eitaa logo
طریقت زندگی
837 دنبال‌کننده
357 عکس
1.5هزار ویدیو
7 فایل
مجموعه روش ها و برنامه های صحیح زندگی که انسان رابه کمال اخلاق فردی و اجتماعی خود نزدیکتر می کند . ارتباط با مدیر : https://eitaa.com/Eslamdinehagh
مشاهده در ایتا
دانلود
دو خصلت هر كدام باعث دو خصلت مى شوند از فاطمه دختر حسين (ع) هست که از پدرش نقل مى كند كه پيامبر خدا (ص) فرمود: تمايل به دنيا غم و اندوه را بيشتر مى كند و بى اعتنايى به دنيا دل و بدن را راحت مى سازد. الخصال / ترجمه جعفرى، ج ۱، ص: ۱۱۹ @tarighatezendegi
طریقت زندگی
#حدیث دو خصلت هر كدام باعث دو خصلت مى شوند از فاطمه دختر حسين (ع) هست که از پدرش نقل مى كند كه پ
تفسیر حدیث فوق👆 🌎 منظور از دنیا چیست ؟ یعنی آنچه که از ماده و مربوط به ماده است . 🌎 چرا انسان تمایل به دنیا دارد ؟ انسان از دو بعد جسمانی و روحانی تشکیل شده است و بعد جسمانی او دنیوی و خواسته هایش همه گی زمینی دارد . 🌎 چرا تمایل به دنیا داشتن مایه غم و اندوه بیشتر است ؟ و ذات ماده چون متغیر است و دائم در حال تغییر و تبدیل شدن است ، و حال ثابتی ندارد ، از آن طرف قانون بردار هم نیست ، شرایط و ضوابط و حقوق انسانی را هم نمی شناسد ، به عبارتی خالی از روح و درک و شعور است و کار خودش را انجام می دهد . لذا چون انسان بعد روحانی دارد و میل به ثبات ، قوام و عدالت و آرامش در دنیا دارد ، با روی آوردن به دنیای نامیزان ، روحش دچار غم و اندوه میشود در حالیکه چنین انتظارات و خواسته هایی از ماهیت دنیا محال و عبث است . چگونه انسان می تواند به دنیا بی اعتنا شود تا دچار غم و اندوه نشود ؟ انسان با فهم این نکته که دنیا به پایان خواهد رسید و این دنیا تنها وسیله رشد ، امتحان و تحصیل آخرت اوست ، از آن طرف جسم او هم که تمایل دنیوی دارد خیلی زود فرسوده و پیر میشود و خواهد مرد ، لذا با قناعت و تنها به اندازه زندگی کردن کوتاهش در دنیا به قدر نیاز از دنیا بهره می برد و با بی توجهی به دنیا و ناملایمت های آن و خوشی های زودگذرش ، توسط میل انسان به عالم بالا و روحانیت ، علنا بی میلی خودش را به دنیا نشان می دهد . او بنده دنیا نمی شود و به خاطر دنیا کاری نمی کند به عبارتی دنیا روی روح او اثر نمی تواند بگذارد . او با تمایل خودش به آسمان و عالم عقل ، تکیه بر حکمت و ذات خداوند باری تعالی ، و فهم علت آفرینشش در روی زمین ، آنچه که دنیا او را وادار به اطاعت و پذیرش می کند را گوش فرمانی نمی کند . او در میابد که روحانیتی دارد و عزت و بزرگی دارد ، و این دنیا بیهوده و عبث آفریده نشده است . چه بسا دنیا از او می خواهد که برای رسیدن به آن شرافت و عزتش را پایمال کند از بسیاری از حقوق بگذرد اما او با تمایل به روحانیت و عقلانیتش بر هوای نفس و جسمانیتش می ایستد و اسیر دست و هوس دنیا نمی گردد . چگونه دنیا انسان را دچار غم و اندوه می کند ؟ انسان اگر عقلانیت را کنار بگذارد و تنها به هوا و هوس و نیازات و خواستگاه های مادی اش توجه کند ، مسلما دنبال دنیا حرکت می کند ، دنیا شاید چراغ سبزهایی را هم به او نشان دهد ( چون دنیا شاید ظاهرش فریبنده و متغیر است اما بر پایه عقل و حکمت خداوند ترتیب دیده شده است و آن هم به خاطر رشد و امتحان انسان اینگونه است) اما یک وقت می رسد که به تمام حساب و کتاب ها و دو دو تا چهارتای انسان پاسخ منفی می دهد و همه برنامه های آدم را متلاشی می کند . لذا از دنیا به دیوار سستی که