eitaa logo
یادواره شهدا
1.1هزار دنبال‌کننده
22.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
213 فایل
یاد و خاطره شهدا و ایثارگران شهرستان بروجن برای عضویت در کانال #یادواره_شهدا و معرفی به دوستان، نشانی زیر را انتخاب فرمایید: https://eitaa.com/shohadab ارتباط با ستاد مردمی یادواره شهدا: @DrHosseini .
مشاهده در ایتا
دانلود
یادواره شهدا
📸 طرح تابلوی شهید🌷 #سید_عظیم_حسینی 👈 به همت ستاد مردمی یادواره شهدای شهرستان بروجن و همکاری خانواده
❤️ دلنوشته و خاطره ای کوتاه از کوچه گندمان 👈 چهار شهید 🌷🌷 🌷🌷 منتسب به یک خانواده ✅《محله پائین》، 《درب کاروانسرا》و 《کوچه گندمان》 بروجن تشکیل شده از خانواده های سالم، بی ادعا، صاف، ساده و بی آلایش، از نظر مادی محروم، لیکن از نظر دینی و سنتی مقید به اصول مذهب که به شدت معتقد و پایبند به مقدسات دینی بودند. در 《کوچه گندمان》 فرد با خدا، معتقد و دعانویس بود که نفس گرم و روحانیت باطن او گرمابخش فضای دل انگیز مردم و رفع حاجات و گرفتاری های عامه شهر که با هر گرفتاری خانوادگی به او مراجعه می کردند. ایشان که قبلاً در فرادنبه کشاورزی می کرد، به بروجن مهاجرت و در این مرحله ساکن شده بود. او با عنصر صداقت و سلامت نفس نسخه های معنوی و روحانی شفابخش برای آن ها می پیچید. مردم صاف و سالم محل رجوعشان به عنوان مشاوری امین و کارشناس مذهبی، مطالبات خود را با او درمیان می گذاشتند و داروی شفابخش خود را از او می گرفتند. نسخه های او چنان اثربخش و شفابخش بود که آثار آن شهره خیل عظیمی از مردم شهرستان بروجن شده بود. او کسی نبود به جز سید آقا علی حسینی که معنویت خاصی به کوچه و محله ما داده بود. فرزندان او افراد دلسوخته و زحمت کش به شغل نانوایی در رفع حوائج مردم روزگار می گذراندند و نوه های دختری او نیز بسیار مذهبی و سالم بودند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی، تعدادی از نوه های دختری و پسری او به فرمان حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) 🌺 لبیک گفتند و روانه جبهه های دفاع مقدس و مناطق عملیاتی شدند. شهیدان بزرگوار《سید عظیم حسینی 🌷 فرزند سید رحمان》، نوه دختری و 《سید مسعود حسینی 🌷 فرزند سید محمود》 نوه پسری سید آقاعلی بودند که اکسیر صداقت، صفا و پاک نهادی در آن ها غلیان نموده بود و در دفاع مقدس به فیض عظیم شهادت نائل آمدند. شهید《علی اصغر نیکروش 🌷 فرزند آقا فتحلی 》که دو هفته قبل از شهادت شهید 🌷 سید عظیم حسینی در عملیات والفجر چهار به فیض شهادت نائل شد، پسر خاله شهید 🌷 سید مسعود حسینی و نوه دختری حاج سید عباس (مرد نورانی و رزمنده دفاع مقدس) بود. شهید بزرگوار سید محمد میرصالحی 🌷 فرزند حاج سید عباس (دایی شهیدان سید مسعود حسینی و علی اصغر نیکروش) هم از همین خانواده است. ان شاءالله خداوند علی اعلا روح ملکوتی ایشان را با سید و سالار شهیدان محشور و ما را در امتداد مسیر حق جویان و رهپویان شهیدان توفیق ادامه راهشان را عطا نماید. 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 📚 تهیه، تکمیل و تدوین با بهره گیری از متن ارسالی حاج سید فضل الله فیاضی (برادر شهید جاویدالاثر 🌷 سید حمدالله فیاضی) 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
