eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
407 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
اگرچه دشمنِ بسیار ختم المرسلین دارد ندارد غُصه چون در خانه‌اش حِصن حَصین دارد کنارش تا علی هست و خدیجه غم ندارد، چون_ میان دشمنان خود حصاری آهنین دارد همیشه خاطرش جمع است تا وقتی که در مکه پیمبر دور خود سربازهایی این‌چنین دارد علی یک سو، خدیجه سوی دیگر، بُت‌کده فهمید دوتا لشکر محمد در یسار و در یمین دارد کنار مصطفی خندان، ولی از داغ این امت خدیجه روزگاری خسته و اندوهگین دارد خدیجه آیه‌ای مثل "اشّداءُ علی الکفار" شد، یعنی همیشه در مصافِ کُفر، پیشانیش چین دارد تمام ثروتش را داد تا دنیا بفهمد که خدیجه پای احمد اعتقادی راستین دارد نه تنها ثروتش، بلکه تمام آبرویش را... که الحق این‌همه ایثار و غیرت آفرین دارد چه غم از طَعنه‌ی مردم که او در زندگی تنها توجه بر رضای ذات ربّ العالمین دارد جهاد او همین بوده: کنار مصطفی ماندن و گرنه ذوالفقاری آتشین در آستین دارد خدیجه مثل انگشتر در انگشت محمد بود همان انگشتری که نام زهرا بر نگین دارد نوشتم نام زهرا، باز یاد حیدر افتادم همانکه از نبی، وصف امیرالمومنین دارد خدیجه مثل حیدر از همان آغاز تا حالا همیشه دشمنانی کافر و پست و لعین دارد خدیجه خاطرش جمع است از آینده‌ی زهرا که زهرا مرتضی را در کنار خود قرین دارد خدیجه بنده هست و با تمام این مناقب هم همیشه واهمه از لحظه‌های واپسین دارد دعایی کرد پیغمبر، همان‌جا استجابت شد خدیجه یک کفن از جانب روحُ الامین دارد نوشتم از کفن، یاد شهید کربلا کردم که یک تاریخ از نام بلند او طنین دارد "چه غم دیوار امت را که دارد چون تو پشتیبان؟" دلش گرم است شیعه تا که اُم‌ّالمؤمنین دارد ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلِ عالم بُوَد غَم‌پرور امشب که می‌گِرید زغم پیغمبر امشب زمین و آسمان نالند با هم که زهرا می‌شود بی مادر امشب @dobeity_robaey
وقتی که ابتر خوانده شد پیغمبر اسلام حق خواست تا باشد خدیجه مادر اسلام کوری چشم جمعی از آلوده دامن‌ها جوشید بر دامان پاکش کوثر اسلام هم حلقه‌ی عشق نبی را داشت در دستش هم دُرِّ نابی بود بر انگشتر اسلام السابقون السابقون یعنی که او بوده هم شانه با دست خدا در سنگر اسلام هر روز شاگردانه زانوی ادب می‌زد با شور و اخلاص و یقین در محضر اسلام با ثروتی از مهربانی‌های بی حدش بخشید جانِ تازه‌ای بر پیکر اسلام شایستگی دارد که اُم المؤمنین باشد وقتی که می‌چرخد به حولش محور اسلام ** بعد از خدیجه مصطفی اشک یتیمی ریخت این را گواهی می‌دهد چشمِ تَرِ اسلام ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بی تاب لقاییم الهی بخدیجه دنبال فناییم الهی بخدیجه ما را بِرَهان از قفس عُلقه به دنیا تا پَر بگشاییم الهی بخدیجه یک سوم مهمانی خوبت سپری شد محتاج عطاییم الهی به خدیجه شرمنده از اعمال خطاییم، مدد کن تا توبه نماییم الهی بخدیجه اذنی بده تا باز سوی مرقد سلطان با گریه بیاییم الهی بخدیجه محروم ز نوریم، خدا مرحمتی کن دلتنگ رضاییم الهی بخدیجه لطفی بکن امسال شب قدر ببینیم در کرب و بلاییم، الهی بخدیجه محتاج عطا و کرم مادر زهرا در هر دو سراییم الهی بخدیجه از اشک یتیمیِ غریبانه‌ی زهرا در حال بُکاییم الهی بخدیجه ** هر جا سخن از روضه و از داغ حسین‌ست با آل کساییم الهی بخدیجه با یاد غم غارت انگشترِ ارباب مشغول عزاییم الهی بخدیجه عمری‌ست که دل‌خون و پریشان شده از آن... انگشت جداییم الهی بخدیجه ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو داراییِ خود را خرج دین‌داریِ ما کردی و حالا مادرِ مایی و ما بچه مسلمانت @dobeity_robaey
از آن عشقِ بدونِ نقص در حیرت اگر بودی برایش در مقام ِ همسری زینت اگر بودی- -دلیلش جذبهٔ ایمان و خُلقِ مهربانش بود پیاپی با پیمبر عاشقِ صحبت اگر بودی دلت می‌خواست اسلام ِ محمد بهترین باشد برای دین به فکرِ وقفِ اموالت اگر بودی مسلمان‌پروری کارِ خودت بود و به دنبالِ تجارت، یا که رونق دادنِ ثروت اگر بودی أمیرالمؤمنین تنها علی بود و به این علت موافق با مرامش بوده؛ با حضرت اگر بودی ولایت در مسیرِ فتنه و شبهه نمی‌افتاد اگر بودی و در تبلیغِ آن حجّت اگر بودی در آن نُه سالگی، ٱم أبیها نیز مادر داشت در آن نُه سالگی، با قلبِِ پُر مهرت اگر بودی- -دلش