#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
آن خیمه که بهشت دخیل است بر درش
آتش گرفت چون جگرِ آبآورش
از خیمهها هنوز به عباس میرسد
آهِ رباب و گریهی نوزاد مضطرش
“بودند دیو و دَد همه سیراب و میمکید”
اصغر ز قحط آب سرانگشت مادرش
بعد از سه شب گرسنگی و گریه و عطش
جانی نمانده بود در اندام لاغرش
گهواره جایگاه سخنرانیاش نبود
دست حسین گشت بلندای منبرش
وقت رجز، گلوش دهن باز کرده بود
با ذکر یابن فاطمه و یابن حیدرش
تشویق کرد حرمله را لشگر یزید
وقتی علی به سمت عقب پرت شد سرش
وا شد گلوش قبل زبان باز کردنش
رفت و «پدر» نگفت علیاصغر آخرش
خون ذبیح ریخت روی سینهی خلیل
حالا که میدهد خبرش را به هاجرش؟
طوری حسین کودک خود را فدا نمود
حتی نریخت روی زمین خون اطهرش
✍️سروده گروه #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رباب_س
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
فرازی از یک #مثنوی
لختی بیا به سایهٔ این نخلها رباب!
سخت است بیقرار نشستن در آفتاب!
این گریههای بیحدِ كودک برای چیست؟
این گریهها، ز جنس تقاضای آب نیست!
این بار گریه، حاصل عشق است و شوق و شور
رفتن ز مرز حادثه تا قلههای نور
«ساقی! حدیث سرو و گل و لاله میرود»
«این طفل، یکشبه ره صد ساله میرود»
این بار، گوش بر سخن هیچکس مکن
گهواره را برای شهادت قفس مکن..
این طفل را فقط پی اهدای جان فِرِست
این هدیه را فقط به سوی آسمان فِرِست
باید که شعرِ فتح بخواند، قبول کن!
حیف است او به خیمه بماند، قبول کن!
برخیز ای رباب، دلت را مجاب کن
قنداقه را به دست پدر ده، شتاب کن..
بشتاب! نه! شتاب علی بیشتر شدهست
گویا ز رازهای خدا، با خبر شدهست
وقت وداعِ همسفر آمد، نگاه کن
هنگام بوسهٔ پدر آمد، نگاه کن
دشمن به غیر کینه، مقابل نشد، نشد
در این میانه، حرمله، کاهل نشد، نشد..
گل را نصیبِ صاعقه کردند کوفیان
«از آب هم مضایقه کردند کوفیان»..
كم مانده بود عالم از این داغ جان دهد
ای مادرِ شهید خدا صبرتان دهد!
میدانم از دل تو شكوفید این امید
آقا سرش سلامت، اگر طفل شد شهید!
امّا كسی نمانده به آقا توان دهد!
یا رب مباد از پسِ این داغ جان دهد!
حالا به پشتِ خیمه پدر ایستاده است
مشغولِ دفنِ پیكر خورشیدزاده است
لبریز ابر میشود و تار، آسمان
در خاک دفن میشود انگار، آسمان
بهتر كه دفن بود تن طفل تو رباب
بوسه نزد سه روز بر این پیكر آفتاب
بهتر كه دفن بود و پی بوریا نرفت
آن ماهپاره زیر سُم اسبها نرفت
بهتر كه دفن بود و چو رازی كتوم شد
این نامه، محرمانه شد و مُهر و موم شد..
::
لختی بیا به سایهٔ این نخلها رباب!
سخت است بیقرار نشستن در آفتاب!
از خاطر تو آن غم دیرین نرفته است
آب خوش از گلوی تو پایین نرفته است!
زمزم به چشم و زمزمه در سینه تا به کی؟!
آه از جدایی دل و آیینه تا به کی؟!..
بگذار از این حکایت خونبار بگذریم
نفرین به هر چه حرمله! بگذار بگذریم
امّا از این گذشته تماشا کن ای رباب
حالا حسین مانده و این خیل بیحساب!
تنها به سمت معرکه باید سفر کند
زینب کجاست دختر او را خبر کند؟
این لاله لاله باغ مگر وا نهادنیست؟
این شرحه شرحه داغ مگر شرح دادنیست؟..
حالا چه عاشقانه محاسن كند خضاب
سبط رسول، تشنه میان دو نهر آب!
كمكم سکوت، ساحلِ فریاد میشود
آبِ فرات بر همه آزاد میشود
آبی ولی منوش كه غیر از سراب نیست!
زَهْر است این به كام تو، باور كن آب نیست!
این آب، شیر میشود و سنگ میشود
یعنی دلت برای علی، تنگ میشود!..
::
لختی بیا به سایهٔ این نخلها رباب!
سخت است بیقرار نشستن در آفتاب!
مهمانِ سفرههای فراهم نمیشوی؟
عیسی شدهست طفل تو، مریم نمیشوی؟
غمگین مباش، آخر این ماجرا خوش است
پایان شب به میمنت «والضّحی» خوش است
آید به انتقام کسی از تبارتان
«عَجّل عَلی ظُهورکَ یا صاحبَ الزمان»
✍ #جواد_محمدزمانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رباب_س_مصائب
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
نگاه کن پسرت را چگونه مرد شده
بدون تیغ و سپر راهی نبرد شده
بگو به حرملهها شیرخواره میآید
صدای غرش شیری دوباره میآید
بگو سهشعبه برای مصاف برگیرد
بگو به حرمله تیغ از غلاف برگیرد
شبیه چلچلهای با بهار میآید
شبیه آینه در دست یار میآید
سپیده خیمه زده بر گلوی نازک او
گرفته عرش خدا را دو دست کوچک او
فلق به سمت نگاهش ستاره آورده است
شفق به خون گلویش چه غبطهها خورده است
سه روز تشنهلب است و سه روز بیخواب است
میان خلوت گهوارهاش چه بیتاب است
به روی دست پدر او کبوتر صلح است
حسین جنگ ندارد، پیمبر صلح است
نگاه کن پسرت را که شیرمرد شده
بدون تیغ و سپر راهی نبرد شده
کنار خیمه نشسته است مادری بیتاب
تمام دشت سراب است در نگاه رباب
تمام حسرت او جرعهای زلالی شد
نگاه اوست به گهوارهای که خالی شد
نگاه اوست به گهوارهای که بیتاب است
خیال میکند اصغر هنوز هم خواب است
✍ #علی_اصغر_شیری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_مدح_و_شهادت
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
نجف به مضجع پاک تو با سلام رسیده
به پایبوسی تو مسجد الحرام رسیده
عجب نباشد اگر عرش هم زده زانو
چنین به حائر قدسی تو امام رسیده
بلند مرتبه شد هرکه بر تو اشکی ریخت
بلند گریه نموده به این مقام رسیده
::
کسی کنار تنت داد میکشد که خودش
به داد مردم عالم عَلَی الدوام رسیده
تن تو بندِ دل زینب است، پاره شده
پس ازتو جانْ به لبِ شاهِ تشنهکام رسیده
تنت شبیه اذان پخش شد، جگر گوشه!
اذان تو سرِ نیزه به شهر شام رسیده
کنار پیکر تو زینب آمده اما
شمیم حضرت صدیقه بر مشام رسیده
بگو که تیزی مِقراض یا نوک مسمار
بگو به پهلوی زخمیِ تو کدام رسیده؟
چقدر دشنهی تشنه! چقدر زخمِ عمیق!
صدای هلهلهها هم به بار عام رسیده
برای بُردن جسم تو ده نفر کم بود!
عبای مصطفوی نیز از خیام رسیده...
✍ #محسن_حنیفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
پابه پای من و دل، عرش عزا میگیرد
میکشم آه و دل آینهها میگیرد
بر دلم، حسرت یک بوسه و میدیدم از او
بوسهها تیر جدا، نیزه جدا میگیرد
چه کنم وقت تماشای تنِ پامالش
دست اشک آمده و چشم مرا میگیرد
سر زانو کمکم کرد که کم کم برسم
روضهی مرگ من اینجاست که پا میگیرد
یک عبا دارم و یک دشت گل پاشیده
مگر این باغ در این باغچه جا میگیرد؟
آخرین لحظه صدایش جگرم را سوزاند
دلم از خاطرهی یا ابتا میگیرد
پهلویش زخم شده، سینهی او مجروح است
این هم ارثیست که از مادر ما میگیرد
✍ #میثم_مؤمنی_نژاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#بصیرت #مقام_معظم_رهبری
آفرین بر هرکه گوشش بر دهانِ رهبری ست
رهبری که ناهی سرسخت بدعتآوری ست
افتخار ماست که پیر و مراد راهمان
خلق و خویش فاطمی و راه و رسمش حیدریست
بیرق اسلام باید در زمین محکم شود
این همان تکلیف هر رزمنده در هر سنگریست
جملهی "ما میتوانیم" از پیام کربلاست
اولین رکن و اساس جامعه خودباوریست
روضههای هرشب ما بی رسالت نیست نیست
اشک ما و باور ما موجب روشنگریست
کربلای دیگری برپا نخواهد شد دگر
خاکریز شیعه مملو از حمید باکریست
ارباً اربا هم شویم از حامیان رهبریم
ما مقلدهای چشمان علی اکبریم
خلق و خویش مصطفی و قد و بالایش علیست
چشم و ابرویش پیمبر نور سیمایش علیست
او علی بن حسین بن علی و فاطمهست
مادرش زهرای مرضیهست و بابایش علیست
میمنه تا میسره یا میسره تا میمنه
بهترین شیرینترین ذکر رجزهایش علیست
کوری چشم تمام قاسطین و مارقین
نقش سربندش وَ بازوبند زیبایش علیست
با علی یعنی حیات و بی علی یعنی ممات
عشق امروزش علی و عشق فردایش علیست
ابن ملجمها سر او را نشانه میروند
به همین جرمی که نام بامسمایش علیست
چون مدینه بار دیگر کوچهای وا میکنند
با هجوم تیغ و نیزه ارباً اربا میکنند
تیغ دشمن بی هوا برگ و برش را میبَرد
خنجری از پشتِ سر، بال و پرش را میبرد
هرکسی با حملهای، با حربهای، با ضربهای
پاره پاره پارههای پیکرش را میبرد
بگذرم ...من ماندهام آخر حسین از معرکه
با چه حالی تا حرم تاج سرش را میبرد
لشگری آمد برای بردنش تا خیمهها
چه غریبانه علیِ اکبرش را میبرد
مثل تسبیحی که با چنگی ز هم پاشیده است
تکه تکه در عبا پیغمبرش را میبرد
با چنین وضعی که در بین عبایی جمع شد
اکبرش را میبرد یا اصغرش را میبرد؟
دل شکسته بعد اکبر از دل نامحرمان
سمت خیمه همره خود خواهرش را میبرد
آخرش این مرثیه ما را مدینه میبرد...
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
تنها اگر ماندم! ندارم غم، علی دارم
حتی اگر باشد سپاهم کم، علی دارم
شکر خدا که قلب اهل خیمه آرام است
وقتیکه هم عباس دارم، هم علی دارم
شکر خدا که پرچمم در دست عباس است
از دست او افتاد اگر پرچم، علی دارم
آری عصای دست دارم، قامتم روزی
از داغ عباسم اگر شد خم، علی دارم
با خویش میگفتم اگر روزی نباشم هم
زنها نمیمانند بی مَحرم، علی دارم
دور و برم کم کم شد از اصحاب هم خالی
اما دلم خوش بود میگفتم علی دارم
::
میخواستم عالم پر از نام علی باشد
حالا به روی خاک یک عالم علی دارم
✍ #سیدمحمدمهدی_شفیعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
سنگها صورت او را عوضم بوسیدند
تیرها سخت به آغوش علی چسبیدند
داشت میرفت به میدان قد و بالایی داشت
عمههایش همگی دور سرش چرخیدند
سرو من تشنه به میدان شهادت میرفت
خواهرانش عوض ابر بر او باریدند
پیرمردان همه گفتند رسولالله است
جمعیت از نفس افتاد، همه ترسیدند
نمک زندگی من پسرم بود ولی
نمک زندگیام را به زمین پاشیدند
مجلس ختم گرفتیم کنار بدنش
عوض فاتحهخوانی همگی رقصیدند
هفت بار از جگر سوختهام ناله زدم
مرد و نامرد همه غربت من را دیدند
آمدم جمع کنم زندگیام را از خاک
دستهجمعی به من و گشتن من خندیدند
✍سروده گروه #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#شب_هشتم
سالها در طلب سیم و زر دنیاییم
که خجالت زده از گل پسر زهراییم
"به عمل کار برآید، به سخندانی نیست"
مانع آمدن حضرت حجت ماییم
او حسینیست ولی بی علی اکبر مانده
غافل از فلسفهی مکتب عاشوراییم
حالمان حال یتیمیست که از بی مهری
همه محتاج نوازشگری باباییم
عصر غیبت بهخدا کثرت ما وحدت ماست
تا نیاید خبر از صاحبمان تنهاییم
وعدهی آمدن منجی عالم حتمیست
چشم بر راه، همه منتظر فرداییم
آبرویی هم اگر هست از آقایی اوست
ماهمه نوکر این خانه ولی آقاییم
کاش همراه خود این قافله را هم ببرد
همه در آرزوی دیدن پایینْ پاییم
::
شب هشتم شد و در راه به خود میگفتیم
مجلس ختم حسین بن علی میآییم
منتقم مُطَّلع از ترجمهی "مقراض" است
جهل محضایم همه؛ بی خبر از معناییم
روضهی " لشگر جراحه " پر از ابهام است
سالها منتظر حل معماهاییم
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
عقاب از تو پَرِ پرواز از تو؛ آسمان از من
قدمهای به سمت کوچ از تو؛ نیمهجان از من
به آغوشم بریز از تشنگی از خستگیهایت
گرفته غصهی ثِقلالحَدیدِ تو توان از من
عقیقم از عقیقِ کامِ خشکت بوسه میخواهد
ببوسش؛ تا ندزدیدهست آن را ساربان از من
همینکه نامت آمد؛ ابنملجمها غضب کردند
طلب دارند حیدر را دوباره کوفیان از من
عصای پیریام! قسمت شدی بین عصاداران
شکستن با تبرها از تو؛ درد استخوان از من
سجودت بانی اللهاکبرهای کوفی شد
نمازت را نخوان؛ وقتی که نشنیدی اذان از من
تمام کربلا از ارباً اربای تو سهمی برد
تمام کوفه ثروتمند شد با یک جوان از من
میان سفرهها جسمِ تو را خیرات میکردند
همانان که گرفتند از عمویت آب و نان از من
منای سرخِ ابراهیم را اینجا بنا کردند
خدا میخواست جای او بگیرد امتحان از من
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
ممسوس ذات بودهای از صبح خلقتت
نور پیمبر است نمایان به طلعتت
آن آیهای که خوانده شده لحظهی وداع
واژه به واژه داده گواهی به عصمتت
تو رفتی و محاسن بابا سپید شد
چشم اذان نظارهگر قد و قامتت
از سرخی عقیق پدر تشنگی بنوش
وقتی نکرد خوشهی سبزی اجابتت
آه از نهاد قدسی لیلا بلند شد
تا پا نهاد نیزه به صحن قداستت
تقدیر را به دست خودت میزنی رقم
قسمت گریست بر تن قسمت به قسمتت
نزد رواق خون تو، زانو زده است عرش
صورت گذاشت وجه خدا روی صورتت
آرامتر حدیثکسا دست و پا بزن
پاشیده بین دشت، حروف روایتت
تقسیم جسم پاک تو در گوش دشت گفت:
در درک خاک تیره نگنجد نهایتت
ناحیهای مقدسه در بین این عبا است
جمع است در عبا فقرات زیارتت
اعجاز معجر است پدر جان نداده است
جان میسپرد با نفحات مصیبتت
✍ #محسن_حنیفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید
یا که بردید به تشییع، پدر را نبرید
پدری داغ جوان دید، ملامت نکنید
روی زانو اگر افتاد، شکایت نکنید
چون رمق نیست تکانی بدهد پایش را
پس بگیرید همه زیر بغلهایش را
نکند ناله که زد، طبل برایش بزنید
جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید
آی مردم! جگر سینه زنان غم دارد
غم سنگین شب هشت محرم دارد
غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید
ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید..
ای جوانمرد! جوانمرگ شدی یا نشدی؟
پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی
خندهها بیشتر و جسم تو کمتر شده است
نیستی و همهی دشت، پیمبر شده است
زرهت حرز علی داشت، دریدند چرا؟!
گرگها چنگ به روی تو کشیدند چرا؟!
داغ سنگین تو را شانهی من تاب نداشت
تشنه بودی، پدر تشنهی تو آب نداشت
نیزه نگذاشت که آه تو به پایان برسد
جان به لبهای تو ای محتضر آسان برسد
ماندهام با تو و اینگونه گرفتار شدن
رشته رشته شدهای مثل عبای تن من
آیهها چیده شد افسوس که کوثر نشده
نه هنوز این تن پاره علی اکبر نشده
زخمهای تنت از موی سرت بیشتر است
بردن پیکر تو، کار هزاران نفر است
چشم زد قامت طوبای تو را چشم حسود
پای جسم تو میافتادم اگر عمه نبود
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e