eitaa logo
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
1.9هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
505 ویدیو
75 فایل
🌹 بسم رب الشهدا 🌹 کانال رسمی سرلشکرپاسدار شهیدالقدس محمدرضا زاهدی ولادت: ۱۳۴۰/۶/۱ شهادت: ۱۳ فروردین ۱۴٠۳ | درپی حملهٔ هوایی رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق ارتباط با خادمین کانال: @M_ali_ekhlasi @MohammadMahdiZahedi تبلیغات: @ArEf_ZaHeDi
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📝 #خاطره | یک شب، همراه با سردار 3⃣ قسمت سوم 🔸 من قدری بهت‌زده شدم اما فرمانده شهید از همان ابتدا،
📝 | یک شب، همراه با سردار 4⃣ قسمت چهارم 🗣 چنان خودمانی حرف می زد و مطالب متنوع مطرح می شد که من با تعجب به مسئول هماهنگی آن ملاقات گفتم: «مگر ایشان نباید ملاحظه مسائل اطلاعاتی را بنمایند؟» گفت: «ایشان تیم پزشکی را خودی حس می کند.» از همراهی حضورش با نیروهای میدان می گفت، بگونه‌ای که من احساس کردم، نزد ایشان، همراهی با یک سرباز جزء، معادل ارتباطی که با افسران رده بالا هست اعتبار و اهمیت دارد! ✨ این نگرش حرفه‌ای، انسان را مجذوب و کنجکاو می کرد که ایشان با چه فلسفه‌ای از پیکار و نبرد رشد کرده و بزرگ شده است؟ 👥 در حالی که بعد [از] احوالپرسی و دیده بوسی‌های اولیه با فاصله از ما، در سمت مقابل [در] رختخوابی که پهن بود، نشسته و لحافی هم بر روی دوپایش [انداخته] بود و با روحیه و نشاط بالایی هم همه را مجذوب سخنان خود نموده بود، متوجه شدم پای چپ خود را بی‌قرارانه مدام تکان می دهد، به شیوه تکانی که معمولاً انسان از سر درد و ناراحتی، ناچار به عضو خود می دهد❕ با این وجود در صورت و کلام وی چیزی از این ناراحتی دیده نمی شد. پرسیدم: «پایتون مشکلی دارد؟» 🦶🏻 گفت: «در دوران دفاع مقدس ترکشی بر نخاع من نشسته که باعث شده اعصاب حرکتی پا آسیب ببیند و عضلات آن به تحلیل برود، اما در مقابل اعصاب حسی پا به شدت تحریک شده و همیشه یک احساس سوزش و سرمای شدیدی در پای خود دارم، بطوریکه حتی در گرمای شدید تابستان جنوب ایران نیز از جوراب های ضخیم استفاده می کنم. ❄️ 🧦 برای قابل تحمل شدن این مسأله، بچه‌های حزب‌الله برای من یک جوراب برقی هم گرفته بودند اما چون استفاده از آن راحت نبود و پا را اذیت می کرد کنار گذاشتم.» 🌷 قبل از اینکه بپرسم این درد دائم پا را چگونه تحمل می کنی؟ سوال را خواند و ادامه داد: «هر موقع حس می کنم خیلی در فشارم، به یاد می آورم جانباز محترمی را که از شدت درد، پتو را گاز می گرفت تا صدای آه و دردش دیگری را معذب نکند؛ یا جانباز دیگری را که او نیز در شرایط بسیار دشوار و عذاب آوری به شکل خاصی درد و ناراحتی خود را پنهان می کرد و قورت می داد و می‌گفت: «برای خداست باید صبوری کرد!» 🌹 یعنی: «با تأسی به موارد بسیار دشوارتر سعی می کرد به درد خود آرامش ببخشد و به خدمت خود ادامه دهد» و عجیب بود که در زبان و سیمایش ذره‌ای از آن درد عیان نبود. تازه فهمیدم دلیل قرارگرفتن در آن فاصله برای گفتگو که به ظاهر بر رختخواب استراحت خود بود و آن طرز نشستن و انداختن لحاف بر روی دو پا، چه بوده است! 