🌎حقیقت عشق
قسمت سوم
شاید گفته شود عشق به پدرو مادر ، همسر و فرزند ، طبق این قائده آنها هم خانمان سوز است ! و حرف شما از اساس بی پایه و گزاف است .
صحبت این بود که عشق روی احساس و بدون در نظر گرفتن عقل و حقوق ، که منجر به شیدایی و جنون و تنهایی و تباهی شود این عشق باطل است .
عشق به خانواده ، همسر و فرزندان و جامعه و مومنین ، این عشق ها اگر منجر به بت سازی نشود و همه جوانب عقلی در نظر گرفته شود در حد معمول اتفاق بی افتد اصلا باید باشد و اگر نباشد اطاعت و بندگی خداوند صورت نگرفته است ، عشق به خداوند معنادار نشده است !
به عبارتی این عشق ها همه در طول عشق به خداوند است . زیرا کسی که عاشق خداوند شد باید فرمان هایش را هم اطاعت کند ! خداوند هیچ گاه نمی گوید با همسرت مهربانی نکن ، بلکه همسر شما هم بنده خداوند حکیم و عادل است و عشق و علاقه شما به همدیگر نتیجه عشق به خدا و عقلانیت است .
انسانی که خدا را دوست ندارد در جامعه خیانت می کند و با هوا و هوسش دیگر انسان ها را گمراه و فقط خودخواهانه چند صباحی اسیر دستان خودش می کند ! این انسان اگر حتی بگوید من خداوند را دوست دارم دروغ گفته است ! چون خدای عقل و عدل و میزان هیچ وقت خودخواهی ، و نامردی و خیانت به مردم و جامعه را نمی پذیرد . پس عشق به خدا و عقلانیت است که انسانیت و رحم و مروت را می افریند .
و الا انسان های خودخواه و خودبین و هوس باز ، خدایشان هم دست ساز و عروسک در دستان خودشان است !
آنها شاید گه گاه در تنهایی هایشان خداوند را بخوانند اما این خدا آنها را دوست می دارد و آنها نیز عاشق خدایشان هستند . اما آیا به واقع آنها خدای حقیقت و عدالت و حکمت را پرستش می کنند ؟ یا خدای آنها زاییده شهوت و هوا و هوس است ... این خدا بدون کوچکترین خجالتی ، شیطان است !
خدایی که آنها آن را می خوانند دشمن انسانیت است .
آنها فهمی از خداوند کریم و بزرگ و حکیم ندارند .
این خدا در قالب عقلانیت ، انسانیت و تعادل ، شناخته می شود .
این خداوند یگانه بینیاز هستی است که باید سر تعظیم در مقابل او فرو برد و اوامر او را شنید و گوش سپرد !
اوامری که حقیقت محض است .
اما خدای شهوت رانان و خودخواهان ، اوامرش هم روی احساس و شهوت این بوالهوسانان می گردد .
پس عشق به خداوند ، عشق به خانواده ، جامعه ، پدر و مادر ، عشق به ولایت و امامت ، همه و همه را شامل میشود مادامیکه عقلانیت و عدالت را زیر سوال نرود !
افراط و تفریط صورت نگیرد !
مثلا شخص پدر و مادرش را انقدر دوست دارد که به خاطر آنها به دیگران خیانت می کند ! یا همسرش را انقدر دوست بدارد که به خاطر آن ، پدرو مادرش را رها سازد ، یا اصلا با غرق شدن در خواسته های مادی همسرش خدا را هم فراموش کند . خیر زیر سایه عشق الهی ، تمام عقلانیت و اعتدال در وجود شخص به جریان می افتد و او باید به عنوان بنده خداوند حق و عدالت را روی زمین بگستراند .
با خودخواهی و غرور و فریب و نیرنگ هم این عشق و بندگی دروغ است .
زیرا عشق به خداوند خشوع و خضوع و راستی و پاکی را پدید می آورد .
غیر این باشد تباهی و به آتش کشیدن خود است ... .
حرف آخر :
عشق حق است ، مادامیکه به حق هم ختم شود ... .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
14.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
مسلمان به نفس خود بدبین است !
شهید مطهری
@tarighatezendegi
#حدیث
دو خصلت هر كدام باعث دو خصلت مى شوند
از فاطمه دختر حسين (ع) هست که از پدرش
نقل مى كند كه پيامبر خدا (ص) فرمود:
تمايل به دنيا غم و اندوه را بيشتر مى كند و
بى اعتنايى به دنيا دل و بدن را راحت مى
سازد.