نمی توان به آن تکیه کرد هم یاد می کنند . اینگونه می شود که دنیا شاید یک چیز به تو بدهد اما خیلی چیزها را از تو میگیرد . تو به دنبال دنیا میروی در حالی که خودت را پیرو خسته می کنی ، آن وقت هم به آنچیزی که می خواهی یعنی آرامش نمی توانی برسی ! لذا آدم عاقل به قناعت از زندگی برای سلامت جسم و روحش از دنیا مطالبه می کند و اصلا تمایلی به ظواهر فریبنده دنیا نشان نمی دهد . او بعد روحانیش را قوی تر می کند و با عالم عقل و ثبات ها خودش را راضی می کند . اگر اینگونه شد روح انسان به سعادت و آرامش خواهد رسید و اگر نه ، هم از خدا دور میشود ، هم به دنیا نمی رسد و هم آتش سوزان جهنم را برای خودش می خرد . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
طریقت زندگی
کافر مراتب دارد ... یک کافر است که نماز نمی خواند ، اما انسانیت در وجود اوست . یک کافر است نماز نمی خواند خودخواهم هست اما جنگ و محاربه ای با تو ندارد . یک کافر دیگریست که خیلی خطرناک است و ترس و واهمه و گریز مومن در روایات و آیات ، نسبت به همین نوع است ، این کافری که خود را مدعیه خداباوری و دینداری درست می داند ، در جامعه فعلی ما به یهود و نصارا ، در قرآن تعبیر شده است . البته منافقین دیگری هم وجود دارند که آنها نیز اسما خودشان را مسلمان می دانند در حالیکه اخوت و برادری و رحم دلی را از یاد برده اند ، امثال داعش و تندرویان اسلامی هم همین گونه است . به طور خلاصه بزرگترین دشمن و کسی که ضربه به اسلام می زند همین کافر دو آتیشه خداباور دین دار است که به اسم خدا و دین خدا ، اسلام و جامعه انسانیت را به نابودی کشیده است . این ها به هیچ صراطی مستقیم نیستند بسیار کوردل و متعصبند و فکر می کنند دنیا فقط مال خودشان هست و فقط آنها دیندار و خداباور هستند . دوستی با آنها عین حماقت است چون این ها اصلا اهل دوستی نیستند ، این ها خود دشمن اند ، انتها و نهایت حسودی و نتوان ببین جامعه اسلامی هستند . متاسفانه الان آمریکای فعلی ، اروپای متحد با آمریکا ، در پشت لباس تمدن مدرن و کمک به انسانیت ضربه به اسلام میزند و همچنین عربستان در نقاب اسلام گرایانه این دشمنی را انجام می دهد ، و اسرائیل در نگاه متعصبانه یهودی خودشان ، و جامعه ها و کشورهای دینی متعصب دیگر به نوع دیگر همه از همین نوع قماشند . ارتباط با این کشورها نه تنها سود ندارد ، نه تنها هدایت بخشی دارد ، چون اصلا آنها قصد تخریب فرهنگ های اسلامی را دارن حال چگونه دوست داشته باشند که مبلغین اسلامی هم درون کشورهایشان ورود کنند و مردمشان را به سمت اسلام و فرهنگ اسلامی دعوت کنند ؟ اما آن دسته از کافرانی که دین ندارند ، و مدعی حکومت شیطان به اسم خداوند روی نیستند ، دشمنی واضح با مسلمان ها ندارند ، کینه توز و حسود نیستند بلکه صرفا به فکر منافع مردم و کشور خودشان می باشند با این ها رابطه داشتن ، نه تنها بد نیست بلکه خوب هم هست ، هم به نفع جامعه اسلامی تمام می شود هم می توان فرهنگ و آیین اسلام را در قلب این کشور ها نفوذ داد و هم خود امربه معروف و نهی از منکر هست ، هم ترویج دین است ، و هم اشاعه نور به کشورهای خالی از اسلام . کشورهای کمونیستی مثل چین و روسیه و کره شمالی هر چند کافرند اما قابل قیاس با مدعیان دروغ گو که به اسم خدا و به دروغ با نام دین با ترفندهای مختلف قصد خلافت ظالمانه شیطانی خود روی زمین دارند اصلا نمی باشند و زمین تا آسمان با هم فرق می کنند . خلاصه کلام