🤔 ابتدای امر فکر می کردم ما مزاحم خواب ایشان شده‌ایم و در دل می گفتم: «این رختخواب ، با این گفته رابط که ایشان فرصت حضور کوتاهی در دمشق دارند همخوانی ندارد!» و از طرفی نشاط بالای ایشان نیز فاقد هرگونه علائمی از خستگی و خواب‌آلودگی است؟ پس علت انتخاب رختخواب برای نشستن در مقابل ما چیست؟ ✍🏻 نویسنده: 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📝 #خاطره | یک شب، همراه با سردار 4⃣ قسمت چهارم 🗣 چنان خودمانی حرف می زد و مطالب متنوع مطرح می شد ک
📝 | یک شب، همراه با سردار 5⃣ قسمت پنجم 🌹 بعد از گفتمان‌های اولیه، از شرایط قلبش پرسیدم. فرمودند: «ده سال قبل تحت عمل جراحی قلب باز قرار گرفته‌اند و اخیراً هم با وجود مشکلی که بخصوص در پای چپ دارند توسط یک پزشک سوری وادار به انجام تست ورزش با تریدمیل شده‌اند که در حین تست بر روی دستگاه به زمین خورده‌اند. بعد آنهم در همین دمشق تحت عمل آنژیوگرافی قلب از طریق شریان دست راست و چپ قرار گرفته است.» تعجب کردم. دوستان متخصص قلب می دانند که چه اشتباهاتی صورت گرفته است. خداوند در هر دو مورد به او رحم کرده بود. اشتباه چنان فاحش بود که با هر کدام از عوارض این دو عمل ممکن بود ما فرمانده خود را از دست دهیم. بنده در آن لحظه چیزی در این باره نگفتم، فقط با توجه به شناختی که از امکانات قلبی دمشق و نیروهای تخصصی آنجا در بیمارستان پیدا نموده بودم که می دانستم پزشکان حاذق، کارآشنا و در دسترسی هم وجود داشته‌اند، از این مدل چک آپی که برای ایشان بوجود آمده بود، دچار تردید شدم. بعدها به نیروی رابط پیام دادم که حواستان جمع باشد. ممکن است در این برنامه ها نقش یک نفوذی وجود داشته باشد! به هرحال، بعد از گرفتن شرح حال و انجام بررسی های اولیه با نوارقلب و اکوکاردیوگرافی، پرسیدم: «مشکل اصلی که شما به لحاظ سلامتی حس می کنید چیست؟» با توجه به گذشت ده سال از عمل جراحی قلب باز که معمولاً بیشتر آن رگ‌های پیوندی مسدود می شود و حجم بالای استرس کاری ایشان که تشدید بیماری می کند، انتظار داشتم از پیشرفت مشکلات قلبی‌اش بگوید، اما بخلاف انتظار هیچ شکایتی از این بابت نداشت، بلکه ابراز داشت: «تنها ناراحتی من این است که نمی توانم همپای نیروهایم در منطقه عملیاتی بدوم»!!! علت آن معلوم بود. ارتباطی به مشکلات قلبی ایشان نداشت. از اساتید جراح اعصاب و نخاع هم کمک بیشتری بر نیامده بود. اما نکته جالب این بود که ایشان حتی از پای خود نیز شکایتی نکرد بلکه از محدودیتی که برای وی تولید شده بود و نمی‌توانست همپای نیروهای خود در میدان‌های عملیات بدود شکوه می کرد! در حالیکه می دانیم برای یک فرمانده ارشد ستادی، هیچگاه نیازی به همپایی عملیاتی با نیروها نیست، آن هم بعد از حدود دو بار خدمت تا مرز بازنشستگی با آن مسوولیت‌های سنگین و با آن همه مشکلات جسمی و آسیب‌های جانبازی متعددی که داشت. ✍🏻 نویسنده: 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📝 #خاطره | یک شب، همراه با سردار 5⃣ قسمت پنجم 🌹 بعد از گفتمان‌های اولیه، از شرایط قلبش پرسیدم. فر