الخصال / ترجمه جعفرى، ج ۱، ص: ۱۱۹
@tarighatezendegi
طریقت زندگی
#حدیث دو خصلت هر كدام باعث دو خصلت مى شوند از فاطمه دختر حسين (ع) هست که از پدرش نقل مى كند كه پ
تفسیر حدیث فوق👆
🌎 منظور از دنیا چیست ؟
یعنی آنچه که از ماده و مربوط به ماده است .
🌎 چرا انسان تمایل به دنیا دارد ؟
انسان از دو بعد جسمانی و روحانی تشکیل شده است و بعد جسمانی او دنیوی و خواسته هایش همه گی زمینی دارد .
🌎 چرا تمایل به دنیا داشتن مایه غم و اندوه بیشتر است ؟
و ذات ماده چون متغیر است و دائم در حال تغییر و تبدیل شدن است ، و حال ثابتی ندارد ، از آن طرف قانون بردار هم نیست ، شرایط و ضوابط و حقوق انسانی را هم نمی شناسد ، به عبارتی خالی از روح و درک و شعور است و کار خودش را انجام می دهد .
لذا چون انسان بعد روحانی دارد و میل به ثبات ، قوام و عدالت و آرامش در دنیا دارد ، با روی آوردن به دنیای نامیزان ، روحش دچار غم و اندوه میشود در حالیکه چنین انتظارات و خواسته هایی از ماهیت دنیا محال و عبث است .
چگونه انسان می تواند به دنیا بی اعتنا شود تا دچار غم و اندوه نشود ؟
انسان با فهم این نکته که دنیا به پایان خواهد رسید و این دنیا تنها وسیله رشد ، امتحان و تحصیل آخرت اوست ، از آن طرف جسم او هم که تمایل دنیوی دارد خیلی زود فرسوده و پیر میشود و خواهد مرد ، لذا با قناعت و تنها به اندازه زندگی کردن کوتاهش در دنیا به قدر نیاز از دنیا بهره می برد و با بی توجهی به دنیا و ناملایمت های آن و خوشی های زودگذرش ، توسط میل انسان به عالم بالا و روحانیت ، علنا بی میلی خودش را به دنیا نشان می دهد .
او بنده دنیا نمی شود و به خاطر دنیا کاری نمی کند به عبارتی دنیا روی روح او اثر نمی تواند بگذارد .
او با تمایل خودش به آسمان و عالم عقل ، تکیه بر حکمت و ذات خداوند باری تعالی ، و فهم علت آفرینشش در روی زمین ، آنچه که دنیا او را وادار به اطاعت و پذیرش می کند را گوش فرمانی نمی کند .
او در میابد که روحانیتی دارد و عزت و بزرگی دارد ، و این دنیا بیهوده و عبث آفریده نشده است . چه بسا دنیا از او می خواهد که برای رسیدن به آن شرافت و عزتش را پایمال کند از بسیاری از حقوق بگذرد اما او با تمایل به روحانیت و عقلانیتش بر هوای نفس و جسمانیتش می ایستد و اسیر دست و هوس دنیا نمی گردد .
چگونه دنیا انسان را دچار غم و اندوه می کند ؟
انسان اگر عقلانیت را کنار بگذارد و تنها به هوا و هوس و نیازات و خواستگاه های مادی اش توجه کند ، مسلما دنبال دنیا حرکت می کند ، دنیا شاید چراغ سبزهایی را هم به او نشان دهد ( چون دنیا شاید ظاهرش فریبنده و متغیر است اما بر پایه عقل و حکمت خداوند ترتیب دیده شده است و آن هم به خاطر رشد و امتحان انسان اینگونه است) اما یک وقت می رسد که به تمام حساب و کتاب ها و دو دو تا چهارتای انسان پاسخ منفی می دهد و همه برنامه های آدم را متلاشی می کند . لذا از دنیا به دیوار سستی که نمی توان به آن تکیه کرد هم یاد می کنند . اینگونه می شود که دنیا شاید یک چیز به تو بدهد اما خیلی چیزها را از تو میگیرد . تو به دنبال دنیا میروی در حالی که خودت را پیرو خسته می کنی ، آن وقت هم به آنچیزی که می خواهی یعنی آرامش نمی توانی برسی !
