eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
407 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
همان خالق که بر سر، سایه‌ی رحمت نگه دارد مرا از منجلاب سخت معصیت نگه دارد زمانی با عطای خود، زمانی با عقاب خود کنار خود گدایش را، به هر صورت نگه دارد به عزت می‌رسد هر کس که در این ماه، با تقوا به دور از معصیت باشد، کمی حُرمت نگه دارد به ذکر حق، زبانش می‌شود گویا زمان مرگ اگر بنده، زبان از تهمت و غیبت نگه دارد اگرچه عبد نافرمان، فقط سربار ارباب است امیرالمؤمنین ما را چه بی منت نگه دارد دعای فاطمه تا هست دیگر غصه‌ی نان چیست خودش در سفره‌ی سینه‌زنان برکت نگه دارد زمانه، دوره‌ی سختی است اما از مصیبت‌ها مرا این روضه رفتن‌ها، در امنیت نگه دارد کسی که کربلا را دیده و دلتنگ ارباب است چگونه دست از دلتنگی و حسرت نگه دارد همیشه یاد دوری از حسین و کربلا، نوکر برای سجده، در سجاده‌اش تربت نگه دارد ** عزا و داغ سنگین رقیه، تا دم مرگم میان سینه‌ام رنگ غم و غربت نگه دارد چه داغ اعظمی دیده مگر این دختر کوچک که دستش را روی پهلو به صد زحمت نگه دارد به سختی رو گرفته با حجابِ آستین‌هایش نمی شد چادرش را لحظه‌ی غارت نگه دارد چه تلخ است اینکه بعد از مدتی شیرین زبان بودن زبانِ بچه را از گفت‌و‌گو لکنت نگه دارد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اَبرم و شب به شب از هجر رُخت می‌بارم من به اُمید نگاهی‌ست اگر بیدارم بپذیری! نپذیری! کرمت را عشق است  نه پی حاجتم آقا، نه پیِ دینارم دیده گر یار نبیند به چه دردی بخورد؟! کور ماندم به امیدِ سحرِ دیدارم بدی از من! بدی از من ! بدی از من بوده... تویی و این همه خوبی، منم و اِقرارم به زبان عاشقمو، وقت عمل غافل تو به زبان نوکرمو، وقت عمل سربارم تو چرا فکر منی؟! فکر منِ نالایق؟! من که سرگرمِ خودم بودم و فکر کارم روزه‌اش را تو گرفتی و به من مُزد رسید زحمتش را تو کشیدی که تقرب دارم یابن حیدر! بطلب یک سحر ایوان نجف دل من لک زده بَهر پدر کَرّارم یک سحر صحن ابالفضل، غروبش گودال کربلا خواسته‌ام در سحر و افطارم گریه کردن ز شما! مرثیه خوانی از من.. خون زِ چشمان تو می‌بارد و خون می‌بارم ** شمر آماده شد و جَد تو چشمش وا شد گفت یارب منم و زخم تن بسیارم!  سر من را بِبُرد یا نَبُرد حرفی نیست من پریشانِ عبورِ حرم از بازارم.. بوی زهرا ته گودالِ بلا پیچیده خنجر آمد به زبان گفت من آن مسمارم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
طَعنه‌ی خَلق مرا سخت اذیّت کرده بارها آینه از سنگ شکایت کرده به گدایی که در این کوچه محبّت نچشید چه کسی غیر تو این‌قَدر محبت کرده بهترین کیفیت سجده‌ی ما "سوختن" است هرکسی سوخت، بگو خوب عبادت کرده حکم دادند در این شهر به دیوانگی‌ام شهر بی عشق، مرا زود قضاوت کرده آن‌قدر گریه برای تو مرا بالا برد هرکسی بال مرا دید، حسادت کرده رمضان آمده و سُفره‌ی رحمت پهن است بشتابید همه..، فاطمه دعوت کرده تا علی واسطه شد..، بار گناهانم ریخت پدر خاک ز فرزند حمایت کرده چشم این عبد گنهکار به دستان رضاست آن رئوفی که ز یک صید ضمانت کرده "نام تو نان شب ماست اباعبدالله" نان ما از قِبَل نامِ تو برکت کرده روز محشر نبری نام مرا از یادت مادرت گفته مرا نیز شفاعت کرده پدرم آب نخورده است مگر که پس از آن به لب تشنه‌ی تو عرض ارادت کرده ■ ته گودال نگاهت به حرم دوخته بود پیش چشم تو کسی قصد جسارت کرده با خداوند مناجات تو را قطع نمود چکمه‌ی شمر به لبهات اصابت کرده ته گودال به پیراهن تو رحم نشد هرکسی هرچه دلش خواسته غارت کرده © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عزیز کرده‌ی شاهنشه مدینه سلام بزرگ زاده ای و من غلام ابن غلام میان سلسله‌_اولاد حضرت زهرا تویی که قاسمی و با ابالحسن