📸 ادامه گزارش تصویری از مراسم تدفین پیکر مطهر دانشمند برجسته و مدیر کم نظیر کشور، شهید 🌷 محسن فخری ز
❤️✍ دلنوشته قابل تأمل دانشمند برجسته و مدیر کم نظیر کشور، شهید 🌷 در باره شهدای جوان 👆👇 «بسمه تعالی یک سئوال دارم، چرا شهدا در جوانی سخنانی می‌گویند که عرفا در کهنسالی؟ البته می‌دانیم که این سخنان از عمق حکمت جاری شده از قلب بر زبان است نه آنکه سخنانی سطحی است.» محسن فخری زاده 🗓 ۷ آبان ۱۳۹۹ 👈 دقیقاً یک ماه قبل از شهادت 🌷 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
#روزشمار دفاع مقدس، شهدا و انقلاب اسلامی ✅ ادامه رویداد‌های مهم مطابق تقویم هجری شمسی (۴ چهارم فرور
✅ دلنوشته روز 🗓 امروز ۴ فروردین سالروز شهادت 🌷🌷جمع دیگری از همرزمان عزیزمان در مرحله دوم عملیات بزرگ، مهم، غرورآفرین و پیروزمندانه فتح المبین است که از سحرگاه روز دوم فروردین ۱۳۶۱ آغاز شد. دلاورمردان مخلص و فداکار و از جان گذشته و ❤️ عاشق لقاءالله ❤️ که خداوند هم به آرزوی آنان لبیک گفت و در بهترین حالت آنان را به پیشگاه خود میهمان کرد. آنها بر اساس سفارش خداوند بهترین تجارت را کردند، برخلاف بعضی که ظاهراً دلسوزی می کنند و شهادت 🌷 این عزیزان را خسارت تلقی می کنند. گذست زمان اثبات کرده که دقیقاً برعکس است. کسی که ضرر کرده آنانند که به هر دلیل مانده اند و از این گذر عمر توشه ای مناسب و مطمئن برای خود تهیه نکردند. شهیدان 🌷 ضمن اینکه به وظیفه الهی و ملی خود به احسن وجه عمل نمودند، در اوج اخلاص و پاکی و ایثار؛ همه هستی خود را تقدیم کردند و مصداق مجاهد فی سبیل الله قرار گرفتند و الگوی رفتاری ارزشمندی برای نسل ها و قرن‌ها شدند. 🍃 خدایا حال که به هر تقدیر ما را از آن جمع جدا کردید، به خون 🌷 هم‌رزمان در این ایام مبارک قسمت می دهیم، عاقبت بخیری و سعادت اخروی که چیزی جز شهادت🌷 نیست، نصیبمان فرما تا در روز محشر در کنار صف شهدا🌷 قرار گیریم نه در مقابل آنان. آمین یا رب العالمین 🤲🤲🤲 📚 تهیه، تکمیل و تدوین توسط ستاد مردمی یادواره شهدای شهرستان بروجن با استفاده از متن ارسالی توسط حاج عباس پیکار (رزمنده پیشکسوت دفاع مقدس و برادر دو شهید 🌷🌷). 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
✅ سردار رشید سپاه اسلام و دیپلمات جاویدالاثر 🌺، حاج #احمد_متوسلیان یزدی (خورشید دوکوهه) فرزند مرحوم
✅ دلنوشته ای به مناسبت ۱۴ تیرماه سالروز ربایش سردار رشید سپاه اسلام و دیپلمات جاویدالاثر 🌺 حاج 🔹 خدایا دلمان برای حاج احمد متوسلیان تنگ شده است... آیا او زنده است؟ او را کجا بجوییم و ببوییم و ببوسیم... 📌 از قلعه فلک الافلاک خرم آباد تا پادگان زبدانی سوریه، از مریوان و دوکوهه و شاووریه، بلتا و علی گره زد، دشت عباس و دهلران تا ایستگاه حسینیه، نیم نورد و نهرخین و نهر عرایض تا برباره لبنان همه اش یاد و خاطره حاج احمد از فاتحان خرمشهر است. 🍃 خدایا می‌دانیم او زنده است و عند ربهم یرزقون است ولی ما طاقت دوری او را نداریم... خدایا فاتح خرمشهر و فاتح قلب‌های رزمندگان کجاست... 🔹 ای کاش جاده آسفالت اهواز به خرمشهر زبان می‌گشود و می‌گفت حاج احمد متوسلیان که بود و چه کرد شیرمردی که آزادی کردستان و عزت پیشمرگان کرد مسلمان مرهون اوست ... ابر مردی که اهالی روستای حمزه دشت عباس هنوز خانه‌هایشان با قاب عکس او مزین است. 