eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
401 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
تا دید چشمِ خشکم تصویرِ کربلا را با زمزمش صفا داد ، این قلبِ بی صفا را @hosenih در شوق وصل جانان ، جان میدهم به صد شوق (باشد که باز بینم ، دیدارِ آشنا را) هرکس به گوشه ای یافت ، یک جلوه از خداوند من‌ یافتم به روضه صد جلوه از خدا را هر بار با توسل شد وا گره ز کارم با روضه دفع کردم ، از خویشتن بلا را هرگز نمیفروشم بر منصبی و مالی یک لحظه ای نشستن در مجلس عزا را @hosenih اشکی که در عزای محبوبِ من در آید میشوید از دل من آثار هر خطا را شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خدا کند که جهان رنگ آفتاب بگیرد اگر دل یکی از آل‌بوتراب بگیرد گرفته است دل زینب از زمین و زمانه خوشا دلی که از این درد بی‌حساب بگیرد @hosenih برای عصمت کبری چگونه فرض کنم که کسی بیاید و از روی او حجاب بگیرد؟ اگرچه داغ همه بر دلش نشست، ولی باز ندیده‌اند که او چشم از رباب بگیرد چه باغبان که به چشمان خود نشسته و دیده که نعل مرکب‌ها از گلش گلاب بگیرد بگو چگونه نگیرد دلش اگر که ببیند به سمت تشت کسی جامی از شراب بگیرد کسی ندیده که لب‌های قاری سر نیزه صله نگیرد و از خیزران جواب بگیرد @hosenih تمام اهل حرم را سوار کرده و حالا کسی نمانده برای خودش رکاب بگیرد... قسم دهید خدا را به حق زینب کبری به این امید که امر فرج شتاب بگیرد. شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
داغ حسینی بین دل ها سر گرفته عالم ازین غم چهره ای دیگر گرفته هر کس که در کشتی امنش می نشیند اذن ورود از ساحت مادر گرفته @hosenih حتی خدا نزد تمام انبیایش روضه برای سبط پیغمبر گرفته شخص حبیب بن مظاهر غبطه خورده بر حال هر کس رزق چشم تر گرفته آغوش گرم هیچ کس را برنتابیم ما را حسین بن علی در بر گرفته از کودکی اش جابِرُ العَظمِ الکَسیر است فطرس هم از گهواره ی او پر گرفته نوکر کجا دارد به غیر از کوی ارباب؟! نوکر هر آنچه دارد از این در گرفته تا روز محشر هر کسی شد کربلایی برگ برات از جانب خواهر گرفته آن قدر شأن زینب کبری عظیم است عمری رکابش را علی اکبر گرفته @hosenih گفتند وقتی شمر آمد سوی مقتل زینب دو دستش را به روی سر گرفته خنجر مقصر نیست، حنجر حرز دارد زینب به گریه بوسه از حنجر گرفته شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شکر خدا که شد غمت امسال بیشتر دلشوره‌ی محرّمت امسال بیشتر "باز این چه شورش است که در خلق عالم است" ای جوشش و تلاطمت امسال بیشتر لبّیکَ یاحسین، جهان را گرفته است در اهتزازِ پرچمت امسال بیشتر "ما ملّت امام حسینیم" یاحسین پیچیده اسم اعظمت امسال بیستر... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از تنت دوری و سرنیزه مکانت شده است آیه ی کهف خدا ذکر زبانت شده است @hosenih سرِ تو دست سنان است و گلویت خسته خسته از دست تکان های سنانت شده است بین هجده گل سرخم که به نی می سوزند زخم پیشانی تو خوب نشانت شده است برسان از سر نی نیم نگاهی به من و دخترت که نفسش، مرثیه خوانت شده است من عزادارم و دستانم اگر بسته، ولی سنگ ها بر سر من لطمه زنانت شده است شده امروز مرا همسفر کوفه و شام آنکه دیروز تو را قاتل جانت شده است @hosenih معجر سوخته ی دخترکانت، امروز بدترین زخم روی روح و روانت شده است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب تا سحر جز نام تو نجوا ندارد کی گفته که عاشق شب یلدا ندارد؟! دلداده تنها لذّتش دیدار یار است وابستگی به لذّت دنیا ندارد @hosenih می‎سوزم و می‎سازم عمری با فراقت پروانه جز آتش که جایی را ندارد هر فصلی از عمرم زمستان است بی تو دنیای بی ‎تو واقعاَ گرما ندارد ما را به عنوان «غلامت» می‎ شناسند بی‎ تو کسی کاری به کار ما ندارد @hosenih ای خوش به حال آنکه مثل مهزیارت جز دیدن تو در سرش رؤیا ندارد از دیدنت محروم می‎ماند یقیناَ چشمی که رنگ و بویی از تقوا ندارد وقتی که جای «بهتر از ما» خیمه‎ ی توست دیگر برای روسیاهان جا ندارد تا زنده‎ ام می‎بینمت یا نه ؟ بگو که این نوکرت توفیق دارد یا ندارد؟ گر چه بدم امّا تو را می‎خواهم آقا مجنون تمنّایی به جز لیلا ندارد @hosenih خوشبخت آنکه انتخابش کرده‎ای تو بدبخت آنکه این لیاقت را ندارد هر جای هیأت که نشستم فیض بردم پایین و بالا مجلس آقا ندارد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زینب قرار بود که سر را بغل کند آه از سعادتی که نصیب تنور شد شاعر: @dobeity_robaey
اسیرم من به چشمانت، نگاهی روزی من کن دمی آغوش مهرت را، بر این آواره، مأمن کن @hosenih نباشی، روزگار عاشقت تاریک تاریک است شب ظلمانی‌ام را با فروغت، روز روشن کن ببین مغروق و محبوسم در این دنیا و این اعضا مرا آزاد از بند هوا و حصر این تن کن ندیدم غیر ویرانی، نبودی هرکجا گشتم بیا این خاک خشک مرده را، سرزنده‌گلشن کن جهان، مجروح جور و جبر جانی‌های سنگین‌‌دل بر این دلداده، عشقت را در این جنجال، جوشن کن @hosenih اَبی، اُمّی، وَ نَفسی، عالم و آدم به قربانت اسیرم من به چشمانت، نگاهی روزی من کن شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴مادرِ آب غم به غیر از غمِ او این دلِ بی تاب نخورد چهرهء شامِ غمش رنگ ز مهتاب نخورد بیش ازین ننگ ، به پیشانیِ اعراب نخورد ذبح شد تشنه و آب از روی آداب نخورد « مادر آب کجایی پسرت آب نخورد» دشمن از پیر و جوان سیر شد از آب ولی..... مرکبِ لشگریان سیر شد از آب ولی..... خولی و شمر و سنان سیر شد از آب ولی..... قطره ای کودک ششماهۀ بی خواب نخورد « مادر آب کجایی پسرت آب نخورد» @hosenih تار می دید همه کرببلا را ز عطش دود می دید تمامیِّ فضا را ز عطش خوب تشخیص نمی داد صدا را ز عطش بود عطشان و از آ ن گوهرِ نایاب نخورد « مادر آب کجایی پسرت آب نخورد» هر چه دنبالِ سرش خواهرِ او گشت نبود به خدا جای سرش بر نی و در تشت نبود هیچ سنگی به هر اندازه در آن دشت نبود که در آن ورطه به پیشانیِ ارباب نخورد « مادر آب کجایی پسرت آب نخورد» بی غنیمت کسی از کرببلا رفت ، نرفت بی سرش ، شمر زگودال بلا رفت، نرفت زآنهمه تیر یکی هم به خطا رفت ، نرفت چه جراحات که بر پیکر اصحاب نخورد « مادر آب کجایی پسرت آب نخورد» سر، پیمبر شدو نی نقطۀ معراج شد و .... قتلگه خون شد و دریا شد و مَوّاج شد و .... حرم فاطمه طوفان شد و تاراج شد و .... هیچ طوفان زده اینگونه به گرداب نخورد « مادر آب کجایی پسرت آب نخورد» 🏴پدرِ خاک نیست قلبی که ازین حادثه غمناک نشد نیست چشمی که در این مرثیه نمناک نشد نیست آهی که ازین داغ به افلاک نشد عمق این فاجعه واللهِ که ادراک نشد " پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد " وقتی افتاد روی خاک نبودش نفسی نه مُعینی نه کمک حال ، نه فریاد رسی در میان شهدا وضعیتِ جسم کسی مثل جسمِ خودِ ارباب اسفناک نشد " پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد " یک نفر نیست بگیرد جلوی ملعون را پُر ز خون شهدا کرد همه هامون را خون ارباب ز سر ریخت به صورت ، خون را خواست با