لذا آدم عاقل به قناعت از زندگی برای سلامت جسم و روحش از دنیا مطالبه می کند و اصلا تمایلی به ظواهر فریبنده دنیا نشان نمی دهد . او بعد روحانیش را قوی تر می کند و با عالم عقل و ثبات ها خودش را راضی می کند .
اگر اینگونه شد روح انسان به سعادت و آرامش خواهد رسید و اگر نه ، هم از خدا دور میشود ، هم به دنیا نمی رسد و هم آتش سوزان جهنم را برای خودش می خرد .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
طریقت زندگی
کافر مراتب دارد ...
یک کافر است که نماز نمی خواند ، اما انسانیت در وجود اوست .
یک کافر است نماز نمی خواند خودخواهم هست اما جنگ و محاربه ای با تو ندارد .
یک کافر دیگریست که خیلی خطرناک است و ترس و واهمه و گریز مومن در روایات و آیات ، نسبت به همین نوع است ، این کافری که خود را مدعیه خداباوری و دینداری درست می داند ، در جامعه فعلی ما به یهود و نصارا ، در قرآن تعبیر شده است .
البته منافقین دیگری هم وجود دارند که آنها نیز اسما خودشان را مسلمان می دانند در حالیکه اخوت و برادری و رحم دلی را از یاد برده اند ، امثال داعش و تندرویان اسلامی هم همین گونه است .
به طور خلاصه بزرگترین دشمن و کسی که ضربه به اسلام می زند همین کافر دو آتیشه خداباور دین دار است که به اسم خدا و دین خدا ، اسلام و جامعه انسانیت را به نابودی کشیده است .
این ها به هیچ صراطی مستقیم نیستند بسیار کوردل و متعصبند و فکر می کنند دنیا فقط مال خودشان هست و فقط آنها دیندار و خداباور هستند .
دوستی با آنها عین حماقت است چون این ها اصلا اهل دوستی نیستند ، این ها خود دشمن اند ، انتها و نهایت حسودی و نتوان ببین جامعه اسلامی هستند .
متاسفانه الان آمریکای فعلی ، اروپای متحد با آمریکا ، در پشت لباس تمدن مدرن و کمک به انسانیت ضربه به اسلام میزند و همچنین عربستان در نقاب اسلام گرایانه این دشمنی را انجام می دهد ، و اسرائیل در نگاه متعصبانه یهودی خودشان ، و جامعه ها و کشورهای دینی متعصب دیگر به نوع دیگر همه از همین نوع قماشند .
ارتباط با این کشورها نه تنها سود ندارد ، نه تنها هدایت بخشی دارد ، چون اصلا آنها قصد تخریب فرهنگ های اسلامی را دارن حال چگونه دوست داشته باشند که مبلغین اسلامی هم درون کشورهایشان ورود کنند و مردمشان را به سمت اسلام و فرهنگ اسلامی دعوت کنند ؟
اما آن دسته از کافرانی که دین ندارند ، و مدعی حکومت شیطان به اسم خداوند روی نیستند ، دشمنی واضح با مسلمان ها ندارند ، کینه توز و حسود نیستند بلکه صرفا به فکر منافع مردم و کشور خودشان می باشند با این ها رابطه داشتن ، نه تنها بد نیست بلکه خوب هم هست ، هم به نفع جامعه اسلامی تمام می شود هم می توان فرهنگ و آیین اسلام را در قلب این کشور ها نفوذ داد و هم خود امربه معروف و نهی از منکر هست ، هم ترویج دین است ، و هم اشاعه نور به کشورهای خالی از اسلام .
کشورهای کمونیستی مثل چین و روسیه و کره شمالی هر چند کافرند اما قابل قیاس با مدعیان دروغ گو که به اسم خدا و به دروغ با نام دین با ترفندهای مختلف قصد خلافت ظالمانه شیطانی خود روی زمین دارند اصلا نمی باشند و زمین تا آسمان با هم فرق می کنند .
خلاصه کلام روابط با حکومت های شیطانی که به اسم دین و انسانیت قصد فریب دنیا را دارند همه اش ضرر است و آنها حکم کافر حربی را دارند .
