eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
شکسته روضه‌ات دل مقلب القلوب را گرفته رنگ چهره‌ی تو حالت غروب را شکوه غربتت شراره زد به قلب کائنات گریست دجله و فرات، گریست اهدنا الصراط گمان کنم که فاطمه کنار تو نشسته است زبان گرفته مادری که پهلویش شکسته است فدای روی زرد تو، وجود غرق درد تو چقدر آه می‌کشد، کنار جسم سرد تو زمان رنج و غُصه‌ی تو خاتمه گرفته است چقدر روضه‌ی تو بوی فاطمه گرفته است دوشنبه بود لحظه‌ی هجوم زهر بر جگر دوشنبه بود و کوچه‌ها، دوشنبه بود و میخ در دوشنبه قاتلت شده، دوشنبه بود خانه سوخت مغیره که نداشت شرم، غلاف و تازیانه سوخت مصیبتت دم مرا به سمت آه می‌برد به پشت مرکبی تو را پیاده راه می‌برد تو را چگونه دست بسته با طناب می‌برند؟ تو کوثری، تو را به مجلس شراب می‌برند؟ چقدر زخم خورده‌ای، شبیه جُبّه‌ی حسین کشانده‌ای مرا دوباره زیر قبه‌ی حسین هزار شکر پیکرت به زیر آفتاب نیست میان مقتلت سخن زکودک رباب نیست هنوز جای شکر مانده سنگ بر جبین نخورد هزار شکر یُمْسِک السماء بر زمین نخورد کنار پیکر تو گریه بود و هلهله نبود میان مقتل تو نام شمر و حرمله نبود به صحن سینه‌ی تو چکمه‌ی سنان نمی‌رسد به پای‌بوسی لب تو خیزران نمی‌رسد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خون می‌چکد ز دیده‌ی در خون‌شناورم در بهت چشم‌های گهربار مادرم سوز عطـش به ریشه‌ی من تیشه می‌زند خشکیده شاخه‌های بلند صنوبرم در انتهای مغرب رنگ کبود رفت خورشید پر فروغ جمال منورم از هرم زهر و معجزه‌ی لخته‌های خون یاقوت سرخ گشته لبان مطهرم تا مغز استخوان شرر زهر رخنه کرد تفتیده کوره‌ای شده گرمای بسترم با هر نفس تمام تنم تیر می‌کشد چشم‌انتظار قطع نفس‌های آخرم در لحظه‌های آخر عمرم هوایی‌ام افتاده شور کرببلا باز در سرم این آرزوی لحظه‌ی جان‌دادن من است با ذکر«یاحسین» رود جان ز پیکرم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تنها امام سامره! تنها چه می‌كنی؟ در كاروان‌سرای گداها چه می‌كنی؟ دارم برای رنگِ تنت گريه می‌كنم پایِ نفس نفس زدنت گريه می‌كنم باور كنيم حرمت تو مستدام بود؟ يا بردن تو بردنِ با احترام بود؟ مردِ خدا كجا و اين‌همه تحقير، وایِ من بزم شراب و آيه‌ی تطهير، وایِ من هرچند بين ره بدنت را كشيد و بُرد دستِ كسی به رویِ زن و بچه‌ات نخورد باران نيزه‌نيزه نصيب تنت نشد دست كسی مزاحم پيراهنت نشد اين سينه‌ات مكان نشست كسی نشد ديگر سر تو دست به دست كسی نشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زهر با جانِ تو آمیخت، توانت را کاست دودِ آه از جگر حضرت زهرا برخاست بی سبب نیست که حال دلتان طوفانی‌ست ابرِ چشمِ پدر و مادرتان باران‌زاست حرمت چون حرم کرببلا غم دارد سامرا کرببلا، کرببلا سامرّاست رنگ رخسار تو با خود خبری آورده شوقِ پرواز تو در چهره‌ی زردت پیداست در اهانت به شما دشمنتان بی باک است در جسارت به شما دشمنتان بی پرواست می‌کشیدند و تو را مثل علی می‌بردند چقَدَر داغت از این حیث شبیهِ باباست پیش چشمان ترت قبر تو را می‌کندند تا قیامت به تو و چشم ترت گریه رواست ساکنِ "خانِ صعالیک" شدی روز ورود* شرحِ این واقعه یادآوریِ شام بلاست یاد سادات به ویرانه‌ی شام افتادی خاک ویرانه مگر درخورِ ناموس خداست دختر شاه کجا؟ گوشه‌ی ویرانه کجا؟ فاطمه گریه کُنِ تک تکِ این مرثیه‌هاست ✍ *خان صعالیک نام محلۀ فقیر نشین سامراست که هنگام ورود ، امام را با نیت آزار و تحقیر در این منطقه ساکن کردند 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای مسیحای سامرا هادی آفتاب مسیر ما هادی علی ابن محمد ابن علی نوه‌ی اول رضا هادی نیست جز دامن کرامت تو پرده‌ی خانه خدا هادی ذکر هر چارشنبه‌ام این است یا رضا! یا جواد! یا هادی! به مَلَک هم نمی‌دهم هرگز گریه‌ی زائر تو را هادی یک شبی را کنار ما ماندی سر سجاده جامعه خواندی تو دعا را معرفی کردی مرتضی را معرفی کردی با فراز زیارت سبزت راه ما را معرفی کردی مرتضی و حسین و فاطمه و مجتبی را معرفی کردی نه فقط اهل بیت را بلکه تو خدا را معرفی کردی سامرایت غریب بود اما کربلا را معرفی کردی با تو ما مرتضی‌شناس شدیم تا قیامت خدا شناس شدیم ریشه‌های محبت ما تو مزرعه‌های سبز دنیا تو خواهش سرزمین پائین من اشتیاق بهشت بالا تو گاه ابلیس می‌شوم بی تو گاه جبریل می‌شوم با تو می نمی‌دانم این که من دارم به تو نزدیک می‌شوم یا تو... چه کسی از مسیر گمراهی داده ما را نجات؟... آقا تو تو مرا با ولایتم کردی آمدی و هدایتم کردی دوست دارم گدای تو باشم سائل دست‌های تو باشم مثل بال و پر کبوترها دائماً در هوای تو باشم دوست دارم که از زمان ازل تا ابد خاک پای تو باشم یا دعای قنوت من باشی یا قنوت دعای تو باشم ما فقیریم، سفره‌ای وا کن سامرایی حواله‌ی ما کن با تو این عقل‌ها بزرگ شدند اعتقادات ما بزرگ شدند پای دل‌های شیعیان آن قدر گریه کردید تا بزرگ شدند با نگاه تو، با محبت تو اِبن سکّیت‌ها بزرگ شدند خوب شد بچه‌های هیئت ما پای درس شما بزرگ شدند بچه‌های قبیله ما با کربلا کربلا بزرگ شدند بی تو دل های ما بهار نداشت مثل یک شاخه‌ای که بار نداشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای کعبه‌ی دل کوی تو یا حضرت هادی وی قبله‌ی جان، روی تو یا حضرت هادی ای چشم همه سوی تو یا حضرت هادی ای خلق ثناگوی تو یا حضرت هادی آیینه‌ی اجلال نبی کیست؟! تویی تو چارم علی از آل نبی کیست؟! تویی تو تو اختر برج نبوی، شمس هدایی ماه علوی، آینه‌ی حُسن خدایی فرمانده‌ی مُلک قَدَر و جیش قضایی آری تو علیّ ابن جواد ابن رضایی خوبان جهان نور هدایت ز تو دارند ارواح رُسُل روح ولایت ز تو دارند تو جانی و در کالبد کلّ وجودی تو وجه خدا آینه‌ی غیب و شهودی تو نیّت و تکبیر و قیامیّ و قعودی تو رابطه‌ی خلق و خداوند ودودی از فیض تو منّت به سر خلق نهادند با مهر تو دادند به ما آنچه که دادند ای گوهر توحید به درج دهن تو روییده به هر سو گل وحی از چمن تو انوار خدا در تو و حُسن حَسن تو ما جامعه داریم ز فیض سخن تو زین جامعه دل سوی تولای تو راهی‌ست هر جمله‌ی آن جلوه‌ای از وحی الهی‌ست از سامره خیزد به فلک نور حقایق دل‌ها به طواف حرم قدس تو شایق مرهون تو روز و شب و ساعات و دقایق روزی‌خور خوان کرمت جمله خلایق مدح تو ندای حق و جبریل منادی نام تو علی، کنیه‌ی زیبای تو هادی من آبرو از خاک درِ سامره دارم من خاطره‌ها از سفر سامره دارم من جلوه‌ی طور از شجر سامره دارم من عشق دو قرص قمر سامره دارم هر جا که روم مرغ دلم در حرم توست چشمم به تو و لطف و عطا و کرم توست تو حجّت حق، خلق به تأیید تو بنده توحید و نبوّت به تولاّی تو زنده جبریل به بام تو یکی مرغ پرنده در بین قفس رام تو شیران درنده کردند چو بر ماه جمال تو نظاره پروانه صفت دور تو گشتند هماره نور تو که از صبح ازل تافته در دل خاموش نگردد به هزاران متوکّل هرگز نشود محو، حق از فتنه‌ی باطل آری نرسد بار کج خصم به منزل قرآن همه را با سخن وحی دهد پند هر چیز بُوَد فانی جز وجه خداوند ای جود تو همچون یم و افلاک حبابت آوَخ که رسید از ستم خصم عذابت گِریم به تو و غُصّه‌ی بی حدّ و حسابت افسوس که بردند سوی بزم شرابت بر خیرگی خصم و به بی شرمی او اُف خاکم به دهن جام مِی اَت کرد تعارف تو آیه‌ی تطهیری و رجس از تو به دور است دل جای خدا و دهنت چشمه‌ی نور است وای از متوکّل که چه بی شرم و جسور