eitaa logo
مجموعه ادبی روایتخانه
801 دنبال‌کننده
1هزار عکس
126 ویدیو
7 فایل
خانه داستان نویسان انقلاب اسلامی www.revayatkhane.ir ارتباط با ادمین👇 @Revayat_khaneh
مشاهده در ایتا
دانلود
ا❁﷽❁ا دعاى روز هجدهم 🌙 اللَّهُمَّ نَبِّهْنِي فِيهِ لِبَرَكَاتِ أَسْحَارِهِ وَ نَوِّرْ فِيهِ قَلْبِي بِضِيَاءِ أَنْوَارِهِ وَ خُذْ بِكُلِّ أَعْضَائِي إِلَى اتِّبَاعِ آثَارِهِ بِنُورِكَ يَا مُنَوِّرَ قُلُوبِ الْعَارِفِينَ الهی! از تو می‌خواهم تا پا در راه عارفان کویت گذارم. هم آنانی که بیدارند و آگاه به همه برکات سحرگاهیت. قلب هایشان به‌واسطه این بیداری، منور می‌شود به انوار سحرگاهی و با تمام اعضای وجودشان، آن برکات را دریافت می‌کنند. الهی! مرا هم در زمره آنان قرار ده؛ قلبم را بیدار و مهیا برای دریافت انوار سحرگاهیت کن! آنچنان که با تمام وجودم، آن انوار را دریافت کنم. از تو می‌خواهم که روشنی‌بخش قلب‌های عارفانی! ~ هجدهم رمضان ۱۴۴۵ ○● @revayat_khane ●○
🎂 🗓 🧕فاطمه طالبی هر وقت قرار مصاحبه داریم اولین گزینه برای عنوان کارشناسی کتاب دکتر فاطمه طالبی است، شاید به خاطر پیشوند اغوا کننده اش.😁 معلم است و در زمینه ی داستان هم دستی در تدریس دارد. یکی دو باری هم داوری به تورش خورده که این ملغمه ی نویسنده معلم منتقد را در نقطه ی شروع پررنگتر کند. دغدغه ها و چالشهای جدیش را دنبال میکند و گاهی از توی همین ها کتاب درمیاورد. نمونه اش مجموعه یادداشت معجزه بن سای درباره زنان زیر سقف خانه ها... خوش ذوق است، وقتی از سوژه هایش حرف میزند چشم هاش برق میزند. خوراکش ادبیات فانتزی است. پایان نامه اش هم مرتبط با همین موضوع بوده. یک رمان چاپ شده دارد " آنتی ویروس" و در حال حاضر مشغول نگارش یک رمان فانتزی نوجوان برای جشنواره داستان حماسی است. 📚 آثار : معجزه بن سای (دبیر مجموعه) آنتی ویروس داستان های سپید (مشترک) ○● @revayat_khane ●○
مجموعه ادبی روایتخانه
🎂#معرفی_اعضا 🗓#روزنوشت 🧕فاطمه طالبی هر وقت قرار مصاحبه داریم اولین گزینه برای عنوان کارشناسی کتاب
🎂 🗓 🧕مائده شیخیان وقتی از کاشان راه می افتاد به سمت اصفهان تا در کلاس ها و جلسات داستان نویسی شرکت کند حتما به یک قله ی بلند چشم دوخته بود. اما شاید هیچ وقت فکرش را هم نمیکرد راه رسیدن به قله را با یک بچه باید ادامه بدهد. به دنیا آمدن فرزندش سرعت نوشتنش را کند کرد اما از حرکت نایستاد. تحصیلات دانشگاهی اش در رشته ی زبان انگلیسی بوده است. سنجاب های لهستانی نام روایت او در کتابی به همین نام است. 📚 آثار : سنجاب‌های لهستانی (مشترک) ○● @revayat_khane ●○