🔹️ اهالی زینبیه دمشق هنوز بعد از گذشت سال‌ها و به رسم هر ساله‌ی خود به یمن آمدن حاج احمد، برایش نذری می‌دهند و کوچه های خرمشهر سرافراز گشته‌اند و میدان صبحگاه دوکوهه و حسینیه حاج همت هنوز منتظر آمدن توست... 🔹 در سالگرد ربایش او ۱۴ تیرماه هستیم مردی که دانشگاه علم و صنعت تهران را رها کرد و به دانشگاه جبهه ها و جهاد و شهادت رفت و برای سر و جان دادن به مریوان کردستان رفت و ضد انقلاب از شنیدن نام او وحشت داشتند مردی که از قبل خبر شهادت خود را به دست شقی ترین اشقیا عالم همان غاصبین صهیونیست بشارت داده بود. 📚 تهیه، تکمیل و تدوین توسط ستاد مردمی یادواره شهدای شهرستان بروجن با استفاده از متن ارسالی توسط حاج عباس پیکار (رزمنده پیشکسوت دفاع مقدس، فرمانده تبلیغات تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم علیه السلام و برادر دو شهید 🌷🌷). 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
#اطلاعیه 🍃 انا لله و انا الیه راجعون🍃 ◾️ با عرض تسلیت مجدد، 🏴 مراسم یادبود ارتحال عالم ربانی مرحوم
❤️ دلنوشته و خاطراتی از مرحوم مغفور 🏴 حضرت آیت الله حاج سید محمد مدنی بروجنی💐 🔹 مرحوم آیت الله حاج سید محمد مدنی بروجنی فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین سید ضیاءالدین مدنی بروجنی از روحانیون مبارز بود که در آستانه نضج گرفتن انقلاب اسلامی در شهرستان بروجن منشأ اثرات و برکاتی بود. جلسات روشنگری و محافل انقلابی در مسجد ولیعصر علیه السلام و حتی اقامه نماز جمعه در قبل انقلاب از این قبیل اقدامات بود. 🔹 حضور در پیاده روی روز عید فطر سال ۱۳۵۷ بروجن با حضور مردم مؤمن و امامان جماعت مساجد و تجمع در محل کنونی بلوار بوعلی برای اقامه نماز عید فطر و ایراد خطبه های نماز عید فطر با مواضع انقلابی و روشنگرانه که منجر به برپایی اولین راهپیمایی اعتراضی مردم بروجن علیه رژیم پهلوی شد، از جمله افتخارات این مرد بزرگ است. 🔹 حضور تبلیغی و اقامه نماز جماعت و سخنرانی به مناسبت های دینی و بیان احکام و سایر مسایل دینی از دیگر سوابق اوست. 🔹 بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، از طرف شهید 🌷 آیت الله دکتر بهشتی مأمور راه اندازی حزب جمهوری اسلامی در بروجن شد که با همکاری حاج ابراهیم منصوری، مرحوم حاج ناصر یگانه و چند نفر از دوستان، حزب در مدرسه علمیه کنار مسجد مدنی آغاز به کار کرد و سپس در بلوار ملت ادامه فعالیت داد. 🔹 مرحوم حاج سید محمد مدنی یکی از سرمایه های ارزشمند انقلابی، علمی و فقهی شهرستان بروجن بود و نمایندگی امام و امامت جمعه بوشهر و کرج و عضویت دفتر استفتائات مقام معظم رهبری را در کارنامه خود دارد. فقدانش باعث تأسف و تأثر است. خداوند ایشان را با اجداد طاهرینش محشور فرماید. 📚 تهیه، تکمیل و تدوین توسط ستاد مردمی یادواره شهدای شهرستان بروجن با استفاده از متن ارسالی توسط حاج عباس پیکار (مبارز انقلابی، رزمنده پیشکسوت دفاع مقدس، فرمانده تبلیغات تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم علیه السلام و برادر دو شهید 🌷🌷). 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
🍃🌷🍃🌷🍃 #یادواره_شهدا https://eitaa.com/shohadab .
❤️ دلنوشته و خاطره ای در باره یک آزاده جانباز بی توقع 🗓 دیروز (پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۳) که برای زیارت اهل قبور به آرامستان بهشت فاطمه سلام الله علیها 🌺 رفته بودم، به طور تصادفی او که یکی از آزادگان پرافتخار بود را دیدم، او را در آغوش گرفتم و پس از خوش و بش گفتم 《در فکر بودم چگونه سالروز آزادیت را تبریک بگویم؟ شما که اهل فضای مجازی نیستید، پس حضوری ارادت ما را بپذیر .》 او گفت: 《 حوصله فضای مجازی را ندارم.》😘 مثل همیشه خندان، پرانرژی، ساده، خودمانی، بی تکلف و بی انتظار.😍 🔹 ایشان پس از آزادی از بندهای بعثی ها به کار بنایی و گاهی تاکسی داری مشغول است و کمترین توقعی از کسی ندارد و حتی حاضر نیست بگوید هشت سال تمام در بند بعثی های بی رحم و عقده ای بوده است. 🔹 او در اردوگاهها منشأ خدمات زیادی به هم‌رزمان در بند بوده که یک مورد معروفش بدست آوردن و نگهداری یک دستگاه رادیو از سربازان عراقی اردوگاه بوده است. برای اطلاع داشتن اسرا از اخبار ایران اين رادیو بهترین تحفه بوده است و بعثی ها هرچه تلاش کردند رادیوی گم شده را پیدا کنند تا روز آخر موفق نشدند. این تلاشهای گمنامانه از کسی نیست جز ❤️❤️❤️ برادر همرزم بسیجی جوانمرد آقای محسن حیدری بروجنی ❤️❤️❤️ به وجود او و همه آزادگان سرافراز و مقاوم شهرستان، استان و کشورمان افتخار می کنیم و مدیون ایستادگی های مثال زدنی آنان در اردوگاه‌های مخوف و وحشت در چنگال بعثی های بی رحم هستیم. خدایا ❤️ حقشان را که نمی‌دانیم چقدر است بر ما حلال فرما 🤲🤲🤲🤲 📚 تهیه، تکمیل و تدوین توسط ستاد مردمی یادواره شهدای شهرستان بروجن با استفاده از متن ارسالی توسط حاج عباس پیکار (رزمنده پیشکسوت دفاع مقدس، فرمانده تبلیغات تیپ ۴۴ قمر بنی هاشم علیه السلام و برادر دو شهید 🌷🌷). 🗓 جمعه ۲۶ مرداد ۱۴۰۳ 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
✅ جهادگر بسیجی، سنگرساز بی سنگر و امدادگر شهید🌷 مسیح اسدی گندمانی فرزند مرحوم مشهدی محسن 🗓 ولادت 🌺
❤️ دلنوشته و خاطره ای از جهادگر بسیجی، سنگرساز بی سنگر و امدادگر شهید🌷، گندمانی 📝 سلام بر امام شهداء🌷 و سلام بر شهیدان🌷🌷 جنگ تحمیلی  بازگوکردن خاطرات جبهه و جنگ نیاز به زمان و دقت بسیاری دارد، چرا که لحظه به لحظه آن دوران همه خاطرات است. ایثارها و ازخودگذشتگی های آن دوران همه خاطرات است. عبادت ها، شب زنده داری ها، ذکر ها، ندبه ها، زیارت عاشوراها، توسل ها، یازهراها و... همه و همه خاطره است. 🔹 از همسنگر همکار خود  از صداقت، از متانت از وقار، از .... چه بگویم که زبانم قاصر و قلم توان نوشتن ندارد. از که بگویم؟ از شهید🌷 مسیح اسدی ، سنگرساز بی سنگر . 