eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
1.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 کربلا امروز قُرُق زنان شد 🔹زنان بنی‌اسد در سیزدهم محرم با چهره‌هایی پوشیده، فانوس‌هایی در دست و بیل و کلنگ‌هایی بر دوش در دل آفتاب‌ کربلا گرد آمدند تا پیکرهای عاشورا را دفن کنند. امروز هم ۳ روز پس از عاشورا دستۀ بنی‌اسد به یاد آن روز راه افتاد و بانوان در حالی که بیل و سبدها و حصیرهایی در دست داشتند به سوگواری پرداختند. ↳ @hosseinieh_net
ای روشنای راه شهیدان حسین جان روشن‌ترین تجلی ایمان حسین جان داغت شکفت در دل ما سرخ و تابناک داغت چراغ روشنیِ جان حسین جان ما را که شعله شعله ز داغ تو سوختیم در آتش فراق مسوزان حسین جان با هر سلام، عطر بهشت تو می‌وزد ای روضهٔ تو روضهٔ رضوان حسین جان بگذار در تلاطم شش‌گوشهٔ غمت فانی شویم با لب عطشان حسین جان اینجا عطش بهانهٔ دعوت به زندگی‌ست ای تشنهٔ هدایت انسان حسین جان پیداست اشک کودک لب‌تشنه‌ات هنوز در قاب قطره قطرهٔ باران حسین جان «از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان» حسین جان ای آیه آیه بر سر نی منتشر شده بسم اللَه ای سلالهٔ قرآن حسین جان قرآن بخوان که باز قیامت به‌پا کنی داری چقدر تازه مسلمان حسین جان حتی میان طشت زر ابن‌ظلم‌ها هرگز نشد شکوه تو کتمان حسین جان حتی در آن سیاهی شب، گوشهٔ تنور یک‌دم نبود نور تو پنهان حسین جان دشمن شکست‌خوردهٔ خون عزیز توست آن خون سرخ و روشن و تابان حسین جان خونی که رفت قطره به قطره به آسمان خون‌رنگ شد غروب پس از آن حسین جان خون تو سرنوشت جهان را رقم زند خون‌خواه توست خالق منان حسین جان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ای خاک پای زائرت از کیمیا بهتر دوباره میهمانم کن کجا از کربلا بهتر مرا تدبیر کن آنگونه‌ای که دلبخواه توست تویی که می‌شناسی بی گمان از من مرا بهتر من و امید آغوشت، من و ترس جداماندن کجا داریم در عالم، از این خوف و رجا بهتر ندارد طفل جز آغوش مادر خانه‌ی امنی اگر آشفته شد دنیا، کجا از روضه‌ها بهتر اگر درمان نمی‌خواهم دلیلش لذت اشک است وگرنه نیست در عالم ازین دارالشفا بهتر بیا و تا ابد دست از سر ما بر ندار ای دوست کجا پیدا کنم دیگر  از این دام بلا بهتر دعای شمر یا نفرین تو ؟ حر پاسخش را داد حسینا هست نفرین تو از صدها دعا بهتر اگر در کوفه بسیار ادعای دوستی کردند عیار دوستان معلوم شد در کربلا بهتر چراغ خیمه شد خاموش و تکلیف همه روشن حبیب اما به غیرت گفت، از اینجا کجا بهتر نخواهم رفت زیر بیرقی جز بیرقت ای شاه نمی‌بینم من از تو در جهان فرمانروا بهتر هزاران مرحبا عابس، هزاران مرحبا بر جون جنون از مصلحت بهتر، عمل از ادعا بهتر شریعت با محبت فرق دارد فرق بسیاری وهب بود از هزاران شیعه‌ی پر مدعا بهتر تو که هل من معین گفتی علی اصغر تلظی کرد به روی دست تو تفسیر شد قالو بلا بهتر تو پیر از داغ اکبر بودی و اصغر خضاب آورد در آئین تو آری می‌شود خون از حنا بهتر خدا اینسان تو را می‌خواست زخمی، غرق خون، عریان خدا از خود برای تو ندارد خون‌بها بهتر تو را ای آیه‌ی تطهیر، آنان با وضو کشتند خدا دیگر چه باید می‌نوشت از إنما بهتر نمی‌دانم چه کرد آن تیر، آخر با تو ای مظلوم برای قلب تو آن زخم بدتر بود یا بهتر دلت پیش حرم، اما سرت یک سو، تنت یک سو تو را از تو سوا کردند ای از ماسوا بهتر کسی حرف تو را نشنید در آشوب آن گودال به تاریخ از فراز نی رسید اما صدا بهتر در آن دیدار اول با دل راهب چها کردی تو اصلاً کیستی ای از هزاران آشنا بهتر! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حبیب باش که یک عمر روسپید شوی و با تمام وجود عاشق و مرید شوی حبیب‌وار خودت را به نینوا برسان که در رکاب ولیِ زمان شهید شوی امام، تشنهٔ لبیک صادقانهٔ توست مباد ریزه‌خور سفرهٔ یزید شوی مباد دل به زر و سیم این جهان بندی دچار وسوسهٔ وعده و وعید شوی دل از امام زمانت جدا مکن ای دوست اگرچه از همهٔ خلق ناامید شوی زمین هزار امیّه در آستین دارد حبیب باش که در کربلا شهید شوی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر روی محملی که به منبر شبیه بود سرداد خطبه‌ای که به خنجر شبیه بود یک سو سپاه کوفه و یک سو سپاه شام تنهایی‌اش چقدر به حیدر شبیه بود یک زن که در محاصرۀ تازیانه‌ها از حق که نگذریم، به مادر شبیه بود.. سردار بود و پشت سرش بی‌شمار سر آن کاروان نیزه به لشکر شبیه بود گفت از حسین و سنگ‌دلان هم به سر زدند حال و هوای کوفه به محشر شبیه بود اندوه خواهرانگی‌اش را کسی ندید از بس که غیرتش به برادر شبیه بود.. قصه به سر شد و دلم آرام شد، ولی حالم به روضۀ شب آخر شبیه بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سوخته گرچه پرش از شرر غارت‌ها پا نهاده است روی تاج ابر قدرت‌ها اسکتوا گفت‌ و عوالم همگی لال شدند ریخت از هیبت او هیمنه‌ی هیبت‌ها سال‌ها پيش در اين شهر بزرگى مى‌كرد آه دیگر خبری نيست از آن عزت‌ها بين اين شهر بنا بود كه مهمان باشد اُف بر اين رسم پذيرايى و اين دعوت‌ها شاهبانوى جهان باشى اگر هم، وقتى دست بسته برسى، مى‌شكند حُرمت‌ها دختر پرده نشین علی و فاطمه را نگهش داشته کوفه سرِپا ساعت‌ها لااقل کاش ابالفضل برایش می‌ماند با حضورش چه کسی داشت از این جرأت‌ها خارجى‌زاده كه گفتند دلش سوخت ولى قارى‌اش آمد و برداشته شد تُهمت‌ها داشت‌ مانند علی خطبه‌ی غرا می‌خواند سر که آمد به سر آمد سخن و صحبت‌ها دست بر شانه‌ی طفلان حرم می‌گيرد آنكه خم بود به پايش همه‌ی قامت‌ها می‌دوَد تا كه كسى نانِ تصدّق نخورد آرى افتاده به دوشش همه‌ی زحمت‌ها شد قبول اُمّ حبيبه همه نذرى‌هايش خانمش آمده در كوفه پس از مدت‌ها اولش هرچه نظر کرد کسی را نشناخت تا سرِ نیزه نشین کرد عیان نسبت‌ها روز از شدت گرما و شب از سرمایش پوست انداخته بودند همه صورت‌ها سَر كه افتاد زمين، زود برَش داشت رباب چون‌ دگر گير نمى‌آمد از اين فرصت‌ها ✍سروده گروه 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
دین جاودان شد از نفس جاودانی‌ات شد اُسوۀ تمام جهان زندگانی‌ات باغ امید و گلشن صبر و وفا و عشق سیراب شد زمرحمت آسمانی‌ات در دفتر مجاهدت و دین و معرفت صدها حکایت است ز راز نهانی‌ات روزی که سایه‌سار محبّت خراب شد خورشید بهره‌مند شد از مهربانی‌ات بعد از هزار سال ملائک در آسمان در حیرتند از تو و از جان‌فشانی‌ات وقتی که ذوالفقار کلامت کشیده شد لرزید کاخ ظلم از آن خطبه‌خوانی‌ات ای زینبی که در سفر کربلای عشق ایثار تکیه داد به قدّ کمانی‌ات بی خود نگفته‌اند که اُمّ المصائبی هرگز ندید چشم فلک شادمانی‌ات ای قهرمان کرب وبلا، زینب صبور ثبت است در صحیفه‌ی دل قهرمانی‌ات تا روز رستخیز، ز کرب‌وبلا به عرش  پر می‌زند کبوتر نام و نشانی‌ات مهمان لطف توست «وفایی» تمام عمر شرمنده است از تو و از میزبانی‌ات ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت وقت طواف چارمش خاکسترش ریخت فطرس شد و غسل تقرب کرد روحش هر کس که خاک چادرش را بر سرش ریخت او «زینت» است و بی‌نیاز از زینتی‌هاست پس از مقامش بود اگر که زیورش ریخت وقتی دهان وا کرد، دیدند انبیا هم نهج‌البلاغه بود که از منبرش ریخت در کوفه حتی سایه‌اش را هم ندیدند فرمود: غُضّوا، چشم‌ها در محضرش ریخت زن بود اما با ابهّت حرف می‌زد مردی نبود آن جا مگر کرک و پرش ریخت وقتی که وا شد معجرش، بال فرشته پوشیه‌های عرش را روی سرش ریخت یک‌گوشه از خشمش اباالفضل‌آفرین است گفتیم زینب، صد ابوالفضل از برش ریخت هجده سر بالای نیزه لشگرش بود تا شهر کوفه چند باری لشگرش ریخت با نیزه می‌کردند بازی نیزه‌داران آن قدر خون از نیزه‌ها بر معجرش ریخت به مرقدش تازه نگاه چپ نکرده صد لشگر تازه‌نفس دور و برش ریخت آن قدر بالا رفت و بالاتر که حتی در سیر او جبریل هم بال و پرش ریخت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر چند نامِ نیک، فراوان شنیده‌ایم نامی، به باشکوهی زینب، ندیده‌ایم ارث از دلِ شجاع تو برده‌ست، یا علی! نامش گره به نام تو خورده‌ست، یا علی! پیوندِ عقل روشن و بیداریِ دل است شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند وقتی عقیلةالعرب، از عشق، دم زند زینب به بند، بندگی یار می‌کند گیراست زلفِ یار و گرفتار می‌کند از چشمِ یار، قامت دلدار، دیدنی‌ست نام حسین، از لب زینب، شنیدنی‌ست آن شیرزن که زینت شیر خدا شود، باید امیر قافله‌ی کربلا شود از خطبه، لرزه بر در و دیوار دیده‌اید؟ غرش، به سبک حیدر کرّار دیده‌اید؟ زن دیده‌اید از همه‌ی شهر، مردتر؟ از هر چه مردِ عشق، بیابان نَوَردتر؟ زن دیده‌اید در سخنش، برق ذوالفقار؟ بر ذوالجناحِ غیرت و آزادگی سوار؟ زن دیده‌اید اُسوه‌ی هر مرد و زن شود؟ زن دیده‌اید مثل علی بت‌شکن شود؟ شد پیشِ حق، دلیلِ مباهات اهل بَیت وقتی که نور چشم علی، گفت: «ما رَاَیت...» با «ما رَاَیت...»، بندگی‌اش را تمام کرد حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد «از هر چه بگذری، سخنِ دوست خوشتر است» این دخترت، علی! چه قَدَر، شکل مادر است! هر بار، تا صدا زده‌ای نام زینبت انگار نام دیگر زهراست، بر لبت زینب، طلوع دیگری از نور فاطمه‌ست یک جلوه، از حقیقتِ مستور فاطمه‌ست آن زهره‌ای که چادرِ زهراست بر سرش ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش باغِ حیاست، کوچ بیابانی‌اش مبین فخرُالنساست، بی سر و سامانی‌اش مبین :: چون حیدر است، شرحِ طناب و اسیری‌اش چون فاطمه‌ست، یک شبه، جریان پیریش روزی که دل، مجاورِ بانوی عشق بود حس کرد، قبر فاطمه هم در دمشق بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پس از حسين، جهان بر سرش خراب شده برای حفظ حرم، زينب انتخاب شده نشاند بوسه به حلق بريده، از آن رو به خون تشنه لبی، معجرش خضاب شده كسي كه داغ دو فرزند بر جگر دارد نشسته سنگ صبورِ دلِ رباب شده چه رفته بر دل زينب؟ كسی نمی‌داند، دمی كه وارد مهمانی شراب شده اگرچه خطبه خودش خوانده بود اما شهر پر از صدای رسای ابوتراب شده هزار مرتبه تا روز آخِرَت، نفرين به شام و بزم می و كوفه‌ی خراب‌شده به صبر عمه‌ی سادات، شيعه مديون است كه شرح كرب‌و‌بلا مانده و كتاب شده... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تمام باور زینب حسین بود حسین همیشه یاور زینب حسین بود حسین چنانکه چشم به چشمش گشود در آغاز کلام آخر زینب حسین بود حسین عجب نبود اگر بی برادرش غم داشت که نیم دیگر زینب حسین بود حسین در آن خزان که  زمین غرق حُسن یوسف بود گل معطر زینب حسین بود حسین کشید شعله‌ی آهی ز دامن محمل که در برابر زینب حسین بود حسین دلیل آنکه در آن ظهر پیش چشم خدا شکسته شد سر زینب حسین بود حسین به گوش کوفه‌ی نامرد در کشاکش درد خطاب منبر زینب حسین بود حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e