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ يَا اللّٰهُ يَا رَحْمٰنُ يَا رَحِيمُ خداوندا! می‌خوانمت به نام خودت ای الله ای بخشنده ای مهربان 🍃 چه راز و رمزی درون این نامها نهفته است؟ نامهایی که یادم داده‌ای در آغاز هر کار بر زبانم جاری کنم که بسم‌الله الرَّحمن الرَّحیم نامهایی که حجج صادقت یادم داده‌اند برای حفظ دینی که خودت ارزانی‌ام داشتی بخوانم که یا اللهُ یا رحمنُ یا رحیمُ یا مقلّبَ القلوب ثَبِّت قلبی علی دینِک 🍃 و حالا اولین زنجیره‌های جوشنت همین نامهاست جوشنی که برای حفظ جان پیامبرت و روح ما فرستاده‌ای فرستاده‌ای تا بر تن کنیم و از آتش جهنمت رهایی یابیم آتشی که خودمان برای خودمان برافروخته‌ایم و می‌دانی و می‌دانیم جز تو فریادرسی نداریم که سُبْحانَكَ يَا لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النَّارِ يَا رَبِّ ○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا دعاى روز نوزدهم 🌙 اللَّهُمَّ وَفِّرْ فِيهِ حَظِّي مِنْ بَرَكَاتِهِ وَ سَهِّلْ سَبِيلِي إِلَى خَيْرَاتِهِ وَ لاَ تَحْرِمْنِي قَبُولَ حَسَنَاتِهِ يَا هَادِياً إِلَى الْحَقِّ الْمُبِين الهی! ای هدایتگر به‌سوی حق آشکار. هدایتم را در این ماه از تو می‌خواهم. در ماهی که مبارکش کرده‌ای، از تو می‌خواهم تا بهره‌ام را از برکاتش فراوان قرار دهی. در ماهی که خیراتش فراوان است، از تو می‌خواهم تا راه رسیدن به این خیرات برایم آسان شود. در ماهی که حسنات را چند برابر حساب می‌کنی، از تو می‌خواهم تا در زمره محرومین از حسنات مقبول نباشم. از تو می‌خواهم دورم کنی از هرچیزی که حسناتم را از دایره قبولی درگاهت بیرون می‌برد ~ نوزدهم رمضان ۱۴۴۵ ○● @revayat_khane ●○
یا منفس عن المکروبین ای گشاینده اندوه دلگیران 🔹 به اندازه ی اشک هایی که ذخیره کرده ایم، و تارهایی که توی گلویمان انباشته شده اند. درست اندازه ی ظرافت بارِ سنگین روی شانه هایمان و دردی که قلبمان را فشار میدهد؛ خدا برایمان گشایش قرار داده و دری که به زودی باز خواهد شد... من توی کلماتم صدبار از دعا حرف میزنم و توی حرف هایم باخداهم مدام از او میخواهم. چقدر است وسعتش؟! و ما چه مقدار میخواهیم از بی نهایتش؟ 🔸 این هفته قرعه به آیه ی دعا افتاده بود. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ ۚ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاءِ ستایش خدای را که به من در زمان پیری دو فرزندم اسماعیل و اسحاق را عطا فرمود (و درخواست مرا اجابت کرد) که پروردگار من البته دعای بندگان را شنواست. 🔹 من اما نتوانستم بنویسم. گاهی وقتها وقتش نیست. نمیشود. هرکار هم که بکنی شدنی نیست. گاهی صد دوره ی دعا بی اجابت است گاهی نگفته قرعه به نام تو میشود من درهای معجزه وار بسیار دیده ام.چیزی که درست به وقت احتیاج از راه میرسد. چیزی به طعم شور و شیرینِ اشک ذوق یا یک سجده ی بی مهر روی تارهای قالی. گاهی فقط کافیست دلمان که تنگ میشود و چشمهایمان از اشک های ذخیره میخواهد خرج کند دل بدهیم به دل جانی که جان بخشیده بهمان. دل بدهیم به آنکه دستش بالای تمام دست هاست، قدرتش قدِ بلندای آنچه وصف شدنی نیست. و ما باتمام زیبایی های درون و بیرون مان ساخته ی دست اوییم. او که مارا میفهمد و خوب بلد است پیچِ دلمان را یکجور بپیچد که حالمان خوب شود.. ✍ ○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا دعاى روز بیستم 🌙 اللَّهُمَّ افْتَحْ لِي فِيهِ أَبْوَابَ الْجِنَانِ وَ أَغْلِقْ عَنِّي فِيهِ أَبْوَابَ النِّيرَانِ وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِتِلاَوَةِ الْقُرْآنِ يَا مُنْزِلَ السَّكِينَةِ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ الهی! در این روز دستم را به‌سویت دراز کرده‌ام. از تو می‌خواهم تا مرا در زمره اهل ایمانت قرار دهی. هم آنانی که درهای بهشت را به‌رویشان می‌گشایی. درهای آتش جهنم به‌رویشان بسته می‌شود. توفیق تلاوت قرآن به آنان می‌دهی. همه‌اش را از تو می‌خواهم. من هم همانند اهل ایمان قلبم را به تو می‌سپارم که وقار و سکینه‌‌ را بر قلبی که به تو سپرده شود، فرود می‌آوری. ~ بیستم رمضان ۱۴۴۵ ○● @revayat_khane ●○
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ به جمهوری اسلامی ایران، گفته ایم آری! ❌ به هر چه غیر جمهوری اسلامی ایران، نه! 👤محمدحسین ملکیان 🗓 ، ۱۲ فروردین، روز جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 ○● @revayat_khane ●○
قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنَا تُرْجَعُونَ ﴿۵۷﴾ هر نفسى چشنده مرگ است آنگاه به سوى ما بازگردانيده خواهيد شد (۵۷) ✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨ 🌅 به رنگِ شفق های سرخ، نه آن دور دست ها و نه در بالاها، که در دیده های من است. به انتظارِ گنبد فیروزه ای همچون میدانِ امامِ اصفهان یا گنبد بلند بالایِ جمکران. کاش خورشید طلوع کند، که شفق ها قطبی شوند و بشود آنچه که بود. من در فریادی پرابهام گم شده ام. از منِ سرخ، به شما فیروزه ای قطبی سلام! اینکه امروز به طالعم کدام آیه بیفتد از اِقبال طالع خوش یمن ام است. من اما بسیار به یاد آن طلوع دوازدهمم. 🌤 قبلتر. خیلی قبلتر به چشم های کاسه ی خون در فراق امام فکرمیکردم. چجوری میشوند این چشم ها. یعنی راست راستکی به جای اشک خون می آید روی گونه ها؟! 🩸خون نمی آید اما رگ های قطبی چشم سرخ میشود. مثل خون. یک خونِ پراشک. هیچ وقت فکرنمیکردم برای چشم هایم اتفاقی بیفتد همانطور که هیچ وقت فکرنمیکنم پر بکشم از این دنیا. از تمام مفهوم های نامفهوم. از اتمام ابهام های آزاردهنده و حال نامساعد یک دوست. آدمیزاد است و همین خوش پنداری هایش دیگر. هیچ وقت خیال نمیکند بشود. اما میشود. • • ⚰ تو حتی خودت را یکبارهم توی تابوت دیده ای؟ یا این تصویر مانده برای روزی که هفت متر بالاتر از زمینی! یا اصلا خیال کرده ای توهم میتوانی قرار بگیری توی پارچه ی آیه های قران؟ بی حرکت، سفید، منجمد شده و سرد، خیلی سرد... ❄️ من هم خیال نمیکنم. درست همانقدر که هنوز جرئتم نمیرود سمت کفن پوشیدن، مگر آن وقت که قرار باشد طواف کنم. یک لحظه از فکرت گذر کرد که آیا نام تو را بخوانند و شیون ها بلند شود. قران بخوانند و لب ها زمزمه کنند بسم اللهِ فاتحه را. خطورکرد به ذهنت که اینطور صدایت کنند. نرگس بنت سید ابراهیم. اصلا اسمع و افهم را برای خودت شنیده ای؟ من هم نشنیدم. کر شدم و کور از دیدن ان جسد که منم. میت نباید روی زمین بماند!!! تاحالا فکرکرده ای خاک ها خراب شوند روی سرت و هی بیندازند با بیل.🍂 ⚠️ و آخرین تصویر مادرت باشد یا خواهرت، پدر یا همسرت. چندبار تاحالا آن لحظه که دست های پدرت را میبوسی به این فکرکرده ای که اینها همان باشند که شانه هایت را تکان میدهند. اگر به این فکرمیکردی حتما میلرزیدی و به گریه می افتادی نه! چندبار تاحالا آنقدر تنها بوده ای که فقط خودت را ببینی و خدارا. توی زندگی، سرت که به مهر خورد ایا به سختی لحد ها هم اندیشیدی! 💢تو در کدام قد و قواره ای، درکدام قد و وزن ایستاده ای توی این دنیا و اندازه ات چقدر است؟ ایا اکتفا کرده ای به همان بلندا و پهنا؟ چقدر شده تاحالا حرف بزنی با ان کسی که قرار است توی تاریکی و تنهایی مطلق باهاش باشی، که بعد از اولین شب مخوف انس بگیری. اصلا تاحالا تیم ات را تشکیل داده ای بنده باید چالاک باشد. باید بداند کِی حواسش کجا باشد. باید مردِ رِند باشی و امشب ببری و باخت نکنی. قران را که گرفتی به سرت هی بخواهی، هی بخوانی و یار جمع کنی برای روزِ پس ات. برای روز بعدت. نبین حالا که انقدر همه کسی. ما انجا در هیچ گم میشویم و اسم های امشب میشوند همه کس مان. بفاطمه الهی العفو. بالحسن و الحسین... 🤲 من بقیه اش را نمیدانم.اما دلم میخواهد بگویم امشب جوری بازی کنید که دل یار را جذب کنید به دلتان. نشوید آن کس که وقت گرفتاری یاد دوست می افتد. دامنِ یارفیقَ من لا رفیق له را بگیرید. امشب که میگویم منظورم یک عمراست. تمام سال بعدمان. امشب پیرنگ مان را مینویسند. بعدش ماگم میشویم در کشمکش ها و هزار هزار تعلیق. ❣بقیه اش را نمیدانم اما شما بشوید آن سوژه ی جذاب که دل نویسنده را خریده است و او به این سوژه افتخار میکند. ~ بیستم رمضان ۱۴۴۵ ○● @revayat_khane ●○
ا❁﷽❁ا دعاى روز بیست و یکم 🌙 اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِي فِيهِ إِلَى مَرْضَاتِكَ دَلِيلاً وَ لاَ تَجْعَلْ لِلشَّيْطَانِ فِيهِ عَلَيَّ سَبِيلاً وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِي مَنْزِلاً وَ مَقِيلاً يَا قَاضِيَ حَوَائِجِ الطَّالِبِينَ الهی! کمال اولیایت رسیدن به رضایت و خشنودی تواست. مراهم راهنمایی‌م کن تا به رضا و خشنودیت برسم. الهی! راه تسلط شیطان برمن را ببند تا از مسیر خشنودیت دور نشوم. الهی! منزل و جایگاهم را بهشت قرار بده. جایگاهی که ما را برای آن خلق کردی. همه درخواست‌هایم را به‌سوی تو می‌آورم که تو برآورنده حاجت همه درخواست کنندگانی. ~ بیست و یکم رمضان ۱۴۴۵ ○● @revayat_khane ●○
24.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ننگ بادا به تو ای دهر که نشناختیش 🕯 🎞 شعرخوانی سیدحمیدرضا برقعی ▪️باحال مناسب ببینید... شهادت مولا امیرالمومنین تسلیت باد 🏴 ~ بیست و یکم رمضان ۱۴۴۵ ○● @revayat_khane ●○