eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتم: چگونه از همه برتر بخوانمت؟ آمد ندا: حبیبه‌ی داور بخوانمت دیدم رسول، امّ ابیهات خوانده است گفتم: کم است دخت پیمبر بخوانمت دیدم تویی هر آینه، آیینه‌ی علی گفتم: عجب بجاست که حیدر بخوانمت دیدم قیامت است درِ خانه‌ی شما گفتم: رواست بانوی محشر بخوانمت گفتم: مفصّل است سخن، مجملش کنم جبریل گفت: سوره‌ی کوثر بخوانمت ای مادر حسین و حسن! مام زینبین! من هم اجازه هست که «مادر» بخوانمت؟ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سِلک عشاق، غير خلوت نيست خلوت ماست روضه، جلوت نيست ما همينجا توجه محضيم احتياجى به کنج عُزلت نيست همه هستند، انبيا حتى مجلس آفتاب خلوت نيست لحظه‌اى اشک، لحظه‌اى شکريم نعمتى قد شکرِ نعمت نيست ما همه قنبريم، يک نفريم جمع ما وحدت است، کثرت نيست گريه‌اى جمع کن که بايد رفت وقت خيلى کم است، فرصت نيست دل به صحرا زدن تلاش من است اين جهان جاى استراحت نيست آه و افسوس می‌خورد هر شب آنکه سفره‌نشين هيئت نيست علت رحمت خدا گريه‌ست هر کجا گريه نيست، رحمت نيست هر که ناراحت از فراق نشد در ليالى قبر راحت نيست خون دل جاى خون تن داديم شأن گريه کم از شهادت نيست گنج نابرده رنجمان بخشيد لطف زهرا به شرط خدمت نيست در عبادت عبوديت بايد طاعتى بهتر از اطاعت نيست ما تو را بين خواب هم ديديم خواب عشاق خواب غفلت نيست جنت آنجاست که شما هستيد جنت بى شما که جنت نيست همه سرمايه‌دار حب توأيم گنجى اندازه‌ى محبت نيست عزت بى تو را نمی‌خواهيم عزت بى تو غير ذلت نيست حرف تو حجت است و غير از تو هيچکس بر ائمه حجت نيست تو اگر خانه‌دار اين بيتى خانه‌دارى کم از نبوت نيست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دریایی و دل دادی، یک روز به دریایی این شد که پدید آمد، از عشق تو دنیایی هم سرّ خدایی تو، هم باغ حیایی تو هم نور دل ساقی، هم مادر سقایی شیدای شکوه تو، تنها دل حیدر نیست عالم همه مجنونند، وقتی که تو لیلایی از نور تو یا کوثر! تا کور شود ابتر، دارد دل پیغمبر، چه ام ابیهایی! مرضیه و راضیه، ریحانه و حانیه منصوره و مستوره، گلخانه‌ی أسمائی معصومه‌ای و "عصمت" از نام تو می‌جوشد هم کوثر و تسنیمی، هم سدره و طوبایی باغی شده پر برکت، بهتر شده از جنت حالا که زمین دارد، انسیه‌ی حَورایی آن روز چرا "محشر" نامش نشود؟ آخر آن روز تو می‌آیی، ای جلوه‌ی زیبایی! هم دختر طاهایی، هم همسر مولایی قدر تو ولی این نیست، این‌ست که زهرایی گفتند که پنهانی، اما به خدا دیدم هر لحظه که درماندم، آن لحظه همان جایی در خواندن تو سوزی‌ست، با ما تو بخوان مادر! «ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام خدا و رسول گرامى به اوج مقام تو كه مستدامى سرآغاز حُسنى و حُسن ختامى تو حجی، منایی، تو بیت الحرامی فراتر ز توصيف ما در كلامى سلام اي مُطهر، سلام اى طهورا سلام اى تولا، سلام اى تبرا سلام اى كنيز تو حوا و سارا سلام و تحيات ما بر تو زهرا به اميد لطف و جوابِ سلامى به منظومه‌ی وحى بارى تعالى عيارى تو بر ليلة القدر و طاها عيانى تو در كوثر و نور و اسرا تو شأن نزولى به إنّا