eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خسته ام از بس که بوسیدم تو را از راه دور قامت نیزه بلند و قلب دختر سوخته بس که دیدم جای سنگی را روی پیشانی ات اشک ، هم حتی درون دیدهء تر سوخته @hosenih سوختم اما نه به اندازهء تو در تنور حتم دارم صورت تو ده برابر سوخته پشت عمه زینبم سنگر گرفتم بین دود تا که من کمتر بسوزم جاش ، سنگر سوخته آتش از بالای خیمه ریخت بر سرهای ما چادر و پیراهن ما بعدِ معجر سوخته گر مرتب نیست موهایم به من خرده مگیر علتش این است موهایم روی سر سوخته بر روی خار مغیلان بارها خوردم زمین آبله دارد کف پایم سراسر سوخته عمه می گوید شبیه مادرت زهرا شدم پشت در انگار دست و پای مادر سوخته @hosenih تا توانستند ما را هر کجا سوزانده اند کربلا خیمه ، مدینه خانه و در سوخته راستی بابا نگفتم بیشتر از من رباب زیر نور آفتاب از داغ اصغر سوخته ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مثل قدیم با دل من ، سر نمیکنی جانم به لب رسید ، تو لب تر نمیکنی حرفی بزن ، جواب تو والله سنگ نیست از چه هوای سوره ی کوثر نمیکنی؟ اینجا خرابه است ، ورودیِّ شام نیست اینجا تو فکر غارت معجر نمیکنی @hosenih اینجا سه شعبه نیست، مرا در بغل بگیر با من تلافی علی اصغر نمیکنی؟ اینجا فراق هست، عزا هست، غصه هست اینجا حساب روضه ی دیگر نمیکنی این دختر نحیف ، همان نازدانه است فهمیدم از نگات که باور نمیکنی @hosenih من هیچ ، سر به عمّه بزن ، اذیت شده فکری به حال غصه ی خواهر نمیکنی؟ با آن لبی که چوب زدند و حصیر شد یک بوسه نذر گونه ی دختر نمیکنی؟ روی رگ تو بوسه ی خنجر مشخص است فکری به حال بوسه ی خنجر نمیکنی؟ @hosenih دستان زجر و سنِّ مرا در نظر بگیر دیگر مرا قیاسِ به مادر نمیکنی فرقی نمی کند که چطوری، فقط بمان بابا تو فرق، بی سر و با سر نمیکنی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شعله‌های خیمه‌ها موی سرش را... بگذریم رد این زنجیرها بال و پرش را... بگذریم یک پدر با چشم‌هایی نیمه‌باز از روی نی سیلی زجرآوری بر دخترش را... بگذریم @hosenih هر زمان چشمش به سرها می‌خورد در بین راه شمر پیش چشم‌هایش خنجرش را... بگذریم درد پایش هیچ؛ وقتی درد پهلو می‌گرفت با لگد آرام شد تا مادرش را... بگذریم در دلش گل کرد حس خواهرانه بین راه خواند لالایی که قدری اصغرش را... بگذریم @hosenih با عمو عباس گفت آخر نمی‌بینی مگر خواهرت نامحرمان دور و برش را... بگذریم *** با وجود زخم تاول، زخم گوش و زخم دست دل‌خوش است از این‌که بر سر معجرش را... بگذریم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ﺳﯿﻼﺏ ﺍﺷﮏ ﭼﺸﻢ ﺗﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺭﺩ ﺧﺴﻮﻑ ﺷﺐ ﻗﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ قبلا صدای ناله او سوز و آه داشت این مشت آخرى اثرش را گرفته بود آن زیر ﭘﺎ فتادن مابین كوچه ها تاب و توان بال و پرش را گرفته بود @hosenih بازار شام عمه نشد یاریش كند چون تازیانه ها سپرش را گرفته بود هر جا که خورده بود نگاهش به دست زجر بی اختیار باز سرش را گرفته بود شیرین زبان خانه ارباب ای دریغ تلخی این سفر شكرش را گرفته بود @hosenih ﯾﮏ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﺮﺩ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺳﺮ ﭘﺪﺭ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮﺵ ﮐﻤﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻣﺎﺑﯿﻦ ﺯﺧﻤﻬﺎﯼ ﻋﻤﯿﻖ ﺳﺮ ﭘﺪﺭ ﺟﺎﭘﺎﯼ ﺧﯿﺰﺭﺍﻥ ﻧﻈﺮﺵ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ خاك قدم رقیه باشی عشق است زیر علم رقیه باشی عشق است @hosenih با مهدی صاحب الزمان از ره لطف یك شب حرم رقیه باشی عشق است ⏭ هر جا سخن از رقیه جان می آید صوت صلوات عرشیان می آید @hosenih در مجلس این سه ساله من معتقدم عطر خوش صاحب الزمان می آید ⏭ امشب كرم رقیه را می بینیم خیر قدم رقیه را می بینیم @hosenih این حرف تمام عاشقان است حسین پس كی حرم رقیه را می بینیم ⏭ در محفل عشقتان ادب آوردم غم از دلتان برده طرب آوردم @hosenih یادت نرود یك صلواتی بفرست تا نام رقیه رابه لب آوردم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ شد قامت پیغمبر از این اجر خمیده بر صورت معصوم تو زد "زجر" کشیده @hosenih بعد از تو به هر کس که ستم دید به ناحق گفتیم خدا رحم کند، "زجر کشیده" ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ابر هی در صورت مهتاب بازی می کند باد دارد توی زلفت تاب بازی می کند لب ز چوب بی حیای خیزران پاره شده مثل آن ماهی که با قلّاب بازی می کند @hosenih گفته ام با بچه ها بابای من می آید و دامن من را پر از اسباب بازی می کند عمه جان دیده که هرشب تا دم صبحی رباب با علیِ اصغرش در خواب بازی می کند @hosenih عمه گفته قحطی آب است تا پایان راه پس چرا آن مرد دارد آب بازی می کند؟ من اگر دردانه ات هستم به جای من چرا باد دارد توی زلفت تاب بازی می کند؟ ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نامی شدی، روی لب اینیّ و آنی یا شایدم بابای از ما بهترانی بدجور سیلی خورده ام این چند روزه خوردم، ولی حتی دریغ از تکّه نانی من که توان راه رفتن هم ندارم حالا سوال من، تو آیا می توانی؟ @hosenih ای وای یادم رفت، تو که پا نداری یک سر، نه دستیّ و نه حتی استخوانی جای تو خیلی بهتر از اینجاست بابا با خیل یارانت در اوج آسمانی یا با عمو پیش امیرالمومنینی یا پیش زهرا در بهشت بیکرانی @hosenih بابا سلامت را به عمّه می رسانم بابا سلامم را به مادر می رسانی؟ من مانده ام با روزگار سرد تقدیر با این همه نامردمی، نامهربانی شاید نیاوردی به جا این دخترت را یا شایدم بابای از ما بهترانی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نفس نمانده که از تو بپرسم از سر و رویت لبی نمانده برایت بپرسی از سر و رویم بیا بگو که چرا خون نشسته بر سر مویت بگو که با تو بگویم ز آتش سر مویم تو و لبان پر از خون ، من و کبودی صورت تو از کدام بگویی من از کدام بگویم @hosenih رسیده ای و نشستی دقایقی به کنارم چه خوب بود می امد به همره تو عمویم ز پلک پاره خود کن نظاره دختر خود را ببین که بغض غریبی گرفته راه گلویم گمان کنم که ز چهره دگر مرا نشناسی چنان به صورت من زد ، نه بهتر است نگویم @hosenih ببین که زائر زهرا شدم میانه ی صحرا دمی که مادرت آمد در آن میانه به سویم نمی شود ز لبانت یکی دو بوسه بگیرم ترک ترک پر زخم است هر کجا که بجویم بیا و دختر خود را ببر تو از دل ویران دگر نمانده توانی که این مسیر بپویم @hosenih به قصد کشت مرا می زند حرامی بی دین هر آن زمان که به لب نام دلربای تو گویم *** عیان شود به قیامت شکوه و جاه و جلالم چو قبر مخفی یاس مدینه سر مگویم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد دنبالِ او شبِ تار صیاد رفته باشد فهمیده‌ام در این شهر معنایِ سیری ام را از ضربِ دست خوردم دندانِ شیری ام را نامحرمی که با خود دیشب سرِ تو را داشت وقتی به گوشِ من زد انگشتر تو را داشت @hosenih طفلی که خنده می‌زد بر این لباسِ پاره او گوشوارِ من داشت من زخم گوشواره من خار می‌کشیدم با ناخُنی شکسته او با گُلِ‌سر من گیسوی خویش بسته وقتی که شعله اُفتاد از بام رویِ معجر نگذاشت ساربان تا بردارم آتش از سر @hosenih من باز ماندم از درد از فرطِ ناتوانی او رفت و پیشِ پایم انداخت تکه نانی من سخت باز کردم انگشتِ کوچکم را او رفت و بینِ دستش دیدم عروسکم را دیشب که خواب رفتم یک‌بار بی عمویم زنجیرِ دست و پایم پیچید بر گلویم @hosenih از کوفه آمدی و سنگِ صبور داری رنگِ محاسنت زرد بویِ تنور داری ای سر بیا که مُردم از دخترانِ شامی از خنده های کوفی از خیزرانِ شامی ای کاش پای حلقت می‌مُرد دخترِ تو آری هنوز گرم است رگ‌های حنجر تو ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ((اَصلا رقیه نه به خدا دختر خودت یک شب میان کوچه بماند چه می کنی)) در بین ازدحام و شلوغی بترسد و یک تن به او کمک نرساند چه می کنی @hosenih اَصلا خیال کن که کسی دختر تورا در بین جمعیت بکشاند چه میکنی یاکه خدانکرده کسی روی صورتش سیلی محکمی بنشاند چه می کنی @hosenih یا فرض کن که دخترتو جای بازی اش هرشب دعای مرگ بخواند چه میکنی اَصلا کسی بیاید و با تازیانه اش خاک از لباس او بتکاند چه میکنی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ گویا به سر رسیده غم انتظــارها از راه آمده است نگــارِ نگـــارها بابا خوش آمدی، قدمت روی چشم من چشمی که خون شده ز غم روزگارها @hosenih این گیسوان مختصرم فرش راه تو باقیش مانده است میان شرارها پاهای کوچکم پر آلاله ها شده بس که دویده ام پی تان در فرارها گفتی مرا دوباره بغل می کنی، ولی دستت کجاست، آه چه شد آن قرارها محو سر تو بودم و خوردم زمین پدر یک مرتبه، دو مرتبه... نه، بلکه بارها خسته شدم پدر، نفسم بند آمده از بس که پا به پا شده ام با سوارها ناز مرا بخر که دلم سخت رنجه است از چشم های خیرۀ این برده دارها صوت خفیف ودست نحیف و تنی ضعیف مانده برای دخترتــــان یادگــارها بال و پر و سر و کمرم را شکسته اند مکسوره ای شدم من از این انکسارها @hosenih مانند مـــادر تو شهید ولایتـــم در زیر تازیــانه و بین فشـــارها با گریه ام بساط ستم را به هم زدم آورده ام بـرای شما افتخـــارها ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih