eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
زمینه؛ الصديقة الشهيدة .mp3
زمان: حجم: 1.08M
ذو القربى فاطمة... حقها فدك قَد نَجى كُلّٓ مَن... نَهجَها سَلَك اللهم صل علی الصديقة الشهيدة ذات الأحزان الطويلة فی المدة القليلة المجهولة قدرها المخفية قبرها المغصوبة حقها المكسورة ضلعها «وا اُمّاه، وا اُمّاه» 🏴🏴🏴🏴🏴 حق زهرای من، این روزا نبود! سهمش شد از فدک، چشمایی کبود توی مسجد، زهرا بود و دشمن بی‌مرامش اما موند پای امامش با خطبه و قیامش تو مسجد شده همهمه اصحاب هم شنیدن همه تنها بود ولی مرتضی تنها بود ولی فاطمه «وا اُمّاه، وا اُمّاه» 🏴🏴🏴🏴🏴 ای قوم بی‌وفا، این رسمش نبود! باغ جنت کجا، این آتیش و دود؟ توی کوچه، زهرا بود و یک عده بی‌مروت اما موند پای ولایت تا لحظۀ شهادت شد انگار قیامت به‌پا شد اجر رسالت ادا پرپر شد گل مصطفی یا الله توی کوچه‌ها «وا اُمّاه، وا اُمّاه» نغمه‌پرداز: شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صدایی از نَفَس راه می‌رسد بر گوش نوید نَصرُ مِنَ الله می‌رسد بر گوش... ✍ @hosenih @dobeity_robaey
گواهی می‌دهد قلبم که با لبخند می‌آیی و شاید آخر بهمن...، همین اسفند می‌آیی اگرچه پشت چشمت ابرهای غصه پنهان است ولی بر روی لب با طرحی از لبخند می‌آیی نمی‌دانم چرا کمتر کسی سوی تو می‌آید به دنبالت نمی‌گردند و می‌گویند می‌آیی ببین! من عهد می‌بندم که می‌آیم به سوی تو نمانم منتظر که چندِ چندِ چند می‌آیی! بخواه از حضرت مادر، که قَدرت را کند افشا که مادر مطمئنم امر فرمایند، می‌آیی اگرچه شوره‌زاریم، ابر و باران را نمی‌فهمیم به نام زندگی، بارانی و ... یک‌بند می‌آیی! رفیقانم چهل‌سال است مفقود الاثر ماندند تویی که با خبرهای خوش از اروند می‌آیی و بغض «یا لثارات» است مانده در گلوی ما دوشنبه یا که جمعه با همین سربند می‌آیی تو هم مانند موسی آمدی بی مثل و بی‌مانند به زودی باز هم بی‌مثل و بی‌مانند می‌آیی به هر جان کندنی بود آخر از غیر تو دل کندم بگو وقتی جهان از غیر تو دل کند، می‌آیی؟ فقط شمشیر نه، با کوله‌ای سرشار از اندرز؛ (که هریک دلنشین، شیرین‌تر از هر قند) می‌آیی تفأل می‌زنم با یاد تو «والعصر» می‌آید که عصر انتظار و ندبه و سوگند می‌آیی ✍ (٢۵بهمن‌ماه١۴٠٣) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت لباس عید به تن کن! دوباره عید رسیده به او سلام کن! این‌بار با نوید رسیده قرار نیست به تقویم‌‌ها محل بگذاریم فراتر از خبرِ هرچه «سررسید» رسیده بعید نیست همین روزها خبر برسانند رسید آنکه به ذهن همه بعید رسیده... قدم‌زنان به حضورش نمی‌رسی، چه وصالی؟! در این مسیر کسی که به سر دوید رسیده بدون ماه، همه روزهای ما شب یلداست رسید عید و به دل مژده‌ی امید رسیده خوشا به بخت تو ای ماه اینکه چشم تو هرشب به درک سایه‌ی آن قامتِ رشید رسیده اگر چه بست گناهان، هزار بابِ کرم را فراتر از همه‌ی قفل‌ها، کلید رسیده حسینِ دیگری از راه می‌رسد؛ که دوباره زمان پس زدن فتنه‌ی یزید رسیده به جرم اینکه برای امام نامه نوشتم برایم از همه سو وعده‌ی وَعید رسیده به جستجوی تو... خیرالعمل مگر به‌جز این است؟ خبر رسید می‌آیی... خبر، جدید رسیده خوشا به ماه، به تن کرده است حوله‌ی احرام پی طواف تو با هاله‌ی سپید رسیده... خوشا به حال کسی که شهید زیسته عمری به بارگاه تو چون جون، روسپید رسیده تمام دشت پر از رد پای جستجویم شد پس از هزار تفحص، دلم شهید رسیده تبسمی کن و رنگی به زخم کهنه‌ی من ده به لطف عشق، به من زخم‌ نوپدید رسیده هماره بخشش و لطف است آیه‌های نگاهت امید بسته به تو آن که ناامید رسیده تورا ندیده‌ام اما، به سویت آمده‌ام که... اسیر مرگ شدم، وقت بازدید رسیده رسیده‌ها نرسیدند و هرکه گفت رسیدم به سیب سرخ شهادت اگر رسید، رسیده... :: نماز عید بپا شد بیا بحق محمد اذان تمام شد و وقت «یاحمید» رسیده... ✍ (گروه إِحیای امر) (دهم فروردین‌ماه ١۴٠۴) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت چقدر اشك، بر اين ميله‌ميله قاب شود كه يك دعای زبان‌بسته مستجاب شود؟ چگونه می‌شود از غربت بقیع نوشت چگونه می‌شود این حرف‌ها کتاب شود شبانه سر بگذارم به روی شانه‌ی خاک برای گریه به تو چشمم انتخاب شود برای دیدن یک گوشه از ضریح گِلی دلم، نگاه صبورم چقدر آب شود؟ چگونه نور خدا در زمین شود خاموش ؟ مگر که ماء معین می‌شود سراب شود؟ چکید گریه‌ی ابری به روی خاک بقیع به این امید که خوش‌بوتر از گلاب شود زمین برای حضورت کم است و بی‌قیمت چگونه خاک، سزاوار آفتاب شود؟ چقدر لطف خدا جاری است در این خاک گناه آمده تا از خجالت آب شود سلام ای که نگاه تو شرح بی‌تابی است خوشا که متن سکوت دلت کتاب شود* بقیع ویران شد، کار ما تماشا بود سکوت بود، ولی مرگ ما حساب شود دریغ و درد، پر از موج‌های خشم نشد مرا ببخش که اشکم فقط حباب شود چه می‌شود که به جای هزار نرده‌ی اشک مسیر تا تو، پُر از صحن انقلاب شود حساب کرده دلم روی یک نگاه شما که بهره‌مند از الطاف بی‌حساب شود همیشه جستجوی رود، سمت دریاهاست که رود بی‌حرکت غرق در سراب شود خدا کند که دلم رزق روشنی یابد همیشه زائر تو مثل آفتاب شود درون سینه‌ی دلدادگان حرم دارید همان حرم که نشد لحظه‌ای خراب شود ✍ (گروه إِحیای امر) (پانزدهم فروردین‌ماه ١۴٠۴) *پ.ن: ...اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید (زنده‌یاد قیصر امین‌پور) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با همه‌ی زخم‌ها هنوز شکیباست غزه پر از روزهای روشن فرداست روح بگیرید ای جماعت خفته! غزه پر از زندگی‌‌ست؛ غزه مسیحاست حیدریان! جنگ خیبر است و شکوهش مرحبیان آمدند و عرصه‌ی هیجاست لشکر موسی، میان نیل حوادث لشکر فرعونیان، برابر دریاست هیبت فرعونیان به نیل فرو ریخت غزه، امیدش خدای قصه‌ی موساست این که شکسته، ستون خانه‌ی او نیست این که شکسته، غرور و مکر یهوداست! غزه برای یهود، آخر کار است امت اسلام! غزه اول دنیاست آینه‌ی عزت است غزه‌ی مظلوم غزه‌ی محروم با سکوت تو تنهاست آینه‌ای که هزار بار شکسته‌است باز هنور آینه است، محض تماشاست غزّه‌ی بی اتحادِ امتِ اسلام مثل عصای بدون حضرت موساست! باور او شد عصای معجزه «جنگ» است همرهی ما برای او «ید بیضا»ست زنده‌ی جاوید کیست؟ غزه‌ی بیدار آنچه که کابوس هست، زندگی ماست... غزه‌‌ی بر عهد ایستاده، بهشت است غزه‌ی در خون نشسته، محشر کبراست ریشه‌ی او محکم است در دل تاریخ در تن او روح سبز مسجدالأقصی‌ست سوره‌ی «إِسرا» بخوان به گوش زمانه در پی تفسیر باطلی که «زهوقا»ست بمبْ زمین خورد و طفل، بال درآورد این چه عروج است و این چه لیلةالإسراست؟ خون شهید است آفتاب حقیقت «فَاسْتَمِعُوا لَه»، ببین! تلاوت یحیاست خطبه‌ی غرّای آه و، کودک غزه ناله‌ی مظلوم از ثَری به ثریاست غزه به جسم زمانه، روح دوباره‌ست با نفس خسته‌ در تکاپوی اِحیاست غزه شده کارزار عزت و غیرت پرچم مردانگیِ کیست که بالاست؟ آی برادر که لعن، ذکر لب توست! دشمنت امروز کیست؟ وقت تبرّاست! خون فلسطین به پای اهل سکوت‌است آی جهان! تا به کی، زمانِ تماشاست؟ گفت از این تار عنکبوت نترسید وهم چرا در سر است و ترس به دل‌هاست؟ غیرت دنیا چرا به جوش نیامد؟ آی سرانِ عرب! چه جای مداراست؟ آل سکوتند، هم‌صدای یهودند خوب ببین! خیمه‌ی معاویه برپاست قاتل غزه یهود نیست، سکوت است باعث این قتل صبر، جرأت حاشاست وسوسه‌های زمانه کور و کرم کرد چشم و دلم محو واتساپ و اینستاست! نوری از آن دوردست حادثه پیداست صبح قریبی که بعد از این شب یلداست پشت سر مقتدای خویش بخوانیم نافله‌ی صبح را که وقت «فَتَحنا»ست از اُفق کربلا و مسجدالأقصی چشم به‌راهش هزار چشم تمناست حنجر سرخ شهادت است به فریاد فکر اذان روی بام مسجدالأقصی‌ است داغ عطش مانده بر دل همه‌ی دشت وسعت این خاک، غرق حسرت دریاست هر طرفی لاله‌ای قنوت گرفته‌ست از چه هنوز این همه نماز، فُراداست؟ ماه من از لحظه‌ی تلاوت باران، می‌رسد از پشت ابر و وقت تماشاست می‌رسد و صف‌کشیده لشکری از نور چشم امیدم به صبح روشن فرداست ✍ (گروه إِحیای امر) (نوزدهم فروردین‌ماه ١۴٠۴) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام، ای که راز رضای خدایی علی بن موسی‌الرضا المرتضایی تو مولا مایی، علی بن موسی علی بن موسی، تو مولای مایی تو موسای مایی به نیل حوادث تو مولا علی بن موسی الرضایی کنارت امان دارم از حصر شیطان که شرط رسیدن به حصن خدایی طواف ضریح تو یا طوف کعبه است؟ که راز هدایت، که سعی صفایی خوشا جرعه‌آبی که خوردم ز دستت چه خضر عزیزی! چه آب بقایی! دلم «یاحسین» و لبم «یارضا» گفت عجب مشهدی رفته این کربلایی سلامی به صحنِ دل‌انگیز چشمی که بر سائلانِ درت می‌گشایی خدا جاودانی کند فقرِ ما را که همچون توئی شاه و، سلطان مایی علی‌سیرتیّ و همانند زهرا تو هم پاره‌ای از تنِ مصطفایی حسینی‌تر از آنی ای گل، که زائر نبیند در ایوان تو کربلائی در این روزگار پر از بی پناهی پناه همه خستگی‌های مایی امیدم، پناهم، امام رئوفم برای غم و خوف دنیا، رجایی رضای خدا در رضای تو بوده رضایت به دل داد، حال و هوایی خدا مطمئنم که راضی‌ست از من به وقتی که از آنچه هستم، رضایی تو سلطان دل‌ها، انیس‌النفوسی امام‌الرئوفی، امام‌الهُدایی سلام ای امیدم، که با یک نگاهت به آنی ز کارم گره می‌گشایی تو تصویر روشن از آن نور محضی تو راز تحیر در آیینه‌هایی غبارم، که از کوی تو دور ماندم نسیمی وزید و دلم شد هوایی به باب‌الجواد ایستادم، و گفتم: جوادالائمه! تو باب‌الرضایی تویی آنکه دارد هوای دلم را شفیع دلم پیش مولا، شمایی تو را دید و... من محو کاشی و صحنم چه رازی‌ست در اشک آن روستایی؟ خوشا این اشارات پنهان... که باشد میان تو و زائرت، رازهایی سکوت است و اشک و اشارات پنهان حریم تو و اوست این بی‌صدایی مرا هم ببر با خودت مشهد او چرا روح من از تن من جدایی؟ چه خوب است در گنگ‌زار سکوتم تو تنها به راز دلم آشنایی به دادم برس ای خدای دل من در این دوره‌ی بی دلی، بی‌خدایی نیستان چرا در سکوت است؟ باید نسیمی بیاید بخواند نوایی بخوان ای صدای صداها به گوشم که با تو دلم می‌شود کربلایی اسیریم و مسکین، فقیریم و خسته تو روشن‌ترین آیه‌ی هل اتایی همه راه‌ها را به رویم که بستند رسیدم به مشهد به شوق عطایی ببین خسته در کنج ایوان نشستم شما قول دادی کجاها می‌آیی؟ دلم گم شده باز هم در حریمت تو پیدایی، اما نگفتی کجایی! تو منظور من هستی از «یا وجیهاً» تو سرمایه‌ی من به پیش خدایی به لطف تو این جمعه هم کربلایم که آمین‌ترین «یا سریع الرضایی» سلام است بر «آدمَ صفوة الله» شروع دل‌انگیز یک آشنایی سلامی به تو با چه حسی چه حالی که تو هشتمین وارث انبیایی خوشا دعبلانه برایت سرودن بوَد وامدار تو شعر ولایی برای تو حرفی ندارم بگویم بخر از من این گنگی، این هوی و هایی تو هم وارث دا‌غ‌های جگرسوز از آن یوم الاثنین، از آن ماجرایی... ✍ (گروه إِحیای امر) (نیمه‌ی اردی‌بهشت١۴٠۴) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چگونه دم بزند ذره از نهایت تو؟ که هیچ غم نرسیده به درک محنت تو چگونه شعر به لکنت نیفتد از وَصفت و کوه خم نشود پیش عزم و همت تو؟ به پای سفره‌ی شعریم... رزق ما برسان کرامت است و عنایت، همیشه عادت تو تو مرد اول ایمان، تو شیر حق بودی چگونه سر نسپردند بر اطاعت تو؟ عبادت همه‌ی جن و انس تا محشر نمی‌رسد به تو... حتی به شأن ضربت تو! تویی عبودیت‌ محض در برابر حق دگر چه وصف کنم از تب عبادت تو حسود همت و عزمت، فراریانِ اُحد که زخم و صبر، کم آورد پیش طاقت تو فقط تویی حق و، غیر از تو باطلند همه ولایتت، یکی از آن همه حقیقت تو به مرگ خویش چرا دشمن تو می‌بالد؟ که در مصاف، ندید از تو جز مروّت تو به پای جرأت تو، مَرحب است زانو زد و کودکانِ یتیمند محو الفت تو به زیر سایه‌ی تیغ چهل نفر خُفتی کجاست آنکه رسیده به پای جرأت تو؟ یتیم‌های تو در کوچه‌های هنوز به جستجوی تو و جلوه‌ی کرامت تو به نان سفره‌ی عدل تو سخت محتاجند جهان، یتیم تو ماند از شب شهادت تو به لهجه‌ی تو که عدل است غبطه‌ها خوردیم جهان، تعجب محض است از صراحت تو یتیم دیدن عدل توئیم و منتظریم امام عدل، تجلی کند به هیئت تو دم از عدالت موعود می‌زنیم، ولی هراس در دلمان هست از عدالت تو... ✍ (دوم فروردین‌ماه ١۴٠۴) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e