همنام مورخان ننوشتند روز میلادت شب ششم به تو منصوب گشته در ایام کسی که از تو طلب کرده رزق کرببلا قسم به حضرت نجمه نمی‌شود ناکام شفا گرفت به نام تو دردهای دلم شدی همیشه برایم "مسکن الآلام" تو نان سفره‌ی دو سفره‌دار را خوردی شبیه بارش باران عنایت تو مدام تو که مفسّر اَهلیٰ مِنَ العسل هستی کمی به ما بچشان یاکریم ازاین جام بدون شک به تو آن لحظه وحی نازل شد ز جبرئیل مقرب گرفته‌ای الهام حسین تا بغلت کرد گفت آه حسن ز سینه‌ی تو کند بوی دلبر استشمام تمام اهل حرم در پی تو گریانند چه محشری تو به پا کرده‌ای میان خیام به وقت رفتن اگر قامت تو کوته بود به روی خاک شدی قد کشیده مثل امام همه به حال پریشان نجمه خندیدند نگاه او به سرت بود کربلا تا شام ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز از پنجره‌ی خانه‌ی ما، باد بوی گل مریم آورد ابر از شوق بهاری تازه، آبی از چشمه‌ی زمزم آورد شهر بی‌حوصله وغمگین بود، در دل مردم اگر غم می‌دید قاسم آمد که گل لبخندش، تیشه بر ریشه‌ی هر غم آورد عشق با آمدنش پیدا شد، لیلی قصه‌ی ما مجنون شد مهربانی خدا در زد و باز، "حضرت عشق" به عالم آورد آسمان محو تماشایش شد، مات‌ومبهوت از این زیبایی باز خورشید خجالت‌زده شد، ماه در محضر او کم آورد داشت در عالم بالا از شوق، مجلس شعر فراهم می‌شد عشق در مدحت او از دیوان، غزلی تازه و‌ محکم آورد شادی آمدنش را دیدیم، یاد ایّام دگر افتادیم باد از پنجره‌ها بوی شب، ششم ماه محرم آورد یاد آن‌لحظه که از کام عمو، جام بر جام عسل می‌نوشد دارد انگار زره می‌پوشد، خبر از غصه‌وماتم آورد بس‌که بر روی‌تنش اسب دوید، آه! هم‌قدّ ابوفاضل شد وقت شادی‌ست، ببخشید، قلم، کربلا را به خیالم آورد.... ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از یاد خدا دوری و غفلت، به چه قیمت؟ من مانده‌ام و این همه ذلت، به چه قیمت؟ از نعمت سرمایه‌ی خود، بهره نبردم سرمایه‌ی عمرم شده حسرت، به چه قیمت؟ گیرم که گناه است و نشاطش که چنین نیست ای دل تو بگو بردنِ لذت، به چه قیمت؟ یکبار نگفتم به خودم، لحظه‌ی غفلت آزرده شود حضرت حجت به چه قیمت؟ از بس که نچرخیده زبانم به مناجات شد ورد لبم تهمت و غیبت، به چه قیمت؟ غافل شدن از مرگ و قیامت هنری نیست رسوایی در روز قیامت به چه قیمت؟ دلبسته‌ی دنیا شدم و ماحصلم سوخت رفت از کف من فیض شهادت، به چه قیمت؟ درمانده‌ام از معرفت حق که مرا هم با کوه گناه، کرده دعوت، به چه قیمت؟ مقصود، علی باشد و فردوس بهانه‌ست بی روی علی، دیدنِ جنت به چه قیمت؟ صد شکر که در خیل محبین حسینم خارج شوم از بزم محبت به چه قیمت؟ در کوفه همه پشت به ارباب نمودند حیرت زده ام که به چه قیمت؟ به چه قیمت؟ از کوچکی و پستی دنیا چه بگویم غارت شده پیراهن حضرت به چه قیمت؟ ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شب است و بین کوچه‌ها غریبه پَر نمی‌زند همان که نیست دربدر، درِ سحر نمی‌زند بساط گریه‌هام را دوباره پهن کرده‌ام کسی گدای خسته را در این گذر نمی‌زند اگر که مضطر آمدم کسی مرا نخواسته مریضم و به بسترم طبیب، سر نمی‌زند جنون و مستی گناهِ من، مرا تباه کرد و گرنه هیچ عاقلی که سَر به دَر نمی‌زند دوباره هم بخر مرا، بخر ضرر نمی‌کنی خدا ! بدی بنده‌ها، به تو ضرر نمی‌زند همیشه منت «علی» کِشم نه هر کسی دگر! که نوکر علی دم از کسی دگر نمی‌زند ** ببین بجز همان که از امام خود جدا شده ... به باغ خانه‌ی پیمبرش شرر نمی‌زند بی اذن! در شکسته شد، خبر نداشت جبرئیل! یکی که داغدیده را چهل نفر نمی‌زند زنی بخاطر علی، شکسته پهلویش ولی اگرچه زخم خورده ناله از جگر نمی‌زند حسین هم بخاطر علی غریب کشته شد و گرنه دشنه را کسی که اینقدر نمی‌زند خیال کن که چکمه روی پیکرش نمی‌دَوَد! و پیش مادرش لگد به محتضر نمی‌زند ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در ؛ ؛ یکی می‌خواد صدات کنه می‌خواد جوابشو بدی بهش بگی: "سلام رفیق" بهش بگی: "خوش‌اومدی" بهش بگی: "هرچی بودی حالا دیگه مال منی خیلی خوبه که جز به من رو به کسی نمی‌زنی" من عارِ تو بودم خدا ولی تو بودی یارِ من اگه نباشه لطف تو سیاهه روزگار من تمومِ دورامو زدم تا غم روی دلم نشست کارد که به استخون رسید یادم اومد خدایی هست هزار دفه خوردم زمین از بس روتو زمین زدم از بس که قول دادم ولی سرِ قرار نیومدم حالام که اومدم پیشت حقّمه راه ندی منو می‌خوام که واسطه کنم یه آقای بی‌کفنو "حسین" منو فرستاده به من نشون داده راهو بخاطرِ آقام ببخش این بنده‌ی روسیاهو از این به بعد بخاطرِ حسین گناه نمی‌کنم با گناهام نوکریمو دیگه تباه نمی‌کنم خدا اجازه هست؟... می‌خوام برای بخشش گناه دوخطی روضه بخونم از بدنِ تُو قتلگاه تشنه‌تر از حسین کیه؟ غریب‌تر از حسین کجاست؟ پیش چشای خواهرش سرش بریده از قفاست ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رحمت واسعۀ حی تعالاست حسین سایۀ رحمت حق بر سر دنیاست حسین ماهمه عبد خدا، اوست اباعبدالله ما عبیدیم همه سرور و مولاست حسین زینت دوش نبی، نور دو چشمان علی ضربان دل صدیقۀ کبراست حسین تا دم آخر خود فکر گنهکاران بود ایهاالناس ببینید چه آقاست حسین همۀ خواسته‌اش بود که دستی گیرد ورنه از دست کسی آب نمی‌خواست حسین ** چون پدر داغ پسر دید خودش می‌میرد کشتنش نیزه و شمشیر نمی‌خواست حسین ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غافلم، باز خبردارم کن یوسف فاطمه، بیدارم کن بار سنگین گناه آوردم از سر لطف، سبک بارم کن ای طبیبی که پی بیماری نظری بر دل بیمارم کن آمدم توبه کنم، پاک شوم مهربان... خالی از اغیارم کن کمکم کن نروم سمت گناه با کتک هم شده وادارم کن بین عُشاق حسین بن علی بی بهایم، تو بهادارم کن آمدم بین عزا جان بدهم کشته‌ی قافله‌سالارم کن وسط گریه، میان روضه لحظه‌ای لایق دیدارم کن ** بر غم ذبح عظیم اصغر تا خود حشر گرفتارم کن ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ در تنور غمش قرارم سوخت نه قرارم که روزگارم سوخت زل زدم بس به جاده‌ی خورشید عاقبت چشم انتظارم سوخت هجر آتش به دفترم انداخت قلم و طبع تازه کارم سوخت جاده‌ی عاشقی شرر بار است اول راه کوله بارم سوخت من و امید هم‌قطار شدیم در تب خوف، هم‌قطارم سوخت روز وصلت نمی‌رسد از راه؟ ساعت ثانیه شمارم سوخت فصل بی آبی است ای باران در بیابان گلِ بهارم سوخت ** صحبت از آب شد کباب شدم جگرم سوخت چشم تارم سوخت آه از آن دم که مادری می‌گفت از عطش طفل شیرخوارم سوخت یادگار از تو داشتم مادر وسط شعله یادگارم سوخت ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نه فقط در پی آنم که امانم بدهند بیشتر در پی آنم که عنانم بدهند غافل از مرگم و ای کاش تکانی بخورم قبل از آن که وسط قبر، تکانم بدهند ترسم این است که در نزد رُؤوس الأشهاد هر چه کردم، همه را خوب نشانم بدهند کاش تا هست زمان، توبه‌ی مردانه کنم نیست تضمین که دگربار، زمانم بدهند رزقم از سفره‌ی زهراست، به عالم ندهم قرص نانی که از آن سفره و خوانم بدهند مستم از جام امیر نجف و جز مولا جرعه‌ای باده نخواهم دگرانم بدهند منشأ زندگی‌ام از نجف و کرب و بلاست این دو عشقند که در دل ضربانم بدهند روز محشر به لبم ذکر حسین است، اگر... قدرتی بهر تکلم به زبانم بدهند ** حال که نیست کسی زائر فردوس بقیع کاش در آن عتبه، جا و مکانم بدهند صادق آل عبا گفت: خدا آمده‌اند_ تا که زحمت به من و قد کمانم بدهند مشکلی نیست مرا هر چه که شلاق زنند ناسزا بر پدرانم نگرانم بدهند ای خدا آبرویم را بخر آن ثانیه که بی عبا، پشت فرس، داغِ گرانم بدهند ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e