🔹 همسنگر در جهاد سازندگی، در آبادانی روستاهای دورافتاده آن زمان که در بخش اردل بود. در دیناران، پوراز، آب سرده، چشمه سلیمان و در بسیاری از جاهای دیگر همکار و همیار هم بودیم، حتی در کلاس درس شبانه همراه هم بودیم. از کجا بگویم؟ از استعداد بی نظیر ایشان در درس زبان و ریاضی بگویم؟ از کدامین رشادت ها و از کدامین جوانمردی ها بگویم؟ واقعاً قلم از بیان آن همه رشادت، شجاعت و دلیری قاصر است. 🔹 از موقعی که از بسیج شهرستان بروجن پشت مهمانسرا آماده اعزام شدیم تا زمانی که با هم بودیم، لحظه به لحظه آن دوران همه خاطره است. از کجا بگویم؟ از ایثار و گذشت ایشان، از صداقت و یک رنگی ایشان و یا از جوانمردی و بی ریایی ایشان بگویم؟ هرچه بگویم کم است. نمی توانم مریدان و‌ پیروان امت 🌺 را توصیف کنم. عاشق امام بودند. وصیتنامه های ایشان گواه است بر ارادت خالصانه اشان  نسبت به امام امت 🌺. 🔹 در که باتلاقی بود و رفت آمد بسیار مشکل، برای مسیریابی رفته بودیم که در آن شب در آب ها و باتلاق ها شدیم. تا صبح سرگردان بودیم که ایشان با و هوشیاری که داشت ما را به طرف خودی آورد و از مهلکه داد. 🔹 در یکی از عملیات ها، بنده تدارکات بودم. تانکر بیست هزاری (بیست هزار لیتری) را هدایت می کردم که در جاده قیرپاشی کند و در حال جاده سازی مورد شناسایی قرار نگیرد. مسیرها درهم و برهم بود. پیدا نبود. بنده از جلو و کامیون قیر هم از پشت سر می آمد. ناگهان صدای گلوله خمپاره و توپ بلند شد و کامیون قیر هم قیچی کرد و ماند. کاری هم از دست ما بر نمی آمد. چند لحظه ای گذشت که شهید🌷 مسیح اسدی با یکی از برادران جهادگر که راننده بود سر رسیدند و گفت کامیون را کجا می بری؟ گفتم می برم برای بنه. گفت راه بنه از این سمت نیست شما داری به طرف عراقی ها می روی. گفتم چطور؟ گفت نگاه کن به فاصله ۳ کیلومتری نیروهای عراقی رفته اید. راننده هر طور بود کامیون را برگرداند و برگشتیم به طرف بنه شهید🌷 اسدی. 🔹 شهید 🌷 اسدی از زمان آغاز مأموریت، ما را زیر نظر داشت که این نشان دهنده حس پذیری ایشان بود. ایشان باعث شدند که این مأموریت به نحو احسن انجام گیرد. 🔹 در پایان از خداوند منان می خواهم که آنها را با شهداء صدر اسلام محشور گرداند.ان شا الله که پیرو خط و ادامه دهنده راه شهداء 🌷 باشید. 📚 تهیه و تدوین توسط ستاد مردمی یادواره شهدای شهرستان بروجن با بهره گیری از متن ارسالی توسط رزمنده جهادگر و جانباز بسیجی،  رضاقلی رضی (همرزم شهید 🌷) http://asheghaneshahadat1.blogfa.com/post/56 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
✅ یادداشت و دست نوشته ای از شهید🌷 حسینقلی کریمیان 👈 فهرست اسامی اعضای همرزم دسته ارکان ۴ که در عملیا
