#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#امیرالمومنین_ع_مدح
#زیارت_اربعین
قطعههایی از تنش قطع یقین پیدا نشد
دشت را گشتند و اکبر بیش از این پیدا نشد
تیرها اجزای اکبر را به صحرا دوختند
اسب زخمی شد، رکاب افتاد، زین پیدا نشد
تا عقیقی که سلیمان داشت افتاد و شکست
بر رکابِ سبزِ پیغمبر، نگین پیدا نشد
ناگهان شیرازهاش پاشید از هم، بعد از آن
شرحی از آیات قرآنِ مبین پیدا نشد
**
هر دو عالم را ملائک زیر و رو کردند و هیچ-
سرزمینی بهتر از این سرزمین پیدا نشد
گشتهام، اما برای زائر کویش شدن
بهتر از حال و هوای اربعین پیدا نشد
کربلا را از علی هایش فقط باید شناخت
جز علی، در این جهان حبل المتین پیدا نشد
صفحه صفحه بارها تاریخ را خواندم ولی
غیر حیدر یک امیرالمؤمنین پیدا نشد
✍ #احمد_علوی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اسارت
دست منو زنجیر، فکرش را نمیکردم
چه زود گشتم پیر، فکرش را نمیکردم
بالای تل بودم، خودم دیدم که شد خنجر
باحنجرت درگیر، فکرش را نمیکردم
من باتو بودم، بی تو از عمرِ بدون تو...
...اینقدر باشم سیر ! فکرش را نمیکردم
مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم
اما گلو و تیر، فکرش را نمیکردم
دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت
تیری گرفت از شیر، فکرش را نمیکردم
بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد
آن دستِ پرچمگیر...، فکرش را نمیکردم
تا بود عباسم کنارم، شمر میلرزید
حالا که گشته شیر...، فکرش را نمیکردم
شمشیر بالا رفت و پایین آمد و اکبر...
مُردم از آن تصویر، فکرش را نمیکردم
در کوچههای کوفه در پیشِ کنیزانم
خیلی شدم تحقیر، فکرش را نمیکردم
حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه
ای وای از این تقدیر، فکرش را نمیکردم
✍ #مهدی_نظری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#زیارت_نجف
ملجاء کُلّ اولیا نجف است
دومین خانهی خدا نجف است
جز درِ خانهاش مرو جایی
باطن عرش کبریا نجف است
جان پیغمبر است در اینجا
مرقد ختم انبیا نجف است
خبری نیست جز در این ایوان
که خبرها از ابتدا نجف است
در نجف میشود خدا را دید
انتهای سلوک ما نجف است
اربعین روزیِ زیارت اوست
اوّلِ راه کربلا، نجف است
✍حجتالاسلام #علی_مقدم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
از عمق جان بگو: لبیک یاحسین
با هرتوان بگو: لبیک یاحسین
با یاد نغمهی هل من معین او
با عرشیان بگو: لبیک یاحسین
گرکه زمین شود پُر از یزیدیان
با آسمان بگو: لبیک یاحسین
بریاری امام فرقی نمیکند
با هر زبان بگو: لبیک یاحسین
درس نماز را، از او فرابگیر
وقت اذان بگو: لبیک یاحسین
گاهی حبیب باش، گاهی زهیر باش
گه توأمان بگو: لبیک یاحسین
سوریه و عراق، ایران و یا یمن
در هر مکان بگو: لبیک یاحسین
مثل مدافعان، جان را بهکف بگیر
با نقدِ جان بگو: لبیک یاحسین
با یاد غربتش در دشت کربلا
گریه کنان بگو: لبیک یاحسین
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
سال ها طی شد و دل، زائرِ محبوب نبود
این همه سال نشستن به دعا خوب نبود
نه غم قحطی و نان داشت، نه داغ پیری
جز غم دوری یوسف، غم یعقوب نبود
هرچه گشتم عملی هدیه به آقام کنم
بین بار عملم، توشهی مرغوب نبود
حاجت از چشم ترم خواند و دعایم فرمود
گرچه حاجت به دلم مانده و مکتوب نبود
از ازل سینهی زهرایی ما سینه زنان
جز به آقای نجف، ملحق و منسوب نبود
نکند قسمت من نیست براتِ عتبات
سالها بود دلم این همه آشوب نبود
چشم خشکیدهی از معصیتم، جز به غم و...