روابط با حکومت های شیطانی که به اسم دین و انسانیت قصد فریب دنیا را دارند همه اش ضرر است و آنها حکم کافر حربی را دارند . اما با کافری که قصد محاربه ندارد ، و با روابط مسالمت آمیز اسلامی امید است که فرجی باشد که هم جامعه اسلامی پیشرفت کند و هم آنها با فرهنگ اسلام آشنا شوند این خودش اتحاد است و درست است که آنها شاید نماز نخوانند اما بالاخره با اتحادشان با امت اسلام لااقل کنار اسلام ایستاده اند و امید است راه پیشرفت در آنها به جریان بیابد و روابط بیشتر و بیشتر شود چنانچه یک روز همه در یک خط پشت سر هم به نماز جماعت هم بایستند انشالله . و نهایت مطلب اینکه ، اصلا درست نیست که با صرف بزرگ کردن کفر در این سه کشور ، کافران حربی ، تبلیغ و ترویج اسلام در ممالک غیر اسلامی ، و روابط پر فایده برای جامعه مسلمان را نادیده بگیریم . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
✅⚠️يك چيز در برابر سه چيز 🌎 ابن ابى يعفور مى گويد از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: هر كس كه قلب او وابسته به دنيا باشد، به سه چيز آن وابسته شده است: اندوهى كه پايان ندارد و آرزويى كه برآورده نمى شود و اميدى كه به انسان نمى رسد. 👁 الخصال / ترجمه جعفرى، ج ۱، ص: ۱۳۹ @tarighatezendegi
طریقت زندگی
#حدیث ✅⚠️يك چيز در برابر سه چيز 🌎 ابن ابى يعفور مى گويد از امام صادق (ع) شنيدم كه فرمود: هر ك
تفسیر حدیث بالا👆 🌎 ماهیت دنیا دنیا به خاطر اون ساختار و ماهیتی که دارد و بهر هدفی که خداوند به خاطر امتحان و رشد انسان آفریده است ، از ظاهری زیبا ، فریبنده و گول زننده و باطنی پوچ و توخالی برخوردار می باشد . ظاهر دنیا ، با حواس ما قابل فهم است . احساسات و فطرت حیوانی ، مادی و زمینی ما ، با قطع از بعد آسمانی ، میلش و نگاهش و تمام توجهش به دنیا و زرق و برق های آن است . بعد روحانی ، عقلانی و آسمانی ما هر چه قدر بزرگتر ، فعال تر و وسیع تر باشد ، با نگاه از آسمان و نگاه دور به زمین ، در میابد ، که این دنیای خاکی ، هدف و غایتش فقط امتحان و رشد انسان است ، ظاهر فریبنده آن درست است که از ما می خواهد که آسمان را نبینیم ، امیال حیوانی ما درست است که می گوید حق را نبین ، به عقلت توجه نکن ، بلکه به نیازات و خودخواهی های خودت تمایل نشان بده ، اما همین عقل اگر ورزیده بشود ، اگر با ورزش روح بزرگتر بشود ، اصلا با خودخواهی های نفس اماره ، سازش ندارد و ماهیت زشت و بد گناه ، و پایمال کردن حقوق دیگران را برای زندگی دو روز دنیایی که همان هم ثبات ندارد را کاملا روشن می سازد . جدال روح و جسم از این منظر ادامه دارد تا در آخر عقل بر جسم یا شهوت بر عقل غلبه کند . انسان اگر عقل را کنار گذاشت و به دنبال خواسته های غیر عقلانی دنیا شتافت ، و همراه امواج دریای زمین شد ، او هیچ گاه اندوهش طبق حدیث بالا پایان ندارد ! زیرا دنیا به قصد زندگی درست نشده است . اما این انسان بی عقل دو پا می خواهد چنان در دنیا بماند که گویا تا ابد زندگی می کند و این توهم با فلسفه خلقت سازگاری ندارد و لذا اصلا می توان گفت دنیایی بر پایه اصل عدم قطعیت ، و در ذاتی که اصلا ثبات ندارد بلکه ته بنه اش ، تغییر و دگرگونیست ، تکیه کردن نشانه عدم عقل سلیم در انسان دو پاست . این بالا و پایینی ها ، این انتظارات نابه جا از دنیا و انسان هایی که در دنیا هستند که حالا قرار باشد مطابق میل تو در دنیا گام بردارند ، کلا باطل و خنده دار است . لذا انسان وابسته به دنیا که مسلما انتظار دوستی و برادری هم از دنیا دارد از او وفایی نخواهد دید ، و هر چه در دنیا فروتر برود و به خاطر دنیا تلاش بیشتر کند جز فرو رفتن در گرداب کار دیگری نکرده است ، جز بیشتر کردن اندوهش گام دیگری بر نداشته است . لذا آن آرزویی هم که دارد براورده نخواهد شد و امیدش ناامید خواهد شد . بله اسلام دین عقلانیت و آیین تفکر و اندیشه است . اما شهوت و هوا پرستی ، دنیا و خودکامگی ، طبق فرمول ها و فلسفه های عقلی ، همه اش باطل و کاملا بی عقلانه و نتیجه اش دردو رنج زیاد در دنیا ، و تباهی آخرت انسان است . (و درآخر دنیا آن سراب و وهمیست که شهوت آن را می طلبد ، در حالیکه عقل از آن فراری است .) عقل انسان با بی میلی و عدم وابستگی ، عدم انتظار از دنیا نهایتا چشم و گوش بسته آن چراغ سبزی که دنیا به او نشان می دهد را نمی بیند و همینجور دور دنیا خودش را نمی چرخواند . بلکه او کاملا محتاطانه حقیقت را بررسی می کند و سعی می کند و تلاش می کند که شهوت و احساس داخل در تفکرش نشود و آن وقت ارام و آهسته گام ها را به خاطر حق و حقیقت بر می دارد ، هر چند اگر دنیا در ظاهر با او جنگ و غضب و بی میلی نشان دهد . او به کمک عقلش دنبال رو راه حق می رود و تنها وابسته عقل و تنها از خدا انتظار دارد . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 چرایی و فلسفه آزادی و ترویج آن در جامعه چرا بعضی ها به فکر آزادی و ترویج فرهنگ غربی در کشور هستند و انقدر برای آن در سطح گسترده تلاش می کنند ؟👇👇👇 قسمت اول آقا قصد دارد در روابطش با بانوان آزاد باشد . خانم چنین قصدی را ندارد و چون عاشقانه شوهرش را دوست دارد می خواهد شوهرش فقط مال خودش باشد . آقا برای اینکه خانم مانعش نباشد او را با بازار و ولخرجی ، کلاس موسیقی ، رقص ، سفر با دوستانش ، آزادی در حجاب و رفت و آمد آزاد در منزل ، استخر و هزار چیز دیگر سرگرم می کند . اگر زن ایستادگی کرد ، شوهر ناراحت و عصبانی می شود و جدال های خانوادگی شکل می پذیرد ، تا وقتی که آقا سر عقل بیاید و یا خانم تسلیم شود اگر هیچ کدام اتفای نیفتاد ، مسلما کار به جنگ و جدایی کشیده می شود . اما اگر نه زن کوتاه آمد و رفته رفته با بزرگ شدن دنیایش و با کم محلی ها و بی مهری های شوهر عاشق این آزادی شد و دست آخر وقتی می بیند این دنیای آزاد بدون عشق نمی چربد، روابط پنهانی عاشقانه اش هم شروع می شود . مرد خواسته یا ناخواسته برای اینکه خودش آزاد شود ، همسرش هم مثل خودش آزاد کرد . جالب است ، مرد و زن حالا دیگر هر دو به فکر آزاد بخشی جامعه می افتند . آنها به خاطر اینکه می خواهند به روابط خودخواهانه اشان بپردازند ، با فریب و نیرنگ ، ظاهر سازی و چاپلوسی ، چه زن های شوهر دار و چه دختران آزاد را و چه مردان زن دار و چه پسرهای مجرد را بنده هواها و هوس های خود می کنند . آنها نیز اگر زمینه فریب خوردن در وجودشان باشد به بندگی هوس در می آیند و باصطلاح آن ها هم آزاد میشوند و دوباره همین چرخه آزادی و آزاد سازی ادامه دار می شود . این چرخه انقدر می چرخد تا و برایش بنبستی وجود ندارد مرگ مردان و زنان پاک سرشت که مثل کوه عظیم در مقابل این طوفان می ایستند . نکته حائز اهمیت و کلیدی در این داستان این است که افراد برای اینکه بتوانند آزادانه دست به اعمال خودخواهانه خودشان بزنند ، دست به تبلیغات می زنند و وارد جریان آزادسازی می شوند . آنها مثل یک بیماری مسری ، ویروس را به ذهن همدیگر منتقل می کنند . وقتی مردم یک جامعه همه خودشان این کاره شوند یعنی اهل آزادی از قید و شرط های عقلانی شوند ، دیگر ، اعمال و فجایع اجتماعی دیگران برایشان نه تنها ناراحت کننده نمی شود بلکه از وجود آن هم لذت می برند . اصلا عدم چنین حرکات و رفتاری ، برایشان دردناک و عذاب آور میشود . آنها برای آزادی خودشان چاره ای جز آزاد کردن دیگران ندارند ! آنها برای اینکه آزادانه بتوانند دست به شهوت ها و رفتارهای خودخواهانه و خانمان سوزانه اشان بزنند چاره ای جز تبدیل این جنایت و خیانت اجتماعی به یک آرمان و زیبا کردن آن و رنگ و لعاب دادنش به اسم فرهنگ و تمدن، ندارند . آنها قصد فرهنگ سازی دارند چون با ترویج فرهنگشان خودشان منفعت می برند . وقتی این فجاعت و نابسامانی تبدیل به فرهنگ شد ، و به کمک ادوات دنیایی دیگر مثل تکنولوژی و صنعت به تمدن مدرن ارتقا یافت ، در آخر احساس از خود بیگانگی یا فقر فرهنگی در وجود انسان های فاقد چنین تمدنی با زمینه انگیزشی آزادی ، ایجاد میشود . انسان هایی که توسط خانواده ، جامعه و اتفاقات دیگر قلب هایشان روانه چنین تمدن های آزاد بخش می شود و دوست می دارند جای پای کسانی بگذارند که آن ها در امر خودخواهی و آزادی ید طولایی داشتند و توانسته بودند آزادی را در دنیایشان پیاده کنند . آنها یک مانع بزرگ در جلوی مسیرشان است که آنها را از این بی قید و شرطی نه تنها نهی می کند بلکه اصلا نمی گذارد چنین اتفاقی در جامعه بیافتد و آن مانع عظیم دین اسلام و طرفداران این آیین است . آنها خواسته یا ناخواسته به جنگ با سنت می روند . آنها در تلاشند تا سنت الهی را در ممالکشان نابود کنند ، تا بتوانند آزادانه روی زمین به سنت شکنی هایشان ادامه دهند . آنها رهبرانی دارند ، الگو هایی دارند ، مراجع تقلیدی دارند ، پایگاه هایی دارند ، آنها نگاهشان و الگویشان به این تمدن عظیم آزادی مدرنو این جریان شیطانی است . الگو های آنها ، بی بندو بارترین انسان هایی هست که توانستند آزادانه روی دنیا زندگی کنند و آزادانه با زینت ها و زیبایی های ظاهری که دارند ، با عوام فریبی و نیرنگ بازی ، از شاخ های مدرنیته و از قطب های بالای روشنگری و روشن فکری قرار بگیرند . یعنی رهبر اصلی این ها باید یک شخصیت بسیار آزاد ، و از ظاهری زیبا و باطنی تاریک ، باشد که در حقه بازی و فریب مردم در امر آزادی و آزاد سازی مهارت عجیبی داشته باشد و گهگاه در محاوراتشان اسمش هم زیاد صدا می کنند ، مثلا می گویند تو عجب شیطانی هستی ! دست شیطان را هم از پشت بسته ای ! همه این موجودات در یک خط قرار گرفته اند ... ادامه در پست بعدی👇 ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 چرایی و فلسفه آزادی و ترویج آن در جامعه قسمت دوم فریاد همه این ها آزادی است ، راه و روش همه این جماعت ، حقه ، تدلیس ، ظاهر نمایی ، فریبکاری و دروغ و دغل است . این ها اگر چهره واقعی خوفناک و ظالمانه اشان هویدا میشد که دیگر نمی توانستند کاری از پیش ببرند ، لذا کاره این ها خدعه و فریب است . این ویروس آزاد بخشی ، باید پخش شود تا همه گان جان و دلشان به آن مسیری روانه شود که تحت سلطه و گوش به فرمان رهبر و امامشان جناب شیطان در بیایند . آنها با بدست آوردن قلب انسان ها ، می توانند در دنیا هر غلطی را به اسم آزادی انجام دهند و همه ساکت بمانند و کاری جز همکاری صورت ندهند . آنها به اسم آزادی و تمدن می توانند با هر نیرنگ و فریب هر