اما با کافری که قصد محاربه ندارد ، و با روابط مسالمت آمیز اسلامی امید است که فرجی باشد که هم جامعه اسلامی پیشرفت کند و هم آنها با فرهنگ اسلام آشنا شوند این خودش اتحاد است و درست است که آنها شاید نماز نخوانند اما بالاخره با اتحادشان با امت اسلام لااقل کنار اسلام ایستاده اند و امید است راه پیشرفت در آنها به جریان بیابد و روابط بیشتر و بیشتر شود چنانچه یک روز همه در یک خط پشت سر هم به نماز جماعت هم بایستند انشالله .
و نهایت مطلب اینکه ، اصلا درست نیست که با صرف بزرگ کردن کفر در این سه کشور ، کافران حربی ، تبلیغ و ترویج اسلام در ممالک غیر اسلامی ، و روابط پر فایده برای جامعه مسلمان را نادیده بگیریم .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#حدیث
✅⚠️يك چيز در برابر سه چيز
🌎 ابن ابى يعفور مى گويد از امام صادق (ع)
شنيدم كه فرمود:
هر كس كه قلب او وابسته به دنيا باشد، به سه چيز آن وابسته شده است: اندوهى كه پايان ندارد و آرزويى كه برآورده نمى شود و اميدى كه به انسان نمى رسد.
👁 الخصال / ترجمه جعفرى، ج ۱، ص: ۱۳۹
@tarighatezendegi
طریقت زندگی
#حدیث ✅⚠️يك چيز در برابر سه چيز 🌎 ابن ابى يعفور مى گويد از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: هر ك
تفسیر حدیث بالا👆
🌎 ماهیت دنیا
دنیا به خاطر اون ساختار و ماهیتی که دارد و بهر هدفی که خداوند به خاطر امتحان و رشد انسان آفریده است ، از ظاهری زیبا ، فریبنده و گول زننده و باطنی پوچ و توخالی برخوردار می باشد .
ظاهر دنیا ، با حواس ما قابل فهم است .
احساسات و فطرت حیوانی ، مادی و زمینی ما ، با قطع از بعد آسمانی ، میلش و نگاهش و تمام توجهش به دنیا و زرق و برق های آن است .
بعد روحانی ، عقلانی و آسمانی ما هر چه قدر بزرگتر ، فعال تر و وسیع تر باشد ، با نگاه از آسمان و نگاه دور به زمین ، در میابد ، که این دنیای خاکی ، هدف و غایتش فقط امتحان و رشد انسان است ، ظاهر فریبنده آن درست است که از ما می خواهد که آسمان را نبینیم ، امیال حیوانی ما درست است که می گوید حق را نبین ، به عقلت توجه نکن ، بلکه به نیازات و خودخواهی های خودت تمایل نشان بده ، اما همین عقل اگر ورزیده بشود ، اگر با ورزش روح بزرگتر بشود ، اصلا با خودخواهی های نفس اماره ، سازش ندارد و ماهیت زشت و بد گناه ، و پایمال کردن حقوق دیگران را برای زندگی دو روز دنیایی که همان هم ثبات ندارد را کاملا روشن می سازد .
جدال روح و جسم از این منظر ادامه دارد تا در آخر عقل بر جسم یا شهوت بر عقل غلبه کند .
انسان اگر عقل را کنار گذاشت و به دنبال خواسته های غیر عقلانی دنیا شتافت ، و همراه امواج دریای زمین شد ، او هیچ گاه اندوهش طبق حدیث بالا پایان ندارد !
زیرا دنیا به قصد زندگی درست نشده است .
اما این انسان بی عقل دو پا می خواهد چنان در دنیا بماند که گویا تا ابد زندگی می کند و این توهم با فلسفه خلقت سازگاری ندارد و لذا اصلا می توان گفت دنیایی بر پایه اصل عدم قطعیت ، و در ذاتی که اصلا ثبات ندارد بلکه ته بنه اش ، تغییر و دگرگونیست ، تکیه کردن نشانه عدم عقل سلیم در انسان دو پاست .
این بالا و پایینی ها ، این انتظارات نابه جا از دنیا و انسان هایی که در دنیا هستند که حالا قرار باشد مطابق میل تو در دنیا گام بردارند ، کلا باطل و خنده دار است . لذا انسان وابسته به دنیا که مسلما انتظار دوستی و برادری هم از دنیا دارد از او وفایی نخواهد دید ، و هر چه در دنیا فروتر برود و به خاطر دنیا تلاش بیشتر کند جز فرو رفتن در گرداب کار دیگری نکرده است ، جز بیشتر کردن اندوهش گام دیگری بر نداشته است . لذا آن آرزویی هم که دارد براورده نخواهد شد و امیدش ناامید خواهد شد .