روضههای پسر فاطمه مغلوب نبود
**
نیزهها در بدنش بود؛ ولی حداقل
کاش جسمش ته گودال لگدکوب نبود
چقدر بوسه زدش پیش همه ختم رسل
حق آن صورت و دندان به خدا چوب نبود
✍ #محمدجواد_شیرازی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
11.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
🏴 خدمت کردن به زوار سید الشهدا (ع)، دست نمیخواد!
دلِ بزرگ میخواد؛ لیاقت میخواد...
بـا گریـه و آهِ آتشین میآیم
با لعن به دشمنان دین میآیم
نــذر فــرج و ظهـور، انشاءالله
با شرط حیات، اربعین میآیم
✍ #فرزانه_پورنظری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
اگرچه پایِ فراقِ تو پیرتر گشتم
مرا ببخش عزیزم که زنده برگشتم
شبیه شعلهیِ شمعی اسیر سوسویم
رسیدهام سرِ خاکت؛ ولی به زانویم
بیا که هر دو بگِرییم جایِ یکدیگر
برای روضهیمان در عزای یکدیگر
من از گلوی تو نالم...؛ تو هم زِ چشم ترم
من از جبین تو گِریم...؛ تو هم به زخم سرم
من از اصابت آن سنگهای بی احساس
و از نگاه یتیمت به نیزهیِ عباس
بر آن صدایِ ضعیفت بر این نفَس زدنم
برای چاکِ لبانت به جای جایِ تنم
من از شکستن آن اَبروی جدا از هم
تو از جسارتِ آن دستهای نامحرم
به زخمِ کاری نیزه که بازیات میداد
به نقشهای کبودی که بر تنم اُفتاد
چهل شب است که با کودکان نخوابیدم
چهل شب است که از خیزران نخوابیدم
چهل شب است نه انگار چهارصد سال است...
...هنوز پیکرِ تو در میانِ گودال است
هنوز گِردِ تنت ازدحام میبینم
به سمتِ خیمه نگاهِ حرام میبینم
هر آن چه بود کشیده زِ پیکرت بُردند
مرا ببخش که دیر آمدم سرت بُردند
مرا ببخش نبودم سرِ تو غارت شد
کنارِ مادرم انگشتر تو غارت شد
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#زیارت_اربعین
تشنهی چای عراقم ای اجل مهلت بده
تا بیایم اربعین موکب به موکب کربلا!
✍ #مرضیه_عاطفی
@dobeity_robaey
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
فرشِ سیاهِ جاده، نقشِ ردِّپا داشت
آئینهی روحی ترک خورده جلا داشت
این خاک، خاک پاک، عطری آشنا داشت
انگار بویِ تربتِ مُهر مرا داشت
راه نجف تا کربلا آغاز میشد
بال کبوترها یکایک باز می شد
چشمان دنیا محو این پرواز می شد
این کوچ، یک مقصد به نام "کربلا" داشت
حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن
مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن
شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن
شب..، جاده..، خیلی عابر سر به هوا داشت
این عشق، مجنون را به لیلا میرساند
شاه و گدا را پای سفره مینشاند
آهندلی را تا حریمش میکشاند
انگار که ششگوشهاش آهنرُبا داشت
موکب به موکب نالهی جانکاه خوب است
با سینهزنهایش شَوی همراه..، خوب است
آنقَدر طعم روضه، بین راه خوب است
زائر همیشه قَدر آهی، اشتها داشت
هر موکبی که پابرهنه میرسیدم
بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم
طعم خوش چای عراقی را چشیدم
آن استکانهایی که طعم باده را داشت
ما آیههای روشن فتح المبینیم
فرزند خاکی امیرالمؤمنینم
ما سینهزنهای یل ام البنینیم
آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت
بی دغدغه..، بی دردسر..، ساده..، همیشه
با گریه کارم راه افتاده همیشه
زهرا هر آنچه خواستم، داده همیشه
مادر هوای کودکش را هر کجا داشت
موکب به موکب با برادرهای دینی
با همسفرهای شریف اربعینی
