eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
50هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
397 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
او اهل گریه بود و دو چشم نجیب داشت با نام مجتبایی‌اش انسی عجیب داشت او هم کریم بود و به هنگام بخششش خورشید و ماه یا که ستاره به جیب داشت آری تمام اهل مقاتل نوشته‌اند دشمن هم از عنایت و لطفش نصیب داشت مثل حسن حرم به مزارش وفا نکرد دیدم که صحن خاکی و قبری غریب داشت دستم به سمت چاک گریبان خویش رفت وقتی که نام او به لبش عندلیب داشت او دست خاک زلف پریشان خود نداد بالا سرش به جای سنان او طبیب داشت وقتی که زهر پا به روی سینه‌اش گذاشت فرزند او به روی لب امن‌یجیب داشت ابن الرضای سوم این خانواده هم مرثیه‌ای شبیه به یابن‌الشبیب داشت خاکی شده است صورت گل‌دسته‌های او یعنی که میل روضه‌ی خدالتریب داشت از روی نیزه‌ها سر او خورد بر زمین این روضه سخت بود و فراز و نشیب داشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ابری کبود و نم نم چشمانِ بی‌قرار... چون آسمان سامره دلتنگ و اشک‌بار... دلگیر بود دیدن خورشید، پشت ابر جانکاه بود دیدن آیینه در غبار کی نور را به بند قفس می‌توان کشید؟ تابیده آفتاب حقیقت چه آشکار! افسوس تاب حُسن حَسن را نداشتند نه یثرب و نه سامره، ای اُف به روزگار خصمی که چشم دیدن خورشید را نداشت با زهر کینه بر جگر او زده شرار زندان و حبس و زهر؟ نیازی نبود! نه! می‌کشت داغ غربتش او را در این حصار می‌زد شراره بر جگرش شعلۀ عطش آب از لبان تشنهٔ او بود شرمسار با ظرف آب، پارۀ قلبش رسید و دید برپاست بانگ اَلعَطَش از گوشه و کنار افتاده بود مشک علمدار در یمین بر خاک بود دست سپهدار در یسار ناگاه آسمان و زمین تار و تیره شد آمد ز خیمه بانگ عَلَیکُنَّ بِالفرار در بین قتلگاه چه می‌دید آن غروب؟ «خورشید سربرهنه برآمد ز کوهسار» از آن غروب چشم عزیزش به خون نشست عمری «لَاَندُبَنَّکَ» بر لب، در اضطرار... نه دیر نیست آمدن صبح انتقام یک روز می‌رسد سحر شام انتظار بر روی شانه بیرق خون‌خواهی حسین در بین دست صاعقۀ عدل ذوالفقار ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تنها نه اینکه بر تن تو جامه‌ی عزاست حتی سیاه‌پوش غمت سرّ من رئاست "غم"، واژه‌ای که بیشتر از هر کس دگر با چشم‌های دائم‌الاشک تو آشناست تنها، غریب، گوشه‌ی سرداب خانه‌ات بر گونه‌هایت اشک عزای پدر رهاست این روزها اگر که ندارید زائری ما را به سامرا ببر، اینجا پر از گداست انگار ماتم تو تمامی ندارد و هر روز، سینه‌ی تو به یک داغ مبتلاست تو سوگوار خانه‌ی آتش‌گرفته‌ای اما شکستن تو در این داغ، بی‌صداست مثل همیشه آخر شعرم رسید و باز دستم به دامن تو و امضای کربلاست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو بی اندازه‌ای، محدوده‌ی لطفت مشخص نیست و اسلام بدون تو برای ما مقدس نیست حسن را در جهان تکرار کردن کار هر کس نیست پدر هادی، پسر مهدی، دوعالم را همین بس نیست؟ تو آن دریای زیبایی که ابعاد تو ناپیداست اگر کم گفته‌ایم از تو، یقیناً کاستی از ماست 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
امام حسن‌عسکری(علیه‌السلام) «ما أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ» ترجمه: چه زشت است برای مؤمن دلبستگی به چیزی که او را خوار می‌کند. 📗 تحف العقول، ص۵۲۰ آرامش دل به قدر بیداری اوست آرایش گل به شبنم جاری اوست زیبندۀ شأن بندۀ مومن نيست رغبت به هر آنچه موجب خواری اوست 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
قربان آن سری که به زانو نهاده است امشب امام ما پدر از دست داده است@dobeity_robaey
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این که افتاده و نور از نسبش می‌ریزد پاکی هر چه سحر از لقبش می‌ریزد شعله‌ی خیمه ز گرمای تبش می‌ریزد زهر انگور خراسان ز لبش می‌ریزد از تب داغ نفس‌هاش عطش می‌بارد زهر با ایل و تبارش سر و سرّی دارد "ماه خورشید نمایَش" به خسوف افتاده روضه آتش شده بر جان لهوف افتاده سی و دو درد به تقدیر حروف افتاده کیست این؟ "ابن رضا" یی که رئوف... افتاده آب می‌لرزد و در لرزش دستش جاری‌ست قصه‌ی تشنگی طایفه‌اش تکراری‌ست چه زمینی‌ست که زندان شده اقیانوسش ترک خشک عطش باز شده کابوسش واژه در واژه سراب است فقط قاموسش یازده بار خدا آمده با فانوسش جلوه‌ی ذات فرود آمده محسوس شده یازده بار همین معجزه مبعوث شده شانزده سال فقط بغض مکرر؛ کوچه حسرت جای قدم‌های کسی در کوچه رد پایی که نشد حک بشود بر کوچه بعد او آهِ کشیده ست سراسر کوچه یک دل سیر ندیده‌ست قد حیدری‌اش به چه دل خوش بکند بی حسن عسکری‌اش :: حرمش گرچه اثر از غم غربت دارد حسن دوم زهراست؛ ابهت دارد دشمن از گنبد او کینه و وحشت دارد هتک و تخریب در این طایفه قدمت دارد بی جهت نیست مدام اسلحه بر کف دارند از "حسن" های "علی" ترس مضاعف دارند :: پرده را پس بزن ای آن که تماشا داری ارث پاکی ز "محمد"، ز "مسیحا" داری بهره از دامن "زهرا" و "ملیکا" داری "آنچه خوبان همه دارند تو تنها داری" آی رؤیای قشنگی که حقیقت داری! به نماز آمده‌ای، قصد قیامت داری؟! عطر نرگس به پَر شال تو بسته‌ست نسیم هر چه گل، گوشه‌ی دستار تو گشته‌ست مقیم با تو کرده‌ست خدا بوی خوشش را تقسیم می‌کند نبض زمان را ضربانت تنظیم پرده را پس بزن ای حضرت خورشید!بتاب تا بلرزد ز تماشات دل هر سرداب زیر پاهای تو جاری‌ست بهاری مسدود دست‌های پُر بارانِ تو خورشیداندود نفست رخصت جاری شدن چشمه و رود گوشه‌ی دنج نگاه تو بهشت موعود در پس این شبِ آفت زده پیچیده صدات بر تو و لحظه‌ی زیبای ظهورت، صلوات! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امشب که نرگس‌ها اسیر دست پاییزند کوکب به کوکب در عزایت اشک می‌ریزند بی چشم‌هایت کوچه‌های سامرا، حتی بیش از شبِ زندان هارون خوف‌انگیزند بی شانه‌هایت شهر نا امن است، مردم کاش از هر که نامش معتمد باشد بپرهیزند.. تا کی بنوشیم از عبورِ عمر، حسرت را؟ تا کی تمام کاسه‌ها از زهر لبریزند؟ با رفتنت زانو زدیم، ای آن‌که یارانت یک‌روز با فرمان فرزندت به‌پا خیزند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کبوترانه بیا عاشقانه پر بزنیم به سامرای امام غریب، سر بزنیم گهی به رسم ادب دست خود به سینه نهیم گهی به خاک حرم بوسه‌ای دگر بزنیم به خانه‌ای که امام زمان عزادار است به پاس تسلیتِ برامام، در بزنیم از اینکه گرد یتیمی نشسته بر رویش بیا زشعله‌ی ناله، به دل شرر بزنیم کجا گرفته عزای پدر، پسر تا ما سری به بزم عزاداری پسر بزنیم شنیده‌ام به سرایش هجوم آوردند به پاس غربت او ناله از جگر بزنیم شروع غیبت مهدی چه درد انگیز است سزاست ضجه برآن یار در سفر بزنیم رواست گرکه «وفایی» مثال منتظران همیشه ندبه کنان دم زمنتظر بزنیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تنها نشسته است و دلش غرق ماتم است قربان آن دو چشم که سرشار شبنم است سر را درون حجره به زانو گرفته است داغ پدر برای پسر داغ اعظم است قربان آن سری که به دیوار غربت است قربان آن دلی که درونش محرم است قربان آن امام، ز وقتی امام شد دشمن زیاد دارد و یاران او کم است در «سُرَّ مَنْ رأی» به بلا گشته مبتلا این «ساءَ مَنْ رأی» ست زمینی که پر غم است روز شهادت پدر صاحب الزمان روز عزای اشرف اولاد آدم است در این عزا خود زهراست نوحه‌خوان گریه‌کنش علی و میاندار خاتم است جبریل گشته سینه زن بزم روضه‌اش اوضاع عرش خدا نیز دَرهم است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نبی سِرشت و علی شوکت و حسن سیما حسین سیرت و میراث‌دار آل کسا کریم مثل حسن، مهربان شبیه حسین پناهگاه فقیران و ملجاء ضُعفا هزار حاتم طایی گدای دربارش خدای جود و کرم، پادشاه فضل و سخا "زکی" و "خالص" و "صامت"، "سراجِ" اهل ولا "کریم"و "ناصح" و "طاهر"، "شفیعِ" روز جزا "ابومحمد"، "ابنُ الرضا"، "سخی" و "رفیق" امام یازدهم آن کمال بی همتا شَهی که نقطه پرگار آفرینش اوست طُفیل هستی او بود خَلق ارض و سما خَم است پیش دو ابروش گردنِ گردون به خاک پاش فتاده‌ست عالم بالا کلاه از سر هفت آسمان زمین افتد اگر‌ کنند نگاهی بر آن قد رعنا به دست بوسی او اولیاء مفتخرند به پای بوسی او جبرئیل گشته دوتا نشد به حج برود گرچه او، ملالی نیست که حج ز یُمن قبول امام یافت بها ز داغ دوری او کعبه داغدار بُود ازآن نموده به تن جامه‌ی سیاه عزا امام، رُکن حقیقی کعبه می‌باشد که کعبه گرم طواف است دور سامرّا کلید عالم امکان به دست‌هایش بود به حصر بود؛ ولی بود سیّدُالاُمَرا به حصر بود؛ ولی پادشاه عالم بود که نیست شیر خدا را ز سلسله پروا نگاه کن که اسیران پیچ زلف توئیم کدام شاه به غیر از تو می‌خرد ما را چه نور بود که از چهره‌ی تو تابان بود که شیر رام تو شد همچو آهوان ختا به دست‌های تو افتاده لرزه آقاجان چه کرده با جگر تو مگر که زهر جفا غریب بودی و مظلوم همچنان حیدر جوان شهید شدی مثل مادرت زهرا پسر رسید به بالین و آب دستت داد رسیده است زمان‌ گریز کرببلا پسر رسید در اینجا به محضر پدرش پدر رسید کنار پسر ولی آنجا به پاره‌های تن اکبرش گریست حسین کشید ناله "عفی بعدک علی الدنیا" ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e