آرام بود و دور بود از بغض و دلتنگی کنار دخترت زهرا، شبِ «وصلت» اگر بودی حسن سیلی به مادر را نمی‌دید و جوان می‌ماند هوادارانه در آن کوچهٔ خلوت اگر بودی نمی‌دانم چه حالی داشتی در آتش ِ کینه گرفتارِ چهل نامردِ بی‌غیرت اگر بودی زمین افتاد و «در» بر رویِ بارِ شیشه‌اش افتاد تو می‌رفتی به جای فضه آن ساعت اگر بودی زمان رفت و زمینِ کربلا در انتظارت بود شبی با کاروانِ خسته در حرکت اگر بودی فقط می‌خواستی کام ِحسینت بی عطش باشد تمام عمرِ خود، دنبالِ یک حاجت اگر بودی تک و تنها، عطش، گودال، خنجر، سر، قفا، نیزه به صورت می‌زدی لطمه! در آن هیئت اگر بودی یقیناً می‌سپردی جان اگر می‌دیدی‌اَش عریان به روی تل پریشان شاهدِ غارت اگر بودی در آغوش تو زینب زار می‌زد داغ‌هایش را غروبِ روزِ عاشورا در آن غربت اگر بودی بهشتِ چادرِ تو سرپناهِ کودکان می‌شد میانِ خیمه در آن عصرِ پُر وحشت اگر بودی! ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ گرفته بود هوای دلِ پریشانش نشسته بود غبارِ اجل به دامانش صبور بود و شکایت ز روزگار نکرد ولی هزار محن بود بین چشمانش کنار بستر او فاطمه به سر می‌زد خدیجه بود و تب و گریه‌های پنهانش چقدر پیر شده بانوی رسول الله زنی که بود زمین و زمان بفرمانش قرار شد کفنِ مصطفی تنش باشد شکست پشت رسول خدا ز هجرانش کفن شد و بدنش خاک شد خداراشکر حسین بود غمِ سینه‌سوزِ پایانش ** گذشت دور فلک، عصر روز عاشورا درآن میانه حسین بود و جسم عریانش حسین بود و سنان بود و نیزه‌ای بی رحم کشید پنجه روی گیسوی پریشانش هوا ز جور مخالف چون قیرگون گردید کسی برید سرش را میان طوفانش هزاربار صدا زد که تشنه‌ی آبم بغیر چکمه نیامد به کام عطشانش همانکه بُرد سر شاه را روی نیزه کشیده زد به رخ خواهر هراسانش ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من معتقدم حضرت زهرا اکنون... با قلب شکسته و دلی از غم خون... با حضرت صاحب الزمان می آید... در روضه‌ی مادرش «خدیجه خاتون» @dobeity_robaey
به‌مناسبت تلاقی روز و وفات حضرت خدیجه (س) امروز اگر تدبیرِ دشمن بی‌نتیجه‌ست از لطفِ نامِ حیدر و نانِ خدیجه‌ست @hosenih
روز به جمهوری اسلامی ایران گفته‌ایم «آری» به هر چه غیر جمهوری اسلامی ایران «نه» @hosenih
در چشم تار من اگر تر شد نگاهم میکنی التفاتی به دل و روی سیاهم میکنی سر اگر بر سجده بردم سر به راهم میکنی عاقبت لطفی به سیل اشک و آهم میکنی راضی ام حتی اگر گاهی بلایم می‌دهی در جوار قرب خود یک روز جایم می‌دهی از حضور رحمتت یک لحظه هم دورم مکن من گدای یک نگاهم لطف کن کورم مکن ظلمتم ، میدانم اما دور از نورم مکن با چنین وضعی که دارم راهی گورم مکن بی پناهی را پناهی مرحمت کن ای خدا گاه گاهی هم نگاهی مرحمت کن ای خدا من خودم میدانم از تو سهم من لبخند نیست من نمی‌ارزم به هیچ و بحث چون و چند نیست حال من خوب آنچنان که خلق میگویند نیست دستگیری کن که دست من به جایی بند نیست من که هستم ای خدا: جانی که بر لب آمدم من به امید امام هشتم امشب آمدم هر کسی از هرکجا درمانده اینجا آمده اشکهایش قطره قطره سوی دریا آمده با هزار امید به پابوس آقا آمده دست من هم بین این زُوّار بالا آمده حضرت همسایه لطفت بر سرم همواره هست تا تو هستی مطمئنم شاهراه چاره هست من بمیرم که عبا را روی سر انداختی چند ساعت با همان سم سوختی و ساختی از کمال جور مامون رنگ از رخ باختی لحظه ی آخر به داغ دیگری پرداختی اشک غم بر خاک، یاد کربلا می‌ریختی اشک بر زخم تن خون خدا می‌ریختی © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای روزه‌دار، افطار، محتاج یک دعایم آقای آبرودار، محتاج یک دعایم با نامه‌ی سیاهم قلب تو را شکستم آلوده و گنه کار، محتاج یک دعایم خیلی دلم گرفته، از تو خبر ندارم با این وجود دلدار، محتاج یک دعایم تا خواستم بیفتم، دست مرا گرفتی این دفعه هم چو هر بار، محتاج یک دعایم شرمنده‌ام کجاها، دیدی گناه کردم خیلی شدم گرفتار، محتاج یک دعایم نگذاشتی بریزد یک لحظه آبرویم هستم به تو بدهکار، محتاج یک دعایم ای کاش یک سحر هم راهت بیفتد اینجا در انتظار دیدار، محتاج یک دعایم خیمه نشین صحرا، آرام جان زهرا هر جای هستی ای یار، محتاج یک دعایم وقت اذان مغرب دلتنگ کربلایم ای روزه‌دار، افطار، محتاج یک دعایم ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e