پیرهنش پاک کند پاک نشد " پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد " @hosenih ای مصیبات به پیشِ غمِ این تن هیچید به عبا کاش یکی بود تنش را میچید گر چه گیرم کفنی بود نمی شد پیچید بوریا نیز حریفِ تن صد چاک نشد " پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد " به کنار اینکه لبش پُر ترک و عطشان بود یا که آیاتِ تنش زیر سُم اسبان بود شهریار همه عالم بدنش عریان بود پوشِشَش غیر غبار و خس و خاشاک نشد " پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد" شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلتنگ رو کرده ام سوی تو با چشمان گریان بهر امیدی آمدم ای خوب خوبان با حال زارم زیر لب گویم حسین جان از این گدای بی وفا رو برنگردان بی سرپناهم یک نگاهم کن دوباره غرق گناهم روبه راهم کن دوباره @hosenih آغوش خود را وا کن و من را بغل کن ای مهربانم , کام تلخم را عسل کن هرچه بدی کردم تو به خوبی بدل کن اصلا تمام مشکلاتم را تو حل کن من را نسیم پرچم تو زنده کرده اصلا دلم را ماتم تو زنده کرده دنبال درمان گشتم و اینجا رسیدم جز خیمه ی تو سرپناهی را ندیدم از نفسم و از عالم و آدم بریدم با روسیاهی آمدم کن روسفیدم در روضه ات خیلی به فکر توشه هستم بیتابم و در حسرت شش گوشه هستم این اربعین پایان بده درد و غمم را دیگر بده آقا به من اذن حرم را رخصت بده بر دوش خود گیرم علم را با یاد تو بردارم آقا هر قدم را من خاک‌پای زائران اربعینم از روضه ی گودال تو خیلی حزینم @hosenih سخت است گفتن از تن و موی سر تو بر روی تل از حال رفته خواهر تو دیگر نمی‌گویم چه شد انگشتر تو بر زیر لب گوید بُنیّ یا بُنیّ مادر تو افتاده ای در گوشه ی گودال بی‌حال ای وای بر من پیکر تو گشته پامال شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شُهرتِ ماست، مُحِبّانِ اباعبدالله ریزه خواریم، سَرِ خوانِ اباعبدالله نظرِ فاطمه از روزِ اَزَل بر ما بود نامِ ما بوده به دیوانِ اباعبدالله @hosenih اَشکِ ما از کَرمِ زینبِ او تأمین است تا که هَستیم پریشانِ اباعبدالله "یاعَلی" گفتم و دیدم که علی گفت؛ "حُسین" پدرش رفته به قُربانِ اباعبدالله قَلمِ عَفو کِشیدند به پَرونده ی ما تا نِشَستیم به اِیوانِ اباعبدالله دینِ ما را نَبی آوَرد و حُسین اِبقاء کرد زیر دِینیم و مسلمانِ اباعبدالله مَرگ حَقّ است، ولی در دلِ میدان خوب است کاش باشَم زِ شهیدانِ اباعبدالله مادرم لُقمه ی نانی که سَرِ سُفره گذاشت همه خوردیم به اِحسانِ اباعبدالله جُرعه آبِ خُنَکی خوردم و گُفتَم با اَشک به فَدای لَبِ عَطشانِ اباعبدالله رَفته بودم سَرِ بازار لِباسی بِخَرَم یادَم آمَد تَنِ عُریانِ اباعبدالله @hosenih عِلَّتِ سوختنِ چوب دَر آتش این است؛ چوبها خورده به دَندانِ اباعبدالله آه از شامِ غریبان، که به صَحرا اُفتاد شُعله بَر دامَنِ طِفلانِ اباعبدالله شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هرچند فاتح همه ی جنگ ها شدم خیلی میان کوفه اسیر بلا شدم ابروی من شکست سر کوچه ای شلوغ زخمی سنگ بازی این بچه ها شدم @hosenih همسایه ی قدیمیمان داد زد سرم آزرده از نگاه بد آشنا شدم خیلی سرت مقابل من خورد بر زمین افتاد زیر پا و من از غصه تا شدم پایین نیزه ی تو به من پشت پا زدند دست خودم نبود که از تو جدا شدم @hosenih ام‌ حبیبه آمد و‌ نشاخت زینبم! من تا نبینمش دو قدم جابجا شدم لب باز کردم‌ و همه کوفه لال شد من‌ ناخدای کشتی کرببلا شدم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e