eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
یقین دارم ای ماه آخر میایی شبی از دل ابرها در میایی تو جمع تمامی ایّام خوبی پس از یازده ماه دیگر میایی @hosenih چنان حال ما بی‌تو بد شد که تنها تو از عهده‌ی کار ما برمیایی در این روزگار پر از ناامیدی امیدم شده زنده با هر "میایی" تو هر صبح و شام از حوالی گودال بمیرم که با دیده‌ی تر میایی به زینب قسم می‌دهم چون تو گفتی که در روضه‌ی شام با سر میایی @hosenih و شاید ظهور تو با این دلیل است؛ به تسکین پهلوی مادر میایی خوشم با خیال رسیدن به روزی که با یازده ماه دیگر میایی... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرچند با این ادعا همّت ندارم جز دیدن رخسار تو حاجت ندارم سرمایه ای که داده بودی رفته از دست دستان من خالی شد و فرصت ندارم @hosenih بسکه گناهانم ترا آزار داده در زندگی خواب خوش و راحت ندارم من حرمت نان و نمک ها را شکستم از هیچ کس غیر خودم نفرت ندارم هر بار که گفتی بیا و درد دل کن گفتم خجالت می کشم! صحبت ندارم بار کج آوردم بخر مثل همیشه بر خانه ای جز خانه ات عادت ندارم خیلی بدی از نوکرت دیدی ولیکن من خاطرات بد از این مدّت ندارم طومار هجران را بیا درهم بپیچان چون که دلِ خوش اصلاً از غیبت ندارم بگذار زیر سایهء پرچم بمانم من سرپناهی را بجز هیئت ندارم @hosenih آقا دوسال از کربلای من گذشته بیمار شش گوشه شدم، تربت ندارم ارباب ما را نامرتب سر بریدند برگشتم از گودال.... چون طاقت ندارم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مي خواهم از مدينه خداحافظي كنم از میخ و زخم سينه خداحافظي كنم از مردم مدینه از این شهر خسته ام از روزگار و مردمشان چشم بسته ام مشکل شده است حل شدن مشکلات من باید که چاره کرد به عجل وفات من از حال و روز تب زده ام تاب رفته است از چشمهای خسته من خواب رفته است @hosenih سه ماه و نیم مرگ شده آرزوی من پایین نرفته آب خوشی از گلوی من سه ماه و نیم دست به پهلو گرفته ام از همسر غریب خودم رو گرفته ام سه ماه و نیم سوختم و ساختم فقط روزی هزار مرتبه جان باختم فقط سه ماه و نیم پیکر افتاده می برم خود را کشان کشان سر سجاده می برم خود را برای پر زدن آماده کرده ام جوشن نوشته ام کفن آماده کرده ام میخواهم از حبيب خداحافظي كنم از حيدر غريب خداحافظي كنم خيلي شكسته پر شده ام الوداع علي آماده سفر شده ام الوداع علي نه سال سايه ات به سرم بود ياعلي نام تو ذکر هر سحرم بود یاعلی نه سال عشق ما دو نفر بی غروب بود در خانه تو زندگی من چه خوب بود نه سال در کنار تو من غم نداشتم چیزی میان زندگی ام کم نداشتم نه سال بی قرار خلوص تو بوده ام خانوم خانه تو ، عروس تو بوده ام من را ببخش می روم و میگذارمت ای پاره پاره دل به خدا می سپارمت من خویش را روانه سوی قبر میکنم اما براى تو طلب صبر ميكنم شرمنده ام كه غسل من افتاد گردنت آرام کردن حسن افتاد گردنت امشب به بازويم كه رسيدي حلال كن بر زخم پهلويم كه رسيدي حلال كن با دیدن کبودی رویم صبور باش دیدی اگر که سوخته مویم صبور باش با استخوان شكسته مواجه شدي ببخش با خون لخته بسته مواجه شدی ببخش مرهم به زخم آتش هیزم بده مرا اصلا به جای غسل تیمم بده مرا بالی که سوخته است وبال تو میشود اندوه فاطمه همه مال تو میشود من را ببخش زحمت تابوت می کشی خود را کنار من روی زانوت می کشی @hosenih آهسته بر جنازه زهرا نماز کن وقت وداع ، بند کفن را تو باز کن آرام ، زینب و حسنم را صدا بزن با گریه طفل بی کفنم را صدا بزن بالا سر جنازه ام از کربلا بگو از تشنگی و خنجر و از بوریا بگو آتش بزن به روضه خود عالمین را از جای من ببوس گلوی حسین را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای آفتاب آمده ام تا ببینمت از پشت ابر می‌شود آیا ببینمت @hosenih امروز هم بدون طلوعت گذشت و رفت شاید خدا بخواهد و فردا ببینمت من حاضرم كه چشم مرا در بیاورند اما شبی به عالم رؤیا ببینمت @hosenih از پشت در چرا به گدا لطف می‌کنی در را کمی دگر بگشا تا ببینمت شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو یاور من در همه جایی ...من نه تو بهر دلم عقده گشایی…من نه ازبس که کریم و مهربانی ؛هرشب... در فکرمن بی سر پایی…من نه شاعر: @dobeity_robaey
خوشا لبی که دم زد از نوای صاحب الزمان عج خوشا دلی که پر شد از ولای صاحب الزمان عج خوشا بحال عاشقی که هر سحر دقایقی کند کبوتر دلش هوای صاحب الزمان عج @hosenih خوشا به دیده ای که تر. شود به یاد منتَظَر خوشا سری که می رسد به پای صاحب الزمان عج تو عارفی تو ذاکری. به کربلا تو زائری اگر کنی چو شاعری ثنای صاحب الزمان عج دِی اش بهار میشود چوشهریار میشود کسی که یار میشود برای صاحب الزمان عج طعنه خورد از این و آن. ولی نمی کند فغان هر آنکه شد در این جهان گدای صاحب الزمان عج اگر کسی نوا کند بهر فرج دعا کند حاجت او روا کند خدای صاحب الزمان عج خدا رضا نمیشود درد دوا نمیشود ندبه دعا نمیشود جدای صاحب الزمان عج @hosenih قسم به لحظه ی سحر قسم به شمس والقمر رضایت خداست در رضای صاحب الزمان عج دوباره مثل هر شبش بیاد عمه زینبش به عرش حق رسیده ناله های صاحب الزمان عج شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شمشیر علی شد قلمِ علامه شد غربت فاطمه غمِ علامه در هر نفسی علی علی جان می گفت تا روز جزا گرم دمِ علامه ✅ روز مدافع حریم ولایت امیر المومنین علی علیه السلام رحمة الله علیه گرامی باد. @dobeity_robaey
شب اگر مثل امشب است خوش است اگر از می لبالب است خوش است هر کسی که به زیر چرخ کبود آستان بوس زینب است خوش است شب گرفتار خانه ی علی است حق پدیدار خانه ی علی است غصه ای نیست دیگر از امشب او پرستار خانه ی علی است @hosenih آمد و خود قرار فاطمه شد لحظه ی انتظار فاطمه شد مثل زهراست صبر و حوصله اش زینب آئینه دار فاطمه شد میکده هست مست باده هنوز دست ما عشق کار داده هنوز شاهکار است و مادر دنیا دختری اینچنین نزاده هنوز او پرستوی در هوای علیست او طلای پر از بهای علیست اخم در چهره اش ابهت داشت صوت خندیدنش صدای علیست او جواب دعای بی کسی است ناطق او صدای بی کسی است با نگاهش به مجتبی فهماند یاور روزهای بی کسی است خنده مادرش دلیلی داشت اول و آخرش دلیلی داشت طالعش سخت بود و صبر فقط اشک پیغمبرش دلیلی داشت از حسن راز را مگو آموخت باده شد باده شد سبو آموخت پدرش مرتضی ست پس بی شک خطبه خوانی خود به او آموخت @hosenih به سر سفره ها نمک انداخت فاطمه پای او فدک انداخت از همان ابتداش قنداقه ش لرزه بر جان نُه فلک انداخت مرد تر از همه ست گرچه زن است تکیه گاه حسین با حسن است نطق حیدر ، صلابت زهرا زینب اصلا تمام پنجتن است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای وجودت تَغزّلِ تقویٰ بیت بیتِ دلت چکیدۀ عشق ای سرودِ سرشتِ جاویدت حاصل خوشترین قصیدۀ عشق ای چکادِ چکامۀ عرفان کوهها محوِ استقامت تو انبیاء جمله در عجب ماندند از شکوفایی رسالت تو @hosenih درحقیقت ، حیات دین خدا ثبت شد با نبوّت صبرت دیدنی بود حیرتِ جبریل در تماشای بعثت صبرت ای صلابت نهفته درنامت بهترین استعارۀ عشقی ای زبان تو ذوالفقارِ علی تو زبان اشارۀ عشقی ماهتاب جمال تو بانو انعکاسی ز پنج خورشید است خطبه های غروراَنگیزت معنی آیه های توحید است چشمهای تمام حور و ملک سُرمه سودِ غبار قافله ات وامدار است چشمۀ خورشید از زلال نماز نافله ات خطبه هایت تَجلّیِ توحید در شبانگاه تار اَلْحٰاد است اشکِ چشم تو سیل و بارانی روی آتشفشان بیداد است ای بلندایِ سبزِ احساست برتر از قلّه های وَهم و خیال قلّۀ قافت ای الهۀ صبر عشقبازی توست درگودال @hosenih ای شکوه زنانۀ ایثار مردِ حق ، شیرِ بیشه ای بانو تو طلوع دوبارۀ زهرا بی غروبی ، همیشه ای بانو دستگیر درختهای غریب شاخه ای در مسیرت افتاده بی تو دلها کلافِ سردرگم با تو دنیای من شده «ســـاده» شاعر: «ساده» © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اشکیم و می چکیم به پای شما فقط تقدیم می شویم برای شما فقط قلب تمام ما شده جای شما فقط اصل است تا همیشه رضای شما فقط خوابیم و بی محبتتان پا نمی شویم بی شور عشق آدم دنیا نمی شویم ای سرو سربلند گلستان اهل بیت ای تا ابد فروغ شبستان اهل بیت زهرا ترین مدافع میدان اهل بیت مدیون جان فشانیِ تو جان اهل بیت زینب رسید و خاک جهان عطر و بو گرفت دنیای شیعه از نفسش آبرو گرفت @hosenih دنیا ندیده از تو کسی سرفرازتر از هرچه جز خدای جهان بی نیازتر در بیت مرتضی ز همه دلنوازتر نام تو هست از همگان چاره سازتر شاعر شدم برای تو و خانواده ات ای هرچه زندگی ست، فدای اراده ات جز مادری که بوده ز دنیا بزرگ تر فضل تو از تمامی زن ها بزرگ تر مریم بزرگ،زینب کبری بزرگ تر دریای صبر بودی و حتی بزرگ تر غیر از تو صبر مرجع دیگر نداشته ست بیچاره آنکه مهر تو در سر نداشته ست ای آفتاب سر زده از صبح خانه ات حب الحسین، مشق شب عاشقانه ات افتاده بار عشق تمامأ به شانه ات نقش است در حیات امامت نشانه ات نامت برای فاطمه قند مکرر است چشمت گره گشای دل تنگ حیدر است رنگ خداست تاب و تب زندگانی ات وقف حسین گشته تمام جوانی ات تا حشر جاودانه شده جان