#یادداشت_۱۰۸
۲۹ بهمن ۱۴۰۱/ سال دوم
و هنگامی که به آنها گفته میشود به پیامبر ایمان بیاورید، می گویند:
مدرنیته برای ما کافی است!!!
چرا هیچگاه پیامبر را جدی نمی گیریم؟؟
به دلایل مختلفی ارتباط ما با #قرآن و پیامبر سلام الله علیه قطع است و آنها را جدی نمی گیریم. بخش مهمی به پذیرش تمام و کمال دروغ های تمدن کفر در مورد #تاریخ_گذشتگان باز می گردد. تصور غالب ما از دشمنان انبیاء این است که موجوداتی احمق، عقب افتاده، منهای عقل، فاقد فکر، بدون طراحی و احتمالا با شاخ و دمی در سر و پشت بوده اند! انسان هایی که اگر امروز در اثر #طاعون نمی مردند، قطعا فردا بخاطر #وبا از بین می رفتند. بدیهی است که در این فضا، خود انبیاء و در رأسشان حضرت #مدینة_العلم را هم، درگیر مسائل و مشکلاتی پیش پا افتاده می دانیم و مشغول انسان هایی نخستین.
با این مجمع الأوصاف پیش فرض های غلط اندر غلط، که بویژه از طریق کتابهای #آموزش_و_پرورش در ذهن ما رسوخ یافته، چه لزومی است که به قرآن مراجعه کنیم؟ کتابی که در نگاه ما، شرح و گزارش دوران کودکی، سادگی و بیسوادی بشر است؟ ما از قرآن و پیامبر به عنوان #اسوه_بشریت عبور کرده ایم. چرا که تصور می کنیم با دشمنان، چالش ها و مسائلی بسیار پیچیده تر و سخت تر از ایشان مواجهیم.
ما به دلیل پذیرش #روایت_غلط_مدرنیته از گذشته، زمانه پیامبر را عصر سادگی، کم دانشی و بساطت میدانیم. از طرفی به دلیل نداشتن روایت صحیح از مدرنیته، دوران کنونی را عصر پختگی و زمانه پیشرفتها و پیچیده گی های محیرالعقول علمی تصور می کنیم. و کدام انسان عاقل پیشرفته باسواد، به انسان ساده کم دانش رجوع می کند؟ بدیهی است که در چنین فضایی، حداکثر یک احترام صوری مناسبتی بی خاصیت به پیامبرش خواهیم گذاشت نه بیشتر.
همه اینها درصورتی است که اولا قرآن کریم تصریح دارد که «والذین من قبلکم» از شما قدرتمندتر بودند، ثروت بیشتری داشتند، فرزندانشان از شما بیشتر بود و از همه مهمتر اینکه زمین را بیشتر از شما آباد کرده بودند(اینجا)، ثانیا مقتدا و #اسوه بودن مطلقه ی پیامبر سلام الله علیه(نساء آیه۸۰/قلم آیه۴/احزاب آیه۲۱)، یعنی که حضرتشان بر قله ی همیشگی سنگین ترین، پیشرفته ترین، پیچیده ترین و طاقت فرساترین نبردهای تاریخ حق و باطل ایستاده اند که فرمود: ِلكُلٍّ دَرَجاتٌ مِمّٰا عَمِلوُا( سوره انعام آیه۱۳۲).
در این منظر، حتی نفس کشیدن های رسول الله هم برایمان مهم می شود که ایشان، فرمانروای همیشه زنده تمامی #اولوالعزم_های تاریخند، نه انسانی صرفا خوب و محترم که تاریخش گذشته و گاه و بیگاه مریضی شفا می دهد و شرح حالش، مناسب درس اخلاق های فردی سکولار است( آل عمران آیه ۸۱/ کتاب کافی ج۱ ص۴۴۱)! با این نگاه، دوباره به مرور گفت و گوها و مبارزات انبیاء علیهم السلام، با دشمنان جنی و انسی شان در قرآن بپردازیم. نبردهایی در سطح تغییر مسیر یک تمدن! تغییر مسیر یک تاریخ.
یادداشت مشابه: حیات القلوب علامه مجلسی یا تاریخ تمدن ویل دورانت
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۲۰
۱۸ مرداد ۱۴۰۲/ سال سوم
یکی از تحریف های بزرگ کتابهای درسی!
سانسور ساختاری ایران، سرزمین پیامبران
یکی از نقاط بسیار بارز نقص اندیشه ما، بی توجهی به گذشته و تاریخ پیشینیان است. عجیب تر اینکه در #قرآن و #روایات عظیم الشأن، تاکید بسیار فراوانی درین خصوص وارد شده. در این میان اما نوع روایت تاریخی ایران پیش از اسلام، در #کتاب_های_درسی ما بسیار عجیب است. با این که بر اساس پژوهش های صورت گرفته حداقل سی نفر از انبیای بزرگ الهی در ایران مدفون هستند، اما کمترین اثر و نشانه ای از این اولیای الهی که #تاریخ_سازان_حقیقی زندگی بشرند، در کتاب های درسی ما و بالتبع در ذهنیت ایرانی وجود ندارد. روی دیگر این سانسور ساختاری، روایتی است که #یونسکو از میراث فرهنگی ایران ارائه می دهد. نتیجه اینکه نام و راه انبیاء علیهم السلام به صورت ساختاری متروک و مهجور مانده و از دیگر سو، دوگانه باطل اسلام و ایران ایجاد شده. به خاطر دارم زمانی که در دبیرستان بودم، یکی از رنجهای همیشگی ام آمدن اسلام به ایران بود و از دست رفتن آن شکوه(طاغوتی ظالمانه) پیش از اسلام!!!
باید بدانیم ایران پیش از اسلام، روایتی کاملا متفاوت از آنچه که در ذهن های ماست دارد. روایت گذشته به محوریت تاریخ سازی و مدیریت انبیاء علیهم السلام یا به محوریت پادشاهان و طاغوتان؟ این یکی از مهمترین پرسش ها و اولویت های تمدنی(دریافت) پیش روی ماست. روایت «الذين من قبلهم» به محوریت سه گانه ایمان،کفر، نفاق و با مدیریت انبیاء علیهم السلام یا اینکه فلان طاغوت چند سال حاکم بود و پس از آن چه کسی آمد؟
اهمیت روایت تاریخی در این است که زندگی گذشته، پل و مسیر آیندگان است. روشی که نامه گرانقدر ۳۱ نهج البلاغه بر اساس آن نوشته شده.
مطالب مشابه:
قرآن و تخت جمشید(اینجا)
حیات القلوب علامه مجلسی یا تاریخ تمدن ویل دورانت (اینجا)
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۲۸
۲۸ شهریور ۱۴۰۲/ سال سوم
من، تنها معلم مدرسه خانگی مان و دخترم تنها دانش آموز
اولین سال مدرسه دخترم است و می خواهم بنابر طراحی اسلام عزیز، معلمش بشوم و خانه را حوزه علمیه کنم.
همانطور که میدانید: یکی از پر رمز و راز ترین مسائل در خلقت الهی، موضوع قدر، اندازه و #ظرفیت کاملا استثنایی هر چیز است(حجر۲۱/ أعلی۳). بنابراین، یکی از نارساترین حالت های تعلیم این است که مثلا بیست نفر با شرایط و ظرفیت کاملا متفاوت را در کلاسی جمع کنی و به همه آنها، محتوای یکسانی آموزش دهی. بدتر اینکه از همه دانش آموزان یک نتیجه بخواهی آنهم در زمان یکسان و با معلمی که مجبورند در کلاسش باشند و خودشان نقشی در انتخابش نداشته اند. مبتنی بر مسئله قدر و ظرفیت اختصاصی هر فرد، بهترین معلم، آشناترین آنها به دانش آموز است و چه کسی آشناتر از پدر؟ که در سیره بسیاری از علما میخوانیم اولین معلم پدرشان بوده. ملحق به مسئله بنیادین ظرفیت، موضوع #رفق_و_محبت میان استاد و شاگرد، یکی دیگر از ارکان اساسی انتقال علم به قلب دانش آموز_نه برگه امتحانی_ است. و باز هم چه کسی بهتر از پدر؟
سومین دلیل اینکه #قرآن کریم نه به عنوان یک شعار، بلکه به معنای حقیقی کلمه، تنها محتوای علمی مفیدی است که انسان را به سرمنزل مقصود در دنیا و نتیجتا آخرت خواهد رساند(إسراء۹/ نساء٨٢) و حاوی تمامی علوم و معارف مورد نیاز بشریت است(أنعام۵۰/نحل۸۹/أنعام۳۸/الکافي ج١ص۲۲۲/ الكافي ج١ص٥٩). این در حالی است در نظام کنونی آموزش و پرورش، قرآن کریم و معارف امام علیه السلام، موضوعی حاشیه ای و کم اهمیت است و به عبارت دیگر: نظام محتوایی آموزش و پرورش در طی بیش از #دواااااازده ساااااال، رسوخ دهنده حقیقی سکولاریسم و انواع محرومیت ها به قلب و عمل فرزندان ماست. با توجه به مسائل مذکور، در طراحی پیشرفته نظام آموزشی اسلام، با یک مدل غیرمتمرکز، رفق محور، ظرفیت پایه، بسیار ارزان و مبتنی بر علوم نافعه الهیه مواجهیم که پدر، اولین و مهمترین معلم فرزندان است که فرمود: از حقوق اصلی فرزند این است که پدر، قرآن را به او تعلیم دهد(نهج البلاغه حكمت٣٩٩). در یادداشت بعدی به موضوع مدرک، آینده شغلی، تکلیف خانواده هایی که چنین امکانی ندارند و دروسی که برای آموزش به دخترم انتخاب کرده ام خواهم پرداخت.
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۶۵
۱۷ خرداد ۱۴٠۳/ سال چهارم
مک دونالد یا اکبر جوجه یا....؟!؟!
مکدونالد، شرکت آمریکایی فستفودهای زنجیرهای است که در سال ۲۰۲۱ با بیش از ۴۰٬۰۰۰ شعبه در ۱۰۰ کشور جهان، روزانه به ۶۹ میلیون مشتری خدمات داده است. این شرکت، کار خود را از ۸۴ سال پیش در نیویورک شروع کرد(اینجا).
مدل خُرد و داخلی اش همین #اکبر_جوجه خودمان است که از حدود ۸٠ سال پیش وارد ذهن و خاطره ایرانی ها شد. سال ۱۳۲۳ که جوانی به نام علی اکبر کلبادی نژاد، یک غذاخوری کوچک در اطراف شهرستان گلوگاه راه اندازی کرد.
می خواهم بگویم یکی از مهم ترین مشکلات جمهوری اسلامی در مسیر حل مشکلات مردم و حرکت به سمت #تمدن_اسلامی، همین دعوای مک دونالد و اکبرجوجه است. بسیاری از نخبگان و قاعدتا مردم ما تصور می کنند که مدل های نظام سرمایه داری و #دستگاه_قارون_ساز مدرن، الگوی مطلوب حکمرانی است و راه حل رفع مشکلات در #آنجا! نتیجه اینکه ما هم برای رسیدن به زندگی بهتر، تا می توانیم باید شبیه آنها شویم. در الگوی سیاست خارجی، تعلیم و تربیت، اقتصاد، سلامت و بهداشت، معماری و از جمله در مسائل مربوط به تغذیه و #اطعمه و #اشربه.
ریشه این یکسان انگاری مخرب هم در عدم رجوع حداکثری به #قرآن و #روایات است. تا جاییکه بسیاری گمان می کنند که تفاوت مدل مدیریتی #ائمه_نور و #نار در همان بسم الله آغازین است(قصص۴۱/سجده۲۴). حال آنکه اگر #سؤالهایمان_را_از_امام_بپرسیم، در همین مورد به خصوص از دوگانه مذکور در تولید غذا خارج شده و به مدل بسیار پیشرفته سومی خواهیم رسید. الگویی که بسیار نزدیک تر به سلامت، عدالت و امنیت است.(اینجا).
اکنون که در ایام انتخاب اصلی ترین مسئول اجرایی کشور هستیم، مهم ترین شاخص انتخاب صحیح، مطالبه گری از نماینده های جریان انقلاب برای گذر از دوگانه مک دونالد و اکبرجوجه است. ما به جد نیازمند یک #دستگاه_کارشناسی جدید هستیم. ما بیش از حساسیت درباره شخص رئیس جمهور، محتاج دقت در مسیری هستیم که می خواهد برود و طرح هایی که می خواهد عملیاتی کند. اینکه آن طرحها برگرفته از نظام کارشناسی خالق انسان است (قرآن و روایات) یا دست پرورده سازمان های کافر و کور بین المللی؟ الگوهای مدیریتی که خود آنها را هم به خوشبختی، عدالت، امنیت و سلامت نرساند!