📝 | یک شب، همراه با سردار 6⃣ قسمت ششم 🌷 من پیشینه این نوع عملکرد در فرماندهی و مدیریت جنگ را، ابتدا از زبان ابوطالب در وصف عبدالمطلب، و سپس از زبان امام علی (علیه‌ السلام) در وصف پیامبر خدا (ص) خوانده بودم که این دو بزرگوار، خود پیشاپیش سپاه، سپر افسران جنگاور خود می شدند، 🌹 اما اینک، شمه‌ای از آن عملکرد را با شجاعت و قوت قلبی در مبارزه که قطعاً باید بر مبنای آگاهی و یقین بر مبدأ و معاد و مسیر حرکت شکل گرفته باشد، در گفتار شخصیتی که پیش روی خود داشتم، حس می کردم. 😨 با وجود تجربه حضور در میدان جنگ، هاج و واج مانده بودم که در مقابل چه کسی نشسته‌ام؟ هم از شیوه کار، و هم از اینکه این شوق خدمت، چگونه، تا به کی، و تا به کجا، در وجودش زبانه می کشد؟ آن‌هم در آن محیط بسیار کسل کننده و پر از نفوذی سوریه، و در همهمه یک جنگ ترکیبی بسیار پیچیده از نواحی مختلف و از طرف نیروهای مختلفی که پشتوانه اطلاعاتی و عملیاتی استکبار غرب را با تمام توان همراه خود دارند! هرچه جلسه بیشتر پیش می رفت، گیج‌تر می شدم. نمی دانم آیا تعجب ذهنی مرا متوجه شده بود یا نه؛ که سخن را به ذکر خاطراتی از شهدای پیشین چرخاند. 📖 از جمله از زمانی گفت که در عملیات کربلای پنج، سنگر فرماندهی‌اش در کنار سنگر فرماندهان شهید و در زیر یک پل قرار گرفته بود و هر سه خسته و خواب آلود شده بودند و شهید کاظمی بیشتر، و آنگاه از آمدن فرشتگان از آسمان همراه با نقشه عملیاتی در منظر شهید کاظمی، و بازخواست آن‌ها از فرماندهان نسبت به چگونگی عبور دادن نیروها از محورهای عملیاتی که منجر به تعدادی کشته شده بود. و اینکه در این دنیا حتی کارهای خوب خدایی هم حساب و کتابی جدی دارد، چه برسد به کارهای مباح و یا دنیایی. 🔰 تازه من متوجه شدم که ایشان یک سپاهی متعارف نبوده که در سیر زمان طولانی بعد از جنگ، به آن جایگاه استراتژیک فرماندهی رسیده باشد، بلکه در زمان عملیات کربلای پنج هم در رتبه آن سرداران شهید والامقام قرار داشته است. جالب است که عاقبت نیز جایگاه ابدی خود را در کنار آن دو بزرگوار می یابد! أخ فی الله! واقعاً چقدر صمیمی‌اند این دوستان! ✍🏻 نویسنده: 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📝 | یک شب، همراه با سردار 7⃣ قسمت هفتم 🌹 شهدا که زنده‌اند، نمی‌دانم آیا آن دو شهید، پیگیر ایشان بودند و طلب کردند تا دوباره با هم و در کنار هم، همسنگر باشند و خط سیر واحدی از تلاش و مبارزه مستمر را در پیش روی جوانان از تا ظهور بگشایند؟ یا آرزوی دیرینه خود این شهید در همراهی دنیایی و آخرتی با آن دو بزرگوار چنین مجاورتی را رقم زد؟ 🌷 به هرحال هرچه که هست، صفا و رضوان خداوند بر وجودشان، در روزی که متولد شدند، در روزی که شهید شدند، و در روزی که ان‌شاءالله برای یاری مجدد حق رجعت می کنند، و به روزی که محشور می گردند. 