eitaa logo
شهید مدافع حرم محمد کامران
379 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
6.9هزار ویدیو
7 فایل
کانال شهید مدافع حرم محمد کامران #حاج_احسان 🔸 تاریخ ولادت :1367/02/09 🔹تاریخ شهادت:1394/10/23 🔴محل شهادت: حلب سوریه 💮مزار شهید: بهشت زهرا (س) تهران قطعه 50 ردیف 115 شماره 18 مدیر کانال : @majid065 ⚠️کپی مطالب تولیدی با ذکر صلوات بلامانع است.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدفِ شهید چمران از درس‌خواندن چه بود!؟ 📚کتاب نیایش‌ها، شهید چمران شهید 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎇🎇🎇🌿🌹﷽🌹🌿🎇🎇🎇 📜 خطبه ۱۰۷ 📣( دربرخی از روزهای صفين، در سال ٣٧ هجری، برای تشکر و تقویت روحیه سربازانش ایرادش فرمود. ) 🔹وصف نبرد ياران در صفين ♦️از جای کنده شدن و فرار شما را از صف ها ديدم، فرومايگان گمنام، و بيابان نشينانی از شام، شما را پَس می راندند، در حالی که شما از بزرگان و سرشناسان عرب و از سران شرف می باشيد، برازندگی چشمگيری داريد و قلّه های سرفراز و بلند قامتيد. سرانجام سوزش سينه ام با مقاومت و حملات دلاورانه شما، تسکين يافت، که ديدم شاميان را هزيمت داديد و صَف های آنان را در هم شکستيد، و آنان را از لشکرگاه خود رانديد، آن گونه که آنها شما را کنار زدند. می ديدم با نيزه ها آنان را کوفتيد و با تيرها، آنها را هدف قرار داديد، که فراريان و کشتگان دشمن روی هم ريختند، و بر دوش هم سوار می شدند، چونان شتران تشنه ای که از آبشخورشان برانند و به هر سو گريزان باشند. 📜 ، 🎇🌹🕊 🎇🌿🌹 🎇🎇🎇🎇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️واکنش پرهیجان دانشجویان و نخبگان ونزوئلایی به سخنان رئیس جمهور؛ تمام نشانه‌ها حاکی از بروز نظم جدیدی در جهان است 🔸رئیس‌جمهور در جمع نخبگان و دانشجویان ونزوئلایی: 🔸در نظم جدید جهان، جایگاه کشورهای مستقل جایگاه اصلی خواهد بود. 🔸نشانه‌های افول قدرت‌های سلطه‌گر کاملا قابل مشاهده است. ----------------------------------------------------- ☑️اولین نفر از قم با خبر شوید اخبارموثق |جذاب |فوری قـم👇
رفته بودیم قم. موقع پیاده شدن از اتوبوس پایش طوری در رفته بود که نمی‌توانست راه برود؛ برایش صندلی چرخ دار آوردم. تا حرم با ویلچر بردمش. نزدیک ضریح که رسیدیم نگذاشت جلوتر بروم. گفت: بی احترامیه که نشسته جلوی حضرت معصومه (ع) بروم. به سختی از ویلچر بلند شد؛ لنگ لنگان و با تکیه به دیوار خودش را به ضریح رساند و زیارت کرد. راوی: پدر شهید شهید‌
❣یک بنده‌ی خدایی تازه تو محله‌ی ما آمده بود. نمی‌دانم اهل کجا بود. یک روز من و داوود داشتیم از کنار منزلش می‌گذشتیم. از خانه‌اش آمد بیرون و صدایمان کرد. بعد از سلام و علیک و چاق سلامتی گفت: فردا شب عروسی پسرمه. خواستم شما رو برا صرف شام دعوت کنم. ان‌شاءالله تشریف بیارید. گفتم: مبارک باشه. چشم. ان‌شاءالله خدمت می‌رسیم. خداحافظی کردیم و آمدیم. به داوود نگاه کردم. کمی پکر شد و دمغ. انگار تایرش پنچر شد! راحت نبود که بخواهد فردا شب توی آن مجلس بیاید. بهم گفت: من نمی‌یام. ممکنه نوار و آهنگ مبتذل بذارن و مجلسشون مجلس گناه باشه. غذایمان را که تمام کردیم،‌ بلند شدیم تا برویم. اما یک‌دفعه صدای موسیقی مبتذل و تندی بلند شد. به داوود نگاه کردم. یک‌دفعه رنگش پرید. حس کرد شیطان دارد پرده‌های گوشش را می‌درد. دیگر یک لحظه نماند. ندانست چطور کفشش را پوشید و از خانه بیرون زد. برشی از کتاب همسایه پیامبر، خاطرات و زندگی سردار شهید داوود دانایی شهید 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