسیب دیده بودن. و احتمال می‌دادم بی‌حسی پاهام بخاطر اینه که جریان خون توش کم شده؛ این یعنی یه قسمت از پام داشت می‌مُرد. حتی اگه پیدام می‌کردن و پام رو از آوار می‌کشیدن بیرون، تازه اول بدبختی بود؛ چون خون هجوم می‌برد به اون قسمت و دردش زیاد می‌شد و درضمن عفونت اون قسمت رو به همه‌ بدنم منتقل می‌کرد. هوا کم و پر از غبار بود. تقریبا امیدی به زنده موندن حنین و بچه‌ش نداشتم. توی این خاک و خل، عفونت اولین اتفاقی بود که برای همه‌مون می‌افتاد: برای دست و پای من، برای حنین و بچه‌ش. اون احتمالا حتی نمی‌تونست بلند شه و بچه‌ش رو بغل کنه. یه روز یا بیشتر بود که داشت جیغ می‌کشید؛ نمی‌دونم. اینجا زمان کند می‌گذشت. هربار، برای یه مدت صدای جیغش قطع می‌شد. فکر کنم از حال می‌رفت و بعد دوباره به‌هوش می‌اومد و جیغ می‌کشید. احتمالا بچه قرار نبود الان به دنیا بیاد و دردهای حنین فقط بخاطر اضطراب و شرایط جسمیش بود. تلاش برای آروم کردنش، تنها کاری بود که از دستم برمی‌اومد. سعی می‌کردم هر آیه‌ای که از قرآن بلدم رو بلند بخونم و محمد هم باهام تکرار کنه. از اونجایی که زایمان اولش بود، دردهاش شدیدتر بود و استرسش بیشتر. برای چندمین بار، شرایط خودش و جنینش رو چک کردم. -حنین خوبی؟ بچه‌ت تکون می‌خوره؟ -آره... ولی من می‌ترسم. منم می‌ترسیدم؛ ولی اینو به حنین نگفتم. واقعیت اینه که آدمی که نترسه شجاع نیست، احمقه. آدم شجاع، آدمیه که با وجود ترس‌هاش می‌تونه خودشو جمع و جور کنه. گفتم: زایمان که ترس نداره عزیزم. می‌دونستی منم همین چند وقت پیش زایمان کردم؟ صدای ناله‌هاش یکم آروم‌تر شد. -واقعا؟ -آره... توی بیمارستان. البته توی بیمارستان بودم ولی نه برای زایمان؛ برای این که نمی‌شد کارمو بخاطر بارداری تعطیل کنم. پزشک کم بود و مجروح زیاد. آخرش هم بچه‌م زودتر از چیزی که قرار بود، خواست بیاد توی دنیا. -خوب پیش رفت؟ بغضم آروم ترکید. سعی کردم صدام نلرزه. -آره، یه دختر خوشگل! ولی چون نارس بود، گذاشتنش توی دستگاه. نمی‌دونم این فکر من بود یا واقعا حنین سعی می‌کرد بخنده. گفت: اسمش چی بود؟ -ضحی. و اشکام از روی شقیقه‌م سر خوردن. دوست نداشتم توضیح بدم که ضحی فقط یه هفته توی دستگاه دووم آورد و بعد، برق بیمارستان قطع شد. سوخت برای برق اضطراری هم نبود و ضحی کوچولوی من، نیومده رفت. فکر کنم وقتی اومد و این وضعیت دنیا رو دید، ترجیح داد برگرده پیش خدا. برای این که از توضیح این حرفا فرار کنم و حواس حنین هم از دردش پرت بشه، گفتم: حنین، تو می‌دونی الان توی بدنت یه معجزه اتفاق افتاده؟ این خیلی خارق‌العاده ست. ما خانم‌ها محل ایجاد یه معجزه‌ایم. خدا داره یه انسان رو درون تو می‌سازه و بابت چیزی که توی وجود تو ساخته شده، به خودش آفرین می‌گه! صدای حنین آروم‌تر شده بود. -آره... خیلی قشنگه! همون‌طور که گریه می‌کردم، ادامه دادم: نفس عمیق بکش حنین و به معجزه درون خودت فکر کن. به این فکر کن که هرکسی مثل تو قوی نیست که بتونه محل یه معجزه باشه. صدای حنین ضعیف‌تر شد. و بعد، دیگه صداش نیومد. چندبار صداش زدم. فکر کردم از هوش رفته، ولی دیگه هیچ‌وقت صداشو نشنیدم. معجزه حنین، نیومده زیر آوار دفن شد. احتمالا حنین آخرین بیمارم بود، بیماری که حتی نشد ویزیتش کنم. یه تجربه ناموفق که با اینکه می‌دونستم نقصیر من نبود، بازم عصبانی بودم. از دست خودم عصبانی بودم که اینجا گیر کرده بودم و از دست دنیایی که گذاشته بود ما زیر آوار بمیریم؛ دنیایی که حتی براش مهم نبود ما کجاییم؛ ولی براش مهم بود فلان سلیبریتی ناهارشو توی کدوم رستوران خورده. ادامه دارد... ⛔️کپی در هر صورت مورد رضایت نویسنده نیست⛔️ @rabteasheghi
💠 با پتک کارگر این آزادی را کی به ما داد؟ و این استقلالی که الآن ما داریم و کسی نمی‌تواند دخالت کند در کشور ما، این را کی به ما داد؟ جز این بود که این پابرهنه‌ها و این زاغه‌نشین‌ها و این دانشگاهی‌های محروم و این مردم کوچه و بازار با هم جمع شدند و برای خدا قیام کردند و نهضت کردند و ما را به این آزادی رساندند. ۱۳۵۹/۰۶/۲۰ (رحمة‌الله‌علیه) @rabteasheghi
🌷ولادت با سعادت حضرت علی‌اکبر (علیه‌السلام) و روز جوان بر شما مبارک🌷 امام صادق (علیه‌السلام): لَستُ اُحِبُّ أن أرَى الشَّبابَ مِنكُم إلاّ غادِيا في حالَينِ : إمّا عالِما أو مُتَعَلِّما... دوست ندارم جوانانِ شما را جز در دو حالت ببينم: دانشمند يا دانشجو... الأمالی للطوسی، ص۳۰۳ @rabteasheghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا