eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
50.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ روی تو را دوباره ندیدم ، غروب شد بغضم گرفت ، تا که شنیدم ، غروب شد @hosenih تا یادم آمد این همه سال است رفته ای  آهی ز عمق سینه کشیدم ، غروب شد باران نداشت شهر ، که او شرم هم نداشت  یک قطره اشک هم نچکیدم ، غروب شد آقا به ندبه ات نرسیدم مرا ببخش  شرمنده تا ز خواب پریدم ، غروب شد آقا کلافه ام من از این نفس سرکشم  جمعه به پای نفس پلیدم ، غروب شد خورشید سرخ شد ، به گمانم که گریه کرد  بیچاره گفت تا که خمیدم ، غروب شد از عصر جمعه بغض عجیبی است در گلو  این بار هم تو را ندیدم ، غروب شد @hosenih روزی که بود فرصت دیدارتان گذشت  مثل همیشه تا که رسیدم ، غروب شد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ مرا رسانده خدا هر سحر به یارب تو سلام بر تو و هر کس که شد مقرب تو حدیث عشق، اگر از زبان تو باشد خداگواست که جانی بگیرم از لب تو @hosenih همیشه قبله ی عشاق، قلب معشوق است بخر مرا که مشرّف شوم به مذهب تو تمام عمر، مرا کشته ای به تیغ فراق چقدر جان بدهم در هوای یک شب تو مرا به خود برسان، نه به دارو و درمان شفا نخواستم از نسخه ی مجرّب تو فقط از آبرویت خرج نوکرت کردی شده سیاه ز اعمال من مُرکّب تو گناه کردم و دیدی... به گریه افتادی گناه کردم و دیدم زیاد شد تب تو نیامدم سر سفره، غذا فرستادی برای آنکه به زهرا رسیده منسب تو یکی دو بوسه طلبکارم از ضریح حسین مسافر حرمم با دعای زینب تو سری مقابل خود دید و بین محمل گفت: فدای خون لب و موی نامرتب تو @hosenih حروف حلق تو را قطعه قطعه می شنوم ادا نشد وسط نیزه حق مطلب تو نگاه شرّ اراذل شده مخاطب من زبان سنگ اراذل شده مخاطب تو ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دارم به فرج گرایشی بی وقفه شد کارِ دلم نیایشی بی وقفه تا یک شبه در امر ظهورت آقا ایجاد شود گشایشی بی وقفه! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ گوییم جهان فدای آقا... افسوس داریم سری به پای آقا... افسوس یادِ فقرا نمی کنیم و هستیم سرگرم دعا برای آقا... افسوس * گهر ها سُفته …مکیالُ المکارم غم از دل رُفته… مکیالُ المکارم خدایا…روزی ما کن که باشیم… هر آنچه گفته… مکیالُ المکارم * من منتظرم…منتظر یاری…نه آن منتظری که دوستش داری…نه من وقت خوشی عاشقم و دیندارم… افسوس که در وقت گرفتاری…نه ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ چه خوب شد که ذکر دل ، علی علی است روز و شب پناه اول آخرم ، فاطمه شد به لطف رب چه خوب شد که گشته ام غلام قنبر کسی که عالم از شجاعتش ، هنوز مانده در عجب فراری اُحُد کجا ، دلاور احُد کجا کجاست شان مصطفی ، نایب عافیت طلب امان از آن که حُرمت ِ امین وحی را شکست کشیده دین چه ها ازین ، خلیفه های بی ادب به زیر دین ِ حضرت خدیجه ایم و فاطمه اگر علی علی علی ، نشسته است روی لب بناز شیعه تا ابد ، به دین آسمانی ات سهم کدام مکتبی ، شده عقیله العرب چه همتی ، چه غیرتی ،چه کرده است پای دین فاطمه ی کرببلا ، زینب صبر آفرین @hosenih سلام ای عقیله ی ، تمامی زمانه ها کسی نداشت مثل تو ، ز فاطمه نشانه ها تو بی معلم عالمه ، فهیمه ای و فاضله تو جاودنه گوهری ، در یم بی کرانه ها نشانده کوه غیرتت ، وقار و صبر و هیبتت حماسه ی حسین را ، به صدر جادوانه ها تو دست بسته بسته ای ، دست بنی امیه را حریف عزم راسخت ، نمی شود بهانه ها چه گویم از کرامتت ، سرم فدای قدرتت تو روضه ات بهشت را ، می آورد به خانه ها سلام سایه ی سر و ، ملیکه ی حسینیان سلام مطمئن ترین، پناه آخر الزمان @hosenih در آسمان عاشقی ، تو سرترین ستاره ای سرآمد حسینیان ، میان هر زمانه ای زمین و آسمان همه ، فدای آن خدای که نکرد خلق غیر تو ، فاطمه ی دوباره ای توسلی به حضرت ِ خطیبه ی فدک نما بهم بریز کوفه را ، فقط به یک اشاره ای علی حسین مجتبی ، فاطمه و محمدی برای جمع پنج تن ، فقط تو استعاره ای خطبه شام و کوفه ات ، شبیه خطبه فدک نهیب زد سر ِ ستم :" هنوز هیچ کاره ای" بت شکنی و دخترِ بت شکن مدینه ای شیر زنی و دختر ِشیر زن مدینه ای @hosenih حماسه های حیدری، نشسته در کلام تو به ظلم پشت پا زده ، فاطمه مرام تو همیشه بهر یاورش ، امام می کند دعا بود ولی ملتمس ِ دعای تو امام تو به غیر چارده نفر ، خدا به کس نمی دهد اجازه ورود را ، به کعبه ی مقام تو تو قبله ی فضیلتی ،تو منتهای عزتی بلند می شود حسین ، ز جا به احترام تو گفته خدا تو زینت ِ شیر دلاور منی مادر حیدری تو ، فخر کُنَد به نام تو معجزه مانده عاجز از ، نام‌گره گشای تو کار مسیح می کند ،بنده ی بنده های تو @hosenih تویی که حسرت همه ، ملائک است خدمتت تهمت و سنگ و کعب نی ، نبود حق عصمتت رواست کل سال ما ، محرم و صفر شود گرفته جان شیعه را ، مصیبت اسارتت مطهره ترین چرا ، تو را زدند با وضو کاش نداشت نام دین ، قصه ی هتک حرمتت کوری چشم حرمله ، فاتح شام و کوفه ای معجر پاره پاره ات ،نکرد کم ز عزتت تو در میان سلسله ، بخوان نشسته نافله بخوان که باز هم خدا ، فخر کند به خلقتت شکست پیش چشم تو ، غرور نازدانه ها چه قدر داده غصه ی ، حرم تو را خجالتت خدای صبر با دلت ، چه کرده اند شامیان که بی رقیه روز و شب ، مرگ شده است حاجتت تو از زمانه دیده ای ، چه غیر داغ پشت داغ بگو که جز تو این همه ،کشیده است از فراق ؟! ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ السلام ای دختر سلطان دین السلام ای زینت عرش برین السلام ای تالی خیرالنسا السلام ای جلوه ی اهل کسا @hosenih السلام ای دختر حبل المتین وارث حلم امیرالمومنین السلام ای بانوی مردآفرین گفته بر صبرت خدایت آفرین رخصتی ده تا بگویم شرح تو فرصتی ده تا بگویم مدح تو مدح تو فوق بیان و درک ماست مدح تو کار خدای ماسواست ای امیر المومنین حیران تو حضرت روح الامین دربان تو انبیا و اولیا پابست تو گریه ماه محرم دست تو عالم و آدم گدای خوان تو ما همه شرمنده احسان تو ای سراپا عصمت و عز و وقار حضرت صدیقه را آئینه دار ای فدای ذکر یارب یاربت ای ملائک عاشق اشک شبت از تو خواهش می کند خون خدا در نماز شب کنی او را دعا ذوالفقار حیدری در کام تو کوفه با تیغ سخن شد رام تو تو حسین بن علی را یاوری کشتی نوح خدا را لنگری ای که نامت ذکر هر روز و شب است ای خدا فرموده نامت زینب است ای فدای نام تو عالم همه تو حسینی یا حسن یا فاطمه (س) بعد زهرا بر زنان سرور تویی بر حسین بن علی مادر تویی بعد زهرا دیده ای رنج و محن گریه کردی بحر مادر چون حسن بعد زهرا دیده ای شق القمر بسته ای با معجرت فرق پدر بعد زهرا دیده ای داغ پدر بعد زهرا دیده ای لخت جگر بعد مادر دیده ای رنج و بلا با برادر بوده ای کرب و بلا پیکر صد چاک اکبر دیده ای ای بمیرم ذبح اصغر دیده ای دیده ای خون خدا مضطر شده دیده ای سبط نبی بی سر شده آمدی از خیمه ها با چشم زار زینبا کردی عبور از نیزه زار آمدی در قتلگه با اشک و آه دیده ای تو پیکر صد چاک شاه @hosenih با دلی آرام و قلبی استوار دست بردی بر تن خونین یار لب گشودی کای خدایا کن قبول این قلیل قربانی از آل رسول ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ دستی میان زندگی ام سایه گستر است این دست ، دستِ مادریِ دخت کوثر است مهر و محبتش ز ازل داده اَم خدا این مهر با محبت ارباب یکسر است @hosenih او باب رحمت است به عشاقِ اهلبیت در آسمانِ قافله ی عشق ، اختر است نور علی و فاطمه شد حاصلش چنین : زینب گلی ز گلشنِ بابا و مادر است آن باونیی که عالمه ی بی معلمه ست شاگردِ حق ، عقیله ی آل پیمبر است چون او زنی در عالم خلقت نیامده والله مثل شیر خدا مرد پرور است بارِ ولای آل علی روی دوش او یعنی که با امام زمانش برابر است از انبیاء یکسره ، تا جمع اولیاء مدیونِ زینبند که او دادگستر است هر چند مجتباست برادر بزرگ او اما حسن رهینِ مددهای خواهر است عباس اگر امیدِ حرم بود ، بی گمان امّید او به زینب کبرای اطهر است مبعوث شد چنین به رسالت به کربلا بعد از حسین ، واقعه را او پیمبر است تنها نه او امید دل پنج تن ، که خود در کربلا امید دل شش برادر است اصلاً بدون حضرت او کربلا نبود با او فقط قیام برادر میسر است شاهی که سی هزار حریفش نمی شوند علت همینکه زینب او چند لشکر است زینب زنی که اهلِ امامت به ماسواست یعنی که در ولایتِ عظما چو حیدر است تنها علی ندیده نَود زخم ، در اُحد زینب میان معرکه مولای دیگر است بانوی بانوان دو عالم که فاطمه ست فرمود : زینب آیتِ عظمای محشر است از کودکی است واله و سرگشته ی حسین دنباله ی حسین در عالم ، سراسر است تا چشم او بروی برادر فتاد ، گفت : ای اشنا ، فدای تو جانم ، مکرر است جبریل نامِ نامیِ او را ز سوی حق آورد و گفت : بانیِ این نام داور است زینب نه زِینِ اَب ، که به تاکید جدّ خود تاجِ سر تمام عوالم مقدّر است از احترام واجب او گفته مصطفی سِرِ خدا چو فاطمه ، این ناز دختر است همتای بی بدیل حسین است زینبم آئینه ی تمام نمای برادر است  زینب فقط ، برادر خود را نه خواهر است والله بر برادر خود عینِ مادر است اکسیر اعظم است نگاه مبارکش یعنی اسیر خصم نه ، مجذوب رهبر است در زیر کعب نی ، به قیامش ادامه داد هرگز نگفت قلبم از این غم مکدّر است در راه حق ، اسارت و زندان به نزد او زیباییِ تمام،،،عجب عشق باور است! چشم از امام خویش دمی بر نداشته با اینکه دید ، بر سرِ نی سایه ی سر است وقتی که دست ، زیر تن پاره پاره بُرد گفت این قلیل هدیه ی ما نزد داور است ناقه سوارِ کوفه و شام آخرِ حیاست خود الگوی حجاب ، ولی پاره معجر است یک ذره زیرِ کوهِ بلا ، کم نیاوَرَد از بسکه او مقاوم و از بس دلاور است شد قهرمانِ صبر به اوج اسیری اَش یعنی اسارتش به شهادت برابر است تسلیم در برابرِ امرِ خدای خویش در مکتبش ، رضای خدا درسِ آخر است در بندگی تک است مقام اطاعتش چون مادرش کنیز خداوند اکبر است @hosenih حتی به او دعای فرج میشود مُجاب یعنی برای منتقمِ خویش یاور است  امر فرج ، به موی پریشان زینب است رمز ظهور ، شام غریبان زینب است ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ کنار زد چو سپیده سیاهی شب را گرفت مهرِدل افروزِمهر، کوکب را نوشت دست قضا، حُسن حُسن مطلب را به روی دست ملائک چو دید زینب را فرشته ها همه بر هم نوید می دادند ملائکه خبر از صبح عید می دادند به کوچه کوچه ی دل، نور، جلوه ها می کرد برای دیدن گل، اشک، کوچه وا می کرد زمین به سینه ی مستش، خدا خدا می کرد خدا به گفتن یا زینب اکتفا می کرد رسیده آنکه به والله عصمت الله است کسی که کوه حیا در برابرش کاه است @hosenih بیا که درک شود لذت حضور حسین بیا که با تو شود جُفت، بزم جور حسین بجوش در خُم اشک و بگیر شور حسین بخند تا بِرُبایی دل صبور حسین " کرشمه ای کن و بازار ساحری بشکن به غمزه رونق ناموس سامری بشکن" تو کوه صبر و وقاری و همتی زینب تو معدن کرم و روح رحمتی زینب تو گوهر شرف و بحر عصمتی زینب تو لحظه لحظه طلوع قیامتی زینب بزن شرر به دل دشمنت به یکباره بخوان یکی دو خطابه میان گهواره خطابه های تو از حرف مهتران، خوشتر شمیم عطر تو از سدره ی جنان، خوشتر به راه عشق تو مُردن، ز نقد جان، خوشتر دمشق توست ز جنات عرشیان خوشتر توقعات گداهای سفره ات بالاست وصال کرببلا بی دمشق بی معناست تو یادگار علی؛ سینه سوز فاطمه ای به علم عالم امکان تویی که عالمه ای به صبر و حلم رقیه تویی که خاتمه ای ای اوج عشق حسین، عشق شاه علقمه ای فرات خون شده هر چشم کربلای حسین چراکه جای تو خالی است بین آن حرمین چه سنگها که شکستند در پی قدمت چه داغها که نشستند بر دل المت چه اشکها که روان شد ز شوره زار غمت چه ناله ها که فروریخت در شب حرمت نشسته در دل خون، پاره ی مفاتیحت و ریخت روی زمین دانه های تسبیحت @hosenih چو تیغ ها به گلوگاه زخم، رو کردند ز خون پاک حسینت همه وضو کردند غبارها، تن مجروح را رفو کردند هزار بوسه به جای تو بر گلو کردند نگینِ روشنِ انگشتر تو را بردند به روی ناقه عریان تو را کجا بردند سری بلند شد از نی، تو را نظاره گرفت دمی که سنگ حرامی تو را اشاره گرفت شکست تا که برای تو راه چاره گرفت برات با لب خونبار، استخاره گرفت اگرچه بر سر نیزه حسین اقامت کرد اراده کرد اگر هر کجا، قیامت کرد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ کار اشک است اگر از مژه ها افتادن کار عشق است به پای تو زپا افتادن دست تقدیر، مرا سوی نگاهت انداخت پس مهم است همین حرف...کجا افتادن @hosenih می شود عکس‌ تو تکثیر، در آن دل که شکست می کند خُرد اگر آینه را افتادن از انا الحق شده معلوم چه حالی دارد به هواداری تو، سر به هوا افتادن میشود مثل غباری سر راهت برخاست میشود رفت به معراج تو با افتادن می برد آخر رویای تعبد ما را با دو زانو به قدمهای شما افتادن تا نخ چادر تو می برد از فرش به عرش چه نیازی به طلا دست گدا افتادن چرخ این چرخ به امید خودت می چرخد پس بعید است بیفتد به صدا افتادن با صدای تو شنیدیم در افلاک؛ "حسین" وقت تسبیح شد و یاد خدا افتادن کاشکی هرچه اگر هست به جانم برسد -دور از جان تو؛ در هول و ولا افتادن- بر بلندی ..ته گودال..میان آتش.. آه بر سر زدم از این دوسه جا افتادن دست عباس مگر سایه ی چشم تو نبود راغبت کرده چه دستی به جدا افتادن گذرم خورده به جایی که نباید زینب از به نی رفتن سر پیش تو... تا افتادن @hosenih *** مثل آوار بریزد سرشان دیواری که بنا می شود از سنگ بنا افتادن دیدن عکس ضریحی که ندارد زائر بدتر است از سفر کرببلا افتادن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ می‌نویسم که والضُحیٰ زینب عصمت اللهِ کبریا زینب جمعِ اَسماء و اِسمها زینب ربنا بعدِ ربنا زینب می‌نویسم پس از خدا زینب نامِ او تا که بر زبان اُفتاد کوه برخاست آسمان اُفتاد عَلَم از شانه یِ یَلان اُفتاد سرِ ما هم بر آستان اُفتاد می نویسم که اِنَما... زینب @hosenih پنج تَن حَبلِ محکم آوردند نامِ او را که با هم آوردند به زبان اسمِ اعظم آوردند واژه ها بعد از آن کم آوردند همه گفتند یک صدا زینب مرتضیٰ بعد از این دو کوثر داشت فاطمه بعد از این دو حیدر داشت کعبه این دفعه هم تَرَک برداشت شورِ نامِ حسین بر سر داشت زینتِ نامِ مرتضیٰ زینب کعبه‌یِ احترام‌ها آمد قبله‌گاهِ پیام‌ها آمد به قدومش سلام‌ها آمد عمه جانِ امام‌ها آمد عمه جانِ امام ها زینب دستِ جَدِّ مطهرش دادند و لوای پیمبرش دادند شیر شد شیرِ مادرش دادند خوش به حالش که خواهرش دادند خوش به حالِ حسین با زینب کیست مرد آفرینِ بنیان کن کیست مرد آفرین ولیکن زن در مقاماتِ او فقط ماندن این جهان لال و آن جهان اَلکَن مانده وصفش در ابتدا زینب چادرش را اگر تکان بدهد شور بر هفت آسمان بدهد راه را تا خدا نشان بدهد باید احمد چنین اذان بدهد اَشهدُاَنتَ مِن کسا زینب حرفِ تعظیم اوست بسم‌اله وقتِ تکریم اوست بسم‌اله زان که تقدیم اوست بسم‌اله عشق تسلیم اوست بسم‌اله حا و سین ، یا و نون ما زینب سر بلندیِ دل زِ دولت اوست کربلا هم رَهینِ همت اوست گردنش زیرِ بارِ منت اوست همه عالم گواهِ عصمت اوست "شمعِ ساداتِ نینوا زینب به علی رفته و علی شده است سر و پایش سینجلی شده است جلوه‌ی چارده ولی شده است به بلاهایِ حق بلی شده است یک تنه رفته تا کجا زینب مریمی در حجابی از نور است یا که موسیٰ به وادیِ طور است یک زن اما به حق سلحشور است چقدر از مدارِ ما دور است که خدا گفته مرحبا زینب بالِ جبریل خاکِ مرکبِ اوست دو سه نهج البلاغه بر لبِ اوست آسمان گرمِ نورِ هر شبِ اوست و ابالفضل هم مؤدبِ اوست حضرتِ هیبت و حیا زینب همه عالم در استجابش بود هیبتش حاله‌ی حجابش بود یک عشیره در التهابش بود و علمدار  خود رکابش بود دارد این گونه کبریا زینب مثلِ سرخیِ کوه پنهان است گرد باد است مثل کوران است یک تَن اما هزار طوفان است شاهدم شام شامِ ویران است مثلِ زهراست سر به پا زینب تازه جِلوه نکرده با نامش کرده دستِ حسین آرامش وَرنَه چون خاک می‌کند گامش کوفه را با همه بَرو بامش گفت حیدر که لافتا...زینب می‌رود در مقابلش حیدر دو برادر کنارِ این خواهر پشتِ سر کوهِ شرم ، آب آور تا رَوَد شب زیارتِ مادر شب و این احترامها زینب @hosenih مثلِ آئینه هست پیشِ حسین و حسین آمده ست پیشِ حسین چشمها را که بست پیشِ حسین همه دلها شکست پیشِ حسین رفت آن شب به کربلا زینب آنهمه احترام را می‌دید کوچه و سنگ و بام را می‌دید کوچه و ازدحام را می‌دید اشکهایِ امام را می‌دید چادرش زیرِ دست و پا زینب ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ آتشم آتشی از سمت سحر شعله‌ام شعله‌‌ای از شمس و قمر هوهویَم هوهویِ یک تیغِ دوسَر نعره‌ام نعره‌ای از عمقِ جگر "ها علی بشر کَیفَ بشر که بشر می‌شود اینگونه مگر؟* مثل یک قایقِ طوفان زده‌ام مثل یک شیشه‌ی باران زده‌ام مثل یک دست به دامان زده‌ام که خوش این فال به دیوان زده‌ام آمده جانِ علی جانِ نجف حضرتِ زینبِ سلطانِ نجف @hosenih به جلال و جبروتش سوگند به کمال و ملکوتش سوگند به قمات و به قنوتش سوگند به ثُبات و به ثبوتش سوگند نورِ ثارالَهِ زهرا و علیست باء بسم‌الله زهرا و علیست باز زهراست که مولا شده‌است یا علی هست که زهرا شده‌است چه در این قاب هویدا شده‌است که حسن غرقِ تماشا شده‌است جَبلُ الصَبرِ دو دونیا زینب سومین معنیِ زهرا زینب جلوه در جلوه تنزُل دارد نور در نور تسلسل دارد مصطفی در بغلش گُل دارد فاطمه هست ؛ تامل دارد روز اول به خدا گفت بَلا اِنَماالعِشق هوالکرببلا ذوالفقاری که دو دَم دارد اوست آنکه خود هفت حرم دارد اوست شاه دُختی که عَلَم دارد اوست آنکه از صبر قدم دارد اوست به عُلُوَش که تمام دین است نام زینب چقدر سنگین است زینبی هم قدمِ ثارالله زینبی با عَلَمِ ثارالله معنیِ محترمِ ثارالله در حجابِ حرم ثارالله "زینبی سایه به سایه با دوست سایه هم دورتر از او تا دوست" نَفَس او دو هَجا بود: حسین زینب اینگونه دوتا بود: حسین با حسینش همه‌جا بود: حسین هم حسن هم بخدا بود: حسین تاکه او هست سری خَم نشود سرِ مویی زِ علی کم نشود کیست او راویِ راه سه امام کیست او خطبه‌ی پولاد و پیام کیست او شیرِخدا در احرام کیست او معنیِ ویرانیِ شام کیست او بیرقِ غیرت باشد قسمِ حضرت حجت باشد شب که تا تربتِ مادر می‌رفت هر قدم با سه برادر می‌رفت پیشِ رو حضرت حیدر می‌رفت زود عباس جلوتر می‌رفت نور جز نور از این آیه ندید سایه‌اش را زنِ همسایه ندید @hosenih بارَش از کوه کمر می‌شکند داغش از مَرد سپر می‌شکند بال او از همه پَر می‌شکند زینب است او و مگر می‌شکند؟ رفت از کوفه جگر درآورد رفت از شام پدر درآورد کربلا دید پَرَش تیر کشید پایِ گودال سَرَش تیر کشید بی حسینش کمرش تیر کشید نیزه‌ای زد جگرش تیر کشید کربلا دید اسیرش کردند آه یکروزه چه پیرش کردند *سلیمان امیـنی تبریزی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ به دامان تو خواهم ریخت اشک التماسی را که تحویلش نمی‌گیرند جز تو عبد عاصی را به جز زینب کسی "زِینِ اَبی" مانند حیدر نیست ترازوها پذیرفتند این‌گونه قیاسی را @hosenih همیشه یاد زهرا با قنوتت زنده می‌گردید همیشه داشتی در جانمازت شاخه یاسی را تو آن آئینه‌ای هستی که در تو "پنج‌تن" پیداست به زیر چادرت پوشانده‌ای هر انعکاسی را نخی از معجر مشکی خود را قرض دادی تا خدا با دست‌هایش دوخت بر کعبه لباسی را میان دادگاه آخِرَت بندِ نجاتی تو به تمکین می‌کشانی حکم قانون اساسی را نگاه شوم شامی را تو از آئینه‌ها رُفتی به اعجاز کلامت پرت کردی هر حواسی را @hosenih تمام هیئتی‌ها از تو درس صبر می‌گیرند تو در هر روضه‌ای بانو بنا کردی کلاسی را به پای درس گودال حسین‌ات جان دهم آخر... چگونه می‌شود تاب آورم مقتل‌شناسی را ؟ ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e