بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمدجواد_شیرازی
▶️
آمدی با سر آمدی... چه کنم؟!
بین تشت زر آمدی چه کنم؟!
هر دو دستم شکسته اما تو
با دو چشم تر آمدی؟! چه کنم؟!
بس که دیروز خیزران خوردی
با لب پر پر آمدی، چه کنم؟!
از جراحات حنجرت پیداست
از نوک نی در آمدی... چه کنم؟!
چشم من تار و بسته شد، حالا...
... دیدن دختر آمدی؟! چه کنم؟!
گیسویم درهم است... می بخشی؟
سرزده آخر آمدی چه کنم؟!
بگذریم از خودت بگو بابا
از خودت، از غروب عاشورا
@hosenih
تیر و شمشیر از این و آن خوردی
از زمین و از آسمان خوردی
آیه خواندی برایشان اما
سنگ از قوم بد دهان خوردی
خاطرم مانده عصر عاشورا
نیزه ای را که از سنان خوردی
دم مغرب به ما جسارت شد
بر زمین لحظه ی اذان خوردی
چقدر ضربه، بی امان خوردم
چقدر ضربه، بی امان خوردی
دشمنت تا مرا بلندم کرد
زیر خنجر تکان تکان خوردی
بگذریم از خودت نمی گویی
حال من را چرا نمی جویی؟!
@hosenih
له شدم مثل یاسِ پژمرده
صورتم شد کبود و خون مرده
مثل مادربزرگ خود زهرا
بازویم را غلاف آزرده
این زبانم ز بس که می گیرد
آبروی مرا پدر برده
دختری از خرابه رد می شد
گفت با خنده: این لگد خورده
به لباسم چقدر خندیدند
به غرورم چقدر برخورده
بی خیال ای پدر کسی اصلا
دخترت را کنیز نشمرده
مثل سابق برات می ارزم؟!
بغلم کن ببین چه می لرزم
@hosenih
شب وصلم عجب خجسته شده
نافله خواندنم نشسته شده
دیدی آخر تو را بغل کردم
با همین بازوی شکسته شده
خواهشی می کنم، به همراهت
دخترت را ببر که خسته شده
بی هوا روی خاک می افتم
بند بند تنم گسسته شده
باز لاله... دوباره پهلویم...
بس که این زخم باز و بسته شده
دخترت خسته است از این مردم
بس که تحقیر و سرشکسته شده
خسته ام بس که دردسر دارم
من فقط حاجت سفر دارم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#محمدحسین_رحیمیان
▶️
ای زجر ! ای نامرد ! از جانم چه می خواهی
از سیلی ات افتاد دندانم ، چه می خواهی
@hosenih
خنده ندارد بر زمین افتادن یک طفل
خاکی شده موی پریشانم ، چه می خواهی
صد بار گفتم بی حیا ، دعوا ندارم من
شرمی کن از چشمان گریانم ، چه می خواهی
چیزی نگفتم من ، نزن این قدر با شلاق
زخمم ز سر تا پا ، نمی دانم چه می خواهی
جان مرا بر لب رساندی ای خدا نشناس
از دست تو مرگ است درمانم ، چه می خواهی
خیلی تعصب بر عمو عباس دارم من
کمتر بگو بد از عموجانم ، چه می خواهی
@hosenih
من دخترم نه مرد میدان ، کم بزن فریاد
ای زجر ای نامرد از جانم چه می خواهی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#امیر_خورسند
▶️
دختری درد سرای بدنش را پر کرد
لاله ی خون همه ی پیرهنش را پر کرد
@hosenih
مصحفش از قلم کعب نی آزرده شده
خط کوفی همه ی لوح تنش را پر کرد
گل لبخند به باغ رخ او پژمرده است
ترک سرخ عقیق یمنش را پر کرد
آنقدر گفت پدر با سر بی تن آمد
نفحه ی سیب فضای چمنش را پر کرد
@hosenih
چون خدا خواست که گنجینه ی پنهان باشد
خاک روی بدن بی کفنش را پر کرد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
درد دل های #حضرت_رقیه_س_شهادت
#رامین_برومند
▶️
بی حیا ها شرر شعله به آن لانه زدند
ریختند خیمه و آتش به حرمخانه زدند
@hosenih
نانجیبان زمان بی خبر از قهر خدا
آتش از روی جفا بر پر پروانه زدند
خیمه آتش زدن آنقدر که تکبیر نداشت
هلهله کردن و هی نعره ی مستانه زدند
تو نبودی و ببینی که پدر طفلان را
آمدند وقت غروب عده ای دیوانه زدند
سنگ بسیار زدند در وسط کوی و گذر
پیر زن ها به سرم سنگ، جداگانه زدند
دیدم آن لحظه که از بام به روی مه تو
سنگ هارا به لب و گونه و بر چانه زدند
به ستوه آمدم هر بار که گفتم بابا...
تازیانه به سر و بر کمر و شانه زدند
بست بر روی سنان چشم خودش را عباس
دید سیلی به رخ دختر دردانه زدند
@hosenih
شانه لازم بشود موی گره خورده ولی
چنگ بر موی پریشان عوض شانه زدند
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#مهدی_مقیمی
▶️
تویی زخمی ترین سر در میانِ این همه سرها
امان از سنگها و چوبها و تیغ و خنجرها
@hosenih
ز سنگ کوفی و شامی که می بارید از هر سو
شکسته از شما سرها ، زِ زنهای حرم پرها
به دخترهای شامی گفته بودم من پدر دارم
عزیزم حیف شد شب آمدی خوابند دخترها
تنور خانۀ خولی چه کرده با سرت بابا
که رفت از یاد من دیگر جراحتهای پیکرها
چه می شد گر که من را هم سفر می بردی ای بابا
به همراه عزیزان و عموها و برادرها
خودت از عمه های من تشکر کن که در هر جا
برای جسمِ دخترها سپر بودند خواهرها
من و زجر و من و سیلی من و رخسارهء نیلی
بده حق خسته ام دیگر ز تکرارِ مکررها
پدر در ماجرای آتش و خیمه خدا داند
که دلها سوخته بدتر زِ چادرها و معجرها
@hosenih
من از افسردگی های رباب اینگونه فهمیدم
که هجران بد اثر دارد به روی قلب مادرها
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_مناجات
#مرضیه_عاطفی
▶️
نگاهی کن به قدرِ یک اشاره
ندارم غیر عشقت راه چاره
@hosenih
بلندم کن! دخیلکْ یا رقیه(س)
ببین محکم زمین خوردم دوباره!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#حامد_اشتری
▶️
چه داغي برجگر بگذاشتي زجـر
عجب دست زمختي داشتي زجـر
@hosenih
كه هركس ديد گلبرگ رخم را
به طعنه گفت كه گل كاشتي زجـر
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_مناجات
#ناصر_شهریاری
▶️
ای دوش سقا جایگاهت یا رقیه
هستم دخیل یک نگاهت یا رقیه
@hosenih
ما را ببر ای نو گل ارباب عالم
روز قیامت در پناهت یا رقیه
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#سیدمجتبی_شجاع
▶️
من گلم از ساقه جدا مانده ام
تشنه ي يک جرعه وفا مانده ام
@hosenih
عمه کجا مي روي آهسته تر
من عقب قافله جا مانده ام
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#سیدمجتبی_شجاع
▶️
دشت و شب و طفل نابَلد ،واويلا
گر زجر حرامي برسَد ،واويلا
@hosenih
از صاحب روضه معذرت مي خواهم
پهلوي رقیه و لگد ،واويلا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#سیدمجتبی_شجاع
▶️
از دوست جدا مانده فقط می فهمد...
در غصه رها مانده فقط می فهمد...
@hosenih
آن شب به دل رقیه جانت،چه گذشت؟
از قافله جا مانده فقط می فهمد...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#عادل_حسین_قربان
▶️
قدقامتِ الصلوة!... مکبّر رقیه بود
در شام و در عراق مؤثّر رقیه بود
@hosenih
بر روی نیزه قاریِ قرآن اگر حسین
در کاروانِ عشق مفسّر رقیه بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih