#حضرت_رقیه_س_شهادت
ساکن روزهای بی نورم...
گم شده آیههای مستورم
زرد بودم سیاه و سرخ شدم
رنگ رنگم شبیه منشورم
صورتم را گرفتهام با دست
چون که روبنده نیست مجبورم
جور شد دیدنِ تو اما حیف
شرمسارم ز وضع ناجورم
رد شلاقها کنار هم است
گاهی از دور مثل هاشورم
سن و سالی ندارم اما من
بین زنها به پیر مشهورم
بس که لاغر شدم مشخص نیست
شبحم، آدمم و یا حورم...
با تمسخر نگاه میکردند
خسته از دختران مغرورم
در بساطم که نیست نقل و نبات
نوش جان کن ز گریهی شورم
میشود روی سینهام باشی؟!
کمکم کن نمیرسد زورم
گفتی از حرف آن سفیر بگو
ولی از من مخواه معذورم
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
جلوه هفت فلك از اثر فاطمه است
گوهر زهد و حيا تاج سر فاطمه است
هركجا بگذرى از ملك فنا تا ملكوت
سخن فاطمه است و خبر فاطمه است
سایه ی چادر او بر سر ما گسترده است
هرچه داريم ز فيض نظر فاطمه است
كوثر عشق على خير كثير است ببين
زمزم، آئينه اى از، چشم تر فاطمه است
كهنه پيراهنِ در شام زفاف او را بس
جامه ی بخشش و تقوى به بر فاطمه است
مسجد شهر مدينه به تماشا بنشست
كه جهان بسته به آه جگر فاطمه است
قامت چرخ فلك پيش بزرگيش خم است
گرچه از بار ستم ، خم كمر فاطمه است
گرچه درياى صبورى است ولى غصه و آه
مونس زندگى مختصر فاطمه است
خون پهلوش به ديوار و در خانه نوشت
مرگ در راه ولايت هنر فاطمه است
پيشمرگ على خانه نشين شد هرچند
پشت در محسن پرپر سپر فاطمه است
آنشب از طرز نگاهش دل مولا فهميد
لحظه ی سخت وداع و سفر فاطمه است
آتش درد نه تنها دل در را سوزاند
سينه ی اهل ولا شعله ور فاطمه است
گرچه از كوچه بر او خاطره خوبى نيست
كوچه كوچه دل ما رهگذر فاطمه است
شاعر: #کمیل_کاشانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
کجاست فاطمه ام، یار و غمگسار علی
همان که بود مداوای حال زار علی
کجاست فاطمه ام تا ببیند این مردم
زدند طعنه به قلب جریحه دار علی
به خنده گفت مغیره نگاه کن قنفذ
بعید باشد اگر پا شود دوباره علی
به خشت کوچه، رد خون، به من چنین فهماند
چه دردها که به دل ریخته، نگار علی
به دست میوه فروش مدینه در بازار
انار دیدم و گفتم: کجاست یار علی
کسی به تسلیت ما نیامد و ای کاش...
خودش دوباره بیاید، شود قرار علی
به زینبین غریب و به ناله ی حسنین
محل نداد کسی، پیش چشم تار علی
به جای فاطمه، با چاهِ بی کسی گویم:
نگاه کن که گره خورده بد به کار علی
دری که سوخته و بستری که گلدار است
شده فقط کمی از درد بیشمار علی
میان قبر، خودم را نهاده ام، در اصل...
مزار فاطمه باشد همان مزار علی
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#اخلاقی_و_اندرز #فاطمیه
#حضرت_زهرا_س_شهادت
تا نفس باقیست از رنگ و ریا باید گذشت
ورنه روز حشر با هول و بلا باید گذشت
اوست مبدا اوست مقصد او وسیله او مسیر
از خدا تا به خدا را با خدا باید گذشت
راه خیلی هست اما وقت بهر ما کم است
حرف بسیار است آری منتها باید گذشت
باز کن بال و پر از بام هوس آزاد باش
در وصال آسمانها از هوا باید گذشت
با شهید کربلا باش و به دنیا پشت کن
از کسی که خنجرت زد از قفا باید گذشت
مرگ وقتی با شهادت میشود شیرین تر است
از کفن اینجا به شوق بوریا باید گذشت
عشق ذاتا درد و عاشق با همان دردش خوش است
درد چون درد علی شد از دوا باید گذشت
بی علی و فاطمه در کعبه هم الله نیست
نیست وقتی والد از ام القرا باید گذشت
**
در ره معشوق عاشق جان خود را میدهد
یعنی از محسن به عشق مرتضا باید گذشت
چشم را سیلی ناهنگام کم سو میکند
راه را میداند اما از کجا باید گذشت...
شاعر: #وحید_عظیم_پور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
من برای روضه ات چشمان «تر» می آورم
از نفس می افتم و خون جگر می آورم
در میان گریه قلبم را به آتش میکشم
آه را با اشک هایِ شعله ور می آورم
هست جُرمَم معصیت! مُجرم زیاده خواه نیست
شرمسارم! حاجتم را مختصر می آورم
حضرتِ سنگِ صبورِ من حلالم کن اگر
غصه هایم را برایت بیشتر می آورم
بی خبر از حالِ دنیایم...به هر کس میرسم-
-از «تو» و لطف مدام ِ «تو» خبر می آورم
من به جز «تو» هیچکس را که ندارم یاحسین(ع)
بی پناهم رو به درگاهت اگر می آورم
از زمینگیری خلاصم کن! شهادت لازمم
حسرتِ پرواز دارم... بال و پر می آورم
من به کارِ دیگران کاری ندارم در جنون
من برایت عاقبت یکروز «سر» می آورم!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
من به عشقت اسیر می میرم
پیش پایت حقیر می میرم
مهرتو روشنی به دل بخشید
گر که روشن ضمیر می میرم
چون که مسکین آستان توأم
وقت مُردن امیر می میرم
دوست دارم که با تو باشم من
گرجوان یا که پیر می میرم
از رهت پا نمی کشم هرگز
تا که دراین مسیر می میرم
بس که شرمنده ام ز افعالم
پیش تو سر بزیر می میرم
دم مُردن اگر تو را بینم
چقدر دلپذیر می میرم
لحظه ای بعد دیدن رویت
گربمیرم چه دیر می میرم
به ولای تو می خورم سوگند
گر بگوئی بمیر می میرم
در ره عشق تو «وفایی »گفت
من به عشقت اسیر می میرم
شاعر: #سیدهاشم_وفایی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
گریه ام، معذرت من باشد
طلب مغفرت من باشد
غفلتم وقت گناه از نظرت
بدترین معصیت من باشد
آنچه از دور و برت دورم کرد
نفسِ بی تربیت من باشد
اخم و تنبیه تو بی حکمت نیست
موجب تقویت من باشد
درک تنهایی ات، ای یوسف دل
کاش در ظرفیت من باشد
اینکه من یاد توام، رحمت توست
نه که از معرفت من باشد
نوکرت هستم و این نوکری ام
سبب منزلت من باشد
دوست دارم که شهیدت بشوم
کاش این عاقبت من باشد
کمکم کن برسم صحن حسین
صحبت از حیثیت من باشد
گریه کردن به ترک های لبش
با تو این سنخیت من باشد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
آن زهره ای که حیدر، شد مَحرم ظهورش
گرم است قلب عالم، از گرمی تنورش
عالم که قدر او را هرگز نمی شناسد
با دست های زهرا تقدیر شد امورش
تسنیم نام زهرا، سرچشمه غدیر است
کوثر اقامه بسته بر دیده نمورش
فخر مخدّراتِ عالم به خاک افتاد
یعنی شکست زهرا آیینه غرورش
در خانهای که خورشید اندر شمارِ ذره است
آتش کشیده دشمن بر "بسم رب نور"ش
او طاهره است نامش؛ والاست احترامش
سیلی زدند روی پوشیهی طهورش
دق کرد گوشواره، با داغ روی کوثر
جان داد روز محشر، با قصه عبورش
ذکر قنوتِ دستش با ضربهای شکسته
بسته است دستهای اذکار "یا غیور"ش
عرش است بارگاهش؛ او بار شیشه دارد
در هجمهی حوادث زخمی شده بلورش
افتاد سدره از پا؛ آتش گرفت طوبی
یعنی خدای موسی میسوخت بین طورش
شاعر: حجتالاسلام #محسن_حنیفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
ای قدر تو پنهان تر از پنهان
زهراتر از هر زهرهی تابان
ای قبلهی اذکار تسبیحات
سبوحتر از واژهی سبحان
ای روشنی بخش ازل نورت
قبل از نخست و بعد از پایان
ای بسم ربالنور سلمانها
نام بلندت نسخهی درمان
یا فاطر و یا فاطمه یعنی
افلاک با مِهر تو شد بنیان
مسندنشین آیهی تطهیر!