🔸 جالب است که این شهید در پیش همرزمان سابق شهید خود جای می گیرد، در کنار شهید ایرلو، و در کنار نیروی خاص خود شهید یوسف‌اللهی! حتی مکان دفن شهدای لاحق به سابق نیز نوعی همفکری تقارن معرفتی و عملیاتی و مجانست نفسانی خاص آنها را نشان می دهد. 👥 در گفتگویش از چگونگی فیلترینگ اخبار، مراجعات و تقاضاهای متعدد بسیاری که به وی می شود، سخن گفت و دلیل این فیلترینگ، پیدا کردن تمرکز بیشتر در رسیدگی به اولویت‌های مأموریت خود بود. 🧠 او دریافته بود که یکی از شگردهای دشمن برای دور کردن ذهن فرماندهان ارشد از رسیدگی به اولویت‌های خدمتی، ریختن انبوهی از تقاضاها بر روی میز آن‌ها است. یعنی این فیلترینگ از باب بی توجهی به مراجعه کنندگان و یا تقاضامندان نبود، چرا که ایشان، چنان‌که در کلیپ گفتگوی خانوادگی‌اش در شب قدر آمده، به رغم جایگاه حساس و تعیین کننده‌اش در مدیریت نبرد سخت نظامی که همراهی با خشونت دارد، سعه صدرش و لطافت روحی‌اش تا رتبه «مرنج و مرنجان» ارتقاء یافته بود. در واقع اهتمام او بر انجام اولویت‌ها و نه دلخواه‌های مطلوب، نشانگر عزم بزرگ ایشان در انجام مأموریت‌ها بود. 🌿 چنان که می دانیم این خصلت، ویژگی ممتاز اصلی زندگی پر چالش پیامبران الهی در انجام رسالت خود نیز هست که فراتر از هر مطلوب دلخواه و راحتی، به اولویت برتر خود در جهت هدف می پرداخته‌اند، هرچند که با چالش و دشواری بیشتری نیز همراه باشد؛ حال این بیان شهید از اهتمام به تمرکز بر اولویت‌ها که از نکات مهم راهبردیِ سبک زندگی مجاهدانه او شده بود، منهای توجه عمیق به کار، سطح برتری از آگاهی و سلوک در عرفان عملی را نیز می رساند. 🔹 از طرف دیگر بیان فیلترینگ فوق نشان می‌داد که ایشان نه صرفاً یک شخص حقیقی و یا حقوقی تنها، که یک سیستم عملیاتی اعم از جمع آوری، پایش، تحلیل، هدف‌گذاری، تصمیم سازی، برنامه‌ریزی و اقدام بود. بنابراین آسیبی هم که جبهه مقاومت از ناحیه شهادت ایشان خورده است، بالاتر از فقدان یک شخصیت برجسته نظامی است. 🥀 خلائی است که به راحتی پر نمی شود و دلسوختگان را نیز آرامشی جز از ناحیه پروردگار نخواهد بود که «کفی بالله هادیاً و نصیراً». ✍🏻 نویسنده: 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📝 #خاطره | یک شب، همراه با سردار 7⃣ قسمت هفتم 🌹 شهدا که زنده‌اند، نمی‌دانم آیا آن دو شهید، پیگیر
📝 | یک شب، همراه با سردار 8⃣ قسمت هشتم 🔰 ارادت و خضوعی که نسبت به داشت، به غایت فروتنانه بود. باید انسان از نزدیک شاهد چگونگی کلام، لحن بیان و استنتاج‌هایش نسبت به حضرت آقا در منظومه فکریش باشد تا دریابد که در چه رتبه است آن شور و ارادت باورمندانه و مریدانه! و بفهمد که چه دلیلی دارد تحمل آن همه دوری‌ها، مرارت‌ها و رنج‌های بی شکیب، و چگونه در همهمه آن همه حوادث بنیان کن و جان‌فرسا، به چنین قلب گرم و عقل سردی رسیده است. 🌷 دفاع از آرمان امام و رهبری به عنوان تعیین کننده‌ترین عامل دفاع از مظلوم در جهان، اوج همت ایشان را شکل می داد. 