هَدَيْنا تو منظورش از يُطْعِمُونَ الطَعامى روا شد پس از تو، همه آرزوها شكسته شد از شوق، بُغض گلوها شده بسته لب‌هاى آن ياوه‌گوها صدا زد پيمبر فداها ابوها صدا زد كه تو واجبُ الاحترامى به تو عارفانى كه مشتاق نورند به تو عاشقانى كه مست حضورند به تو ديدگانى كه از غم به‌دورند به تو دخترانى كه زنده به‌گورند فرستاده‌اند عاشقانه پيامى بيا تا درخشان كنى انجمن را بيا تا نمايان كنى شأن زن را بگو راه و رسم مقرب شدن را ولاى على و حسين و حسن را… تو روحِ قوام و تو اصلِ دوامى زدى پرچم اقتدار على را سبب مى‌شوى افتخار على را تو چرخانده‌اى ذوالفقار على را بنازم كه خواندى شعار على را عليٌّ اميرى، عليٌّ امامى نگيرى زما لذت خادمى را بنوشان به ما خدمت دائمى را عنايات سبز بنى هاشمى را نوشتى اگر مصحف فاطمى را بياور ز ما هم درآن زمره نامى دعا می‌كنيم و اجابت گرفتيم براى قيامت ضمانت گرفتيم همه از تو برگ شفاعت گرفتيم درِ خانه‌ی تو اقامت گرفتيم براى كنيزی، براى غلامى الا ای فراتر ز پندار دل‌ها بگو چیست جز عاشقی کار دل‌ها پر از عطر یاس است گلزار دل‌ها شهید نگاه تو سردار دل‌ها سرافراز شد با تو در هر قيامى نرفته غم از سینه یک لحظه بیرون بشارت به دل‌هاى ما داده اين خون به‌زودى شود كاخ ظالم دگرگون به فرمان تو لشگر فاطميون به وقتش بگیرد چنان انتقامى شب و روز ميلادت ابر بهاريم از آرامگاهت نشانى نداريم چه مى‌شد بياييم و قدرى بباريم كنار مزار شما گُل بكاريم كه بر زخم دل‌ها شود التيامى به ياد تو هستيم بانوى اسلام كنار مزار شهيدانِ گمنام دعا كن نمانيم اين‌گونه ناكام شود جان ما هم فدايت سرانجام تو مام شهيدانِ والا مقامى ✍ ، و 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به نام نامی زهرا، به نام مادرها سلام ما به امام تمام مادرها که فاطمه‌ست همیشه امام مادرها به لطف فاطمه هستم غلام مادرها غلام خانه‌ی زهرا حسابمان کردند برای نوکری‌اش انتخابمان کردند هزار شکر، نوشتند نوکرش باشیم هزار شکر که گفتند قنبرش باشیم گدای خانه‌ی او تا به آخرش باشیم اجازه داد به ما، حلقه‌ی درش باشیم به روی شانه‌ی خود دست رحمتی داریم غلام فاطمه‌ایم و چه عزتی داریم بهشت زیر قدم‌های مادرانه‌ی اوست بهشت گوشه‌ی دنجی ز آشیانه‌ی اوست بهشت زمزمه‌های شب و شبانه‌ی اوست بهشت گرمی نان و تنور خانه‌ی اوست قسم به گردش دستاس و گرمی نانش نشسته‌ایم سر سفره‌های احسانش تنور عالمیان گرم شد به برکت او شدند خلق، خلائق همه به علت او قسم به شوکت زهرا، قسم به عزت او به عرش و فرش می‌ارزد فقط دو رکعت او سلام ما به قیام و قعود و یا رب او سلام ما به قنوت و به سجده‌ی شب او به حب فاطمه اینجا که راهمان دادند ثواب کوه به یک ذره کاهمان دادند به زیر چادر زهرا، پناهمان دادند برات اشک به غم‌های شاهمان دادند شدیم گریه‌کنِ روضه‌ی حسین و حسن یکی بدون حرم شد، یکی بدون کفن... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صبح طلوع زهر‌ۀ زهرا رسیده است پایان ظلمت شب یلدا رسیده است ای روزگار، دورۀ هجران تمام شد یعنی برات وصل به امضا رسیده است بگشای چشم شوق به سوی فرشتگان ای باغ گل، زمان تماشا رسیده است عطر گل محمدی از مکه می‌وزد فصل گل و تبسم گل‌ها رسیده است تا آن‌که غرق نور شود آسمان وحی ماهی به نام اُمّ اَبیها رسیده است آمد ندا: «فَصَلِّ لِرَبِّک» حبیب ما محبوب ما! حبیبۀ دل‌ها رسیده است بر دفتر تبسم کوثر نوشته‌اند آیینۀ تجسّم طاها رسیده است قفل حدیث قدسیِ لولاک باز شد امشب کلید حلّ معما رسیده است امشب سروش غیب به گوش خدیجه گفت: مام دو مریم و دو مسیحا رسیده است مرضیه‌ای که سورۀ انسان مدیح اوست انسیه‌ای به جلوۀ حورا رسیده است هر کس رسیده است به هر رتبه و مقام از پرتو ولایت زهرا رسیده است یعنی که آدم صفی‌الله از این طریق کم‌کم به عِلمِ «عَلَّمَ الاَسما» رسیده است از چشمۀ کرامت زهرای اطهر است، فیضی اگر به مریم و حوّا رسیده است تا بنگرد کلیم، تجلّای طور را اشراق او به سینۀ سینا رسیده است... زهرا که هر شب از دل محراب تا سحر نورش به عرش «ربّی الاعلی» رسیده است زهرا که سر به سجدۀ شکر خدا گذاشت آوازه‌اش به مسجدالاقصی رسیده است زهرا که چون به خطبه صدایش بلند شد پژواک او به عالم بالا رسیده است زهرا که «اِنَّ اَکرَمَکم» ترجمان اوست در بندگی به قلّۀ تقوا رسیده است زهرا که در مقام رضا، مجتبای او تا بی‌کرانِ صبر و مُدارا رسیده است زهرا که در مقام شهادت، حسین او از کربلا به «لیلة‌الاسری» رسیده است زهرا که در جبین درخشان زینبش ایمان به رتبه‌های تجلّا رسیده است... ما مثل قطره، دست به دامان کوثریم دریاست قطره‌ای که به دریا رسیده است... تنها نه مِهر فاطمه آرام جان ماست عشق علی به دادِ دلِ ما رسیده است ای دل، نظر به پنجره‌های بقیع کن پایان کار عشق به این‌جا رسیده است... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مشکاتِ ذاتِ قدسی و نورِ اِله، تو هم روشنیّ صبح و طلوعِ پگاه، تو بر ذاتِ پاکِ حیّ تعالی گواه، تو از هولِ رستخیزِ قیامت، پناه، تو جانِ نبی و کُفو علی، بانوی بهشت تا حشر از کرامتِ تو می‌توان نوشت از ساقِ عرش، از طرفی دیگر آمدی در مُصحفِ کریمِ خدا کوثر آمدی حوریه‌ای به هیئتِ انسان در آمدی بینِ زنانِ برترِ عالَم سرآمدی اُمُّ الفضایلی و نداری نهایتی «ای قصهٔ بهشت ز کویت حکایتی» ای در بیانِ قدر تو الکنْ زبانِ ما بیرون ز درکِ کُنه مقامت، توانِ ما «ای برتر از خیال و قیاس و گمانِ» ما محتاجِ توست در همه عصری جهانِ ما گوییم هرچه، حوصله را سر بیاورد باید خـدا به شـرحِ تو محشر بیاورد سارا و مریم، آسیه و هاجر آمدند خیلِ فرشته از طرفِ داور آمدند در زادْروزِ تـو همگی یکسـر آمدند بهرِ طوافِ شافعه‌ی محشر آمدند سِّرِ خَفی در عالَمِ ایجاد شد عیان گنجینه‌ای گشوده شد از غیبْ بر جهان کوثر، کریمه، مهدیه، راضیّه، فاطمه نجمه، زکیّه، صالحه، عالیّه، فاطمه عَذرا، صفیّه، طاهره، انسیّه، فاطمه حَورا، علیمه، فاضله، مرضیّه، فاطمه در شأن و جایگاهِ تو ای مظهرِ وَدود "لَولا لَمـاخَلَقْتُکُمـا" آمده فرود*... ✍ *بخشی از متن حدیث لولاک: يا أَحْمَدُ! لَوْلاكَ لَما خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما. ترجمه: ای احمد! اگر تو نبودی افلاک را خلق نمی‌کردم و اگر علی نبود تو را خلق نمی‌کردم و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را خلق نمی‌کردم. 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌸تقدیم به وجود نوری حضرت زهرا 🌸 نوری از خود در شبی شورآفرين آفريد از نور خود نورآفرين در وجود ذرّه‌ها شوری فكند بر زمين و آسمان نوری فكند نور را بر تيره‌گی‌چها چيره كرد آسمان را مات كرد و خيره كرد قدسيان ديدند نوری منجلی‌ست آسمان‌ها غرقِ در نوری جلی‌ست سجده آوردند بر نور مبين روی آوردند بر عرش برين يک صدا گفتند با نورآفرين: آفرين بر خلقت نوری چنين سيّد و آقای ما! اين نور چيست؟ آفرينش روشن از انوارِ كيست؟ وحی آمد سوی آنان از خدا كای همه مبهوت اين نور هُدا آفريدم نوری از قدر و شرف تاكه در دل‌ها فتد شور و هدف در زمين و آسمان شور من است اين تجلی، جلوه‌ی نور من است ای ملائک! "نور" نوری اعظم است در حريم حُرمت من مَحرم است در دل هر ذرّه‌ای گر همهمه‌ست آفرينش غرق نور فاطمه‌ست فاطمه يعنی: تجلی بخش عرش نور او يعنی: عمود عرش و فرش فاطمه يعنی: صراط مستقيم فاطمه بانوی جنّات نعيم فاطمه آئينه‌ی تقوا بود فاطمه انسية الحورا بود فاطمه نورست و مهر عصمت است مادر خورشيدهای خلقت است از همين آئينه‌ی غيب و شهود يازده خورشید می‌آيد وجود هريكی خورشيد او نوری جلی‌ست كز تجلايش جهانی منجلی‌ست هريكی شمس ولايت می‌شود مشعل راه هدايت می‌شود در شب ميلاد او، با های و هو ای «وفایی!» بر بَنی الزّهرا بگو: گركه در شعرم فروغی ظاهرست اين روايت از امام باقرست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
...صبح شور آفرین میلادت لحظه‌ها چون فرشتگان شادند چار تن بانوی بهشتی هم گل فشاندند و دل ز كف دادند داد فرمان، خدا به پیغمبر كه: «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَر» مثل «حوا» شمیم جنّت را «مریم» آنجا به یك اشاره گرفت بوسه بر خاك پایت «آسیه» زد دامنت را به شوق، «ساره» گرفت جز تو ای معنی «كلام الله» كیست شایستۀ «سلام الله»؟ ای وجودی كه در كمال شهود، هستی‌ات نورِ عالَمِ غیب است نام پاک تو بی‌وضو بردن نزد اصحابِ معرفت، عیب است با علی نُه بهار پیوستی دَرِ خواهش به روی خود بستی به خدا، خانۀ گِلین تو را اشتیاق حبیب، پُر كرده‌ست عطر ناب «لِیُذْهِبَ عَنكُم» بوی«امَّن یُجیب» پُر كرده‌ست حلقه زد گرد چهره‌ات چون ماه هالۀ «اِنَّما یریدُ الله» لطف سرشارت، ای عصارۀ وحی خستگان را به مهر، تسكین داد تا سه شب، قوت خویش را هرشب به یتیم و اسیر و مسكین داد در شگفت از تو قدسیان ماندند سورۀ نور و هل اتی خواندند چه كسی می‌بَرد گمان كه خدا به كنیز تو رتبۀ كم داد؟ فضه شد میهمان مائده‌ای كه خدا پیش از این به مریم داد می‌توان با محبت تو رسید به رهایی، به روشنی، به امید نیمه‌شب‌ها كه در دل محراب ذكر آیات نور داشته‌ای ای نمازت نهایت معراج! عرش را پشت سر گذاشته‌ای باغ سجاده غرق عطر تو بود همه آفاق، زیر چتر تو بود صلح سبز «حسن» كه جاری شد چشمه در چشمه از پیامت بود نهضت سرخ روز عاشورا شعله در شعله از قیامت بود خطبه را زینب از تو چون آموخت سخنش ریشۀ ستم را سوخت ای دلت در كمال بی رنگی از همه كائنات، رنگین‌تر! بود بار امانت از اول روی دوشت ز كوه، سنگین‌تر تو منزّه‌ترینِ زن‌هایی بر بلندای نور، تنهایی با همان دست عافیت‌پرور كه پرستاری پدر كردی، از امام زمان خود، یاری در هیاهوی پشت در كردی سُرمۀ دیده، خاک پایت باد همۀ هستی‌ام فدایت باد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تمام خلق را در سایه‌ی نام تو جا داده‌ست تویی کامل‌ترین خیر کثیری که خدا داده‌ست به وصف خُلق و خویت کنیه‌ی اُمُّ الْهَنا داده‌ست دليل خلق دنيا را به دست مرتضی داده‌ست و ما ادراک ما حیدر و ما ادراک ما زهرا مَتىٰ ما تَلْقَ مَنْ تَهوىٰ، دَعِ الدُّنيا وَ اَهْمِلْها* خدا غرق تماشا می‌شود راز و نيازت را شميم عرش دارد بوى عطر جانمازت را نصيب شيعيان كردی دعای چاره‌سازت را ندیده هیچ‌کس در حجب و عفت هم‌ترازت را کلیمی‌ها ز نور چادرت اسلام آوردند پس از آن بر ولی اللهِ اعظم اقتدا کردند به چشمش دیده «اُمِّ اَیْمَن» اعجاز اجابت را همیشه بردن نامت روا کرده‌ست حاجت را روایت گفته روزی می‌دهی بر ما شفاعت را قیامت می‌کند روزی جلال تو قیامت را تو را مادر صدا کردم برایم مادری کردی تمام عاشقانت را حسینی بار آوردی تویی زهرای مشتق‌گشته از نور خداوندت به جنت روشنی بخشیده زیبایی لبخندت برای اهل عالم نیست الگویی همانندت به ما درس کرامت داده خیرات گلوبندت هزاران حاتم طایی فدای وقف‌های تو گره وا می‌كند از كار عالَم ربناى تو ✍ *مصراع از جناب حافظ (ترجمه: هرگاه می‌خواهی ملاقات كنی كسي را كه دوست می‌داری، دنيا را ترک و رها كن) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حدیثی نقل باید کرد از لولاک بالاتر که نورش لیله‌ی قدر است و از ادراک بالاتر طهورای وجودش قبل از این عالم زبانزد شد طلوع نور او سوغاتی معراج احمد شد قدم رنجه نموده در جهان تأثیر بگذارد قدم بر روی چشم آیه‌ی تطهیر بگذارد جهان پُر نور شد از روشنای صبح لبخندش مه و خورشید حیران کرامات گلوبندش خدیجه در سلوک نور، وقتی رهسپارش شد در آغوشش گرفت و سال‌ها خدمتگزارش شد خدا بر گنج عصمت دُرُّ و مروارید بخشیده به یُمن فاطمه بر عالمی توحید بخشیده کسی که از ازل در آسمان ام ابیها شد همان آیینه‌ای که مادر اسماء حسنی شد خدا پرده‌نشین منزلش کرده است عصمت را به او بخشیده بین رقعه‌ای حکم شفاعت را بهشت از عطر بانو وام می‌گیرد شمیمش را پیمبر بوسه می‌زد دائماً دست کریمش را قَدَر را مشت کرده ریخته در بین دستاسش قضا تقدیر شد بین قنوت گرم احساسش گلی نازکتر از گل، خلق کرده خیل حورا را همان نوری که بخشیده‌ست معنا لفظ "زهرا" را تلألو داشته روزی سه دفعه زُهره بر حیدر تجلی می‌کند کوثر فقط بر ساقی کوثر سپیده‌دم سپید و ظهر، زرد و عصرها حمرا بخوان روح القدس ذکرِ: "وَ ما ادراک ما زهرا" چه اشراقی جمالش بر امیرالمؤمنین دارد که از نور حسینش این تجلی در جبین دارد نگین بارگاه عرشی‌اش یاقوت حمرا شد زبرجد میوه‌ی این شاخسار سبز طوبی شد شده او حجت الله علی الاطلاق معصومین تمام دردها را نام بانو می‌دهد تسکین خبردار است زهرا از "بما کان" و "بما کائن" تجلی کرده واجب گوییا در قالب ممکن "الهی بعلیٍ" را صد و ده بار میخواند قنوتش نیمه شب "الجار ثم الدار" میخواند خدا هر لحظه در عرشش به این قدیسه می‌نازد که با اکسیر چشمش از غباری فضه می‌سازد به زیر پای او فرش از پَرَش جبریل گسترده یهودی رو به سوی چادر او سجده آورده پناه آسمان وقتی که باشد چادر زهرا نباشد واژگان خاکی ما در خور زهرا سیاه چادرش باشد شب شعر غزل‌خیزی به غیر از چادرش هرگز نباشد دست‌آویزی بگو نورٌ علی نور است، چون چادر کند بر سر شکوه ریشه‌های چادر او پهن در محشر تمام عالم هستی، شبیه مرد نابینا همیشه دور از درک وجود نوری زهرا عوالم مثل تسبیحی که باشد در کف بانو ظهور علم یعنی صفحه صفحه مُصحف بانو مَلَک از مریم چشمان او انجیل می‌خواند نبی با مصحف پیشانی‌اش ترتیل می‌خواند نگو که سرور مریم بگو که "بل هیَ اعظم" همان که خلقتش بوده‌ست قبل خلقت آدم برای خاک‌بوسی درش روح الامین آمد به حال "اُدخلوها بِسلامٍ آمنین" آمد ملائک صف به صف خدمتگزار خانه‌ی بانو که عزرائیل هم اذن شرفیابی گرفت از او مقامات نبوت با کراماتش شود کامل به نانِ دست‌ْپخت او تمام انبیا سائل حکایت می‌کنم آن جود مافوق تصور را بگویم از عنایاتش، بخوانم روضه‌ی حُر را به این درگاه هر کس منتسب شد، مرتبت دارد که فرمودند صد جا مِهر زهرا منفعت دارد قیامت خواب دیده شب به شب فصل حضورش را که تشریفش گلستان می‌کند راه عبورش را شفیعی که سوار ناقه‌ای از نور می‌آید رخش زیر پَر حوریه‌ها مستور می‌آید * * شفق، ناخوانده مهمان رُخِ آن ماه طلعت شد چنان که ماه، روی خاک افتاد و قیامت شد جلال گوشواره بر زمین افتاد و خاکی شد شکست و ابتدای ماجرای دردناکی شد لگد می‌خورد بر احساسِ مانند گل یاسش امان از دست آن همسایه‌های قدرنَشناسش خبر از ماجرای کوچه تنها قاصدک دارد حسن با کوچه و دیوار رازی مشترک دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی قدم به خاک زدی، خاک جان گرفت آئینه‌ای ز نور تو هفت آسمان گرفت چشمت که باز شد، به خدا جز خدا ندید هفت آسمان ز نور تو رنگین‌کمان گرفت گلزار وحی با تو نه تنها بهشت شد عطر بهشت از تو تمام جهان گرفت کعبه ز یمن آمدنت غرق شور شد بطحا ز شوق، رونق باغ جنان گرفت زیباترین پدیده‌ی تاریخ شد پدپد وقتی رسولِ نور، تورا در میان گرفت یک فاطمه به خلقت خود داشت کردگار او را ز حق، خدیجه کنون ارمغان گرفت حوا به پاس دیدن رخسارت از بهشت در دست خویش، دسته گل ارغوان گرفت جبریل آن پرستوی قدسی، به پاس تو بر بام بوستان نبوّت مکان گرفت فضّه زفیض خدمت این آستان نور از ابر رحمت تو به سر، سایبان گرفت با دیدن جلال تو هرگز عجیب نیست انگشت حیرتی که فلک در دهان گرفت قرآن کتاب نور خدا در مدیح توست باید تو را ز مصحف قرآن نشان گرفت ای آفتاب عصمت کبرای حق! دلم در سایۀ محبت تو آشیان گرفت چون خط نور می‌گذرد از پُل صراط هرکس که از ولای تو خط امان گرفت هر دل که شمع محفل زهرا و آل شد پروانۀ بهشت از این خاندان گرفت دیگر چه می‌توان به مدیحت نوشت و گفت وقتی قلم ز دست فتاد و زبان گرفت امشب شبی خوش است «وفایی» که می‌توان حاجات خویش را ز امام زمان گرفت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e