بله اسلام دین عقلانیت و آیین تفکر و اندیشه است .
اما شهوت و هوا پرستی ، دنیا و خودکامگی ، طبق فرمول ها و فلسفه های عقلی ، همه اش باطل و کاملا بی عقلانه و نتیجه اش دردو رنج زیاد در دنیا ، و تباهی آخرت انسان است .
(و درآخر دنیا آن سراب و وهمیست که شهوت آن را می طلبد ، در حالیکه عقل از آن فراری است .)
عقل انسان با بی میلی و عدم وابستگی ، عدم انتظار از دنیا نهایتا چشم و گوش بسته آن چراغ سبزی که دنیا به او نشان می دهد را نمی بیند و همینجور دور دنیا خودش را نمی چرخواند .
بلکه او کاملا محتاطانه حقیقت را بررسی می کند و سعی می کند و تلاش می کند که شهوت و احساس داخل در تفکرش نشود و آن وقت ارام و آهسته گام ها را به خاطر حق و حقیقت بر می دارد ، هر چند اگر دنیا در ظاهر با او جنگ و غضب و بی میلی نشان دهد .
او به کمک عقلش دنبال رو راه حق می رود و تنها وابسته عقل و تنها از خدا انتظار دارد .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 چرایی و فلسفه آزادی و ترویج آن در جامعه
چرا بعضی ها به فکر آزادی و ترویج فرهنگ غربی در کشور هستند و انقدر برای آن در سطح گسترده تلاش می کنند ؟👇👇👇
قسمت اول
آقا قصد دارد در روابطش با بانوان آزاد باشد .
خانم چنین قصدی را ندارد و چون عاشقانه شوهرش را دوست دارد می خواهد شوهرش فقط مال خودش باشد .
آقا برای اینکه خانم مانعش نباشد او را با بازار و ولخرجی ، کلاس موسیقی ، رقص ، سفر با دوستانش ، آزادی در حجاب و رفت و آمد آزاد در منزل ، استخر و هزار چیز دیگر سرگرم می کند .
اگر زن ایستادگی کرد ، شوهر ناراحت و عصبانی می شود و جدال های خانوادگی شکل می پذیرد ، تا وقتی که آقا سر عقل بیاید و یا خانم تسلیم شود اگر هیچ کدام اتفای نیفتاد ، مسلما کار به جنگ و جدایی کشیده می شود .
اما اگر نه زن کوتاه آمد و رفته رفته با بزرگ شدن دنیایش و با کم محلی ها و بی مهری های شوهر عاشق این آزادی شد و دست آخر وقتی می بیند این دنیای آزاد بدون عشق نمی چربد، روابط پنهانی عاشقانه اش هم شروع می شود .
مرد خواسته یا ناخواسته برای اینکه خودش آزاد شود ، همسرش هم مثل خودش آزاد کرد .
جالب است ، مرد و زن حالا دیگر هر دو به فکر آزاد بخشی جامعه می افتند .
آنها به خاطر اینکه می خواهند به روابط خودخواهانه اشان بپردازند ، با فریب و نیرنگ ، ظاهر سازی و چاپلوسی ، چه زن های شوهر دار و چه دختران آزاد را و چه مردان زن دار و چه پسرهای مجرد را بنده هواها و هوس های خود می کنند . آنها نیز اگر زمینه فریب خوردن در وجودشان باشد به بندگی هوس در می آیند و باصطلاح آن ها هم آزاد میشوند و دوباره همین چرخه آزادی و آزاد سازی ادامه دار می شود .
این چرخه انقدر می چرخد تا و برایش بنبستی وجود ندارد مرگ مردان و زنان پاک سرشت که مثل کوه عظیم در مقابل این طوفان می ایستند .
نکته حائز اهمیت و کلیدی در این داستان این است که افراد برای اینکه بتوانند آزادانه دست به اعمال خودخواهانه خودشان بزنند ، دست به تبلیغات می زنند و وارد جریان آزادسازی می شوند .
آنها مثل یک بیماری مسری ، ویروس را به ذهن همدیگر منتقل می کنند .
وقتی مردم یک جامعه همه خودشان این کاره شوند یعنی اهل آزادی از قید و شرط های عقلانی شوند ، دیگر ، اعمال و فجایع اجتماعی دیگران برایشان نه تنها ناراحت کننده نمی شود بلکه از وجود آن هم لذت می برند . اصلا عدم چنین حرکات و رفتاری ، برایشان دردناک و عذاب آور میشود .
آنها برای آزادی خودشان چاره ای جز آزاد کردن دیگران ندارند !
آنها برای اینکه آزادانه بتوانند دست به شهوت ها و رفتارهای خودخواهانه و خانمان سوزانه اشان بزنند چاره ای جز تبدیل این جنایت و خیانت اجتماعی به یک آرمان و زیبا کردن آن و رنگ و لعاب دادنش به اسم فرهنگ و تمدن، ندارند .
آنها قصد فرهنگ سازی دارند چون با ترویج فرهنگشان خودشان منفعت می برند .
وقتی این فجاعت و نابسامانی تبدیل به فرهنگ شد ، و به کمک ادوات دنیایی دیگر مثل تکنولوژی و صنعت به تمدن مدرن ارتقا یافت ، در آخر احساس از خود بیگانگی یا فقر فرهنگی در وجود انسان های فاقد چنین تمدنی با زمینه انگیزشی آزادی ، ایجاد میشود . انسان هایی که توسط خانواده ، جامعه و اتفاقات دیگر قلب هایشان روانه چنین تمدن های آزاد بخش می شود و دوست می دارند جای پای کسانی بگذارند که آن ها در امر خودخواهی و آزادی ید طولایی داشتند و توانسته بودند آزادی را در دنیایشان پیاده کنند .
آنها یک مانع بزرگ در جلوی مسیرشان است که آنها را از این بی قید و شرطی نه تنها نهی می کند بلکه اصلا نمی گذارد چنین اتفاقی در جامعه بیافتد و آن مانع عظیم دین اسلام و طرفداران این آیین است .
آنها خواسته یا ناخواسته به جنگ با سنت می روند .
آنها در تلاشند تا سنت الهی را در ممالکشان نابود کنند ، تا بتوانند آزادانه روی زمین به سنت شکنی هایشان ادامه دهند .
آنها رهبرانی دارند ، الگو هایی دارند ، مراجع تقلیدی دارند ، پایگاه هایی دارند ، آنها نگاهشان و الگویشان به این تمدن عظیم آزادی مدرنو این جریان شیطانی است .
الگو های آنها ، بی بندو بارترین انسان هایی هست که توانستند آزادانه روی دنیا زندگی کنند و آزادانه با زینت ها و زیبایی های ظاهری که دارند ، با عوام فریبی و نیرنگ بازی ، از شاخ های مدرنیته و از قطب های بالای روشنگری و روشن فکری قرار بگیرند .
یعنی رهبر اصلی این ها باید یک شخصیت بسیار آزاد ، و از ظاهری زیبا و باطنی تاریک ، باشد که در حقه بازی و فریب مردم در امر آزادی و آزاد سازی مهارت عجیبی داشته باشد و گهگاه در محاوراتشان اسمش هم زیاد صدا می کنند ، مثلا می گویند تو عجب شیطانی هستی ! دست شیطان را هم از پشت بسته ای !
همه این موجودات در یک خط قرار گرفته اند ...
ادامه در پست بعدی👇
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
🌎 چرایی و فلسفه آزادی و ترویج آن در جامعه
قسمت دوم
فریاد همه این ها آزادی است ، راه و روش همه این جماعت ، حقه ، تدلیس ، ظاهر نمایی ، فریبکاری و دروغ و دغل است .
این ها اگر چهره واقعی خوفناک و ظالمانه اشان هویدا میشد که دیگر نمی توانستند کاری از پیش ببرند ، لذا کاره این ها خدعه و فریب است .
این ویروس آزاد بخشی ، باید پخش شود تا همه گان جان و دلشان به آن مسیری روانه شود که تحت سلطه و گوش به فرمان رهبر و امامشان جناب شیطان در بیایند .
آنها با بدست آوردن قلب انسان ها ، می توانند در دنیا هر غلطی را به اسم آزادی انجام دهند و همه ساکت بمانند و کاری جز همکاری صورت ندهند .
