eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
398 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسکه بر «ألله» با قدرت توکل میکند پیش پایش کوه احساس تزلزل میکند ماه کنج چادرش آرام میگیرد پناه بر لبش لبخندی از دلدادگی گل میکند @hosenih رونمایی کرده از نام دلارایَش پدر میرسد هر کس به توصیفش تأمل میکند زینب(س) است و لحظهٔ تفسیر ایثارش مدام «عقل» کم می آورد؛ فکرِ تکامل میکند «صبر» پای مکتبش حاضر شده ست و باز هم پیش از وارد شدن قدری تعلل میکند دختر کعبه قنوتش فرق دارد با همه دستهایش را برای بندگی پل میکند حضرت أم البنین(س) بعد از خدا و فاطمه(س) در تمام کارها بر او توسل میکند وای بر آنکه به او دل داده اما سالهاست در فدایی اش شدن دارد تغافل میکند @hosenih خواندمش أمّ المصائب! در کنار این لقب معنیِ غم! غصه و ماتم تنزّل میکند این دل بیچاره یک عمر است حسّ غربتِ دوری از صحن و سرایش را تحمل میکند! شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صدا از عرش می آید بخوان ای دل که یا زینب قدم بر خاک بنهاده عزیز مصطفا زینب جلالش جلوه دارد از جلال مرتضا زینب پس از خیرالنسا او هم بود خیرالنسا زینب امیرالمومنین را زینت هر دو جهان باشد جلال پنج تن از جلوه ی زینب عیان باشد بشارت ده دو عالم را که نور عالمین آمد شبیه حضرت زهرا به احمد نور عین آمد ببین زینب ولی گویا یل بدر و حنین آمد عقیله ، عالمه ، نور دو چشمان حسین آمد به روی قلبش از اول نشان عاشقی خورده همان اول به لبخندی دل ارباب را برده @hosenih بخوان زینب ولی در او ببین آیات کوثر را ببین زینب ببین خوشحالی هر دو برادر را بخوان زینب ببین هر دم گل لبخند مادر را ببین بر دل غم اما روی لب لبخند حیدر را بخوان زینب ببین او آیه آیه پنج تن باشد که او جان نبی جان علی جان حسن باشد سرا پا نور ، نور حی سبحان آمده امشب ببین نور آمده ، قدر آمد ، انسان آمده امشب ببین قرآن به روی دست قرآن آمده امشب علی را زینت و بر فاطمه جان آمده امشب ملک هر صبح و هر شب آستان بوس درش باشد به مدح او همین کافی که زهرا مادرش باشد ز صبر و بردباری اش دهان صبر وامانده ز وصف او عقول عاقلان دهر جا مانده به حیرت در مقاماتش همه ارض و سما مانده برایش تا ابد در چشم عالم گریه ها مانده طلوع غم میان طالع این دختر افتاده که زینب آمد اما ، فاطمه در بستر افتاده @hosenih دگر دنیا نخواهد دید مانند و نظیر او ببین در شام و کوفه خطبه های بی نظیر او به ظاهر او اسیر خصم اما خصم اسیر او جهان قربان زینب گردد و نعم الامیر او پس از عباس پرچم را به دوش خود برد زینب بسی سوغات تا شهر مدینه آورد زینب کنار نام زینب اشک هم‌ همواره جا دارد که او بر دیده اشک از ماجرای کربلا دارد تنی بر روی خاک افتاده ، سر بر نیزه ها دارد چه تصویر عجیبی از ذبیحا بالقفا دارد زنی که سایه اش را مرد همسایه نمی دیده میان کوچه های شام و کوفه او چه ها دیده شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت ۶ جمادی الاولی سالروز شهادت جناب در ظاهرشان یار پیمبر بودند در باطن شان دشمن حیدر بودند آن غنچه ی ۶ ماهه نمی شد پر پر...!!! آنروز اگر «حمزه» و « جعفر» بودند شاعر: @dobeity_robaey
به مناسبت ۶ جمادی الاولی سالروز شهادت جناب شد مدینه غرق در شور و نوا واجعفراه شد امیرالمومنین صاحب عزا واجعفراه گه به حیدر گه به زهرا تسلیت گوید نبی که علمدار سپاهش شد فدا واجعفراه آسمانی ها همه با گریه اش گریان شدند بی برادر شد علی مرتضی واجعفراه @hosenih تا به مسجد گفت پیغمبر که جعفر کشته شد ناله زد مولا که شد پشتم دوتا واجعفراه این خبر را کاش دیگر از پیمبر نشنود جعفر طیار شد دستش جدا واجعفراه کاش جعفر در مدینه بود تا بعد از نبی اینقدر تنها نمی شد مرتضی واجعفراه کاش جعفر بود تا دیگر نمی آمد به گوش ناله زهرا میان شعله ها واجعفراه کاش جعفر بود وا می کرد در آن ازدحام ریسمان از گردن شیر خدا واجعفراه @hosenih کاش جعفر بود تا سیلی نمی خورد از کسی دخت پیغمبر میان کوچه ها واجعفراه بین مقتل هم صدا میزد غریب کربلا ای عمو ای کاش بودی کربلا واجعفراه دست و پا میزد حسین و خواهرش بر سرزنان ناله میزد از جگر واحمزتا واجعفراه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
محکومیت اهانت امام جمعه آزادشهر به خاندان عصمت و طهارت نه از سگ بی قلاده بر می آید نه اینکه ز اهل باده بر می آید توهین به مقام قدسي آل الله تنها ز حرامزاده بر می آید شاعر: @dobeity_robaey
صعودت بود، هجده سالِ نوری در زمین بودن عروجِ عرش یعنی با امیرالمومنین بودن غبارِ ردّ پایت آسمان را نقشه‌ی راه است نخی از چادرت می‌گوید از حبلُ‌المَتین بودن @hosenih بگو از خاطراتِ قدسی‌ات؛ از دفترِ لولاک بگو از سال‌های با خدایت همنشین بودن بگو از رازِ زهرا بودنت؛ از زینتُ‌اللّهی بگو یعنی رکابِ آفرینش را نگین بودن نمی‌فهمیم حتی معنی پایین‌‌ترین‌ها را چگونه شأن تو می‌گوید از بالاترین بودن هوای هم‌نشینت هر دَم از فردوس می‌گوید گلِ سجّاده‌ات از رازِ فردوس‌آفرین بودن که می‌گوید پس از ختمِ رُسُل وحی از زمین پَر زد بگو از روزها هم‌صحبتِ روح‌الامین بودن بخند ای دلخوشی‌های علی آیاتِ لبخندت نمی‌آید به نورِ چهره‌ات اندوهگین بودن @hosenih خروشِ رودِ اشکت راهِ اقیانوس را حفظ است شکایت می‌کند از پشتِ سدّ آستین بودن قنوتِ خسته‌ات عَجّل وفاتی می‌برد بالا گریزان است مرغِ عرش، از روی زمین بودن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرچند درک فاطمه برتر ز فهم ماست در حشر از عذاب خدا شیعه اش رهاست روشن ترین تجلی دنیایی دعاست وقتی که کعبه دامنش از دست ما جداست زهرا به جای ما به دعا ایستاده است توحید نام دیگر این خانواده است @hosenih آن کس که قدر او زده تقدیر را ورق خیرش همیشه حایل «من شر ما خلق» با هر نماز نافله اش می‌دمد شفق از نور آمده است و بنی آدم از علق بالاترین ستاره‌ی افلاک فاطمه است رکن نخست و محور لولاک فاطمه است زهرا نبود سوره‌ی کوثر نداشتیم نوری میان ظلمت محشر نداشتیم حیدر نداشتیم و پیمبر نداشتیم در آفرینش اسوه‌ی مادر نداشتیم با اینکه نیست ذات خداوند را بدل زهرا دلیل خلق جهان بود از ازل قرآن ناطق است ولی در حجاب راز «حتی تورمت قدماها» ست در نماز پیچیده در قنوت شبش ناز با نیاز دستش فقط به سمت خدا می‌شود دراز وقتی غذای خانه‌ی او دیر می‌شود صد سفره از بهشت سرازیر می‌شود @hosenih هم شأن شانه های بلندش فلک نبود در مالکیت فدکش نیز شک نبود ای قوم این که پاسخ نان و نمک نبود مزد دعای خیر هجوم و کتک نبود با نیت کمک به عزاداری اش روید هیزم نه! با گلاب به دلداری اش روید شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این قصه ی پایان رسیده ابتدا هم داشت این خانه ی تاریک روزی سرصدا هم داشت این زن که حالا پوستی بر استخوان ماندست هر نیمه شب در سجده اش یاربنا هم داشت @hosenih این حیدری که دیر شبها میرود خانه.. یک روز بین خانه اش مشکل گشا هم داشت خونابه های گوش بانو خوب میدانند این گوش پاره گوشواری از طلا هم داشت یاللعجب اوباش زهرا را چه بد کشتند! در کوچه ای که خانم آنجا آشنا هم داشت! ثانی لگد میزد بقیه کیف میکردند نامردِ کوچه دوستانی بی حیا هم داشت در روی زهرا ماند در را هم لگد کردند تو فکر کن آن لحظه بار شیشه را هم داشت! مردان نمیفهمند،بهتر که نمیفهمند.. اوضاع زهرا پشت در (فضه بیا) هم داشت @hosenih یک سیلی معروف و صدها سیلی پنهان.. بین شلوغی ضربه هایی بی هوا هم داشت مولا عبا انداخت بررویش ولی زهرا.. ‌یک چادر افتاده زیر دست و پا هم داشت.. شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
محکومیت اهانت امام جمعه آزادشهر به خاندان عصمت و طهارت دلیلی روشن و متقن ندارد ثوابی قدرِ یک ارزن ندارد نمازِ بی علی(ع) عصیانِ محض است اذان ِ بی علی(ع) گفتن ندارد! شاعر: @dobeity_robaey
دخیل عشق را هر کس به پای یار می بندد یقیناً راه دل را بر روی اغیار می بندد طریقِ "وصل" را بی زخم رفتن از محالات است چه خوشبخت است آن که بر کف پا خار می بندد برای دلبَری از شمع،پروانه پرش را داد... که عاشق هرچه را در چنته دارد،کار می بندد پِی تهذیب نَفسَت باش،تا صاحب نَفَس گردی بدون گردگیری،آینه زنگار می بندد @hosenih تمام اعتبار نام "مجنون" بسته بر "لیلا"ست اگر دلداده نام خویش بر دلدار می بندد اگر دنبال دریایی،ز چشمه سار خواهش کن... ضرر کرده است آن که دل به آب‌انبار می بندد دلیل ناله ی نیمه شبی،آهِ سحرگاهی است سحر بارِ خودش را مومنِ بیدار می بندد کمال چشم ها در رفت و آمد کردن "اشک" است "عمارت" گر شود "متروکه‌خانه" ،تار می بندد ولایت یک عدد دارد که آن هم مُختص مولاست کسی اُمّید بر صفرِ پس از اعشار می بندد!؟ فدای مادری که هر خمیرِ پخت نانش را به دیوار تنورِ "جار ثُمَّ الدّار" می بندد "بیا آقا بیا آقا"..،چه تکرارِ پر از دردی... دل شیعه چه طرفی را از این تکرار می بندد! تو گیر افتاده ای در کوچه ای که مادرت افتاد مسیر بازگشتت را در و دیوار می بندد @hosenih برای مادرت این روزها روضه بخوان آقا بخوان روضه که دارد مادر تو بار می بندد ▪️ ▪️ علی آن دستمال زردِ جنگِ خویش را حالا به روی زخم بال خانمی تب‌دار می بندد کسی که ربّنای او تعادل بخشِ عالم بود قنوت خویش را این روزها دشوار می بندد حَسن یک چند روزی می شود..،هنگامِ دَقُّ الباب دو چشمان ترش را بر روی مسمار می بندد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن امیری که رسیده شأن ربّانی به او شد پناهنده دلم از هر پریشانی به او اهل کفران است هر کس دل بریده از علی داده دست دوستی هر اهل ایمانی به او چون یکی هستند مولا و نبی! هنگام وحی: گوییا نازل شده آیات قرآنی به او در حریم حیدر کرار جنت را ببین داده حق جلّ جلال اللَّه چه ایوانی به او “کاش با ساقی حسابم صاف می شد سال هاست او به من جامی بدهکار است و من جانی به او” مالک ‌‌و مقداد و سلمان و ابوذر خاک پاش ملتمس بودند در دنیا چه مردانی به او آه طوفان حوادث رنگ نیلی زد به یاس از غم زهرا رسیده چشم بارانی به او روضه ها شد باز وقتی یار خود را غسل داد زخم بازو گفت آن شب راز پنهانی به او... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تشنه منم حضرت دریا علی پست منم عالی و اعلا علی مست منم ساقی دلها علی ذکر هر آنکس که بود با علی لعن علی عدوک یا علی @hosenih سینه ما وسعت دریا شده عشق تو در گوشه دل جا شد هرنفسم ذکر تو مولا شده دم علی و بازدمم با علی لعن علی عدوک یا علی هر که نشد باعلی آدم نشد حاتم بی لطف تو حاتم نشد جز تو کسی وصی خاتم نشد سرمگو از لب طاها علی لعن علی عدوک یا علی بردل ما عشق تو پر شور باد چشم بد از مجلس تو دور باد دیده ی منکران تو کور باد کار غلامی تو با ما علی لعن علی عدوک یا علی لعن به دشمنان اوواجب است آنچه به دشمنان او غالب اسنت عشق علی بن ابیطالب است دربه در عشقم و لیلا علی لعن علی عدوک یا علی هرکه محبت تو درسینه کاشت بر سخن م نقطه صحت گذاشت نطفه دشمنانت ایراد داشت دشمن انم که نشد با علی لعن علی عدوک یا علی @hosenih صحن تو در دیده ماجنت است سایه تو بر سر ما رحمت است لعنت بر دشمن تو نعمت است ذکر لبم همیشه هرجا علی لعن علی عدوک یا علی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e