در همین راستا متنی تحت عنوان: قرار داد اجتماعی کارشناسان الگوی پیشرفت اسلامی، جریانهای تمدنی، گروه های جهادی مردم پایه و مخالفان بخش های ۱۷ گانه سند توسعه پایدار 2030 با رئیس جمهور آینده ایران تنظیم شده است. این متن شامل ارائه ده پیشنهاد تمدنی بسیار راهبردی در حل مشکلات مردم است. پیشنهادهای علمی جوشیده از چشمه زلال وحی الهی. مردم عزیزمان باید بدانند که تغییر راننده به تنهایی کفایت نمی کند و باید فکری به حال تغییر جاده ها کرد. تا می توانیم این متن را مطالعه، منتشر و از داوطلبان عرصه ریاست جمهوری مطالبه نماییم.
بعضی از سرفصلهای این #عهدنامه_تمدنی به شرح زیر است:
۱. اعطای زمین رایگان به مستاجران در راستای حکم مترقی احیای موات
۲. ساخت دار واسعه برای مردم و منع حداکثری آپارتمان
۳. برنامه ریزی برای مردمی کردن بهره برداری از معادن و اخراج آن از سیطره قارون های بخش خصوصی!
۴. تغییر جدی و بنیادین کتابهای درسی و حرکت به سمت محتوای برآمده از علم نافع
۵. تغییر جدی در مدل ارزیابی غذا بر اساس معیارهای غذایی قرآن و عبور از معیارهای غذایی پوسیده کدکس آلیمنتاریوس
۶. تمرکز بر پیشگیری از بیماری ها به جای محوریت دادن به درمان و داروفروشی و...
متن کامل عهدنامه تمدنی مردم و رئیس جمهور
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۶۸
۳۱ تیر ۱۴٠۳/ سال چهارم
علم انسان کشی و روضه های مکشوفه مدرنیته در ایران!
پسری را گفتند: پدرت مُرده، رخت عزا بر تن کن به قبرستان رویم. گفت: حتما اتفاقی افتاده که شما نمی خواهید بگویید!!! فی الواقع مرگ پدر را خبر بد نمی دانست و منتظر چیز دیگری بود.
راستش را بخواهید، بسیاری از اوقات این داستان برایم تداعی می شود. انگار خیل کثیری از #انقلابی های عزیز ما منتظر خبرهای دیگری هستند که به مصیبتهای زنده و در جریان نمی پردازند. مگر ما چقدر فرصت داریم که اینقدر راحت درگیر حواشی کم اهمیتی می شویم که به #ظرافت برایمان طراحی می کنند و بازیمان می دهند؟
بیش از ده ماه از نسل کشی شبه انسانهای صهیون در #غزه می گذرد. در این مدت حدود چهل هزار نفر در خاک و خون غلطیده اند. چه زخمهای زهرآلودی که بر قلبها نشسته و چه دیدگانی که بر خون. از آن سوی، داستان غزه میلیون ها نفر در جهان را بیدار کرده و به جبهه مقابل صهیونیستها کشانده.
اما این تمام ماجرا نیست! شاید بیراه نباشد اگر بگویم: مصیبتهای بسیار تلخ و سنگین دیگری هم وجود دارد. غصه هایی که شاید عمیق تر، سازمان یافته تر و دیرپاتر از قصه غزه باشد.
مثلا طبق اعلام رسمی #وزیر_بهداشت، هر سالی حدود ۳۸٠ هزار نفر در ایران می میرند که از این تعداد، مرگ صد هزار نفر به خاطر #فشار_خون است(اینجا).
تصور کنید: هشت سال با تمام دنیا جنگیده ایم و حدود ۲۵٠ هزار شهید در میدان جنگ داده ایم. حالا در شرایط صلح، سالی فقط صدهزار کشته فشار خون داریم. خود مسئولین هم مکرر اعلام کرده اند که از اصلی ترین عوامل فشار خون، همین #نمک هایی است که اتفاقا بر اساس استاندارد های غذایی خود وزارت بهداشت، تولید و توزیع می شود و #سیب_سلامت هم دارد!
#روضه مکشوفه ی دیگر، وضعیت #سقط جنین در کشور است. باز طبق اعلام رسمی مسئولین امر، سالی حدود یک میلیون و سیصد هزار سقط جنین در کشور اتفاق می افتد (اینجا).
در ظاهر دشمنی به ما حمله نکرده، اما می بینید که چند ده برابر حالت جنگی کشته داریم و چندصد برابرش مجروح.
آیا نباید بر این مصیبتها مانند دردهای غزه گریست؟ آنهم برای کشوری که در وضعیت جمعیتی نامساعدی است.
بر این سیاهه می توان روضه های مکشوفه دیگری هم افزود: آمار حدود چهل درصدی #طلاق، بیست میلیون نفر جمعیت #حاشیه_نشین کشور و ورود سالانه حداقل پنج میلیون پرونده به قوه قضائیه.
حال باید پرسید: ریشه این مشکلات سنگین و عمیق چیست؟ آیا می توان گفت که همه مسئولین در همه دولتها بی سواد بوده اند و علم مدیریت لازم را نداشته اند؟ یا اتفاقا مشکل از همان علم و سواد است که هرجا بیشتر و درست تر عملیاتی شده، کار را خراب تر کرده؟
اکنون که در آغاز فصل جدیدی از جریان مدیریت کشور هستیم، مهم ترین مسئله برای جریان های انقلابی بویژه #تشکل_های_خودجوش_مردمی، توجه به این نکات بنیادین است:
این علم اقتصاد مدرن است که منشا ایجاد بی عدالتی است.
این علم سلامت و پزشکی مدرن است که منشا ایجاد بیماری است.
این علوم تربیتی و روانشناسی مدرنند که منشا بی تربیتی ها و دور ماندن آدمی از فضائل انسانی است.
این علم آموزش و پرورش مدرن است که منشا بیسوادی انسانها در اساسی ترین امور زندگی است.
در این میان فاجعه حقیقی این است که انگیزه #جهادی را ضربدر اجرایی کردن پیشنهادها و طرحهای این شبه علمهای مدرن کنیم. شاید این بزرگترین خطری باشد که تشکل های خودجوش مردمی را تهدید و در نهایت عقیم خواهد کرد که فرمود: اَلْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ اَلطَّرِيقِ لاَ يَزِيدُهُ سُرْعَةُ اَلسَّيْرِ إِلاَّ بُعْداً (الکافی ج۱ص۴۳).
به همین منظور، شورای راهبردی #الگوی_پیشرفت_اسلامی در نظر دارد سلسله جلساتی را برای ارائه پیشنهادهایی کاربردی به دولت محترم و بویژه تشکل های مردمی برگزار کند. پیشنهادهایی برآمده از علم لایزال #قرآن و روایات که عدالت می آفریند و سلامتی. قلوب را زنده میکند، حیات بخش است و بسترساز #مشارکت_مردمی و قیام به #قسط.
اولین آنها برنامه #معیشتی الگوی پیشرفت است که شامل ده سرفصل برنامه ای است(اینجا).
@besalamen_amenin
ج سوم تورم.m4a
11.22M
بسم الله الرحمن الرحیم
سومین جلسه #مباحثه_هفتگی
کتاب الگوی فقهی مهار تورم
✅۱. #نظام_مقایسه به عنوان یکی از اصلی ترین ویژگیهای #هدایت آفرین بودن بیان شارع
✅۲. چگونه درباره ی مسائلی از نگاه #قرآن اظهار نظر میکنید که اساسا هیچ لفظی از آن در تمام مجموعه کتاب و سنت نیامده؟ مثلا همین #تورم و عرضه و تقاضا
✅۳. چرا منطق کسانی که می گویند: پیامبر فقط برای #اخلاق و ارشاد معنوی آمده نه مدیریت اقتصادی، بسیار ناقص و نادرست است؟
✅بررسی دو مورد از تحلیل های رایج درباره دلایل تورم در #ادبیات_کارشناسی موجود
@besalamen_amenin
#يادداشت_۱۸۸
۹ بهمن ماه ۱۴٠۳/سال چهارم
انبیائی که هنوز هم متهم به نادانی اند!!!!
هزاران سال گذشت تا روزشمار تاریخ به بیستُ هفتم رجب رسید. روزی که بشریت واجد آن مقدار از بلوغ شد که پذیرای دریافت ابدی ترین و ارزشمند ترین تعالیم زندگی باشد(آیه۹إسراء). امروز قله تاریخ بشر است و #قلب عظیم الشان رسول الله الاعظم، به نقطه دریافت #قرآن الهی واصل شد(آیه۶نمل). قرآنی که چشمه ها و دریاهای دانش از آن می جوشد(خطبه۱۸۹نهج البلاغه).
در این میان اما، #کثیری از انسانها گرفتار یک مصیبت بزرگ شدند. بلایی که خداوند متعال نام آن را #ِاعراض می گذارد(آیات۷۱مؤمنون/۱٠۵یوسف/۱انبیاء). إعراض و رویگردانی از پیام انبیاء علیهم السلام از آدم تا خاتم.
اما نکته ای بسیار قابل تامل در نوع مواجهه #مُعرِضون، با تعالیم و #سبک_زندگی صحیحی که پیامبران مبلّغ آن بودند. چقدر جالب است که بدانیم یکی از اصلی ترین مواجهه های مخالفان مسیر #بعثت، قدیمی خواندن کلامُ راه انبیاء علیهم السلام بوده. دشمنان پیامبران الهی همیشه به آنها می گفتند: دوره ی شما تمام شده و این حرفهای اقوام گذشته است(آیات ۳۱ انفال/۲۴نحل/۱۳مطففین).
گفتم جالب است به این دلیل که نوع برخورد و مواجهه کثیری از ما هم با آیاتُ روایات، دقیقا به همین شکل است. ما هم به دلایل مختلفی از جمله #نظام_آموزشی غیر قرآنی از سویی و #روش_اجتهادی ناقص از دیگر سوی، نگاهی درست به آیات کتاب الهی و در نتیجه تاریخ بشر نداریم. چرا که اصلی ترین منبع روایت گذشته، گزارش های خالق انسان است نه روایتهای #ویل_دورانت و دیگران.
ما نیز عصر نبی الله الاعظم را زمانه ای بسیطُ ساده می دانیم. دوره ای که بشریت در نادانی به سر می برده و الحمدالله امروز، به برکت #مدرنیته از آن جهالتها خلاصی یافته. ما هم دقیقا مانند #مُعرِضون، خود را دانشمند می دانیمُ زمانه پیامبرمان را عصری ساده و در نتیجه غیرقابل استناد!!
اما پرسشی بسیار مهم: اگر انبیاء علیهم السلام روش صحیح زندگی را تعلیم می دادند و کثیری از مردم از آنان رویگردان بودند، پس این جماعت بر اساس چه اصولی زندگی می کردند؟ این همان مسئله ایست که #مدرنیته در طی چند قرن و با روایت دروغ گذشته، پاسخش را از ما پنهان کرده.
ما خیال می کنیم دشمنان پیامبران، شاخُ دُمی در سرُ پشت داشته و فاقد فهم ابتداییات زندگی بوده اند. آنها را آنقدر عقب افتاده و نادان برایمان تصویر کرده اند که خیال می کنیم اگر امروز با وبا نمی مردند، قطع به یقین فردا با #طاعون از بین می رفتند. دقیقا به همین دلیل است که هیچ گاه انبیاء علیهم السلام را جدی نمی گیریم. چرا که خود را با زمانه و دشمنانی بسیار سخت تر و پیچیده تر از عصر آنان مواجه می دانیم(فَتَأَمَّلْ جَيِّدا).
حال آنکه برخلاف این روایت و تصور رسوخ یافته اما نادرست، قرآن کریم می فرماید: اتفاقا دشمنان پیامبران هم #علم داشتند و دقیقا مانند مردم زمانه #مدرنیته، سرمست از یافته ها و داشته های علمی خودشان بودند(۸۲و۸۳غافر). این است که همیشه انبیاء را #سفیه و نادان می دانستند(۶۶و۶۷ اعراف).
اینکه می گویم به دلیل نگاه نادرست به تاریخ، ارتباطمان با قرآن مقطوع است و اساسا خود را مخاطب کلام الهی نمی دانیم یعنی همین. بسیاری از ما حین قرائت این قبیل آیات، بلافاصله می گوییم: عجب انسانهای نادانی بودند که دست رد به #دستگاه_دانشی انبیاء زدند. ما که الحمدالله جزء مؤمنین به آن راه و مسیریم!
