🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇
📜خطبه ۱۰۸
(قسمت-دوم )
4⃣نكوهش كوفيان
♦️ مردم کوفه! چرا شما را پيکرهای بی روح، و روح های بدون جسد می نگرم؟ چرا شما را عبادت کنندگانی بدون صلاحيّت، و بازرگانانی بدون سود و تجارت، و بيدارانی خفته، و حاضرانی غايب از صحنه، بينندگانی نابينا، شنوندگانی کر، و سخن گويانی لال، مشاهده می کنم؟ پرچم گمراهی بر پايه های خود برافراشته شده و طرفداران آن فراوان گشته؛ شما را با پيمانه خود می سنجند و سرکوب می کنند، پرچم دارشان (معاويه)، از ملّت اسلام خارج و بر راه گمراهی ايستاده است.
5⃣خبر از كشتار و فساد بنی اميه
♦️ پس آن روز که بر شما دست يابند، جز تعداد کمی از شما باقی نگذارند، چونان باقيمانده غذايی اندک در ته ديگ يا دانه های غذای چسبيده در اطراف ظرف، شما را مانند پوست های چرمی به هم پيچانده می فشارند، و همانند خرمن شما را به شدّت می کوبند، و چونان پرنده ای که دانه های درشت را از لاغر جدا کند، اين گمراهان، مؤمنان را از ميان شما جدا ساخته، نابود می کنند.
6⃣ هشدار و سفارش به اطاعت از اهل بيت (علیهم السلام)
♦️با توجّه به اين همه خطرات، روش های گمراه کننده شما را به کجا می کشاند؟ تاريکی ها و ظلمت ها، تا کِی شما را متحيّر می سازد؟ دروغ پردازی ها تا چه زمانی شما را می فريبد؟ از کجا دشمن در شما نفوذ کرده به اينجا آورده و به کجا باز می گرداند؟. آگاه باشيد! که هر سرآمدی را پرونده ای، و هر غيبتی را بازگشت دوباره ای است. مردم! به سخن عالمِ خداشناس خود گوش فرادهيد، دل های خود را در پيشگاه او حاضر کنيد، و با فريادهای او بيدار شويد! رهبر جامعه بايد با مردم به راستی سخن گويد و پراکندگی مردم را به وحدت تبديل، و انديشه خود را برای پذيرفتن حق، آماده گرداند. پيشوای شما چنان واقعيّت ها را برای شما شکافت، چونان شکافتن مهره های ظريف، و حقيقت را از باطل چون شيره درختی که از بدنه آن خارج شود، بيرون کشيد.
7⃣ خبر از مسخ ارزشها در حكومت بنی اميه
♦️پس، در آن هنگام که امويان بر شما تسلط يابند، باطل بر جای خود استوار شود، و جهل و نادانی بر مَرکب ها سوار، و طاغوت زمان عظمت يافته، و دعوت کنندگان به حق اندک و بی مشتری خواهند شد. روزگار چونان درنده خطرناکی حمله ور شده، و باطل پس از مدّت ها سکوت، نعره می کشد. مردم در شکستن قوانين خدا دست در دست هم می گذارند، و در جدا شدن از دين متّحد می گردند، و در دروغ پردازی با هم دوست و در راستگويی دشمن يکديگرند. و چون چنين روزگاری می رسد، فرزند با پدر دشمنی ورزد، و باران خنک کننده، گرمی و سوزش آورد، پست فطرتان همه جا را پر می کنند، نيکان و بزرگواران کمياب می شوند. مردم آن روزگار چون گرگان، و پادشاهان چون درندگان، تهی دستان طعمه آنان، و مستمندان چونان مردگان خواهند بود، راستی از ميانشان رخت بر می بندد، و دروغ فراوان می شود. با زبان، تظاهر به دوستی دارند، امّا در دل دشمن هستند. به گناه افتخار می کنند، و از پاکدامنی به شگفت می آيند، و اسلام را چون پوستينی واژگونه می پوشند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه108
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
هدفِ شهید چمران از درسخواندن چه بود!؟
📚کتاب نیایشها، شهید چمران
شهید #مصطفی_چمران🌷
🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇
📜 خطبه ۱۰۷
📣( دربرخی از روزهای صفين، در سال ٣٧ هجری، برای تشکر و تقویت روحیه سربازانش ایرادش فرمود. )
🔹وصف نبرد ياران در صفين
♦️از جای کنده شدن و فرار شما را از صف ها ديدم، فرومايگان گمنام، و بيابان نشينانی از شام، شما را پَس می راندند، در حالی که شما از بزرگان و سرشناسان عرب و از سران شرف می باشيد، برازندگی چشمگيری داريد و قلّه های سرفراز و بلند قامتيد. سرانجام سوزش سينه ام با مقاومت و حملات دلاورانه شما، تسکين يافت، که ديدم شاميان را هزيمت داديد و صَف های آنان را در هم شکستيد، و آنان را از لشکرگاه خود رانديد، آن گونه که آنها شما را کنار زدند. می ديدم با نيزه ها آنان را کوفتيد و با تيرها، آنها را هدف قرار داديد، که فراريان و کشتگان دشمن روی هم ريختند، و بر دوش هم سوار می شدند، چونان شتران تشنه ای که از آبشخورشان برانند و به هر سو گريزان باشند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه107
🎇🌹🕊
🎇🌿🌹
🎇🎇🎇🎇
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️واکنش پرهیجان دانشجویان و نخبگان ونزوئلایی به سخنان رئیس جمهور؛ تمام نشانهها حاکی از بروز نظم جدیدی در جهان است
🔸رئیسجمهور در جمع نخبگان و دانشجویان ونزوئلایی:
🔸در نظم جدید جهان، جایگاه کشورهای مستقل جایگاه اصلی خواهد بود.
🔸نشانههای افول قدرتهای سلطهگر کاملا قابل مشاهده است.
-----------------------------------------------------
☑️اولین نفر از قم با خبر شوید
اخبارموثق |جذاب |فوری قـم👇
رفته بودیم قم. موقع پیاده شدن از اتوبوس پایش طوری در رفته بود که نمیتوانست راه برود؛ برایش صندلی چرخ دار آوردم. تا حرم با ویلچر بردمش. نزدیک ضریح که رسیدیم نگذاشت جلوتر بروم. گفت: بی احترامیه که نشسته جلوی حضرت معصومه (ع) بروم.
به سختی از ویلچر بلند شد؛ لنگ لنگان و با تکیه به دیوار خودش را به ضریح رساند و زیارت کرد.
راوی: پدر شهید
شهید #آرمان_علیوردی