فشانی ات بی مثل مانده خواهریِ جاودانی ات آغاز شد تنفس دنیات با حسین ای اولین ترانه ی لبهات یاحسین ای قلب بی قرار،قرار دل حسین نقش دل تو نقش و نگار دل حسین آیینه ی همیشه کنار دل حسین لبخند تو شکوه بهار دل حسین ای لحظه ی نخست دل آرام تو حسین تقدیر عاشقانه ی فرجام تو حسین @hosenih زینب شدی که زینت مولای ما شوی فتوای سرخ و مرجع والای ما شوی نامی بزرگ در شب غمهای ما شوی آیینه ای به عفت دنیای ما شوی ما را گدایی از تو چنین روسفید کرد اشک غمت گناه مرا ناپدید کرد نوکر شدیم و خاک قدم های زینبیم ما سربلند خطبه ی غوغای زینبیم تسلیم محض لحظه ی فتوای زینبیم در سایه سار محشر کبرای زینبیم از تو به یک اشاره و از ما فدا شدن سرمست جان فدایی کرببلا شدن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عصمت الله منم، فخر و مباهات منم رحمت الله منم، سوره و آیات منم از پگاهِ ازلی، تا به اَبد هر سحری با خداوندِ جلی، غرقِ مناجات منم عبدِ سرگشته ی ممسوس، بِذاتُ اللهَم اَمَتُ الله منم، غرقِ عبادات منم در حضورِ نظرش چون به سخن میآیم اُشهِدُالله، مُشَرَف به ملاقات منم قابِ قَوسین اگر ، شاملِ اَو اَدنی شد شاهد و ناظرِ اَسرار ، در آن ذات منم حضرتِ خالقِ نور ، از دلِ من ساخته طور طورِ سینای تجلّیِ موالات منم @hosenih همه ی عز و شرف، در گِروِ اسمِ من است وِردِ مُورود منم، معنیِ لَذات منم ذکرِ من در همه ی اهلِ کُرات است، قدیم قبلِ خَلقِ اَرَضین، ذکرِ سماوات منم حبِ من بر همه اَنفاسِ خلایق، واجب ناظرِ فعلِ بشر در همه حالات منم من کیم؟ فخر ملائک، اثرِ داوری اَم روحِ جنبنده ی در جمله ی ذرات منم □ □ □ زینبم بنتِ خدیجه، گُلِ دامانِ رسول دخترِ ناموَرِ مادرِ سادات منم جانِ پیغبرم و زینتِ نامِ علی اَم جلوه ی حیدرِ کرار به کَرّات منم هستیِ عترتم و نایبهُ الفاطمه اَم آیتُ الله منم، اُسوه ی طاعات منم مَظهرِ فاضله ی راضیه ی مرضیه اَم مُظهرِ کامله ی جمعِ مقامات منم شد عقیله لقبم، نسلِ جلیله نَسَبم حجت اللهِ حجج را همه مرآت منم □ □ □ من تجلای غدیرم، همه خیرات منم کربلا و نجف و کعبه ی حاجات منم به حسن خلدِ برینم، به حسینم جنت آینه دارِ بهشت، آیه ی جنات منم همه ی جان من و روح و روان است حسین آنکه باشد پِیِ او راهیِ بِالذات منم جَبَلُ الصبرم و در اوجِ بلا آرامم قله ی قاف، به هر کوهِ مصیبات منم @hosenih بانوی عصمتم و تالیِ معصومینم امتحان داده بحق، در همه اوقات منم نه اسیرم به عدو بلکه اسیرم به حسین تن به ذلت ندهم، هیبتِ هیهات منم قتلگاهِ شهدا اولِ راه است مرا رهبرِ قافله از مقتلِ میقات منم بوسه بر حنجره ی پاره ی دلبر زده اَم آنکه با خونِ خدا کرده ملاقات منم غارتِ اهلِ حرم را که به چشمم دیدم سپرِ درد و بلا ، وقتِ مواسات منم چوبه ی محمل و پیشانیِ من شاهد بود آنکه برداشت سرش، سخت جراحات منم آنکه با خطبه ی زهراییِ خود پیشِ همه دشمنِ فاطمه را کرده مجازات منم حافظِ جانِ شریفِ دو امامم در اصل قدرتِ فاطمه، در اوجِ مهمات منم از دو معصوم ز گودال، ولایت دارم رهبرِ قافله تا کوفه و شامات منم وسطِ جمعیتی بی سر و پا، از سرِ درد آنکه با صوتِ علی، کرده افاضات منم محو شد کاخِ یزید از دمِ تیغِ سخنم قاریِ فاطمه را معنیِ آیات منم هم علمدارم و هم حجتِ حق در طوفان منجیِ نور ، به دروازه ی ساعات منم متحیر شده ی شامِ خرابم، دلِ شب بس مصیبت زده ی شامِ خرابات منم آنکه از پیکرِ هفتاد و دو کشته ز سفر آه، یک پیرهن آورد به سوغات منم @hosenih یاریِ خونِ خدا، اشکِ خدا میخواهد حافظ دائمیِ این دو مساوات منم جبرئیل است، عَنان دارِ صفِ ناقه ی من از حرم تا به حرم، غرقِ عنایات منم هر که شد کشته، بعنوانِ دفاع از حرمم محشرش آنکه کند قبله ی حاجات منم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ یا که از عشق مگو یا که جگر را بتراش خَم اَبرو بکش و قرص قمر را بتراش از علی دَم بزن و تیغِ دوسر را بتراش مژه را تَر کن و با خطِ مُعلی بنویس هرقدر می‌شود از حضرتِ مولا بنویس دید حق ، معرکه شمشیر زنی کم دارد دید میدانِ بلا شیرزنی کم دارد دید پیغمبرِ تکبیر زنی کم دارد آنکه کم بود در این خانه فقط زینب بود آنکه باید برود تا تَهِ خط زینب بود @hosenih پس ، پس از فاطمه تصویرِ خدا زینب شد فاطمه ضرب درِ شیر خدا زینب شد صاحبِ مجلسِ تفسیرِ خدا زینب شد مُحرمِ عشق بخوان مَرهم هر درد آمد مَرد می‌خواست خدا  مَرد تر از مَرد آمد شانه‌ای آمده تا بارِ بلا را ببرد قامتی آمده تا کرببلا را ببرد چادری آمده تا آلِ عبا را ببرد فاطمه‌وار نوشتند حسین آمده است شصت و نُه بار نوشتند حسین آمده است آمده تا که نبیند همه را اِلا یار آمده تا برود سایه به سایه با یار سایه هم دورتر و دورتر از او تا یار... هیچ کس نیست در آفاقِ تماشاییِ او نیست مانند برای دل زهرایی او جای گهواره‌ی او قلبِ حسین است حسین دلِ آواره‌ی او قلبِ حسین است حسین و فقط چاره‌ی او قلب حسین است حسین ماه و خورشید نَه بر محور او می‌چرخند  شش برادر همه دورِ سرِ او می‌چرخند ماند تا بشکند او خطِ ستم را تنها ماند تا جمع کند اهل حرم را تنها تا که بردارد از این خاک عَلَم را تنها ماند تا چادرِ خود را بتکاند زینب کوفه را بر سرِجایش بنشاند زینب خطبه‌ای خواند که از شام بجز نام نماند نامِ او ماند به تاریخ ولی شام نماند خطِ خون زنده شد و خِطّه‌ی دشنام نماند گفت در شام که اسلامِ علی می‌ماند به رویِ مأذنه‌ها نامِ علی می‌ماند همه رفتند ولی سنگرِ او دست نخورد به پَرِ بیرق آبِ آور او دست نخورد به سویِ سایه‌ای از معجرِ او دست نخورد آه یک روزه عطش دور و برش را سوزاند خواست آهی بکشد غم جگرش را سوزاند @hosenih خواهری بود که  بی  پنج برادر  بود و با حرم در وسط آنهمه لشگر بود و دید در خیمه‌ی آتش‌زده دختر بود و یک نفر بود و هرآنکس که نمی‌زد می‌زد بشکند دست حرامی چقدر بد می‌زد... تپشِ ما نَفَسِ ما قلمِ ما زینب قدم ما دو دمِ ما علَم ما زینب شرف ما نجف ما حرم ما زینب ما مسلمان شده‌ی غیرت زینب هستیم بنویسید که ما ملت زینب هستیم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e