📝 در نامه‌ای که هفته قبل از شهادت، برای خواهرزاده ده ساله خود جناب آقای سید علی جبل‌عاملیان لازم دیده بود بنویسد، می بینیم تنها نکته‌ای که برای ایشان اهمیت داشته در تبیین آن بکوشد و تا صبح ظهور بر آن تاکید کند، پشتیبانی از سیدعلی و تحت لوای او قرار گرفتن به عنوان تنها منادی حق در دفاع از دین خدا و آزادی بشریت است. 🌁 بر دیوار، لوحی در جلوی چشم ما قرار داشت که به زیبائی تمام آیه «و من یتق الله یجعل له مخرجاً، و یرزقه من حیث لا یحتسب، و من یتوکل علی الله فهو حسبه ...» در آن نقش بسته بود. توجه ما را که به آن قاب زیبا دید، گفت: «من این لوح قرآنی را در کتابخانه حضرت آقا (امام خامنه‌ای) دیدم. چون بسیار الهام بخش بود اینجا هم مثل آن را نصب کردم.» او این الهام بخشی را از دقت به توجه آقا به آن آیه کریمه دریافت نموده بود. 📖 طبق اطلاعیه خانواده ایشان از میزان ایشان، می توان دریافت حتی میزان همتی که در قرائت قرآن داشته، با میزان قرائتی که ذکر می شود رهبری به طور متوسط در هر روز دارد، تطبیق دارد. یعنی تمام حرکات و رفتار آقا برای ایشان مورد توجه بود. 📜 در خطبه ۱۵۰ نهج البلاغة، امام در وصف یاران امام مهدی (عج)، چنین می گویند: «... ثُمَّ لَيُشْحَذَنَّ فِيهَا قَوْمٌ شَحْذَ الْقَيْنِ اَلنَّصْلَ: سپس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه‌ها آماده می‌گردند، و چونان شمشیرها صیقل می‌خورند، تُجْلَى بِالتَّنْزِيلِ أَبْصَارُهُمْ: ديده‌هاشان با قرآن روشنايى گيرد، وَ يُرْمَى بِالتَّفْسِيرِ فِي مَسَامِعِهِمْ: و در گوش‌هاشان تفسير قرآن طنين افكند، وَ يُغْبَقُونَ كَأْسَ اَلْحِكْمَةِ بَعْدَ اَلصَّبُوحِ: و در صبحگاهان و شامگاهان جامهاى حكمت سر مى‌كشند». 🌷 آیا این اُنس و ارتباط وثیق با قرآن و مفاهیم آن، و پیگیری تعالی فکری و عملی هرچه بیشتر خود، آن هم با صیقل خوردن چند ده ساله در میادین نبرد حق و باطل، به عشق برافرازی پرچم ولایت آن امام معصوم، جز آن مشخصاتی است که در شهید متبلور بوده است؟ 🔸 آری، او از اولیاء خاص خدا بود که بیشتر زندگی خود را تحت تدبیر و ولایت الله طی نموده بود! «إن الجهاد باب من ابواب الجنة، فتحه‌ الله لخاصة اولیاءه» ✍🏻 نویسنده: 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📝 | یک شب، همراه با سردار 9⃣ قسمت آخر 🔸 معمولاً رسم رایجی است که افراد در ملاقات‌های صمیمی خود با دوستان، از تجربه‌ها و دستاوردهای خاص رشته کاری خود سخن بگویند و این اشتیاق به بیان موارد خاص، در بین کارگزاران ارشد و صاحب نام هر رشته، چنان است که در موقع سخن، برق از چشمانشان می‌درخشد؛ اما در این دیدار به رغم بیان بی انقطاع و پرشور شهید، هر چه منتظر ماندم تا شاهکاری از کارهای خود او را بشنوم، از دستاوردهای شکوهمند او در صحنه نبرد نامتقارن در سوریه و عراق و یا در دفاع هشت ساله بشنوم نشد. ♦️ گویا در طول مدت خدمت، به رغم حضور جدی و ممتد پرجنب‌وجوش جهادی، خود را محو و کناره می دید که صرفاً چونان یک ناظر و راوی بی‌طرف و گذرا، شاهد نقش آفرینی‌های دیگران بوده است. ادامه حضور خود در جبهه‌ها را هم بعد از شهادت ، صرفاً از باب تکلیفی می‌دانست که برای کمک به جبهه حق احساس می کرد و نه نیاز درونی به فرماندهی در آن سطح و یا ضرورت سازمانی برای ادامه خدمت خود. یعنی بازهم در انجام خدمت، «خود» را ملاحظه نکرده بود، بلکه چشم به اعتلای محور مقاومت دوخته بود. 