eitaa logo
مجموعه ادبی روایتخانه
801 دنبال‌کننده
1هزار عکس
126 ویدیو
7 فایل
خانه داستان نویسان انقلاب اسلامی www.revayatkhane.ir ارتباط با ادمین👇 @Revayat_khaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
📝مخاطب نوشت 📗 نوشیدنی کج 🔸"نوشیدنی کج" داستان مبارزه ی جانانه ی یک زن است برای گره زدن پیوندی در حال گسستن 🔹نویسنده دغدغه زن را در دل مخاطب می کارد تا دل او هم برای به ثمر نشستن تلاش‌های قهرمان داستان بتپد. 🔸اگرچه داستان از صبح تا یک بعد از ظهر را به تصویر می کشد درین بین افکار و خاطرات شخصیت اصلی داستان رفته رفته زندگیش را پیکر تراشی می کند. 🔹داستان مانند هر قصه ی خانوادگی دیگر بی آنکه هیجان آنچنانی بیافریند اما روی هم رفته با خلق تعلیق، در همراه نگه داشتن مخاطب موفق عمل می کند. ✍️طیبه رفیع منزلت 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📖 نوشیدنی کج به قلم سمیرا مختاری 🌻زندگی خانوادگی حرمت دارد... 🔸️در جامعه‌ای که طرح کرامت خانواده و پاسداشت زندگی زناشویی در خیلی از مواقع دچار خدشه شده، ما با زنی روبه رو هستیم که برای حفظ زندگی زناشویی‌اش تلاش می کند. ️این کتاب می‌تواند در راستای حفظ و استحکام خانواده گام بردارد. برای زنان جوانی که به محض دیدن کوچک ترین خطایی از همسر خود کلمه‌ی طلاق را پیش می‌کشند و اقدام می‌کنند. زندگی خانوادگی حرمت دارد. اینکه بعد از طلاق قرار نیست اتفاق فوق العاده ای بیفتد. 🔹️نگاه جامعه به امر ازدواج و نگه داشتن زندگی مشترک، نویسنده را به نوشتن این رمان ترغیب کرده. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
12.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📖 🎧 شما را می‌شنوید! حافظه‌ام مثل آستریِ لباس شکافته می‌شود و پُرزها بیرون می‌ریزند. وقتی روی کاناپه دراز کشیده‌ای، پُرزهای شک و دودلی می‌آیند و همه‌ی صورتت را، مغزت را، پُر می‌کنند. چنگ می‌اندازند به گلویت و فشار می دهند تا از گرد و خاکشان خفه شوی! با هم رفته بودند؟ تنها؟ آنجا قرارگاه عاشقی‌هایشان بود؟ ✂️ ️برشی از کتاب به قلم ✍️ [این قطعه با صدای نویسنده ضبط شده است] 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📖 نوشیدنی کج به قلم سمیرا مختاری 🌱 🔸️مدت‌ها بود که موضوعی ذهنم را درگیر خودش کرده بود. موضوعی که روزانه در فامیل و محل کار، دوست و آشنا مشابه آن را زیاد‌ می‌دیدم. چه زندگی‌هایی که سر یک لجبازی ساده و هیچ و پوچ از هم پاشیده می‌شد و کلمه‌ی طلاق، حلالی که عرش خدا را به لرزه می‌اندازد؛ چه راحت از بین لب‌ها بیرون می‌آید و به امضای آخر توی دفترخانه می‌انجامد و تمام! نباید برای بقای زندگی زناشویی تلاش کرد؟ این‌ها که اینقدر راحت از هم جدا می‌شوند تلاشی هم کرده‌اند؟ بین آن زن و مرد، زیر سقفِ خانه، پشت دیوارهای بلند و در خلوت‌شان چه گذشته که حاضر می‌شوند از هم بگذرند و... شروع به نوشتن کردم که می شود. که باید همین باشد. باید جنگید و دوید تا رسید. حتی اگر جاده سنگلاخی باشد و اگر چند بار زمین بخوری، باید بلند شوی. دست به زانویت بگیری، یاعلی بگویی و راهی شوی. 🔹️«نوشیدنی کج»، عاشقانه‌ای اجتماعی است که مواجهه انسان‌ها را با کجی‌های زندگی مشترک روایت می‌کند. در روزگاری که انسان‌ها هرروز به هم بی‌اعتمادتر می‌شوند و دیدن کوچک‌ترین خطاها و کج‌رفتن‌ها ما را از یکدیگر فراری می‌دهد، آیا تلاش انسان برای «ماندن» و «ساختن» طرف مقابل عقلانی است؟ آیا انسان‌ها هنوز تاب و توان جنگیدن برای هم را دارند؟ 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📖 🦋 خانم زهرا امینی نویسنده ی کتاب «قابیل فراموش نمی‌شود»، برای ما از مواجهه شون با کتابِ نوشیدنی کج گفتند.. ⁉️ شما هم دوست دارید این کتاب رو بخونید؟ 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📖 ⚠️ این نوشته ممکن است داستانِ رمان یا بخشی از آن را لو بدهد! 🔸️موضوع کتاب درباره‌ی تلاش بود. یک تلاش زنانه. یک خیانت شاید از چشم یک زن. شک و تردید. چیزهایی که بخواهی و نخواهی توی هر زندگی ممکن است رگه هایش پیدا بشود. من هم با همان شمّ زنانه قصه نوشیدنی کج را دنبال کردم. باقهرمان قصه دل‌آشوب شدم. حرص خوردم از دست مردی که حواسش نیست. حتی یک جاهایی توی ذهنم زن قصه را هُل دادم عقب که هِی ول کن این زندگی بی محبت رو. پسرت وخودت رو بردار و برو. یک جاهایی هم مثل زن قصه بدو بدو کردم. همراهش به این در و آن در زدم تا بفهمم راست و دروغ چی هست. 🔹️زن که باشی با نوشیدنی کج همراه می‌شوی تا راست و کجش را سر در بیاوری. انگار بخواهی خودت هم یک آزمون و خطایی برای زندگی‌ات کرده باشی. ببینی اگر تو بودی چه کاره بودی. منتظر آخر قصه بودم. و انصافا پایان قصه به دلم نشست. یک نفس راحت کشیدم و زدم سر شانه زن قصه که آفرین که جا نزدی. من این حس شیرین تلاش رو دوست داشتم. درگیری های قهرمان با آدم ها و خاطرات و گذشته و حال را درک می کردم. و چون پر از حس‌های مشترک زنانه بود قصه برایم جذاب و خواندنی بود. حتی دلم خواست کتاب را هدیه بدهم به زن‌هایی که زندگی‌شان دارد فرو می‌ریزد به دست خودشان. به خاطر نماندن وتلاش نکردنشان. ✍️ 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📰 🌱 قصه‌ی نویسندگی 🔸️سال‌های نوجوانی همراه بود با نوشتن متن های ادبی و شبانه‌روز کتاب خواندن. داستان و شعر و... آن روزها تقریباً حافظ را حفظ بودم و توی مشاعره‌ها کم نمی‌آورم. حیف که حالا خیلی از شعرها یادم رفته. دلم می‌خواست بروم رشته‌ی ادبیات ولی خب آن‌ روزها هرکس رشته‌ی ریاضی یا تجربی نمی‌آورد به ناچار می‌رفت ادبیات و خانواده من هم مخالفت کردند. مجبور شدم بروم رشته‌ی تجربی و بنشینم سرِ کلاس زیست شناسی و زمین شناسی. اما یک چیزی بود که مرا روی آن نیمکت‌ها می‌نشاند و آن قولِ بابا بود. - حالا برو دیپلم و پیش دانشگاهی‌ات رو بخون واسه کنکور هر چی دلت خواست امتحان بده. 🔹️همه فکر می کردند ادبیات از سرم می‌افتد اما نیفتاد. چهار سال بعد کتاب‌های ادبیات جلوی چشمم بود و من کنکور انسانی دادم. بگذریم از اینکه رشته‌ی ادبیات زد توی ذوقم و دیگر بعد از لیسانس ادامه اش ندادم. هنوز می‌خواندم و بدون اینکه نویسنده باشم یک رمان نوشتم. نمی‌دانستم نویسندگی احتیاج به کلاس و آموزش دارد. سال‌ها به خاطر ازدواج و زندگی از ادبیات حتی از کتاب خواندن جدا افتادم تا اینکه یک روز پشت چراغ قرمز تبلیغ یک کلاس داستان نویسی را توی قلمستان دیدم و … دوره داستان کوتاه را سپری کرده بودم و دنبال کسی می گشتم تا وارد رمان نویسی بشوم. آقای دانشگر را از زبان چند نفر شنیدم و ماجرا شروع شد. 🪴حالا چند سالی است که دارم می‌نویسم و این قصه ادامه دارد… ✍️ سمیرا مختاری 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane
📖 💫 چرا باید این کتاب را بخوانیم؟ 🔸️نوشیدنی کج روایت صبوری است، صبوری در مقابل کجی‌های زندگی. روایتِ نگاری که این روزها حس می‌کند دیگر نگارِ خانه‌اش نیست. او با امید و ناامیدی دست و پنجه نرم می‌کند. تلخی‌ها او را از ادامه‌ی راه باز می‌دارد. دلسرد و خسته می‌شود. زمین و زمان سد راه او می‌شود؛ اما ادامه می‌دهد تا شاید کجی‌ها از بین ببرد و.. 🔰مجموعه ادبی روایتخانه 🔰 🌐www.revayatkhane.ir🌐 👉 @revayat_khane