تا صبح، گرمِ گفتگو و شب نشینی
الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت
اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد
نام و نشانها نیز کارایی ندارد
در عشقبازی مُدَّعی جایی ندارد
در راه میمانَد کسی که ادعا داشت
شبگریهها بغضِ گلو را حفظ میکرد
با یار، حالِ گفتگو را حفظ میکرد
این آبلهها آبرو را حفظ میکرد
هر سربلندی در کفِ پا، زخمها داشت
یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم
در نیمهشب..، با زخمِ پا..، دشوار رفتم
با رختِ پاره در دل انظار رفتم
امّا مگر این راه، چشمی بی حیا داشت!؟
این روزها از درد میبارم دوباره
از هجر تو گریه شده کارم دوباره
قصد گریز روضه را دارم دوباره
میگویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت
**
با قامتی خم، خانمی از حال میرفت
تا سمت جسمی درهم و پامال میرفت
آن روضهخوانی که تهِ گودال میرفت
روی سر خود چادر خیرالنسا داشت
اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند
با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند
انگشت بی انگشترش را جمع کردند
شکرخدا که روستاشان بوریا داشت
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#محاوره
با اسمت عالمو دیوونه کردی
چقد دل میبره آوازهی تو
واسهت فرقی نداره خوب یا بد
فدای لطف بی اندازهی تو
همین که اشک میریزم به یادت
عزیز چارده معصوم میشم
بدون تو به هم میریزم اما
صدات که میزنم آروم میشم
میدونم که فراموشم نکردی
میگیرم کربلامو آخر از تو
منو مادر به دست تو سپرده
خودمونیم آقا کی بهتر از تو ؟!
به این امّید جون دادی گمونم
که قلب مردهی ما جون بگیره
بمیرم اونقده سختی کشیدی
که این دنیا به ما آسون بگیره
یه جوری دوستت دارم که میخام
اگه نباشی تو، دنیا نباشه
بعیده واسهی بی سرپناها
تو کشتی نجاتت جا نباشه
هنوزم تشنهی یاری میدونم
هنوزم بازه راه خونهت آقا
هنوزم خواهرت میخونه با اشک
(گلی گُم کردهام میجویم اورا )
✍ #مجید_تال
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
شکسته باد دهانی که از تو دم نزند
بریده باد زبانی که حرف غم نزند
شب زیارتیات زار میشود حالم
اگر دوباره هوای تو بر سرم نزند
کسی که نذر تورا با خلوص "هم" بزند
بساط زندگیاش را غمی بههم نزند
عجیب نیست اگر مُرده جانِ تازه گرفت
بیار قلب کسی را که در حرم نزند
قرار ماست پیاده نجف به کرببلا
اگر که وعدهی ما را اجل بههم نزند
✍ #محمدحسن_بیات_لو
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_اربعین
ای آرزوی خفته به خون ای برادرم
این قبر، قبر توست که باشد برابرم؟
گل چیدهام ز اشک، که ریزم به تربتت
ای خفته زیر خاک، که خاکِ تو برسرم
ازبس که نیزه خورده تنت پیشِ چشمِ من
آید هنوز خونِ دل از دیدهی ترم
چل روز در فراق، به سر بُردهام، ولی
هرگز گمان نبود که طاقت بیاورم
گلهای باغِ سبز تو نیلوفری شدند
منهم چو غنچههای کبود تو پرپرم
ای مَحرم همیشهی زینب، بدان هنوز
از ضرب تازیانه کبود است پیکرم
درماندهام چگونه بگویم جواب او_
پُرسد اگر رباب که: کو قبر اصغرم؟
داغ رقیهی تو مرا پیر کرده است
از خواهرت مپُرس کجا رفته دخترم
من از مدینه با تو رسیدم به کربلا
بی تو چگونه عازم کوی پیمبرم؟!
آتش گرفته است «وفایی» از این سخن!
وقتی رسم مدینه، چه گویم به مادرم؟!
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e