🔹 با آنکه این انتظار شنیدن (مطالب خاص عملکرد خود) برای من عمیق بود، اما نمی‌خواستم وقت بیشتری را از او بگیرم، چرا که خود ما هم باید برای یک برنامه کاری روزانه سنگین دیگری آماده می شدیم. این بود که این دیدار با حسرتی بسیار از کوتاهی فرصت به انتها رسید. 💍 زمانی که در ماشین نشستیم، قبل از حرکت، به گمانم شهید امان‌اللهی بود که از طرف ایشان انگشتر و تسبیحی را به رسم هدیه، از جعبه انگشتری‌های اهدایی بزرگ سردار سپهسالار شهدای مقاومت، شهید سلیمانی، تقدیم نمودند. روحشان شاد. ✍🏻 نویسنده: 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📷 📝 🗓️ در یکی از پنجشنبه های فروردین ماه سال ۱۳۵۲، در دبستان ملی پسرانه جعفری واقع در بازارچه بید آباد اصفهان... ♦️ آقای آیت، ناظم مدرسه همه دانش‌آموزان را در حیاط مدرسه به خط کرد و مرحوم توسلی مدیر مدرسه با تنی چند از معلمین در ایوان، مقابل دانش آموزان قرار گرفتند. روز پاداش و نتیجه بود. 🌿 شاگردان ممتاز مدرسه یکی یکی فراخوان می شدند و برای دریافت جوایز خود از پلکان مقابل بالا می رفتند. محمد رضا زاهدی از دانش آموزان سخت کوش کلاس پنجم، در همان دقایق اول فراخوانده شد. ابراز احساسات بچه ها و اولیای مدرسه نسبت به برادرم مرا عمیقاً متاثر کرد. ♦️وقتی دیدم مدیر مدرسه در مقابل معلمین و انبوه دانش آموزان، نه تنها از فعالیت های علمی محمد رضا تعریف کرد بلکه دقایقی را به تمجید از اخلاق و رفتار پسندیده او اختصاص داد و برایش سنگ تمام گذاشت، لحظه به لحظه در درون حرف های مدیر را موید رفتار نیکوی برادر عزیزم در خارج از مدرسه دانسته و در ذهن کودکانه ام به او افتخار کردم. 🌹 از همان روزها او را در کنار پدر و مادر عزیزم به عنوان الگوی عملی اخلاق نیک برگزیدم. برادر شهید، حسین زاهدی 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📝 | شجاعتی همچون مالک اشتر 🎙 راوی: رزمنده جانباز، دکتر 🔸 آقای زاهدی را از سال ۵۹ که زمان سازماندهی گروهی از نفرات برای آموزش و اعزام به کردستان بود، شناختم.‌ بعد از آن، ایشان را در منطقه دارخوین، خط شیر و روستای محمدیه از نزدیک دیدم و رابطه صمیمانه‌ای بین ما برقرار شد.‌ ایشان شجاعت ویژه ای داشتند و مانند یکی دیگر از دوستان، من هم می‌گویم که روحیه و عمل ایشان، شجاعت و دلاوری مالک اشتر را به ذهن می آورد. ◀️ مثلاً سال ۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی، ایشان فرمانده عملیات سپاه سوم بودند. در یکی از موقعیت ها، بنده و شهید حبیب اللهی و و و جناب آقای در یک جیپ بودیم. شهید زاهدی با شجاعت خودرو را هدایت می‌کردند. گاهی پیاده می‌شدند و جلوتر می‌رفتند و پس از اطمینان، به ما علامت می‌دادند که حرکت کنیم. ◀️ همچنین پس از شهادت شهید خرازی و در عملیات حلبچه، ایشان خودشان همراه نفرات اطلاعات-عملیات، به شناسایی می‌رفتند و پس از مشاهده منطقه و اطمینان از امن بودن آن، نسبت به اعزام سایر رزمندگان دستور می‌دادند.