اما حقیقتا اینگونه است؟
بگذارید مثالی بزنم. به این فرمایشات تمدنی و بسیار گرانقدر حضرت #مدینة_العلم دل بدهید:
۱.اگر دعا کم شود، بلاها زیاد خواهد شد(این را به کسی که به صورت تخصصی #مدیریت_بحران می خواند بگویید)
۲. اگر صدقه دادن کم شود، بیماریها زیاد می شود (این را به یک #پزشک بگویید)
۳. اگر زکات تعطیل شود، دام ها هلاک خواهند شد(این را به یک #دامپزشک بگویید)
۴. اگر ظلم زیاد شود باران کم می شود(این را به متخصصان #آب و هوا بگویید)
۵. اگر ربا گرفته شود، زلزله هم زیاد می شود(این را به اقتصاددانان و پژوهندگان زمین شناسی بگویید).
اینها و صدها گزاره علمی عمیق دیگر که اگر به متخصصان امروزین عرضه شود خواهند گفت: خدایتان شفا دهد، این حرفهای سطحی و عوامانه چیست که می گویید؟!؟!؟
#إنْ_هٰذا_إلّا_أَساطيرُ_الأَوَّلين. این است که بشر امروز هم گرفتار همان #دانش_قلیل، تک بعدی و ظاهربین خود است(۸۵إسراء/۷روم) و این ریشه تمام بدبختی های اوست(۴۱روم).
#انقلاب_اسلامی عزیز برای رسیدن به سرمنزل مقصود، نیازمند گذر از مرحله احساسُ عاطفه، به مرحله #اخذ_علمی از حضرت مدینه العلم علیه السلام و قرآن ایشان است و این، پیام و شأن حقیقی روز مبعث است. وقتی در این سطح وارد مواجهه تمدنی بشویم، خواهید دید که #دانشمندان_مدرسه_ابوجهل، دقیقا مانند روز اول بعثت، چقدر زنده و زیادند!!!!
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۹٠
۵ اسفند ماه ۱۴٠۳/سال چهارم
و خدا کسی است که چراگاه را خلق کرد!!
معرفة النفس و نظام مشاغل!!!!
اواخر دبیرستانُ اوایل دانشگاه بود که درباره خداوند متعال بسیار پیگیر بودم و البته درگیر. بهترین کتابها را در #اثبات_وجود_خدا می خواندم ولی بی تاثیر. بهتر بگویم: مغزم می پذیرفت ولی قلبم نه! دائما می گفتم: این استدلال ها درستند اما...
گذشتُ گذشت تا تصمیم گرفتم به #قرآن رجوع کنم. یعنی جدای از تمامی استدلالهای #فلسفیْ_کلامی آن کتابها، خواستم ببینم حضرت باری تعالی چگونه خود را به بشریت معرفی می کند؟ اینکه چرا قرآن در آخرین مرحله به ذهنم رسید، خودْ نشاندهنده #غربت_ساختاری این گنجنامه علمی، در تفکرات یک دانش آموز و دانشجوی امروزی است.
اما نتیجه خیلی جالب بود. ازین جهت که برخلاف رویه معمول آن کتابها، تاکید بیشتر قرآن بر #طبیعت بود. به دیگر بیان، خدا را بیشتر با مخلوقات عینی که همه با آن سرُ کار دارند #توصیف می کرد، تا اینکه بخواهد با حسابها و استدلالهای ذهنی ناملموس #اثباتش کند. فی المثل از حدود ۵۶ بار عبارت «هو الذي» (او کسی است که) قرآن، ۳۵ مورد آن درباره طبیعت است و معرفی خدا با همین پدیده های به ظاهر ساده، اما پر رمزُ راز طبیعی. از رعدُ برق گرفته تا باد، باران، ماه و خورشید.
اینکه خداوند متعال بیش از همه خود را در طبیعت ظاهر کرده، مرا به این نتیجه رسانده که اگر #سبک_زندگی با طبیعت آمیخته باشد، #بسترها و زمینه های بیشتری برای هدایت انسان وجود خواهد داشت و بالعکس. در واقع سبک زندگی مدرن که روز به روز از طبیعتُ طبیعی بودن فاصله می گیرد، بسترساز دوری از #رشدُ هدایت است.
توضیح بیشتر اینکه انبیاء علیهم السلام نیامده اند مگر برای ایجاد #معرفة_الله در بشر. این هدف نیز محقق نمی شود مگر از طریق #تکمیل_عقل انسان( آیه۵۶سوره ذاریات/ باب اول کتاب شریف #کافی). حال اگر در طبیعت و خلقت خداوند، بیشترین آیات الهی گنجانده شده، پس به میزانی که عقل انسانی در ارتباط با این آینه الهی باشد، معرفتش بیشتر خواهد شد و به هدف خلقت نزدیکتر.
ممکن است پرسیده شود: بر فرض تکمیل عقل و معرفة الله، ارمغان زندگی #طبیعت_محور قرآنُ انبیاء علیهم السلام چه خواهد بود؟ این همان حلقه مفقوده #مباحث_عرفانی ماست. یعنی چه نسبتی میان معرفة الله و نظم کنونی زندگی وجود دارد؟ یا امتداد اجتماعی آن مباحث چیست و چگونه خواهد بود؟ این است که گاهی ساعتها بلکه سالها به این مسائل پرداخته می شود، اما به تعبیر مقام معظم رهبری «در حیطه #ذهنیات باقی می ماندُ طرحی برای اداره جامعه، بر اساس آن مبانی ارائه نمی کند»(مقدمه کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی)
اما با توجه به مطالب مذکور، شاید بهترین جواب سؤال بالا این باشد که: پرورش و تکمیل عقل آدمی و رسیدن به معرفة الله، هفتادُ پنج فایده مشخص برای همین دنیای انسانها دارد. موضوعات بسیار گرانقدری مانند #حیا و عفت، سلامتی، حافظه، نشاط، #ثروت و غنا، نظافت و تمیزی، راحتی و آسایش، محبت و دهها مسئله بنیادین دیگر، همگی از برکات و فواید تکمیل عقل است(حدیث جنود عقلُ جهل،کتاب شریف کافی ج۱ باب اول).
