eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ای دل امشب بیشتر بی‌تاب باش محو آقازاده‌ی ارباب باش دلبری محو رخ دلداده‌ای وه چه آقایی! چه آقازاده‌ای! حرف جانبازی شود، آماده اوست ای برادر بنگر آقازاده اوست جانفدای مکتب و دین است این رسم آقازادگی این است این عده‌ای لفظ ز معنا خالی‌اند بس که آقازاده‌ی پوشالی‌اند عده‌ای فکر عبور از مردمند در همین شهرند و دور از مردمند پای صندوق آفتابی می‌شوند پشت جبهه انقلابی می‌شوند فکرشان دنبال حزب و دسته است انقلاب از دست این‌ها خسته است دیده ملت آخر هر چیز را فرق خدمتکار و عشق میز را ما نخوابیدیم بیداریم ما ملت تشییع سرداریم ما او که قبرش هم کنار مردم است هم چنان خدمتگزار مردم است آی مسول عزیز و محترم! خادم مردم بمان در این حرم تا ابد باری گران بر دوش‌ توست مردم ما جایشان آغوش توست صندلی اینجا فراوان ریخته ‌پای آن خون شهیدان ریخته پس تو امید دل دشمن نباش تکه‌ای از پازل دشمن نباش آه از آنکس‌ که ناکس‌‌ می‌شود دشمن از رفتار او حس می‌شود با همه این حرف‌ها حُرّیم ما از شهیدان که نمی‌بُرّیم ما بی خبر از حال کشور نیستیم با خبر هستیم که می‌ایستیم یک دل و یک رأی و یک رنگیم ما از همان آغاز در جنگیم ما عرصه بر اهل حقیقت تنگ نیست لحظه‌ای دنیا بدون جنگ نیست چون زنم بر سینه سنگ صلح را؟ کی جهان دیده است رنگ صلح را؟ هرکجا آیینه هست و سنگ هست جنگ هست و جنگ هست و جنگ هست جنگ حتماً موشک و خمپاره نیست خانه‌های مردم آواره نیست کار او تغییر باورهای ماست جنگ گاهی پشت سنگرهای ماست الغرض این جنگ، جنگ ریشه‌هاست عرصه‌اش امروز در اندیشه‌هاست رزمگاه دیگری برپا شده است نوبت جنگ روایت‌ها شده است جنگ مابین امید و خستگی جنگ استقلال با وابستگی جنگ ویرانی و آبادی‌ست این جنگ استبداد و آزادی‌ست این جنگ استعمار با حق خواهی است بی تفاوت بو‌دنم‌ کوتاهی است نیست در عالم به غیر از این دو راه راه کاخ سبز، راه قتلگاه نیست اینجا یک دو قطبی بیشتر حق و باطل، کفر و ایمان، خیر و‌ شر عزم ما بر مکر دشمن غالب است دشمن و دلسوزی ما؟! جالب است ردی از دشمن که دیدی مکث کن هرچه که او خواست تو برعکس کن خانه‌ای را که به زحمت ساختیم بگذریم از آن یقیناً باختیم حفظ باید کرد این احساس را حفظ باید کرد این میراث را من شعارم مرگ بر ناکامی است رای من، جمهوری اسلامی است جنگ یعنی جنگ تاریکی و نور صلح باشد صبحِ فر‌دای ظهور ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از صورت چون ماه پيمبر خواندند از هيبت و اقتدار حيدر خواندند شد جلو‌هٔ احمد و على، آینه‌ای آن آينه را علیِ اکبر خواندند @hosseinieh_net
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
🌸 نزدیک است...🌸 شاید به تن خسته‌ی ما جان آمد شاید که شب غُصه به پایان آمد برخیز و محله را چراغانی کن... شاید که همین نیمه‌ی شعبان آمد@hosseinieh_net
هنوزم جمعه‌ها چشم‌انتظارن برای عطر و بوی جمکرونی‌ت بیا با ذوالفقار عدل و دادت بیا با اون عبای آسمونی‌ت بیا ای روز موعود خدایی! بیا ماه تمامِ نیمه شعبان! تمام جمعه‌های بی‌قراری به قربانِت، امام نیمه شعبان! نبودی آسمون از دوری تو میون آه و غم گریه‌ش گرفته دعای ندبه می‌خونیم براتو دعای ندبه هم گریه‌ش گرفته بیا تا آسمونا پُر بشه از شکوه پرچمای یالثارات بیا واسه تمومِ منتظرهات بیا واسه نگاهِ نوجوونات بیا تا با قدوم آسمونی‌ت خدایی باشه فرداهای عالم بیا تا پرچم این انقلابو به دست تو بدیم، آقای عالم! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مگر آسمان را چراغان نکردیم؟! زمین را مگر نورباران نکردیم؟! مگر کوچه را آب و جارو نکردیم؟! شبِ تار را غرقِ شب‌بو نکردیم؟! مگر شهر را غرقِ شربت نکردیم؟! سر کوچه را طاق‌نصرت نکردیم؟! مگر شاعران از غمش کم سرودند؟! قلم‌ها سلاحِ ظهورش نبودند؟! مگر مرغِ آمین‌مان در قفس بود؟! دم ربّناهایمان بی‌نفس بود؟! مگر العجل‌هایمان دیردَم بود؟! سرِ سفره‌ی ندبه‌ها چای، کم بود؟! مگر صبحِ جمعه سلامش نکردیم؟! تهِ هفته‌ها را به نامش نکردیم؟! چرا یوسف افتاده در چاهِ غیبت؟! چرا برنمی‌گردد از راهِ غیبت؟! چرا روز موعود، تأخیر دارد؟! کجای عمل‌هایمان گیر دارد؟! جوابِ چراهایمان هم سؤال است مگر آرزوی وصالش محال است؟! نگو آرزویش محال است، هرگز! نگو دیدنش در خیال است، هرگز! زمانش بیاید؛ همین جمعه شاید اگر حرف‌مان حرف باشد، می‌آید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مژده بیداردلان! پیک سحر در راه است شب دلواپسیِ منتظران کوتاه است همه‌جا صحبت درمان تب سختی‌هاست همه‌جا حرفْ سرِ نسخه‌ی خوشبختی‌هاست گوش کن! زمزمه‌ی خاتمه‌ی تاریکی‌ست خیمه‌ی حضرت خورشید، همین نزدیکی‌ست! گوش کن لایحه‌ی دولت خوش‌عهدی را بر دماوند بزن پرچم یا مهدی را شوق دیدار رسانده‌ست به لب جان‌ها را بوی اسپند قرق کرده خیابان‌ها را خبر این‌بار دقیق است! می‌آید منجی وعده‌ی عهد عتیق است، می‌آید منجی لوح محفوظ بشارت به ظهورش داده دل به آن لهجه‌ی آرام و صبورش داده می‌رسد بت شکنی! چون بت و نمرودی هست قول قرآن و زبور است که موعودی هست گفته انجیل که فریادرسی می‌آید صبح آدینه مسیحا نفسی می آید دو قدم مانده فقط! خسته شدن بی معناست پشت این گردنه‌ی سخت، بهشتی پیداست عمر دجال به فردا نرسد، کوتاه‌ست باخبر باش! خبرهای خوشی در راه‌ست ذوالفقار خِردش مصلح کژ تابی‌‌ها برسد کاش به گوش کر وهابی‌ها کعبه آماده‌ی اثبات مسلمانی‌هاست نوبت بستن پرونده‌ی سفیانی‌هاست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شبی خمارِ غزل گرم گفتگو بودیم به وجد و شور و نشاط و به های‌وهو بودیم مدام در طلب باده و سبو بودیم تمام مستی شب را به جستجو بودیم ندا رسید که امشب طلوع خواهد شد کسی می‌آید و فردا شروع خواهد شد شکوفه زد غزل و روی لب هجا گل کرد ردیف و قافیه در صورت دعا گل کرد سحر رسید و اذان آمد و خدا گل کرد بهار فاطمه در صبح سامرا گل کرد ((رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند)) امین وحی خدا با خودش خبر آورد خبر برای وصی پیامبر آورد که نخل عسکری از فیض حق ثمر آورد عروس فاطمه و مرتضی پسر آورد جمال مهدو‌ی‌اش آنچنان که پیغمبر ز هیبتش چه بگوییم، وارث حیدر زمان به قدرت او اعتراف خواهد کرد و زیر سایه‌ی او اعتکاف خواهد کرد و تیغ دشمن او را غلاف خواهد کرد و کعبه دور قد او طواف خواهد کرد بخوان که حضرت صاحب به راه می‌افتد که حق می‌آید و باطل به چاه می‌افتد ببخش کوچه‌ی ما را که مثل میکده است گلوی شاعرت آقا اسیر عربده است ز ما هرآنچه نباید اگر چه سر زده است تمام حسرت ما جمعه‌ی نیامده است دخیل بسته‌ی این نیمه‌های شعبانیم به جان فاطمه سوگند که پشیمانیم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این روزها که می‌گذرد، غرق حسرتم مثل قنوت‌های بدون اجابتم! بسته‌ست چشم‌های مرا غفلت گناه تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم! یک گام هم به سوی شما برنداشتم ای مرحبا به این همه عرض ارادتم! خالی‌ست دست من، به چه رویی بخوانمت؟ دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟ من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست خیری ندیده‌ای تو ولی از رفاقتم بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز! حالا که سویت آمده‌ام غرق حاجتم بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم با گوشه‌چشم خود بِرَهان از اسارتم آن روز می‌رسد که فدایی تو شوم؟ من بی‌قرار لحظۀ ناب شهادتم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خوشا لحظه‌ای بال و پر داشتن سر کوی دلبر گذر داشتن خوشا با خدا بودن و زیستن به یاد خدا چشم تر داشتن همیشه به سوی خدا رو زدن همیشه صفای سحر داشتن چه خوب است عاشق ز معشوقِ خویش تمنای یک دم نظر داشتن چه خوب است دنبال تو آمدن و از جایگاهت خبر داشتن چه خوب است دائم صدایت زدن همیشه هوایت به سر داشتن چه خوب است یک شب به همراه تو به سرداب تو یک سفر داشتن من امشب هوای تو دارم به سر کرم کن مرا در کنارت ببر درِ آسمان، در سحر باز شد فرشته مهیای پرواز شد ملک در دل آسمان زد صدا: و میلاد خورشید آغاز شد شنیدم شبیه کلیم آمدی و موسایی تو خبرساز شد حَسَن بر گل روی تو خنده زد پدر با وجودت سرافراز شد برایِ دلِ مادرِ پاکِ تو زمان سحر، کشف صد راز شد رسیدی و در سجده افتادی و زبانت به توحیدِ حق باز شد پدر با تو می‌گفت ناگفتنی چه اسرارهایی که ابراز شد تو باطل ستیزی؛ تو جاءالحقی ولی خدا؛ حجت مطلقی کنار دلم گاه گاهی بیا تو از جاده‌های الهی بیا سیاهِ گناهم، بیا نور عشق در این دورۀ روسیاهی بیا بیا از مدینه، بیا از نجف بیا از دل این دو راهی بیا اگر چه فراهم نگشته هنوز برای قیامت سپاهی، بیا بگو کی مرا می‌بری با خودت چه روزی؟! چه سالی؟! چه ماهی؟! بیا ببین حال و روز دل شیعه را شده کشته‌ی بی گناهی بیا اگر تو نیایی چه کس می‌شود، برای دل ما پناهی؟ بیا بیا قبل از اینکه بیاید اجل، بگیری مرا لحظه‌ای در بغل مرا گاه در خاطرت فرض کن مرا گرد و خاک دَرَت فرض کن من از چشم پاک تو افتاده‌ام مرا اشک چشم ترت فرض کن منِ روسیاهِ زمین خورده را سیاهیّ در لشگرت فرض کن اگر اولین عاشقت نیستم مرا عاشق آخرت فرض کن اگر چه لیاقت ندارم ولی مرا کمترین زائرت فرض کن به وقت ظهورت بیا و مرا نگهبان در سنگرت فرض کن بکش دست خود را به روی سرم مرا نوکر مادرت فرض کن ببخشا به من این خیالات را مگیر از لبم این مناجات را تو مرگ ستم را رقم می‌زنی تو زنجیر محکم به غم می‌زنی زمان ظهورت به اذن خدا صف مشرکان را به‌هم می‌زنی می‌آیی مدینه، میانِ بقیع به دنبال قبری قدم می‌زنی میان مدینه به سمت نجف تو طرح حرم تا حرم می‌زنی می‌آیی سر قبر ام البنین به یاد علمدار علم می‌زنی ضریح بزرگی بنا می‌کنی به روی طلایش قلم می‌زنی تو با یاد و نام حسین و حسن حسینیه‌های کرم می‌زنی زمان طلوعت که بر خاستی خبر کن مرا کارگر خواستی 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یار من چون از جمال خویش بردارد نقاب خلق در حیرت که در شب چون برآمد آفتاب؟... روی هم‌چون صبحِ عید و موی هم‌چون شام وصل صبح و شامِ این‌چنین برپا نماید انقلاب آن که با یک گردش چشم دل‌انگیزش کند در دو عالم از برای عاشقانش فتح باب دوستانش در نعیم و دشمنانش در جحیم مبغضش غرق گناه و مخلصش غرق ثواب عالمی را می‌توان دیوانۀ عشقش کند گر برون آرد جمال عالم‌آرا از حجاب... ای که در فرمان تو باشد ز خلّاق مبین ابر و باد و نور و نار و مهر و ماه و خاک و آب!... یا کریم الوعد! یا شمس الضّحی! بدر الدّجا! از گدای درگهت ای میر و مولا! سر متاب... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
..هله! ای باد که از سامره راهی شده‌ای از همان شهر پر از خاطره راهی شده‌ای قبل هر چیز بگو این‌که ز یارم چه خبر؟ وه که از فاصله با او گله دارم، چه خبر؟ منتظر باشم از این راه بیاید یا نه؟ آن سفر کرده به ناگاه بیاید یا نه همه با هم به همین جاده اگر خیره شویم می‌توانیم به این فاصله‌ها چیره شویم.. می‌رسد او که همه منتظرانش هستیم هر کجا هست به دنبال نشانش هستیم راه را باز کنید اسب سپیدش پیداست از همین فاصله آن قد رشیدش پیداست این نمازی‌ست که هر روز به جا آوردید بله آن مهدی موعود، به جا آوردید؟ با همان سادگی و عدل علی آمده است گر چه ما باورمان نیست ولی آمده است وه که بر ظلم چه بی‌واهمه شمشیر کشید بر سر کفر چنان فاطمه تکبیر کشید نام خونین حسین است که بر لب دارد خطبه‌هایش همگی آتش زینب دارد در همان وقت و زمانی که خدا می‌داند از همان جا و مکانی که خدا می‌داند می‌رسد تا پر پرواز شما بگشاید «مژده، ای دل! که مسیحا نفسی می‌آید» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای طلوع صبحدم! نور دگر آورده‌ای آفتابی، بهتر از شمس و قمر آورده‌ای شاهدی از جان و دل محبوبتر آورده‌ای یا که وجه الله بر اهل نظر آورده‌ای مُصلح کل! حجّت ثانی عشر آورده‌ای مهدی موعود کز خلق خدا او را سلام آسمان! امشب چه سیمای تو روحانی شده دامنت چون قلب نرگس، پاک و نورانی شده سینه‌ات لبریز از انوار ربّانی شده صحنه‌هایت روضۀ سر سبز رضوانی شده ماه با لبخند، گرم نور افشانی شده تا طلوع صبح، دور سامره گردد مدام ای زمین! آغوشِ جان بگشا که جانان‌ست این سامره! تطهیر کن خود را که قرآن‌ست این آسمان! در بر بگیرش، یک جهان جان‌ست این سیزده معصوم را روح است و ریحان است این قلب قرآن، هستی دین، رُکن ایمان است این خود امام و یازده آباء معصومش امام ای ز آوای تو قرآن مفتخر! قرآن بخوان ای دمت از فیض عیسی خوب‌تر! قرآن بخوان ای شده پروانه‌ات مرغ سحر! قرآن بخوان ای یگانه مصلح کلّ بشر! قرآن بخوان ای نوایت خوشتر از جان! بر پدر قرآن بخوان تا ببوسد لعل لب‌های تو را با احترام سامره جان شد که این نوزاد جانان من است نرجس پاکیزه دامان گفت: ریحان من است عسکری بوسید لب‌هایش که قرآن من است عیسی مریم به وجد آمد که این جان من است شب ندا در داد: این ماهِ فروزان من است صبح گفتا: از زمین تابید خورشیدم به بام پاک جسم و پاک جان و پاک باب و پاک مام سرو قد، گل‌چهره، شورانگیز لب، شیرین کلام کبریایی جاه و احمد طینت و حیدر مقام فاطمی خو، مجتبایی حلم، ثارالله قیام مو کمند و ابرویش شمشیر و مژگانش سهام تا که اش گردد شکار و تا که اش افتد به دام کعبه می‌خندد که آغاز ظهورش در من است مکّه می‌بالد که آثار عبورش در من است کوفه می‌نازد که تشریف حضورش در من است کربلا گوید که اشک و سوز و شورش در من است دل ندا در داد کاین خورشید، نورش در من است جان به طوف مهد او چون زائر بیت الحرام دُرّ دندانِ پیمبر، انتظارش می‌کشد صورت خونینِ حیدر، انتظارش می‌کشد سینۀ مجروح مادر، انتظارش می‌کشد مجتبی با سوز دیگر، انتظارش می‌کشد زخم ثارالـلَه به پیکر انتظارش می‌کشد تا نیاید او، نیابد زخم قرآن التیام ای ز پشت ابر غیبت خلق را خورشید و نور ای فروغت کرده پیش از خلقتِ عالَم ظهور ای وجودت غایب و خَلق جهانت در حضور یابن کوثر، یابن طاها، یابن یاسین، یابن طور تو به ما نزدیک‌تر از مایی و ما از تو دور ما ز تو اعمی و تو پیداتر از ماه تمام باغبانا! بار دیگر در گلستان بازگرد یوسفا! از چاه کنعان سوی کنعان بازگرد موسیا! بر کشتن فرعون و هامان بازگرد عیسییا! تا جان دهی بر جسم بی جان بازگرد احمدا! بر یاری اسلام و قرآن بازگرد حیدرا! در دست تو زیباست تیغ انتقام ای وصالت آرزوی دوستان! هجران بس است ای بباغ آفرینش باغبان! هجران بس است ماه کنعان! آفتاب مصر جان! هجران بس است سیّدی! الغوث الغوث الامان، هجران بس است مصلح کل، مهدی صاحب زمان، هجران بس است تا به کی "میثم" بریزد بی تو خونِ دل به جام ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e