#حضرت_زینب_س_اربعین
پس از یک چلّه مردن، جسمِ بیجانش به جان برگشت
مزارِ خویش را از دور دید، از آن جهان برگشت
پس از یک چلّه دردِ -همسفر با ساربان بودن-
به سوی کاروانسالارِ عالَم، کاروان برگشت
زنی روی مزارِ مقتلِ مکشوفه دَم میداد
به خاکِ استنادِ روضهخوانان، روضهخوان برگشت
زمین با گریه دور مقتلِ خورشید میگردید
صدای روضهی روزِ دهم آمد، زمان برگشت
زمان برگشت همراهِ طواف کُندی خنجر
همان ساعت که روی خاک، جسمِ آسمان برگشت
زمان برگشت اما غرق خونِ پاکِ ثارالله
چنان تیری که بعد از بوسهای سوی کمان برگشت
جوانتر بود، وقتی ذبحِ اعظم را منا بردند
زنی از نسل ابراهیم، پیر از امتحان برگشت
عَلم برداشت زینب یا تبر برداشت ابراهیم
که از بتخانهها با کِسوَت پیغمبران برگشت
تمام کاتبان از کشتن اسلام میگفتند
ولی با دختر حیدر ورقها ناگهان برگشت
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_اربعین
خدا کند که دلم را فدای یار کنم
به این بهانه مگر رنج را مهار کنم
مرا مجال گریز از حصار داغِ تو نیست
بگو چگونه ز دست غمت فرار کنم!
لباس پارهی یوسف به کوی ما نرسید
چه با دل پدر پیرِ بی قرار کنم!
بهار زندگیام را خَزان غفلت بُرد
نمیشود به جوانیام افتخار کنم
شکست قلب تو از فرطِ بی خیالی من
بنا نبود دلت را جریحهدار کنم
اگر جواب سلامت به دست من برسد
فراق را به همین حکم، برکنار کنم
شمیم گیسوی خود را به بادها بسپار
که بوی زلف تو را عطر ماندگار کنم
اگر که طعمهی دنیا شدم، خودم کردم
نیامدم گله از مکر روزگار کنم
در اوج سُستیِ باور، تو اعتقاد منی!
نشد به نام تو یکبار هم قمار کنم
هنوز هم که هنوز است، دوستت دارم
بغل بگیر مرا تا که آشکار کنم
زدم به این در و آن در ببینمت که نشد
به جان مادرِ تو ماندهام چه کار کنم!
دوای بغض گلوگیر من فقط نجف است
کجا به غیر نجف عشق را هوار کنم
سر مرا بنویسید نذر تیغ علی
به شوق اینکه فقط لمسِ ذوالفقار کنم
علیست راه رسیدن به اربعین حسین
پدر اجازه دهد ترک این دیار کنم
هنوز از حرمش برنگشته، دلتنگم...
چِقَدر خاطره را پشت هم، قطار کنم
کفن کنید مرا با لباسِ مَشّایه...
چه عشقبازیِ محضی در آن مزار کنم!
تو را قسم به همان شاه بی کفن، برگرد
بیا اجازه مده حسِّ اِنکِسار کنم
::
غروب روز دهم، خون به قلب زینب شد
حسین زیر سم اسب نامرتب شد
✍ #بردیا_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خاطرات #زیارت_اربعین
چه مرزها که در آن خطّه از زمین گم بود
که شرق و غربِ جهان بینشان تفاهم بود
به بوی چای عراقی مسیر مست گذشت
چنان که یاد ندارم عمود چندم بود!
نسیمِ آه، تکان داد هر چه پرچم را
بسا سلام که در راهِ یک علیکم بود
قدم تمام طریق از نفس نمیافتاد
نبود زخم، به پا لب به لب تبسم بود
فدای آنهمه یکرنگیِ سفر گردم
سیاه بود، ولی نور چشم مردم بود
رسید از آن سرِ گرما کسی که: اشرب مای
شروع روضهی ما با همان تکلم بود
✍ #مسعود_یوسف_پور
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مصائب
با سری بر نی، دلی پُر خون، سفر آغاز شد
این سفر با کولهباری مختصر آغاز شد
کربلا اما برای زینب از این پیشتر
از شکاف فرق خونین پدر آغاز شد
کربلا شاید که با تیری به تابوت حسن
کربلا شاید که با خون جگر آغاز شد
خیمهای که سوخت، زینب را به حیرت وا نداشت
کربلا از شعلههای پشت در آغاز شد
کربلا را دیدهای از چشم زینب؟ معجزهست!
وَه! چه اعجازی که با شقّالقمر آغاز شد
اربعین، زینب مجال گریه بر این داغ یافت
پس محرم تازه در ماه صفر آغاز شد
کربلا با داغ هفتاد و دو تَن پایان گرفت
کربلای دیگری با یک نفر آغاز شد...