✅ مروری کوتاه بر ویژگی ها و خاطراتی از شهید 🌷 حسینقلی کریمیان 🔹 گرچه‌ حسینقلی را قبل از انقلاب اسلامی دیده بودم ولی این شهید🌷 عزیز را پس از بازشدن مدارس بعد از پیروزی انقلاب اسلامی (اواخر سال ۱۳۵۷) رسماً شناختم. 🔹 در دبیرستان شهدای 🌷 بروجن که قبل از انقلاب، خشایار نام داشت و آن روزها به دبیرستان دکتر شریعتی تغییر نام داده بود، برنامه های صبحگاه و سایر امور فرهنگی عملاً دست دانش آموزان انقلابی بود. 🗓 یک روز صبح، حسینقلی به من مراجعه کرد و گفت: آیا من هم می تونم یه مقاله تهیه کنم و درصبحگاه بخونم؟❓ گفتم: بلی گفت: برای فردا مقاله با من. 🗓 فردا که پشت تریبون صبحگاه قرار گرفت، دیدم با چه شور و هیجان و حرارتی؟❗️ 👈 کاملاً مسلط مقاله اش را خواند. 🔹 درحقیقت کشف یک استعداد سرشار از انرژی برای ما یک فرصت بود که یاری جدید در صف خودمان پیدا کرده بودیم. 🤝 رفاقت از اینجا آغاز شد و ادامه اش همکاری بیش تر در زمان تأسیس سپاه شهرستان بروجن (تابستان سال ۱۳۵۸) بود که به همراه شهید🌷 فرود کریمیان و چند نفر دیگر از دوستان به عنوان نیروهای نیمه وقت (پاسدار دانش آموز) جذب سپاه شدند. 🔹 فعالیت های فرهنگی حسینقلی در سپاه، دبیرستان شهدا 🌷 و در سطح شهر و شهرستان بروجن با تمام توان ادامه یافت و توسعه پیدا کرد. ✊ نیروی پرانرژی، جدی، پیگیر، مسئولیت پذیر و دلسوزی چون حسینقلی در روستای دوراهان و مناطق اطراف (بخش گندمان)، اگر نگویم بی نظیر، حتماً کم نظیر بود. 🗓 حسینقلی در تاریخ ۲۰ اسفند ۱۳۶۰ در دومین اعزام بزرگ شهرستان بروجن برای عملیات فتح المبین به اهواز آمد و در قالب تیپ تازه تشکیل امام حسین (علیه السلام) به منطقه عملیاتی اعزام شد. 🗓 در تاریخ ۲ فروردین ۱۳۶۱ در عملیات فتح المبین شرکت کرد، جانانه✊ در عین خوش و دشت عباس جنگید و 🗓 دو روز بعد (۴ فروردین سال ۱۳۶۱) در دفاع از مرزهای کشور اسلامی و مبارزه با متجاوزان بعثی، جان شیرین خود را تقدیم نظام اسلامی 🇮🇷 نمود تا شهید🌷 و شاهد و جاویدان شود. 🍃 ان شاءالله خدایش با شهیدان 🌷 کربلا محشور فرماید و ما را در ادامه راهش ثابت قدم بدارد. یادش گرامی، راهش پررهرو و حقش بر گردن ما حلال باد. 🌺 📚 تهیه، تکمیل و تدوین توسط ستاد مردمی یادواره شهدای شهرستان بروجن با استفاده از متن ارسالی توسط برادر حاج عباس پیکار (از رزمندگان پیشکسوت دفاع مقدس و برادر دو شهید 🌷🌷). 🍃🌷🍃 📝 فرازهایی از دل نوشته های شهيد🌷 حسینقلی کریمیان قبل از عملیات فتح المبین: 👈 شب است و بچه‏ها حالی دارند، همه گريه مي‏كنند، اشك مي‏ريزند، حسين حسين مي‏كنند و (من) مات و مبهوت به گذشته سياه خود فكر مي‏كنم. 👈 گاهی بر خود نهيب مي‏زنم كه شايد من لياقت نداشته باشم كه با اين مردان خدا گريه كنم.😭 اما به كرم و رحمت ايزد متعال معتقدم (امیدوارم) و از خدا مي‏خواهم ببخشايد گناهان گذشته ما را. 🤲 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
✅ فرازهایی از وصیتنامه شهید🌷 فرود کریمیان 👈ای مسلمین ایران و ای مسلمین جهان، امروز حسین🌷 زمان تنها
✅ مروری کوتاه بر ویژگی ها، دلنوشته و خاطراتی از دانش آموز پاسدار، شهید🌷 فرود کریمیان دوراهانی 👈 اعزامی از شهرستان بروجن 📝 فرود کریمیان در دبیرستان شهدا معروف بود به دانش آموز درسخوان، باهوش، زرنگ، جدی، منظم، قاطع و باصلابت. 🗓 مدتی بعد از تشکیل سپاه در شهرستان بروجن (تابستان ۱۳۵۸)، به سرعت جذب سپاه شد و جزء اولین نیروهای نیمه وقت (دانش آموزان پاسدار) بود که آموزش پاسداری را با موفقیت در پادگان ۱۵ خرداد اصفهان گذراند. 🔹 فرود زمینه رشد و تکامل داشت. هر مأموریت را به بهترین وجه به انجام می رساند. کاملاً مورد وثوق مسئولان سپاه بود. 🔹 فرود از جمله نگهبانان 《متهمان کودتای ناموفق نقاب، پایگاه هوایی شهید 🌷 نوژه (شبکه خان ها در استان)》 بود که قبل از هرگونه اقدامی، دستگیر شدند. 🔹 فرود از مهر ۱۳۶۰ همراه با ۴ نفر دیگر از دانش آموزان پاسدار (شهید 🌷 محمدرضا مالکی، شهید 🌷 یعقوب شجاعی، شهید 🌷 سید علیرضا فیاضی و حاج ابراهیم اخوان)، مسئولیت آموزش نظامی دانش آموزان دبیرستان شهدای بروجن را پذیرفت و حدود ۱۲۰ نفر از نوجوانان و جوانان داوطلب را آموزش دادند. 🗓 در تاریخ ۶ اسفند ۱۳۶۰ همراه با حدود یک گروهان از نیروهای سپاهی و بسیجی به جبهه جنوب اعزام شد. آرپی جی زن در تیپ ۲۵ کربلا بود. 🗓 روز قبل از عملیات (فتح المبین) از فرود خواستم که لباس خاکی مرا با لباس پلنگی اش عوض کند. گفت من این لباس زیبا را گذاشتم برای شب عملیات تا .... و من ساده از کنار این حرف گذشتم. و چه زیبا از قبل شهادت🌷 را انتخاب کرده و از آن آگاه بود. 🔸 فرود در 🗓 تاریخ ۲ فروردین ۱۳۶۱ به عنوان آر پی جی زن در عملیات فتح المبین شرکت کرد و در رویارویی با تانک های ارتش بعثی عراق خوش درخشید. 🌷 سرانجام پس از دو روز مجاهدت در تاریخ ۴ فروردین سال ۱۳۶۱ به تکاملی که آن را حد نهایی می دانست (یعنی فیض عظمای شهادت🌷) دست یافت. 🗓 هرچه زمان می گذرد، زیبایی حرکتش، بلندی نظرش، فهم درخشانش و عمل مجاهدانه و مخلصانه اش بیش تر خودنمایی می کند. 👷‍♂👷👷‍♂👷🧕🧕🧕 تک تک اعضای خانواده، بستگان و دوستان به وجود "فرود عزیز"🌺 بر خود می بالند و ان شاءالله با ادامه راهش، این مدال افتخار 🇮🇷 را حافظ هستند. 🍃 خدایا، آنگونه که فرمودی از سفره بی پایان «عند ربهم یرزقون»، 《آن به آن》 نصیبش فرما و ما را در تداوم راهش ثابت قدم بفرما. 📚 تهیه، تکمیل و تدوین توسط ستاد مردمی یادواره شهدای شهرستان بروجن با استفاده از متن ارسالی توسط حاج عباس پیکار (دوست، همرزم، برادر دو شهید🌷🌷و از بستگان نزدیک شهید🌷 فرود کریمیان). 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
#نماهنگ #فیلم 📹 نماهنگ 《بهترین هدیه، نصف لیوان آب یخ بعد از چندین سال اسارت》❗️ 👈 شامل فیلم کوتا
✅ اولین‌ اسیر جنگ تحمیلی و آخرين‌ آزاده دفاع مقدس 🗓 وقتی رفت ٢٨ ساله بود. 🗓 وقتی برگشت ٤٧ سال از عمرش می‌گذشت. پیر و شکسته شده‌ بود. موی سیاه در سر نداشت. دندان‌هایش همه ریخته‌ بودند. این‌ها همه آثار شکنجه‌ها بود. شیرینی دیدار، چهره تغییر کرده‌اش را از یاد برد. پسر چهارماهه‌ی ما حالا ١٨ ساله شده بود و برای اولین بار پدرش را می‌دید. درد روزهای نبودن و ١٨ سال اسارت همسر کم‌کم داشت به دست فراموشی سپرده می‌شد که شهادت🌷 برای همیشه این دو را از هم جدا کرد و دیدار را به قیامت انداخت. 🌹 خاطره‌ای به یاد سرلشکر خلبان شهيد حسين لشكرى 📚 دلنوشته و خاطره به روایت: مرحومه سرکار خانم حوا لشكرى، همسر مکرمه خلبان آزاده، جانباز ۷۰ درصد و سرلشکر شهید🌷 حاج حسین لشگری (لشکری) 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .
یادواره شهدا
✅ اولین‌ اسیر جنگ تحمیلی و آخرين‌ آزاده دفاع مقدس 🗓 وقتی رفت ٢٨ ساله بود. 🗓 وقتی برگشت ٤٧ سال از عم
✅ اولین‌ اسیر و آخرين‌ آزاده باور کردنی نیست، ولی حقیقت دارد! خاطره‌ای از۱۸ سال اسارت سیدالاسرا، سرلشگر خلبان حسین لشگری که اولین اسیر جنگ تحمیلی و آخرین آزاده دفاع مقدس است! 📝 وقتی بازگشت از او پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی؟ گفت برنامه ریزی کرده بودم و هر روز یکی از خاطرات گذشته را‌ مرور می‌کردم! 🗓 سال‌ها درسلول‌های انفرادی بود و با کسی ارتباط نداشت و قرآن را کامل حفظ کرده بود! زبان انگلیسی می‌دانست، برای ۲۶ سال نماز قضا خوانده بود! گفت از ۱۸ سال اسارتم، ده سالی که در انفرادی بودم، سال‌ها با یک مارمولک هم‌صحبت می‌شدم! 👈 بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود! سرباز عراقیِ نگهبان، یک لیوان آب یخ خورد، خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت‌ها از این مسئله خوشحال بودم! این را هم بگویم که من مدت ۱۲ سال در حسرت دیدن یک برگ سبز و یک منظره بودم. و حسرت ۵ دقیقه آفتاب را داشتم! 📚 کتاب روزهای بی آینه 👈 دلنوشته و خاطره به روایت: مرحومه سرکار خانم حوا لشكرى، همسر مکرمه خلبان آزاده، جانباز ۷۰ درصد و سرلشکر شهید🌷 حاج حسین لشگری (لشکری) 🍃🌷🍃🌷🍃 https://eitaa.com/shohadab .