از گرفتاران آن موی پریشانیم ما مؤمن اشکیم، از شادی گریزانیم ما دست بر سینه به سوی کربلا جان می‌دهیم کعبه‌ی شش گوشه‌اش را قبله می‌دانیم ما کار ما گریه‌ست بر لب‌های عطشان حسین از تبار ابر اندوهیم، بارانیم ما دین اگر دین شُریح قاضی و امثال اوست در طریقت مثل راهب نامسلمانیم ما پیر گشتیم از مرور عصر عاشورا، ولی مضطرب چون کودکِ آتش به دامانیم ما «از حرم تا قتلگه زینب صدا می‌زد حسین» از حرم تا قتلگه عمری‌ست حیرانیم ما چارده قرن‌ست بین خیمه‌هایی سوخته چون زنِ فرزندگم‌کرده هراسانیم ما روی نی چون موی دلبر را پریشان یافتیم تا قیامت روز و شب جمعی پریشانیم ما ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e