هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
تقدیم به #شهدای_گمنام تازه تفحصشده
بین ملکوتیان چه نامش نامیست
میآید و با آمدنش پیغامیست
این گونه غریب و بینشان میآید
تا گوید هر چه هست، در گمنامیست
✍ #یوسف_رحیمی
@dobeity_robaey
🥀 #شهدای_گمنام
مادری کرده برای بیپلاکان شهید
قبر این گمنامها پایینِ پایِ فاطمهست
✍ #وحید_محمدی
@hosenih
🥀تقدیم به مادران #شهدای_گمنام
پسرم وقت درد و دل داری؟
که هوایم دوباره بارانیست
حال و روز تو را نمیدانم
حال و روزم همانکه میدانیست
چقدر طول میکشد امشب
به گمانم سحر نخواهد شد
شرح موی سپید مادر تو
به همین مختصر نخواهد شد
بگذار پیش از اینکه با دل تو
حرفی از غصهها بگویم من
با کمی اشک و گوشهی چادر
روی ماه تو را بشویم من
با همین بوسه از روی عکست
کام خود را عسل کنم مادر
در خیالم همیشه میخواهم
که خودت را بغل کنم مادر
خاطرت هست لحظهی رفتن
آمدی مهربان در آغوشم
عطر پیراهنت به یادم هست
خندهات کی شود فراموشم
چند سال است که رفتهای و هنوز
چشم در راهم ای گل پَرپَر
هر کسی زنگ خانه را بزند
به گمانم تو آمدی دیگر...
تو کجایی که از تنت حتی
یک نشانی و یک پلاکی نیست
استخوانی! چفیه ای! عکسی
ردپا یا که مشت خاکی نیست
تو کجایی که هر شب جمعه
من نگردم بهشت زهرا را
تو کدامین شهید گمنامی
تو بگو پاسخ معما را
تو کجایی عصای پیری من
باری از دوش خستهام کم کن
خبری از شهادتت برسان
پسرم مادر شهیدم کن
راستی کسی به تو گفته
مادرت بسکه خون دلها خورد
کم کم از دوری تو دق کرد و
گلِ چادر نماز او پژمرد؟
پدرت را خدا بیامرزد
مثل یعقوب ماجرایی داشت
گریه میکرد در غمت اما
در دل خویش کربلایی داشت
گریه میکرد قد رعنا را
گریه میکرد آه بابا را
لحظهای بی قرار میشد و بعد
گریه میکرد ارباً اربا را ...
بیسبب نیست هر زمان، هرجا
خواندهاند روضهی جوانش را
با تمام وجود حس کردم
تو علی اکبری و من لیلا
لحظههای نماز صبح است و
جا نمازم به دست لرزانم
رو به قبله سلام خواهم داد
به امام غریب و عطشانم ...
✍ #محمدامین_سبکبار
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#شهدا_و_دفاع_مقدس
#شهدای_گمنام؛ شهدای #مدافع_حرم
سلامِ خیلِ ملائک به محضرِ شهدا
به پیرِ عشق، خمینی، به رهبر شهدا
قرارِ قلبِ شکسته بهشتِزهرا شد
بهشتِ ماست قبور مُطهّر شهدا
نهاده دست به سینه همه قیام کنیم
برای عرض ادب در برابر شهدا
حیاتِ دین خدا ضامنش همین خونهاست
درود حق به سپاه دلاورِ شهدا
عجب شکوه عظیمیست در صفِ محشر
عبور قافله سالارِ بی سرِ شهدا
چه عاشقانه نشستند پای دلبر خویش
چه دلبریست واللهِ دلبرِ شهدا
بدون شک همه مهمان فاطمه گشتند
که هست مادر ارباب، مادرِ شهدا
کسی اگر سندش را طلب نمود، بگو:
شمیم سیب، میآید ز پیکر شهدا
به راه دین همه هستیِ خود فدا کردند
عطا کنید به ما هم ز باورِ شهدا
خدا کند که نفسهای آخر ماهم
شود شبیه نفسهای آخر شهدا
بخوان وصیت این پیرهای سیر و سلوک
نشین عزیز دلم پای منبرِ شهدا
وصال خواهی اگر راهکار آن اشک است
که گریههای سحر هست کوثرِ شهدا
عبور کن شبی از سیمِ خاردارِ نفس
که راه یابی از این در به مَعبرِ شهدا
✍ #قاسم_نعمتی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#شهدای_گمنام
حق و ناحق را به شکلی تازه درمیآورند
جای ایمان و یقین، اما اگر میآورند
بوی آتش میدود در کوچهباغ نخلها
کیستند اینان که بغضی شعلهور میآورند؟
این جهنمجایگاهان را چه کاری با بهشت؟
خیر مطلق را نمیفهمند، شر میآورند
جبههی جنگ جمل اینجاست یا بیت بتول؟
با چه رویی کینهها را پشت در میآورند؟
صبر حیدر معجزهست اما ولینشناسها
پشت اعجاز سکوتش حرف درمیآورند
بعد پیغمبر مسلم بود زهرا رفتنیست
ناکسان دارند اسباب سفر میآورند
کاروان کوچکی در نیمهی شب بعد از این
زیر نور ماه مفقودالاثر میآورند
✍ #فاطمه_عارف_نژاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🥀تقدیم به #شهدای_گمنام که کشورمان را با حضور خود منوّر کردند...
به سیل اشک میشوییم راه کاروانها را
هنوز از جبهه میآرند تابوت جوانها را
امان از اینچنین سوزی که در داغ عزیزان است
امان از اینچنین داغی که میبُرّد امانها را..
به دنبال جوان خوش قد و بالای خود بودیم
غریبانه ولی بردیم با خود استخوانها را
اگر دریا نمیگنجد به کوزه، با چه اعجازی
میان چفیه پیچیدند جسم پهلوانها را؟
خبر دادند یوسفها به کنعان باز میگردند
ندانستیم با تابوت میآرند آنها را
به روی شانۀ لرزان مردم یک به یک رفتند
خدا از شانۀ مردم نگیرد این تکانها را
✍ #میلاد_عرفان_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
با یاد #شهدای_گمنام
شمع شبهای تار میآید
خبر آمد که یار میآید
عطر گمنامی شهیدان از
کوچهی انتظار میآید
مجلس مادر است و آقامان
از کنار مزار میآید
مادر از دست دادهها! امروز
گریه کردن به کار میآید
از همان خانهای که میسوزد
مهدی داغدار میآید
نزنی حرفی از در و دیوار
چون به قلبش فشار میآید
جلوی بانویی که حامله است
چه کسی با هوار میآید؟
فضه دیده چطور در این باغ
روی گل، پای خار میآید
زینب از درد مادرش جان داد
دختر اینگونه بار میآید
من بمیرم که هرچه چادر را...
می تکانَد... غبار میآید
* *
گفت ای بازوی کبود شده:
وارث ذوالفقار میآید
✍ #رضا_دین_پرور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به پدر و مادر #شهدای_گمنام
هر لالۀ پرپر به وطن برمیگشت
انگار که جانِ من به تن برمیگشت
یعقوب شده دو چشم اشکافشانم
ای کاش دگر یوسف من برمیگشت
✍ #یوسف_رحیمی
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
تقدیم به #شهدای_گمنام فاطمی
چِقَدْر از دل خاک آسمان درآوردیم
چقدر از تنِ این مُرده جان درآوردیم
چقدر سورۀ ایمان و آیۀ امید
چقدر معجزۀ جاودان درآوردیم
اگرچه در پی نام و نشانهها رفتیم
هزارها بدن بینشان درآوردیم
هزار پیر محاسنسفیدِ دریادل
هزار سرو رشیدِ جوان درآوردیم
چقدر لالۀ گلگون، چقدر چشمۀ خون
چقدر زمزم رود روان درآوردیم
چقدر قلۀ خوابیده در دل صحرا
برای عزت ایرانمان درآوردیم
گذشت جنگ و ز خیلِ بسیجیان از خاک
هزار مشعله، صد کاروان درآوردیم
✍ #محمدتقی_عارفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷تشییع #شهدای_گمنام
از شبنم اشک گونههامان تر بود
تشییع جنازۀ گلی پرپر بود
از منبر دستها که بالا میرفت
در صحن حسینیۀ دل، محشر بود
✍ #علیرضا_قزوه
↳ @hosseinieh_net
↳ @dobeity_robaey
🥀 #شهدای_گمنام
مادری کرده برای بیپلاکان شهید
قبر این گمنامها پایینِ پایِ فاطمهست
✍ #وحید_محمدی
↳ @hosseinieh_net
تقدیم به #شهدای_گمنام
میآیم از راهی که لبریز سفرهاست
پرواز در پرواز، ردّ بال و پرهاست
از معبری که غرق باور غرق شور است
از سنگری که چشمۀ جاری نور است
از نیمهشبهای مناجات و عبادت
از لحظههای روشن قبل از شهادت
شبهای جمعه ذکر یا قدّوس یا نور
معراج اشک و بندگی پرواز تا نور
سربند یازهرا، سلوکی آسمانی
یعنی شکوه عاشقی در بی نشانی
هر صبح جمعه ندبههای بیقراری
دلتنگی و بیتابی و چشمانتظاری
میآیم از راهی که لبریز سفرهاست
پرواز در پرواز، ردّ بال و پرهاست
پرواز خونین کبوترهای زائر
هفت آسمان بود و پرستوی مهاجر
یا لیتنا کنّا معک، تعبیر میشد
اوج رشادت، فتح خون تحریر میشد
میعاد مردان بدون ادعا بود
تفسیر سرخ کلّ أرضٍ کربلا بود
مردان میدان و جوانان حسینی
یعنی علیاکبرترینهای خمینی
مردان دریادل، دلیران حماسه
در چشمهاشان عاشقی میشد خلاصه
چشمی که از شیدایی و احساس میگفت
دستی که از بیدستی عباس میگفت
یک دشت لبریز از شقایقهای پرپر
صد کاروان قاسم، محمد، عون، اکبر
میدان مین و لالههای بی سری که...
فریادهای یا حسین از حنجری که...
مثل غروب و آسمان، خیسِ شفق بود
در خون تپید اما پر از فریاد حق بود
میآیم از راهی که لبریز سفرهاست
پرواز در پرواز، ردّ بال و پرهاست
میآیم اما با دلی در خون نشسته
میآیم اما بالهای من شکسته
آتش زده بر جانم امشب درد و داغی
دارم دل لبریز اندوه فراقی
گنجینههای آسمانی زیر خاکاند
اینجا تمام لالههایش بیپلاکاند
«در خاطرم شد زنده یاد فاطمیون
ياد شلمچه یاد فکه یاد مجنون»
ياد شهیدانی که در شبهای غربت
اینگونه میخواندند با اندوه و حسرت:
«یا فاطمه من عقدهٔ دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم»...
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e