پرسش مهم تر اینکه عقل چگونه تکمیل یا تضعیف می شود؟ پاسخ واضح است: از طریق #سبک_زندگی. در واقع به میزان عرصه های مختلف زندگی، باید برای #طبیعت الهی سهم قائل شد. مثلا نظام مدیریت شهری طبیعت محور چگونه خواهد بود؟ نظام سلامت طبیعت محور، معماری، آموزش پرورش، همینطور #نظام_مشاغل. در این منظر واضح می شود که قطعات پازل اسلام، چه زیبا یکدیگر را تکمیل کرده و به هم معنا می دهند. جالب اینکه برترین مشاغل در اسلام عزیز، به محوریت طبیعت الهی وضع شده. جالب تر اینکه این شغلها زیرساخت حکم تمدنی و بسیار گرانقدر زکات هم هستند، یعنی سه گانه #کشاورزی، دامداری و باغداری. در واقع با تغییر نظام مشاغل جامعه، به راحتی می توان #زکات را تقویت یا مثل الان تعطیل کرد!!(فتأمّل جیّدا)
این موضوع به حدی مهم است که خداوند متعال برای معرفی خود، دست روی شغل تمدنی دامداری می گذاردُ فرماید: او کسی است که #چَراگاه را پدید آورد، مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ (۴ اعلی/۳۳نازعات). حقیقتا انسان صنعتی مدرنی که به عمرش چراگاهی ندیده، چه میزان توان فهمُ درک این قبیل آیات را خواهد داشت؟
یا از آنجا که انسان به صورت عقلی ثروت را دوست دارد، خالق هستی وقتی می خواهد او را به ارضای این حس مهم رهنمون شود، باز به محوریت نظام مشاغل طبیعت محور سخن می کند. جالب اینکه تنها جایی که قرآن از وجود #منافع_کثیره حرف می زند، همین مسئله دام است(۵نحل/۲۱مؤمنون/۷۳ یس). اینها و دهها مسئله مهم دیگر.
بیراه نیست که شیاطین، جنود جهل و طراحان سند۲٠۳٠، برای نابودی و گمراهی هر چه بیشتر انسان، به دنبال پایان دادن به دامداری و کشاورزی طبیعی هستند!
مطالعه بیشتر: نظام مشاغل اسلام
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۹۲
۱۳ اسفند ماه ۱۴٠۳/ سال چهارم
به هرجا بنگرُم، کوهُ درُ دشت
نشان از قامت نحس تو بینُم!!!!
حضرت پدر علیه السلام در دعای کمیل می فرمایند: لأَيِّ الاُمورِ إلَيكَ أشكو؟ خدایا برای کدام مسئله به تو شکایت کنم؟ الحق که حال ما، مدرنیته و این #سبک_زندگی عقب افتاده غربی چنین است. کجایش را درست کنیمُ بر کجایش شکایت بریم؟
چندی پیش گذرم به #بیمارستان شهرمان افتاد. وقت غروب بود که به لحاظ #مزاج_شناسی سرد است. به همین دلیل در ادبیات طبی و حکیمانه فارسی به آن دلگیر می گویند. چرا که مزاج دل یا قلب انسان گرم است، و به میزان قرین بودن با چیزهای #سرد، گرفتهُ ناخوش می شود و بالعکس. بعد از ورود به بیمارستان، با صحنه ای مواجه شدم که حقیقتا برای افسرده و مریض کردن هر انسان دلگرمی کفایت می کرد.
مجموعه ای از #درختان_کاج زشت، سرد مزاج، خشک، زمخت و بی خیرُ برکت. آنقدر بی برکت که به دلیل مواد سمی کاج، تمام محوطه زیر درختان هم خشک می شودُ برهوت. درخت بی ثمری که از یادگاران وارداتی دوران نحس #پهلوی به این مملکت پر ثمر است. و ما پس از نیم قرن، کماکان بر عهدی که با درخت محبوب محمدرضاپهلوی بسته بودیم هستیم!!! درخت مخربی که این روزها بدون هیچ اغراقی در همه جا، حتی در بعضی #حرم های اهل بیت علیهم السلام و مساجد هم کاشته می شود!
انسان باید زمستان و #مرگ_طبیعت را به چشم ببیند. اتفاقا زیبایی زمستان الهی در همین مرگ طبیعت است که یکی از زیرساختهای یادکرد قیامت است(آیه۹سوره فاطر). حال آنکه درخت کاخ به دلیل همیشه سبز بودن فاقد این ویژگی است.
اما بدتر از خود کاج، قدرت عجیب این درخت، در جذب حیوان سرد مزاج #کلاغ است. کلاغی که همْ رنگ سیاهش سرد است، هم صدایش. شاید صدها کلاغ در آن غروب دلگیر، قار قاری روی کاجها به راه انداخته بودند که بیا و ببین!
دلم حقیقتا برای بیماران این بیمارستان سوخت که به دلیل #فقر_دانشی پزشکی مدرن، همه جوره در محاصره سردی ها قرار گرفته بودند. جالب اینکه خداوند متعال هم نام کلاغ را با غم، اندوه و #قبرستان، که آنهم به لحاظ مزاج شناسی سرد است گره زده(آیه۳۱مائده).
حال بیایبد نگاهی بسیار کوتاه به جایگاه شگفت انگیز درخت در قرآن بیاندازیم. که اگر دستمان خالی بود، اینقدر غصهُ اندوه از این مسائل نداشتیم!
#درخت، اولین بازیگر جدی و همراه سرنوشت انسان، حتی پیش از هبوط به زمین است(آیه۳۵بقره). به گزارش قرآن، درخت تنها موجودی است که خداوند متعال از درون آن با یکی از پیامبران اولوالعزمش سخن گفته(آیه۳٠قصص).
جایگاه درخت در خلقت الهی، آنقدر عظیم الشان و محوری است که خداوند متعال، برای توصیف جریان کلی حقُ باطل تاریخ از آن استفاده می کند. اصطلاحات #شجرة_طیّبة و خبیثه در قرآن، دلالت بر همین موضوع دارند(آیات۲۴تا۲۶سوره ابراهیم).
همین طور می توان به آیات ۲۸و۲۹ سوره رعد اشاره کرد. #طوبیٰ، پاداش نهایی کسانی است که به قلب مطمئن رسیده، ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند. و طوبی #درختی_بهشتی است که اصل آن در خانه حضرت نبی الله و آقا امیرالمؤمنین علیهما السلام است، و هیچ یک از منازل اهل بهشت نیست، مگر اینکه شاخه ای از طوبی در خانه آنهاست(ر.ک به روایات ذیل آیه)
اما شاید مهم تر از همه مطالب مذکور، بررسی جایگاه صفت #مبارک، در کلام الله زندگی باشد. از میان تماااااااام مخلوقات الهی، خداوند متعال تنها ۹ شیء را مفتخر به مبارک بودن کرده، که یکی از آنها خود #قرآن است(آیه۹۲انعام/آیه۵٠انبیاء). دقت کنیم که قرآن، محل چشمه ها و دریاهای دانش الهی است(نهج البلاغه خطبه۱۸۹). خدایی که چنین قرآنی را مبارک می خواند، در عین حال یک درخت را هم به نشان برکت مفتخر می کند!!! #شجره_مبارکه_زیتونه و روغنش که با استثنایی ترین و بلندترین تعابیر در قرآن کریم توصیف شده است(آیه۳۵نور/آیه۲٠مؤمنون).
آهااااای وزارت جهاد کشاورزی، اداره حفظ محیط زیست، مردم عزیز، دغدغه مندان سلامتی، برنامه ریزان #روز_درختکاری، چرا از کنار درخت مبارک قرآن به راحتی می گذرید «وَ تَشْتَرُونَ بِآياتِ اللَّـهِ ثَمَناً قَلِيلاً؟»(آیه۱۹۹آل عمران).
همه چیز جامعه ی اسلامی از جمله درختانش، باید برگرفته و برآمده از قرآن باشد. موجودات مثمر و پربرکتی مانند زیتون، انگور، انجیر، #انار، نخل و سدر در قرآن. همین طور درختانی که در روایات عظیم الشان ما ذکر شده مانند: عناب، #سنجد، سیب، گلابی، بادام، گردو و گل محمدی.
سخن پایانی اینکه در قرآن تنها یکبار از کلمه #بهجت استفاده شده که آنهم درباره درختان است. خداوند متعال می فرماید: ما برای شما #حدائق_ذات_بهجة آفریدیم! یعنی باغهایی که دیدنش موجب نشاطُ سرور شماست(آیه۶٠ سوره نمل). امید که در پرتو معارف پیشرفته قرآن، از کاجستان هایی که به معنای حقیقی کلمه، « #حدائق_ذات_غصة » است نجات یابیم!
مطالعه بیشتر: کتاب باغ میوه قرآنی
@besalamen_amenin
#یادداشت_۱۹۳
۲۱ اسفند ماه ۱۴٠۳/سال چهارم
حدیث خوانی در باشگاه کیوکوشین!!
این تلخ ترین یادداشت عمر من است!!
تابستان سال ۸۶ بودُ نوبت کنکور ما که از بچه های #دهه_شصت بودیم. برهه ای که طرح صهیونیستی #بیل_گیتس، دکتر مرندی و ولایتی، هنوز کمر جمعیت ایران عزیز را نشکسته بود. به همین دلیل رشته انسانی ۵٠۲ هزار نفر متقاضی داشت. رتبه من ۵۷۶ شد و #حقوق روزانه دانشگاه دولتی مازندران و شهر بابلسر قسمت ما. ولی بعد از اتمام کارشناسی و به شرحی که اینجا نوشته ام، تصمیم گرفتم به #حوزه بیایم.
تمام خانوادهُ فامیلُ درُ همسایه مخالف بودند. ولی نوری که در دلم روشن بود، جوشش عشقی عمیق به #قرآنُ_حدیث بود. خاطرم هست همان سالِ پیش دانشگاهی، ماهیانه به زیارت حضرت آقا امام رضا علیه السلام مشرف می شدم. در این سفرها کتابی خریده بودم به اسم #نهج_الفصاحه، که مجموعه ای از احادیث نبوی بود. خواندن فرمایشات سراسر نور حضرت نبی الله الاعظم، آنقدر برایم شیرین بود که حد نداشت.
القصه اینکه سی شهریور ۱۳۹٠ وارد #حوزه_علمیه_مروی تهران شدم. بماند که چه داستانهای تلخی برای ثبت نامم پیش آوردند. فی المثل خاطرم هست تابستان بودُ ماه مبارک رمضان و اوج کارهای کشاورزی ما که زنگ زدند. از مرکز مدیریت #حوزه_قم که در روند ثبت نامتان مشکلی ایجاد شده! در آن وضعیت روحی منهدم با خود می گفتم: یعنی چه کار مهمی پیش آمده که مرا از هزار کیلومتر آنطرف تر فرا خوانده اند؟
وقتی رسیدم، تست شخصیت شناسی ریموند کَتِل، روانشناس آمریکایی را به من دادندُ گفتند: چند سؤال را پاسخ نداده اید، آنها را تکمیل کنیدُ به سلامت!!! به هر حال دنیای علم بودُ مگر می شد برای شاگردی #امام_صادق علیه السلام، از فیلتر شخصیت شناسی #امامْ_کَتلِ کافر گذر نکنی؟!؟!؟!
دیگران را نمی دانم ولی من، آمده بودم که #قرآن را بنوشم و #حدیث را مشق عشق کنم. آمده بودم که جوانی ام را خرج #ثقلین کنم. اما وقتی وارد حوزه شدیمُ شروع کردیم، هرچه بیشتر می رفتیم کمتر می رسیدیم! سه سال نخست که به جای #عربی_مبینِ قرآن، مشغول سنگین ترین و پیچیده ترین کتابهای صرفُ نحو اعراب شدیم که اکثرشان را اهل سنت نوشته بودند! بویژه کتاب #سیوطی که بیشتر به چیستانی سراسر ابهام می مانست تا کتاب درسی!
ذوب شدن حسُ #حال_معنوی و دغدغه های علمی ام را مثل روز روشن نظاره گر بودم. فصل امتحانات که میشد، دو جزوه ی بیست سی صفحه ای تحویلمان می دادند. یکی تفسیر فلان سوره، دیگری تاریخ زندگی فلان امام معصوم! و این تمام جایگاه ثقلین در #ساختار_درسی سه سال اول حوزه بود. یکی دو ساعت وقت می گذاشتیم جزوه ها را میخواندیمُ تمام.
سال ششم حوزه تصمیم گرفتم در یک باشگاه #کیوکوشین کاراته ثبت نام کنم. استاد گفتند: شما که طلبه هستید، برای هر جلسه یک حدیث آماده کنیدُ آخر باشگاه بخوانید. خدا میداند که پس از شش سال طلبگی، اولین باری بود که از من می خواستند در قالب یک برنامه منظم حدیث بخوانم!
همین الان هم می توانید طلبه هایی که ده سال است دروس حوزه را می خوانند امتحان کنید. ببینید چند آیه قرآن را می دانندُ چند روایت را؟ ببینید اصلا نام چند #کتاب_حدیثی را بلدند! یا تمام اطلاعاتشان از زندگی ائمه علیهم السلام به چند صفحه می رسد؟! اگر طلبه ای معلوماتی دارد، ثمره تلاشهای شخصی خود اوست، نه حاصل ساختار عمومی حوزه. بعدها شنیدم که #علامه_طباطبایی گفته اند: دروس حوزه به گونه ای تنظیم شده که می توانید در تمامی آنها مجتهد شوید، بدون اینکه حتی یکبار نیاز به مراجعه قرآن داشته باشید!!!!(تفسیر المیزان ج۵ ص۲۷۶).
غرض اینکه روز به روز افسرده تر میشدم. کم نبودند دوستانی که حوزه را ترک کردندُ رفتند. استعدادهای گرانقدری که هر کدام می توانست نوری باشد و گرمایی در ظلمات سرد زمانه ی اکنون! گذشتُ تا به لطف خدا پس از حدود هفت سال سرگردانی در طلبگی، با مباحث تمدنی الگوی پیشرفت آشنا شدم. مجموعه مباحثی که بر محور #قرآنُ_حدیث ناب، به ارائه راه حل مشکلات جامعه می پرداخت. لبیکی به فرمایش رهبر عزیز انقلاب که «طراحی الگوی پیشرفت اسلامی، دستور کار قطعی نظام است». و این همان چیزی بود که سالها به دنبالش بودم.
با همه این تلخی ها، امروز بیش از پیش معتقدم که تنها راه حل سعادت دنیوی بشریت، باز هم از همین #حوزه_علمیه_قم می گذرد. به شرطی که علوم قرآنُ حدیث را(طب، معماری، اقتصاد و...) احتکار ساختاری نکنند! آتش قلبم از سر دلسوزی و حسرتی همیشگی است. برای جوانیِ بی بازگشتی که در غیاب قرآن و حدیث آقا امیرالمومنین علیه السلام گذشت.
این را خطاب به مدیران حوزه نوشتم که بگویم: طلبه ها بزرگترین سرمایه های این نظامند و خدا می داند که #روحانیت_شیعه، تاکنون نعمت و فرصتی مانند این نظام به خود ندیده. از ما که گذشت، فکری به حال دیگران کنید!
به بهانه سخنان اخیر امام خامنه ای درباره #مهجوریت_قرآن در حوزه های علمیه!
@besalamen_amenin
#در_محضر_پدر علیه السلام
برداشتهایی از نهج البلاغه
#جرعه_چهارم: مصیبت از قرآن نپرسیدن!
ای مردم: ما در روزگاری ستم پیشه و زمانه ای پر از ناسپاسی و کفران به سر می بریم!
اینها جملاتی است که #حضرت_پدر علیه السلام، سی و دومین خطبه نهج البلاغه را با آن شروع می کنند. نکته ی بسیار مهم، ویژگیهای پنج گانه ای است که امام برای چنین زمانه ای عنوان می فرمایند. ایشان در بیان چهارمین ویژگی جامعه پر از ظلمُ ستم می فرمایند: #لا_نَسْأَلُ_عَمّٰا_جَهِلْنا! از چیزهایی که نمی دانیم نمی پرسیم! مهم تر اینکه اهل بیت علیهم السلام در دیگر بیاناتشان فرموده اند: آیات قرآن، مخزنهای دانش است و کلید آن مخزنها، #سؤال از مفسران حقیقی عالم یعنی ائمه علیهم السلام است
(الکافی ج۲ص۶٠۹).
جامعه ای که پرسشهای ریزُ درشت خود را #امام و #قرآن نپرسد، گرفتار انواع جهالتها، بدبختی ها و ظلم های ساختاری کلان خواهد شد! هدف و حرف اصلی انقلاب اسلامی، بازگرداندن #مرجعیت_علمی به امام و قرآن است.
۱۲ فروردین ۱۴٠۴/ قوچان خراسان رضوی
@besalamen_amenin
#خودتو نخود این آش کن😍
#سجاده_و_نمک😍
ی بزرگواری زنگ زدُ گفت: رفتم نمک طبیعی گرمسار که از بهترین نمکای جهانه پیدا کردم. میشه صحبت کنید نمک شام هیئت با من باشه؟
پول زیادی نمیشه ولی خیلی تحسینش کردم. چقد خوبه آدم خودشو نخود چنین آشهایی بکنه😍😍/ از طرفی توی #اطعام_هفتگی حدود سیصد نفر از مومنین سهیم میشه، از طرف دیگه هم یکی از اصلی ترین اقلام #طیبات رو میاره تو سفره امام حسین علیه السلام. چیزی که جاش بشدت خالیه، هم توی اطعام هیئات، هم تو سفره سینه زنای امام حسین علیه السلام...
ی نمونه از نمک رو برام آورد. با خودم بردم مسجد و به نمازگزارا هم معرفی کردم. چققققدر عجیب و قابل تأمله که #قرآن هدایت، بیست بار از خوردن طیبات حرف زده و چققققدر غریبه که الان، تقریبا هیچ چیز ما طیب نیست! نه آبمون، نه روغنمون، نه شکر، نه نان نه نمک....
وزیر اسبق بهداشت: سالی صدهزار نفر در ایران به خاطر فشار خون می میرند😳😐😨(اینجا). خود عزیزان میگن که از دلایل اصلیش، همین نمکای من درآوردیه که اتفاقا با نظارت #وزارت_بهداشت داره تولید میشه!
پ. ن: در تمام دوران جنگ هشت ساله ۲۵٠ هزار نفر شهید دادیم😐😐😐😐
دریافت کتاب شاخصه های فقهی ارزیابی غذا
#غذا_زیرساخت_هدایت
#الگوی_پیشرفت_اسلامی
#شاخصه_های_ارزیابی_غذا
#فقط_از_امیرالمؤمنین_بپرس
@besalamen_amenin