📚
#رمان_شهدایی
🌷
#خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز
↶° به روایت: همسرشهید
3⃣
#قسمت_سوم
📝# من باز هم با چادر و روسری می رفتم دانشگاه، ولی سر
#کلاس چادرم را
برمی داشتم. هرکس هرکه دلش💓 می خواست می پوشید. کاری به کار هم نداشتند. ولی همین که من
با بقیه فرق داشتم، خیلی سخت بود.
📝 پیش خودم
گفتم «اگه نتونستم
#تحمل کنم، دیگه
#دانشگاه نمی رم.»
ولی رفتم. سرم گرم
#درس📚 شد.همه ی این چهارسال شاگرد اول شدم.
آن موقع از ما شهریه می گرفتند. شهریه اش هم برای آن زمان
#سنگین بود; سالی
#هزار تومان.
📝برای بعضی ها مشکل بود که این پول را یک باره بدهند. سال اول برای
#خانواده ی خودم هم سخت بود.
رفتم فرمی پر کردم که این
#مبلغ💴 را وام بگیرم تا بعد از تمام شدن درسم، پس بدهم.
📝قانونی هم بود که اگر معدلمان بالا بود، از
#پرداخت شهریه معاف بوديم. من هم فقط سال اول وام گرفتم، چون هر ترم
#معدلم بالا بود.
📝توی
#دانشکده دختری بود که حجابش از همه ی ما کامل تر بود"زهرا زندی زاده"
من و
#بچه های دیگر روسری و لباس معمولی ای که کمی هم راحت بود، می پوشیدیم، ولی
#زهرا برای خودش مانتوی گشادی دوخته بود و همیشه مانتو شلوار می پوشید. روسری اش را هم محکم گره می زد. آن موقع ها مانتوی گشاد، مثل حالا که همه راحت و عادی می پوشند، مد نبود.
📝زهرا بعدها شهید شد. اوایل انقلاب منافق ها شهیدش کردند. الآن هم در اصفهان یک مدرسه به نامش هست. توی
#دانشگاه هميشه به
او نگاه میکردم.برایم الگو بود.
📝تا قبل از دانشگاه، خیلی از سیاست و رژیم و این حرف ها سر در نمی آوردم. حواسم به درس بود. یکبار در# مسجد🕌 امام اصفهان (مسجد شاه آن موقع) نمایشگاه عکسی زده بودند که همه اش
#عکس شاه بود؛ شاه کنار
#ضریح امام رضا، شاه در حال نماز خواندن، شاه در حال احرام کنار کعبه و این طور عکس ها
آن وقت ها فکر میکردم چرا می گویند شاه بد است. این که مکه رفته و# نماز هم می خواند، اما وقتی رفتم دانشگاه کم کم از سیاست چیزهایی فهمیدم. البته فقط از
#دانشگاه نبود.
📝حسن آقا رب پرست، پسرِ خاله بتول هم که خودش ارتشی بود، برایمان حرف میزد. مستقیم مخالفت نمی کرد، ولی حرفهایش کمی بودار بود.
📝خاله بتول همیشه توی خانه شان جلسه ی
#تفسیر قرآن و روضه😭 داشت. توی همین
#جلسه ها حسن برای ما دخترخاله ها و پسرخاله ها حرف میزد. تقریبا
#معلممان بود.
📝برای زهرا هم مانند بقیه ی دختر های در این سن وسال
#خواستگار می آمد، بعضیشان هم
#نظامی بودند، اما او همیشه
می گفت «با هر کس
#ازدواج کنم، با نظامی جماعت ازدواج نمی کنم. نظامی ها اگر شاه دوست باشند، که من خوشم نمی آد، اگه هم با شاه مخالف باشند، که همیشه جونشون در خطره»
#ادامه_دارد
@Shahidhojatrahimi