‌.. ⏪ ادامه دارد... ✍🏻 برگرفته از برنامه شب‌های روشن ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ رادیو اصفهان 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمدرضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📝 #خاطره | شجاعتی همچون مالک اشتر 🎙 راوی: رزمنده جانباز، دکتر #اصغر_منتظر‌القائم 🔸 آقای زاهدی را ا
📝 | ♻️ مدیریت بحران 🎙 راوی: رزمنده جانباز، دکتر 🗡 در روز آخر جنگ صفین که نهم ماه صفر بود، با همه خدعه های رسانه‌ای معاویه که پخش شایعات و قرآن سر نیزه کردن و ...‌ بود، باز هم مالک اشتر با مدیریت بحران، توانست لشکر را به خیمه معاویه برساند و او با اسب گریخت ... 🪖 در عملیات حلبچه هم در سد دربندی خان، در هوای بسیار سرد آخر زمستان، با وجود پاتک های بسیار دشمن، موفق به فتح منطقه شد.‌ پس از آن، دشمن به منظور غافلگیری، هم خط مقدم و هم پشت خط (حلبچه) را بمباران شیمیایی و موشک باران کرد، ولی ایشان به خوبی توانستند گردان های لشکر را مدیریت کرده و خط را تثبیت کنند و با پیروزی از این بحران خارج شدند. 🔰 جای دیگری هم که بحران موجود را مدیریت کردند، پس از قطعنامه و عملیات پایان جنگ بود. در شلمچه گردان ها را به پشت خطوط دشمن فرستاد و دشمنی که خط را شکسته بود، مجبور به بازگشت کرد و باز هم این فرمانده بزرگوار در مدیریت شرایط بحرانی خوش درخشیدند. ✍🏻 برگرفته از برنامه شب‌های روشن ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ رادیو اصفهان 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمدرضا زاهدی
📝 | 🤝 رسیدگی و حسن خلق حاج علی با رزمندگان، و زهد ایشان 🎙 راوی: رزمنده جانباز، دکتر 🔸 در که محلی بود برای آماده سازی نیروها برای عملیات، از پایان آبان ۵۹ تا ۲۱ خرداد ۶۰، پس از ، فرمانده رده دوم بودند و در عین حال برخوردشان با رزمندگان، برادرانه و صمیمی بود. شوخی و احوالپرسی و رسیدگی به رزمندگان، مشی ایشان بود. وضعیت تأمین لباس و غذای رزمندگان را با جدیت دنبال می‌کردند. 🔹 پس از آن، در دوره فرماندهی لشکر هم به واحدها سرکشی کرده و احوال آن‌ها جویا می‌شد و درد دل آن‌ها را می‌شنید و رسیدگی می‌کرد. 🌷 شهید زاهدی، پس از پایان جنگ، وقتی که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رییس جمهور وقت، برای بازدید از لشکر تشریف آوردند، از ایشان برای ۵۰۰ نفر مجوز اعزام به مشهد گرفتند ولی خودشان هرگز از این مجوز استفاده نکردند و رزمندگان را به زیارت فرستادند. این نمونه‌ای از زهد ایشان بود که برای خود برداشت کمی داشتند و بازده زیادی داشتند. 🌹 در جریان انتخابشان به فرماندهی لشکر، افرادی مخالف بودند ولی به دلیل رفتار و حسن خلق ایشان، این افراد بعدها به دوستان نزدیک ایشان تبدیل شدند. ⏪ ادامه دارد... ✍🏻 برگرفته از برنامه شب‌های روشن ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ رادیو اصفهان 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمدرضا زاهدی