کلاهی را سر شما بگذارند و شما سرمستانه و عاشقانه عامل بدبختی هایتان را تنها دین و سنت ببینید . آنها چاره ای ندارند که مصیبت ها و منجلابی که از اعمال و رفتارشان نشات میگیرد را به پای اسلام گرایان و سنت خواهان بریزند و آنها را عامل تقصیر همه این فجایع نشان دهند . کار به جای آن می رسد که حتی خودشان هم واقعا باور می کنند که اسلام و اسلام گرایان عامل این بدبختی ها شده اند . چهره دین الهی و کسانی که به این دین تمایل دارند در نگاه آنها زشت و منفور است و سعی هم دارند برای اینکه زینت و زیبایی ظاهری خودشان را حفظ کنند این انزجار و تصویر زشتی که از دین و دینداران در ذهن می پراکنند را در جامعه پخش و اشاعه کنند . بالاخره تا زیبایی زشت نشود که نمی توانند سیاهی ها و پلیدی های خودشان را دل فریب نمایان کنند ! مثلا عامل گرانی در مملکت را که زیر سر خودشان است ، که توانستند به اسم سنت معاملات آزاد سرمردم کلاه بگذارند ، به پای اسلام و بی تدبیری ، رهبران اسلام می نویسند . عجب داستانی دارد این سنت شکنی و تبدیل آن به فرهنگ و عجب شیوعی دارد این ویروس مخرب جهانی . آن وقت فیلم میسازند از زامبی ، زامبی هایی که نماد خودشان هست که چگونه مردم را بیچاره کرده اند ، انقدر گستاخ و فریب کارند که می گویند این زامبی ها همین مسلمانان دوآتیشه هستند که جهان را بیچاره کرده ند . جالب است بدانید تخریب است که سریع صورت می گیرد ، ویروس است که سریع شیوع پیدا می کند . اما درمان و بازسازی کار طولانی و طاقت فرساییست . اسلام حکم درمان است . و ویروس همان بزرگ کردن امیال و هواپرستی انسان هاست . کافر شدن چه آسان ، انسان شدن چه سخت است . دنیا پر از فریب و حقه بازی شده است . تشخیص حق از باطل سخت شده است . بیماران زیاد اند و پزشکان خیلی کم ... روشن گری کنید ، فریب های این جماعت ها را مثل نور اشاعه کنید... شفاف کنید که به اسم آزادی چگونه ملت ما را تصاحب کردند . چگونه می شود این انسان های خودخواه به فکر من و شما باشند ، چگونه دلشان به حال ما می سوزد که می خواهند دایه بهتر از مادر هم برایمان بشوند . چرا و به چه دلیل قصد بی دین کردن من و شما را دارند ؟ چه نفع و سودی از این اتفاق می برند ؟ چگونه خودخواهی ، حیوانیت و شهوت طلبی ، با انسانیت و عقلانیت سازگاری دارد ؟ چگونه باطل می تواند حق را به ما تزریق کند وقتی خودش خالی از حقیقت است . و چگونه حقیقت می تواند به ما باطل هدیه دهد در حالیکه خالی از بطلان است . چگونه می توانیم حقیقت را بفهمیم درحالیکه خودمان تا گلو در باطل فرو رفته ایم . و چگونه می توانیم حقه باز و فریب کار باشیم در حالیکه همه وجودمان از حقیقت لبریز شده است ؟ اینها چگونه با هم سازگاری دارند ... کمی تفکر کنیم البته اگر اهل حقیقت باشیم ...! ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi
🌎 عبد السّلام بن صالح هروى گوید: شنیدم حضرت رضا علیه السّلام مى ‏فرمود: رحمت خدا بر بنده‏ اى باد كه امر ما را زنده دارد. عرض كردم: امر شما چگونه زنده گردد؟ گفت: علوم ما را فراگیرد و آن را به مردم نیز بیاموزد، زیرا اگر مردم زیبائى و شكوه سخن ما را دریابند حتما بما گرایش پیدا مى‏ كنند و پیرو ما مى‏ شوند . ✍️معانی الاخبار – ص ۱۸۰ @tarighatezendegi
طریقت زندگی
یه آقایی میگه پاسخ این شبهه چیست ! علما برخیزید و پاسخ جهادیتان را بدهید تایم تا ساعته ۱۷ ... لطفا پاسخ بدید😍😊
پاسخ را در پیوی ارسال کنید