eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
پابه پای من و دل، عرش عزا می‌گیرد می‌کشم آه و دل آینه‌ها می‌گیرد بر دلم، حسرت یک بوسه و می‌دیدم از او بوسه‌ها تیر جدا، نیزه جدا می‌گیرد چه کنم وقت تماشای تنِ پامالش دست اشک آمده و چشم مرا می‌گیرد سر زانو کمکم کرد که کم کم برسم روضه‌ی مرگ من اینجاست که پا می‌گیرد یک عبا دارم و یک دشت گل پاشیده مگر این باغ در این باغچه جا می‌گیرد؟ آخرین لحظه صدایش جگرم را سوزاند دلم از خاطره‌ی یا ابتا می‌گیرد پهلویش زخم شده، سینه‌ی او مجروح است این هم ارثی‌ست که از مادر ما می‌گیرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آفرین بر هرکه گوشش بر دهانِ رهبری ست رهبری که ناهی سرسخت بدعت‌آوری ست افتخار ماست که پیر و مراد راهمان خلق و خویش فاطمی و راه و رسمش حیدری‌ست بیرق اسلام باید در زمین محکم شود این همان تکلیف هر رزمنده در هر سنگری‌ست جمله‌ی "ما می‌توانیم" از پیام کربلاست اولین رکن و اساس جامعه خودباوری‌ست روضه‌های هرشب ما بی رسالت نیست نیست اشک ما و باور ما موجب روشنگری‌ست کربلای دیگری برپا نخواهد شد دگر خاکریز شیعه مملو از حمید باکری‌ست ارباً اربا هم شویم از حامیان رهبریم ما مقلدهای چشمان علی اکبریم خلق و خویش مصطفی و قد و بالایش علی‌ست چشم و ابرویش پیمبر نور سیمایش علی‌ست او علی بن حسین بن علی و فاطمه‌ست مادرش زهرای مرضیه‌ست و بابایش علی‌ست میمنه تا میسره یا میسره تا میمنه بهترین شیرین‌ترین ذکر رجزهایش علی‌ست کوری چشم تمام قاسطین و مارقین نقش سربندش وَ بازوبند زیبایش علی‌ست با علی یعنی حیات و بی علی یعنی ممات عشق امروزش علی و عشق فردایش علی‌ست ابن ملجم‌ها سر او را نشانه می‌روند به همین جرمی که نام بامسمایش علی‌ست چون مدینه بار دیگر کوچه‌ای وا می‌کنند با هجوم تیغ و نیزه ارباً اربا می‌کنند تیغ دشمن بی هوا برگ و برش را می‌بَرد خنجری از پشتِ سر، بال و پرش را می‌برد هرکسی با حمله‌ای، با حربه‌ای، با ضربه‌ای پاره پاره پاره‌های پیکرش را می‌برد بگذرم ...من مانده‌ام آخر حسین از معرکه با چه حالی تا حرم تاج سرش را می‌برد لشگری آمد برای بردنش تا خیمه‌ها چه غریبانه علیِ اکبرش را می‌برد مثل تسبیحی که با چنگی ز هم پاشیده است تکه تکه در عبا پیغمبرش را می‌برد با چنین وضعی که در بین عبایی جمع شد اکبرش را می‌برد یا اصغرش را می‌برد؟ دل شکسته بعد اکبر از دل نامحرمان سمت خیمه همره خود خواهرش را می‌برد آخرش این مرثیه ما را مدینه می‌برد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سنگ‌ها صورت او را عوضم بوسیدند تیرها سخت به آغوش علی چسبیدند داشت می‌رفت به میدان قد و بالایی داشت عمه‌هایش همگی دور سرش چرخیدند سرو من تشنه به میدان شهادت می‌رفت خواهرانش عوض ابر بر او باریدند پیرمردان همه گفتند رسول‌الله است جمعیت از نفس افتاد، همه ترسیدند نمک زندگی من پسرم بود ولی نمک زندگی‌ام را به زمین پاشیدند مجلس ختم گرفتیم کنار بدنش عوض فاتحه‌خوانی همگی رقصیدند هفت بار از جگر سوخته‌ام ناله زدم مرد و نامرد همه غربت من را دیدند آمدم جمع کنم زندگی‌ام‌ را از خاک دسته‌جمعی به من و گشتن من خندیدند ✍سروده گروه 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سال‌ها در طلب سیم و زر دنیاییم که خجالت زده از گل پسر زهراییم "به عمل کار برآید، به سخندانی نیست" مانع آمدن حضرت حجت ماییم او حسینی‌ست ولی بی علی اکبر مانده غافل از فلسفه‌ی مکتب عاشوراییم حال‌مان حال یتیمی‌ست که از بی مهری همه محتاج نوازشگری باباییم عصر غیبت به‌خدا کثرت ما وحدت ماست تا نیاید خبر از صاحب‌مان تنهاییم وعده‌ی آمدن منجی عالم حتمی‌ست چشم بر راه، همه منتظر فرداییم آبرویی هم اگر هست از آقایی اوست ماهمه نوکر این خانه ولی آقاییم کاش همراه خود این قافله را هم ببرد همه در آرزوی دیدن پایینْ پاییم :: شب هشتم شد و در راه به خود می‌گفتیم مجلس ختم حسین بن علی می‌آییم منتقم مُطَّلع از ترجمه‌ی "مقراض" است جهل محض‌ایم همه؛ بی خبر از معناییم روضه‌ی " لشگر جراحه " پر از ابهام است سال‌ها منتظر حل معماهاییم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عقاب از تو پَرِ پرواز از تو؛ آسمان از من قدم‌های به سمت کوچ از تو؛ نیمه‌جان از من به آغوشم بریز از تشنگی از خستگی‌هایت گرفته غصه‌ی ثِقل‌الحَدیدِ تو توان از من عقیقم از عقیقِ کامِ خشکت بوسه می‌خواهد ببوسش؛ تا ندزدیده‌ست آن‌ را ساربان از من همینکه نامت آمد؛ ابن‌ملجم‌ها غضب کردند طلب دارند حیدر را دوباره کوفیان از من عصای پیری‌ام! قسمت شدی بین عصاداران شکستن با تبرها از تو؛ درد استخوان از من سجودت بانی الله‌اکبرهای کوفی شد نمازت را نخوان؛ وقتی که نشنیدی اذان از من تمام کربلا از ارباً اربای تو سهمی برد تمام کوفه ثروتمند شد با یک جوان از من میان سفره‌ها جسمِ تو را خیرات می‌کردند همانان که گرفتند از عمویت آب و نان از من منای سرخِ ابراهیم را اینجا بنا کردند خدا می‌خواست جای او بگیرد امتحان از من ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ممسوس ذات بوده‌ای از صبح خلقتت نور پیمبر است نمایان به طلعتت آن آیه‌ای که خوانده شده لحظه‌ی وداع واژه به واژه داده گواهی به عصمتت تو رفتی و محاسن بابا سپید شد چشم اذان نظاره‌گر قد و قامتت از سرخی عقیق پدر تشنگی بنوش وقتی نکرد خوشه‌ی سبزی اجابتت آه از نهاد قدسی لیلا بلند شد تا پا نهاد نیزه به صحن قداستت تقدیر را به دست خودت می‌زنی رقم قسمت گریست بر تن قسمت به قسمتت نزد رواق خون تو، زانو زده است عرش صورت گذاشت وجه خدا روی صورتت آرام‌تر حدیث‌کسا دست و پا بزن پاشیده بین دشت، حروف روایتت تقسیم جسم پاک تو در گوش دشت گفت: در درک خاک تیره نگنجد نهایتت ناحیه‌‌ای مقدسه در بین این عبا است جمع است در عبا فقرات زیارتت اعجاز معجر است پدر جان نداده است جان می‌سپرد با نفحات مصیبتت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید یا که بردید به تشییع، پدر را نبرید پدری داغ جوان دید، ملامت نکنید روی زانو اگر افتاد، شکایت نکنید چون‌ رمق نیست تکانی بدهد پایش را پس بگیرید همه زیر بغل‌هایش را نکند ناله که زد، طبل برایش بزنید جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید آی مردم! جگر سینه زنان غم دارد غم سنگین شب هشت محرم دارد غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید.. ای جوانمرد! جوانمرگ شدی یا نشدی؟ پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی خنده‌ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است نیستی و همه‌ی دشت، پیمبر شده است زرهت حرز علی داشت، دریدند چرا؟! گرگ‌ها چنگ به روی تو کشیدند چرا؟! داغ سنگین تو را شانه‌ی من تاب نداشت تشنه بودی، پدر تشنه‌ی تو آب نداشت نیزه نگذاشت که آه تو به پایان برسد جان به لب‌های تو ای محتضر آسان برسد مانده‌ام با تو و اینگونه گرفتار شدن رشته رشته شده‌ای مثل عبای تن من آیه‌ها چیده شد افسوس که کوثر نشده نه هنوز این تن پاره علی اکبر نشده زخم‌های تنت از موی سرت بیشتر است بردن پیکر تو، کار هزاران نفر است چشم زد قامت طوبای تو را چشم حسود پای جسم تو می‌افتادم اگر عمه نبود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زمان زمان عجيبی‌ست، امتحان سخت است طی زمانه‌ی بی صاحب الزمان سخت است ببخش عزيز خدا! جان ندادم از هجرت چقدر منتظرت جان‌ْعزيز و جانْ‌سخت است "و لا تُري و أري الخلق" اين چه تقديري ست تو را نديدن و ديدار اين و آن سخت است گريستم كه مشرف شوم به پابوست بدون گريه رسيدن به آسمان سخت است :: رسيده است شب اكبر و زمان نماز برای من چقدر لحظه‌ی اذان سخت است و روضه را پدر يك شهيد می‌فهمد چقدر غُصه‌ی دل كندن از جوان سخت است تو را قسم به غم "بعدك العفا..." ي حسين بيا... بيا و خودت روضه را بخوان... سخت است مرا زيارت پايين پا مبر امشب چرا كه پيش پدر خواندن از جوان سخت است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پای ما تا راهِ دُشوار فراقش را گرفت در میان هر حسینیّه سراغش را گرفت عالَمِ ذر هر کسی ارثیّه از دلدار بُرد این دل ما هم خدا را شکر، داغش را گرفت خانه‌ی تاریک قبرش، روزِ روشن می‌شود هر که روی شانه‌ی خود چلچراغش را گرفت پیش پایش پادشاهان نیز سَر خَم می‌کنند نوکری که دامن شاهِ عراقش را گرفت پرده‌ی کعبه مُرید این سیاهیِ عزاست از لوایِ روضه‌ها سبک و سیاقش را گرفت رفته رفته گرم شد بازار دُکّان‌داری‌اش دست آن کاسب که کتریِ اجاقش را گرفت گریه بر خونِ خدا، شیرین‌ترین رُخدادِ ماست خوش‌بحال هر که شورِ اتفاقش را گرفت مادرم آن‌قَدْر روی مُهرِ تربت اشک ریخت عاقبت عطر حرم کل اتاقش را گرفت دست از عالَم کشیدن، اصل رُکنِ عاشقی‌ست طالبِ معشوق، از دنیا طلاقش را گرفت عشق تعریفی ندارد جز حسینِ فاطمه از نخستین روز، قلبم اشتیاقش را گرفت :: پیش چشمِ باغبان، آتش به محصولش زدند نیزه‌ای بی رحم آمد... سروِ باغش را گرفت صحن اکبر زیر پای شامیان تخریب شد با عبا بابا بقایای رواقش را گرفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بی تو اینجا دل‌ما لک زده از تنهایی تو شبیه ضربان زمزمه‌ی دل‌هایی گرد اندوه و ستم را بتکان از دل‌ها که تو آرامش هر ثانیه‌ی دنیایی ای که لبخند تو صبح است و نگاه تو سحر همچنان نوری و روی سر ما پیدایی کربلا گریه کنان در بغلت می‌سوزد بی گمان مرهم غم‌های دل مولایی با نگاهت دو سه خط گریه‌ی جانکاه بخوان ای که دلسوخته‌ی غربت عاشورایی اربا اربا تن دریا به زمین ریخته است روضه خوان بدن تشنه‌ترین دریایی بدنش را تو مگر روی عبا می‌چینی؟ که چنان شعله‌ی آتش به نظر می‌آیی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چگونه جمع کند پاره‌های جانش را؟ به خیمه‌ها برساند تن جوانش را شکفت روی لبانش: علی عَلَی الدنیا... همین که غرق به خون دید پهلوانش را علی، همان که جهان محو در شمایل اوست ندیده هیچ‌کجا، هیچ‌کس نشانش را همان که در شب میلاد او پدر فهمید پیمبر آمده زیبا کند جهانش را به آن‌که تشنۀ معنای «قاب قوسَین» است بگو نظاره کند ابروی کمانش را میان سجده خدا را فقط صدا می‌زد، جهان کفر، اگر می‌شنید اذانش را :: چقدر زخم مصور، چقدر مصرع سرخ خبر دهید جوانان نوحه‌خوانش را به هر طرف که نظر کرد اکبرش را دید خبر دهید ندارد دگر توانش را... به خیمه آمدن او دوباره ممکن نیست نگیرد عمه اگر زیر بازوانش را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e