آنها به اسم آزادی و تمدن می توانند با هر نیرنگ و فریب هر کلاهی را سر شما بگذارند و شما سرمستانه و عاشقانه عامل بدبختی هایتان را تنها دین و سنت ببینید .
آنها چاره ای ندارند که مصیبت ها و منجلابی که از اعمال و رفتارشان نشات میگیرد را به پای اسلام گرایان و سنت خواهان بریزند و آنها را عامل تقصیر همه این فجایع نشان دهند .
کار به جای آن می رسد که حتی خودشان هم واقعا باور می کنند که اسلام و اسلام گرایان عامل این بدبختی ها شده اند . چهره دین الهی و کسانی که به این دین تمایل دارند در نگاه آنها زشت و منفور است و سعی هم دارند برای اینکه زینت و زیبایی ظاهری خودشان را حفظ کنند این انزجار و تصویر زشتی که از دین و دینداران در ذهن می پراکنند را در جامعه پخش و اشاعه کنند .
بالاخره تا زیبایی زشت نشود که نمی توانند سیاهی ها و پلیدی های خودشان را دل فریب نمایان کنند !
مثلا عامل گرانی در مملکت را که زیر سر خودشان است ، که توانستند به اسم سنت معاملات آزاد سرمردم کلاه بگذارند ، به پای اسلام و بی تدبیری ، رهبران اسلام می نویسند .
عجب داستانی دارد این سنت شکنی و تبدیل آن به فرهنگ و عجب شیوعی دارد این ویروس مخرب جهانی .
آن وقت فیلم میسازند از زامبی ، زامبی هایی که نماد خودشان هست که چگونه مردم را بیچاره کرده اند ، انقدر گستاخ و فریب کارند که می گویند این زامبی ها همین مسلمانان دوآتیشه هستند که جهان را بیچاره کرده ند .
جالب است بدانید تخریب است که سریع صورت می گیرد ، ویروس است که سریع شیوع پیدا می کند .
اما درمان و بازسازی کار طولانی و طاقت فرساییست .
اسلام حکم درمان است .
و ویروس همان بزرگ کردن امیال و هواپرستی انسان هاست .
کافر شدن چه آسان ، انسان شدن چه سخت است .
دنیا پر از فریب و حقه بازی شده است .
تشخیص حق از باطل سخت شده است .
بیماران زیاد اند و پزشکان خیلی کم ...
روشن گری کنید ، فریب های این جماعت ها را مثل نور اشاعه کنید...
شفاف کنید که به اسم آزادی چگونه ملت ما را تصاحب کردند .
چگونه می شود این انسان های خودخواه به فکر من و شما باشند ، چگونه دلشان به حال ما می سوزد که می خواهند دایه بهتر از مادر هم برایمان بشوند .
چرا و به چه دلیل قصد بی دین کردن من و شما را دارند ؟
چه نفع و سودی از این اتفاق می برند ؟
چگونه خودخواهی ، حیوانیت و شهوت طلبی ، با انسانیت و عقلانیت سازگاری دارد ؟
چگونه باطل می تواند حق را به ما تزریق کند وقتی خودش خالی از حقیقت است .
و چگونه حقیقت می تواند به ما باطل هدیه دهد در حالیکه خالی از بطلان است .
چگونه می توانیم حقیقت را بفهمیم درحالیکه خودمان تا گلو در باطل فرو رفته ایم .
و چگونه می توانیم حقه باز و فریب کار باشیم در حالیکه همه وجودمان از حقیقت لبریز شده است ؟
اینها چگونه با هم سازگاری دارند ...
کمی تفکر کنیم البته اگر اهل حقیقت باشیم ...!
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi
#حدیث
🌎 عبد السّلام بن صالح هروى گوید:
شنیدم حضرت رضا علیه السّلام مى فرمود: رحمت خدا بر بنده اى باد كه امر ما را زنده دارد.
عرض كردم: امر شما چگونه زنده گردد؟ گفت: علوم ما را فراگیرد و آن را به مردم نیز بیاموزد، زیرا اگر مردم زیبائى و شكوه سخن ما را دریابند حتما بما گرایش پیدا مى كنند و پیرو ما مى شوند .
✍️معانی الاخبار – ص ۱۸۰
@tarighatezendegi