است مست می و مست ستم و مست غرور است با آن شرف و عزّت و اجلال معانی می‌خواست که در محفل او شعر بخوانی خواندی دو سه بیتی که بهم ریخت سرورش از روی سرش خورد زمین تاج غرورش گفتی سخن از آدمی و تنگی گورش افتاد به تن لرزه بدان قدرت و زورش لرزید ولی در پی اظهار ندامت می‌زد همه دم تیشه به طوبای امامت فریاد که زد زهر ستم شعله به جانت افسوس که مسموم شدی چون پدرانت آوَخ که ز تن رفت برون تاب و توانت سوزد جگرم بر تو و غم‌های نهانت «میثم» که به دل سوز و به سر شور تو دارد باشد که به خاک حرمت چهره گذارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
امام هادی.mp3
زمان: حجم: 13.95M
🎧 🚩 شهادت حضرت امام هادی صلوات‌الله علیه 🚩 راوی: حجت‌الاسلام حنیفی 📎 اقدامات متوکل برای تخریب قبر سیدالشهداء صلوات‌الله علیه 📎 بی‌احترامی به امیرالمومنین و حضرت زهرا سلام‌الله علیهما توسط متوکل 📎 برخی از مصائب امام هادی علیه‌السلام 📎 روضه‌خوانی امام هادی صلوات‌الله علیه برای حضرت علی اکبر علیه‌السلام 🏷 🏷 @hosseinieh_net
🔸روایتی زیبا از امام هادی علیه‌السلام 🛑مَا رَوَاهُ مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ اَلْكُلَيْنِيُّ فِي كِتَابِ (اَلرَّسَائِلِ) عَمَّنْ سَمَّاهُ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ: أَنَّ اَلرَّجُلَ يَجِبُ أَنْ يُفْضِيَ إِلَى إِمَامِهِ مَا يَجِبُ أَنْ يُفْضِيَ بِهِ إِلَى رَبِّهِ قَالَ: فَكَتَبَ: «إِنْ كَانَتْ لَكَ حَاجَةٌ فَحَرِّكْ شَفَتَيْكَ، فَإِنَّ اَلْجَوَابَ يَأْتِيكَ» 🔰یکی از اصحاب امام هادی صلوات‌ الله‌‌علیه نقل می‌کند: خدمت حضرت نامه‌ای بدین مضمون نوشتم: «شخصی دوست دارد با امام زمانش راز و نیاز كند و مشكلات خود را با ایشان در میان بگذارد، همان گونه كه با خدایش راز و نیاز کرده و حوائجش را اظهار می‌كند؛ او باید چه كند؟» حضرت در پاسخ مرقوم فرمودند: «هرگاه حاجتی داشتی، لب‌های خودت را حركت بده [حاجتت را بر زبان جاری کن] و مطمئن باش كه جواب به تو خواهد رسید». 📚کشف المحجة لثمرة المهجة، ج ۱، ص ۲۱۱ تو دعا کن که من از معصیت آزاد شوم که دعای تو یقیناً به اجابت ختم است@hosseinieh_net
ما بنده‌ایم و غیر تو مولا نداریم در هر دو دنیا جز شما آقا نداریم تنها پُل ما تا خداوند است مهرت راهی دگر تا عالم بالا نداریم وقتی دعای جامعه خواندیم دیدیم بهتر از این آئینه‌ی تقوا نداریم هرکس تولای تو را در دل ندارد کاری به کار او در این دنیا نداریم هرچند ما مدح تو را گفتیم، امّا ما قطره‌ایم و راه بر دریا نداریم گر دیگران صد آرزو در سینه دارند ما آرزویی غیر سامرّا نداریم امروز دل را خانه‌ی مهر تو کردیم در سینۀ خود غصه‌ی فردا نداریم گر دامن خود را ز دست ما نگیری بیمی به دل از روز وانفسا نداریم :: بزم شراب و آیه‌ی تطهیر ای وای! در دل از این اندوه جز غوغا نداریم از شعله‌ی داغ شما آتش گرفتیم پروانه‌سان از سوختن پروا نداریم جز اشک بر فرزند زهرا چون «وفایی» چیزی برای عرضه بر زهرا نداریم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به رغم ظلمت هوچی‌‌گرِ بی‌رحمِ هرجایی به جا مانده است از چشمت احادیثی تماشایی به نقش شیر روی پرده جان دادی و رو کردی برای دلقک جادو‌گر اعجازی مسیحایی و در بزم شراب ظالمان خواندی چنان شعری که غرق اشک شد کاخ از هراس مرگ و تنهایی و ای درّندگان کوه و جنگل رام لبخندت! نشد از شرّ آن انسان‌نما یک آن بیاسایی برای مردمان روزگاران تا ابد گفتی میان حرف‌حرف جامعه از نور و زیبایی به استقبال ره‌گُم‌کردگان در ظلمت دنیا هنوز ای مهربان بی‌وقفه با فانوس می‌آیی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e