کانال رسمی شهید محمد رضا زاهدی
📝 #خاطره | 🤝 رسیدگی و حسن خلق حاج علی با رزمندگان، و زهد ایشان 🎙 راوی: رزمنده جانباز، دکتر #اصغر_م
📝 | 🤝 رعایت سلسله مراتب 🎙 راوی: رزمنده جانباز، دکتر 🔸 تک روی نمی‌کردند و کاملاً از مافوق خود تبعیت داشتند.‌ در همه مسئولیت های خود، چه در زمان فرماندهی گردان، چه فرماندهی محور، مسئول زرهی عملیات ثامن الائمه، فرماندهی عملیات سپاه سوم و ... از رده های بالاتر فرمان پذیری داشتند.‌ 🌷 در چند روزی که رهبری عزیز مهمان لشکر امام حسین (علیه السلام) بودند، مراتب ولایت پذیری ایشان قابل تشخیص بود. 🔹 در ماجرای حلبچه، ایشان نظر خود را داشتند ولی در عین حال، برای هماهنگی با سایر قرارگاه ها، طبق فرمان قرارگاه فرماندهی عمل کردند. از نزدیک چندین مرتبه مشاهده کردم هنگام اظهار نظرها و مذاکرات، زمانی که نظر قرارگاه فرماندهی اعلام می‌شد، ایشان سکوت می‌کردند و از دستورات تبعیت می‌کردند. ⏪ ادامه دارد... ✍🏻 برگرفته از برنامه شب‌های روشن ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ رادیو اصفهان 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمدرضا زاهدی
📝 | اهل مشورت و شوخ طبع 🎙 راوی: رزمنده جانباز، دکتر 🗳 خود رأی نبودند. از سال ۱۳۶۵ که فرمانده لشکر شدند، شاهد بودیم که جلسات مشاوره ای متعددی برگزار می‌کردند و پس از مشورت و استفاده از نظرات کارشناسی، در نهایت تصمیم آخر را خود می‌گرفتند. همانگونه که در قرآن پس از توصیه به مشورت «و شاورهم فی الامر»، توصیه شده که وقتی به تصمیم رسیدی به خدا توکل کن «و اذا عزمت، فتوکل علی الله». 😊 در مورد حسن خلق و شوخ طبعی ایشان، بعد از عملیات فرمانده کل قوا در هوای گرم تیر و مرداد، در خطی که نزدیک پل مارد تشکیل شده بود، در آن گرمای شدید، شاهد بودیم که ایشان سنگر به سنگر به همه رزمندگان سر می‌زدند و با آن‌ها شوخی می‌کردند و خستگی را از تن آنها می‌زدودند. خنده از لب ایشان نمی‌افتاد و تبسم های شیرینی داشتند. شاید حداکثر دو سه بار عصبانیت ایشان را دیده باشم.‌ 😄 زمانی هم که حضرت آقا در دوره ریاست جمهوری شان تشریف آوردند به لشکر، ایشان سر سفره با آقا شوخی کرده و باعث لبخند ایشان شدند. متقابلاً حضرت آقا هم مزاحی کردند و همه رزمندگان لبخند زدند. در این موقعیت، فرماندهان ارتش و سپاه نیز حضور داشتند. ✍🏻 برگرفته از برنامه شب‌های روشن ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ رادیو اصفهان 📿 شادی روح شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم •┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈• ☑️ کانال رسمی شهید محمدرضا زاهدی