غیرت خاکسترش رنگ دگر داشت شعلۀ بال و پرش میل سفر داشت آنکه در این یازده سال یتیمی تا که عمو بود انگار پدر داشت از چه بماند در این خیمۀ خالی آن که ز اوضاع گودال خبر داشت گفت: به این نیزۀ خشک و شکسته تکیه نمی‌زد عمو یار اگر داشت رفت مبادا بگویند غریب است یا که بگویند عمو کاش پسر داشت آمد و پیشانی زخمی شَه را از بغل دامن فاطمه برداشت در وسط بهت دلشوره‌ی زینب شکر خدا دست، یعنی که سپر داشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e