راه افتاده‌ام به سمت حرم همه‌ی دردهام یادم هست با خودم فکر می‌کنم این‌بار از کجای حرم؟ کدامین بست؟... همه‌ی راه غرقِ در بغضم همه‌ی راه غرقِ در آهم همه‌ی راه غرقِ در خواهش اذن باب الجواد می‌خواهم شدم آماده بعدِ اذن ورود بعد تفتیش آمدم به خودم از همه دل‌بریده آمده‌ام از همه کَنده غرقِ او که شدم... وارد صحنْ می‌شوم با ذوق بُرده گنبد همه حواسم را بغض دارم عجیب از سر شوق السلام علیکْ امامِ رضا دستْ از پا نمی‌شناسد _من_ اشتیاق از نگاه من لبریز خادمی گفت: حالِ تو خوش نیست رو به گنبد بایست اشک بریز گوشه‌ای خلوتی به هم زده‌ام محوِ گنبدْطلای آقایم محوِ شمس‌الشموس بوده‌ام و رفته از یاد، کلِّ غم‌هایم گوشه‌ای خلوتی به هم زده‌ام به خودم آمدم سه ساعت شد راه افتاده‌ام به سمت ضریح گوییا موقعِ زیارت شد گیج و گنگ از رواقْ رد شدم و بی هوا خم شدند زانوها السلام علیک آقاجان ضامنِ چشم‌های آهوها مثل ابر بهار باریدم چه شد آخر عنان ز کف دادم روضه خواندم، به رسمِ هر دفعه یاد یابن الشَّبیب افتادم گفت: یابنَ‌الشَّبیب روضه بخوان جدِّ ما کشته شد میانِ دو رود جدِّ ما تشنه بود و بی سر شد مقتلش میزبانِ زهرا بود گفت: در هر مصیبتی باید از مصیباتِ کربلا دَمْ زد آی مردم! امامِ هشتمِ ما همه عمرش، دَم از محرّم زد وقتِ رفتن رسیده، وقتِ وداع من همانم که گفت: پُر دردم هر دخیلی که داشتم وا شد راه افتاده‌ام که برگردم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e