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
به غیر کشتهی عشقت کسی شهید مباد
کسی که دل به تو بستهست، ناامید مباد
کسی که مَست تو شد، دلخوشِ حرام نگشت
کسی که عبد تو شد، بندهی یزید مباد
کسی که رَخت عزای تو را به تن نکند
خدا گواه که در حشر روسفید مباد
اگر بناست در آتش رَوَم، جهنم من،
کنار آنکه گلوی تو را بُرید مباد
به هر که رو زدهام غیر شر به من نرساند
مرا به خیر کسی جز حسین امید مباد
✍ #رضا_یزدانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات
#امام_حسین_ع_شهادت
#دیر_راهب
عاشق شدن، شاید... اگر... اما... نمیخواهد
مجنون نمیگوید مرا لیلا نمیخواهد
من آمدم دورت بگردم، برنگردانم
شمعِ نگاهت گِردِ خود پروانه میخواهد
دنیا برای اهل دنیا؛ من تو را دارم
آنکه تو را دارد دگر دنیا نمیخواهد
امروز جایی نوکری کردم که اربابش
هرچه شود، عذر مرا فردا نمیخواهد
عاشق میان سینه دارد یک حُسینیه
عاشق برای گریه کردن جا نمیخواهد
هرکس که چای روضه را پَس میزند انگار
در جنّت است و آب کوثر را نمیخواهد
گریه کنت با دست، بر سر میزند یعنی
از غُصهی ذبح سرت، سر را نمیخواهد
* *
داغ علی اکبر به جانت آتش افکنده
جسم تو دیگر تابش گرما نمیخواهد
حداقل یک پارچه رویت بیندازند
پوشاندن پیکر دگر فتوا نمیخواهد
از کربلا تا کوفه و از کوفه تا به شام
راهب فقط فهمید مویت شانه میخواهد
سروده گروه #یا_مظلوم
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
بهمناسبت وفات #حضرت_فاطمه_بنت_اسد_س
نام تو شفا... فاطمهی بنت اسد
یاد تو دوا... فاطمهی بنت اسد
از نوکر دلشکستهات یادی کن
در روز جزا... فاطمهی بنت اسد
✍ #سیدمجتبی_شجاع
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_حسین_ع_روز_عاشورا
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
ای کاش کمی عذاب نازل میشد!
بر دشمن بوتراب نازل میشد!
ای کاش برای اصغر ششماهه
قدرِ کف دست، آب نازل میشد!
✍ #عباس_حقخواه_هدهد
(محفل ادبی_مهدوی #التجا)
↳ @dobeity_robaey
هدایت شده از خبرگزاری فارس
محمدعلی بهمنی دار فانی را وداع گفت
🔹سجادی، سخنگوی ستاد پیگیری وضعیت حال استاد محمدعلی بهمنی دقایقی قبل در گفتگو با رسانهها از جاودانهشدن استاد محمدعلی بهمنی خبر داد
🔹به گفتۀ این شاعر علی رغم اینکه در آخرین لحظات پزشکان تلاش کردند با احیای قلبی وضعیت حال استاد را به پایداری برسانند اما پس از دوبار احیای قلبی این مهم میسر نشد و استاد محمدعلی بهمنی حوالی ساعت ۲۳ آسمانی شد.
@Farsna
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
به مهربانی و دست کریم شهرت داشت
برای مردم بی رحم نیز رحمت داشت
سه سال هستهی خرما مکید و راضی بود
بزرگ بود ولی اینچنین ریاضت داشت
ز دشمنان خودش بارها عیادت کرد
شبیه دوست به بیگانهها عطوفت داشت
کمک به پیر زمینگیر و کودکان میداد
اکرچه کون و مکان را همه به خدمت داشت
چقدر سنگ زدند و چقدر زخمی شد
صبور بود دراین راه و استقامت داشت
به ذوالفقار علی تکیه داشت وقت خطر
نبوتش همهجا تکیه بر ولایت داشت
هرآنچه درشب معراج دید فاطمه بود
زمانِ بوسه به دستش هوای جنت داشت
حسین را بهروی شانههای خود میبُرد
برای بُردن او نیت عبادت داشت
::
همیشه خواند ز کوچه، ز عصر عاشورا
میان خانهی خود روضه داشت، هیئت داشت
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
نبی به تارک ما تاج افتخار گذاشت
برای امت خود فخر و اقتدار گذاشت
نخواست اجر رسالت ولی دو گوهر پاک
میان ما دو امانت به یادگار گذاشت
دو گوهری که عزیزند چون نبوت او
یکی کتاب خدا و یکیست عترت او
از این دو، مقصد و مقصود او هدایت بود
همه هدایت او نیز در ولایت بود
مَودتی که ز ما خواست بر ذوی القربی
از او به ما کرم و عزت و عنایت بود
خطاب کرد که این هر دو اعتبارِ هماند
هماره تا ابدالدهر در کنار هماند
به حق که این دو همانندِ نور و خورشیدند
که از نخست به قلب بشر درخشیدند
چهارده سده بگذشته همچنان شب و روز
ز هم جدا نشدند و فروغ بخشیدند
چنان که نور و چراغاند لازم و ملزوم
یکیست مکتب قرآن و چارده معصوم...
سوای قرآن، مؤمن فنا بُوَد دینش
بدون عترت هرکس خطاست آیینش
کسی که گفت کتاب خداست ما را بس
کند هماره خدا و کتاب نفرینش
به آیه آیۀ قرآن قسم، بُوَد معلوم
که دین شیعه کتاب است و چارده معصوم
چهارده مه تابنده، چارده اختر
چهارده صدف نور، چارده گوهر
چهارده یم توفنده، چارده کشتی
چهارده ره روشن، چارده رهبر
چهارده ولی و چارده مسیحا دم
که هم مؤیِد هم بوده، هم مؤیَد هم
هزار حیف که امت ره وفا بستند
پس از رسول خدا، عهد خویش بشکستند
هنوز جسم حبیب خدا نرفته به خاک
به دشمنان خدا دسته دسته پیوستند
به بیت فاطمۀ او هجوم آوردند
به جای گل همه هیزم برای او بردند
مدینه دستخوش فتنهای عجیب شدهست
بهشتِ وحی، محیط غم حبیب شدهست
کجا روم؟ به که گویم؟ چگونه شرح دهم؟
علی که بود وصی نبی غریب شدهست
سقیفه گشته به پا و غدیر رفته زِ یاد
چه خوب اجر نبی داده شد، زهی بیداد!...
چه روی داد که بستید دست مولا را؟
رها ز بند نمودید دیو دنیا را؟
چرا رسول خدا را ز کینه آزردید؟
چرا به بیت ولایت زدید زهرا را؟
طریق دوستی و شیوۀ وفا این بود؟!
جواب آن همه احسان مصطفی این بود؟!
عدو به آتش اگر جنت الولا را سوخت
شرارهاش حرماللهِ کربلا را سوخت
نسوخت چادر دخت حسین را تنها
پَرِ ملائکه و قلب انبیا را سوخت
بُوَد به قلب زمانها فرود آن آتش
بلند تا صفِ حشر است دود آن آتش
قسم به فاطمه و باب و شوی و دو پسرش
که هرچه آمده اسلام تاکنون به سرش
خلافِ خلق، همان اختلافِ اول بود
که شد جدا ره امت ز خط راهبرش
هماره «میثم» طیِ رهِ کُمیت کند
به نظمِ تازه، حمایت ز اهلبیت کند
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
بوی غم میرسد انگار... دلم میریزد
اشک از دیدهی غمبار حرم میریزد
از نگاهِ نگران، برق اِلَم میریزد
خوب پیداست که باران ستم میریزد
آه! آرامش زهراست به هم میریزد
یا... قرار است که پیغمبر اکرم برود
سایهی خنده از این گلکده کم کم برود
مهربانی که برای همه همچون خورشید
نور از خندهی لبهای ترش میبارید
از گرفتاری امّت به جزا میترسید
روز و شب در پی ارشاد بشر میگردید
مثل او هیچ رسولی غم و اندوه ندید
در دلم شور عجیبیست، نمیدانم چیست؟!
در گلو بغض غریبیست، نمیدانم چیست؟!
دخترت زار به سر میزند؛ ای وای دلم
بر دلم غصه شرر میزند؛ ای وای دلم
پدرم حرف سپر میزند؛ ای وای دلم
حرف از داغ پسر میزند؛ ای وای دلم
دل بریدن ز تو بابا به خدا آسان نیست
بعد تو واسطهی وحیِ خدا با ما... کیست؟
@hosenih
این جوان کیست...؟ که از دیدن رویش در دل
غصه وارد شده و خنده ز لب شد زائل
آه یا رب! شده انگار صبوری مشکل
گفت با لحن غریبانه ولی چون سائل
با اجازه... بگذارید بیایم داخل
با ادب آمد و در پیش پدر زانو زد
پرده از صورت پوشیدهی خود یک سو زد
مژده! ای رحمت رحمان! که سحر نزدیک است
ای رسول مدنی! صبح سفر نزدیک است
شب بیچارگی نسل بشر نزدیک است
به علی نیز بگو... روز خطر نزدیک است
وقت برپا شدن آتش در نزدیک است
پدر آمادهی رفتن به سماوات، ولی...
نگران است برای غم فردای علی...
تکیه بر دست علی زد گل باغ ایجاد
نظری کرد به زهرا و دوباره افتاد
آه از سینهی افلاک برآمد... فریاد
به علی فاطمه را باز امانت میداد
داشت اما خبر از قصهی زهرا، ای داد
این همه بی کسی! ای وای! سرم... درد گرفت
دل سرشارِ غم و شعلهورم... درد گرفت
او زِ فردای حسین و حسنش داشت خبر
از خزان گشتن باغ و چمنش داشت خبر
از به آتش زدن یاسمنش داشت خبر
از غم حیدرِ خیبر شکنش داشت خبر
از حسین و بدن بی کفنش داشت خبر
اشک از دیده فرو ریخت و روحش پر زد
پر زد و دختر مظلومهی او بر سر زد
✍ #مجتبی_روشن_روان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e