ای مصحف والاتر از قرآن!
از عالم ناسوت تا لاهوت
میگیرد از چشمان تو فرمان
گَرد مسیرت فضه میگردد
یا که طلای گنبد و ایوان
مریم گلی از باغ بستانت
دلبستهی تو روضهی رضوان
دُرّ نجف شد گردنآویزت
دو گوشواره، لؤلؤ و مرجان
ای زمزم چشمان تو کوثر
تنها غدیر مانده در جریان
نهجالبلاغه گوشهی مسجد
از خطبهخوانی تو شد حیران
رعشه به جان عرش افتاده
آهِ کلامت سلسله جنبان
نام علی جاریست در نطقت
شیرینیاش گردیده دو چندان
فرمودی: ای مردم! چرا تردید؟
حق علی از چه شده کتمان
بغض امیرالمؤمنین کفر است
حب امیرالمؤمنین ایمان
ممسوس ذات حضرت باری
در غزوهها، جنگآور میدان
خورشید را تکذیب میکردند
خفاشهای کور گورستان
با خود فدک هر روز میخواند
شرح عبورت را گل ریحان
در دستهای مجتبی دستت
ای دستگیر عالم امکان
فرش رهت عرش معلا شد
دیوارها شد آینهبندان
انسیه بود و کوچهای باریک
حوریه رویاروی با شیطان
چادر نمازت روی خاک افتاد
یا کعبهی حاجات شد ویران
دردا لگد شد خیمهی توحید
در زیر پای نامسلمانان
"تبت یدا" میزد به تو سیلی
پوشیهات نیلی شد و گریان
ای روح دو پهلوی پیغمبر
پهلو گرفتی بعد از این طوفان
گل کرد بر پیراهنت لاله
پژمرد از این داغ یک بستان
سوگند که پای علی بانو!
تو ایستادی تا به پای جان
شاعر: حجتالاسلام #محسن_حنیفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
#محاوره
یادته از اُحد اومده بودم
پُر بود از زخم، تموم وجودم
سر و روم رو دیدی غرقِ خون بودش
تازه اول عروسیمون بودش
میدیدی روی تنم سرتا پا زخم
دیدی روی بدنم نودتا زخم
دونه دونه زخمامو دوا زدی
باز منو پسر عمو صدا زدی
با دعات کار علی نخورد گره
خندیدی دردِ تنم یادم بره
قول دادم بهت تلافی بکنم
دور بسترت طوافی بکنم
تو که گفتی بی علی نمی تونی
چرا روتو از علی می پوشونی
این همه حرف نزدن برا چیه؟!
بغضای زهرای من برا چیه؟!
پهلوتو تکون میدی تیر میکشه!
زخم سینه ات آهِ شبگیر می کشه!
اشکِ ریخته روی دامنت چیه؟!
جریانِ گل های پیرهنت چیه؟!
غصه های ما تمومی نداره
سرتو بستی چرا باز دوباره؟!
زینبت میون تب میگه بمون
اگه میشه دو سه شب دیگه بمون
چی دیده که فضه ناامید شده؟!
دیدی موی حسنت سفید شده؟!
خوب شو تا خونه رو زیر و رو کنیم
خونِ رو دیوارو شست و شو کنیم
تو فقط گریه نکن جونِ علی
بعد تو زنده نمیمونه علی
جواب منو با این سکوت نده
به کسی سفارش تابوت نده
مرگو تو سجده هات آروزو نکن
اینقد این بقچه رو زیر و رو نکن
بیشتر از سه تا کفن جور نمیشه
برا کربلا کفن جور نمیشه
قسمت اینه پسرت تشنه باشه
زیر کوه نیزه و دشنه باشه
قسمت اینه سرشو جدا کنن
دور قتلگه سر و صدا کنن
قسمت اینه زیر و رو بشه تنش
قسمت اینه تو حصیر بپیچنش
قسمت اینه بمونه رو خاک داغ
زینبم بمونه و غم فراق
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🏴 ۲۶ آذرماه، سالگرد شهادت جستجوگران نور، میانداران مخلص روضه سیدالشهدا (ع)، شهیدان والامقام #محمدرضا_زمانی و #علیرضا_شهبازی میباشد.
⚫️ به نیابت از این دو شهید امام حسینی، عرض میکنیم:
صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ
@hosenih
🔸 بُرشی از کتاب #روضه_های_آسمانی_چهار
⭕️ جهت کسب اطلاعات بیشتر
👇👇👇👇👇👇
@addmin_roze