#امام_زمان_عج_مناجات
این روزها که میگذرد، غرق حسرتم
مثل قنوتهای بدون اجابتم!
بستهست چشمهای مرا غفلت گناه
تو حاضری! منم که گرفتار غیبتم!
یک گام هم به سوی شما برنداشتم
ای مرحبا به این همه عرض ارادتم!
خالیست دست من، به چه رویی بخوانمت؟
دل خوش کنم به چه؟ به گناهم؟ به طاعتم؟
من هر چه دارم از تو، از این دوستیِ توست
خیری ندیدهای تو ولی از رفاقتم
بگذر ز رو سیاهی من، أیها العزیز!
حالا که سویت آمدهام غرق حاجتم
بگذار با نگاه تو مانند حُرّ شوم
با گوشهچشم خود بِرَهان از اسارتم
آن روز میرسد که فدایی تو شوم؟
من بیقرار لحظۀ ناب شهادتم
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مدح_و_مناجات
#امام_زمان_عج_مناجات
...هر کوچه و هر خانهای از عطر، چو باغیست
در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغیست
آویخته بر سر درِ هر خانه چراغیست
بر هر لبی از موعد و موعود، سراغیست
از شوق، همه رو به سوی میکده دارند
یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند
کی یار سفر کردهٔ ما از سفر آید
بعد از شبِ دیجورِ محبان، سحر آید
از باب صفا، قبلهٔ ما کی به در آید
بیبال و پران را پر و بالی دگر آید
کی پرده گشاید ز رخ آن روی گشاده
کز رخ کند از اسب، دو صد شاه، پیاده...
تو در پی خود، قافله در قافله داری
در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری
با آنکه خود از منتظرانت گله داری
سوگند به آن اشک که در نافله داری
با یک نگه خود، مس ما را تو طلا کن
آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن
ای گمشدهٔ مردم عالم! به کجایی؟
کی از مه رخسارهٔ خود پرده گشایی؟
ما ریزهخوریم و تو ولینعمت مایی
هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی
یک پرتو از آن چاردهم لمعه نیامد
بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد...
بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما
کس نیست در این قافله، واماندهتر از ما
ما بیخبریم از تو و تو باخبر از ما
ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما
ما شبزدهایم و تو همان صبح سپیدی
تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی
عشق ابدی و ازلی با تو بیاید
شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید
آرامش بینالمللی با تو بیاید
ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید
عمریست که در بوتهٔ عشقت بهگدازیم
هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم
هرچند که ما بهرهور از فیض حضوریم
داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم
نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم
با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم
در کوه و بیابان ز چه رو دربهدری تو؟
هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو...
✍ #علی_انسانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مدح_و_مناجات
#امام_زمان_عج_ولادت
خوشا لحظهای بال و پر داشتن
سر کوی دلبر گذر داشتن
خوشا با خدا بودن و زیستن
به یاد خدا چشم تر داشتن
همیشه به سوی خدا رو زدن
همیشه صفای سحر داشتن
چه خوب است عاشق ز معشوقِ خویش
تمنای یک دم نظر داشتن
چه خوب است دنبال تو آمدن
و از جایگاهت خبر داشتن
چه خوب است دائم صدایت زدن
همیشه هوایت به سر داشتن
چه خوب است یک شب به همراه تو
به سرداب تو یک سفر داشتن
من امشب هوای تو دارم به سر
کرم کن مرا در کنارت ببر
درِ آسمان، در سحر باز شد
فرشته مهیای پرواز شد
ملک در دل آسمان زد صدا:
و میلاد خورشید آغاز شد
شنیدم شبیه کلیم آمدی
و موسایی تو خبرساز شد
حَسَن بر گل روی تو خنده زد
پدر با وجودت سرافراز شد
برایِ دلِ مادرِ پاکِ تو
زمان سحر، کشف صد راز شد
رسیدی و در سجده افتادی و
زبانت به توحیدِ حق باز شد
پدر با تو میگفت ناگفتنی
چه اسرارهایی که ابراز شد
تو باطل ستیزی؛ تو جاءالحقی
ولی خدا؛ حجت مطلقی
کنار دلم گاه گاهی بیا
تو از جادههای الهی بیا
سیاهِ گناهم، بیا نور عشق
در این دورۀ روسیاهی بیا
بیا از مدینه، بیا از نجف
بیا از دل این دو راهی بیا
اگر چه فراهم نگشته هنوز
برای قیامت سپاهی، بیا
بگو کی مرا میبری با خودت
چه روزی؟! چه سالی؟! چه ماهی؟! بیا
ببین حال و روز دل شیعه را
شده کشتهی بی گناهی بیا
اگر تو نیایی چه کس میشود،
برای دل ما پناهی؟ بیا
بیا قبل از اینکه بیاید اجل،
بگیری مرا لحظهای در بغل
مرا گاه در خاطرت فرض کن
مرا گرد و خاک دَرَت فرض کن
من از چشم پاک تو افتادهام
مرا اشک چشم ترت فرض کن
منِ روسیاهِ زمین خورده را
سیاهیّ در لشگرت فرض کن
اگر اولین عاشقت نیستم
مرا عاشق آخرت فرض کن
اگر چه لیاقت ندارم ولی
مرا کمترین زائرت فرض کن
به وقت ظهورت بیا و مرا
نگهبان در سنگرت فرض کن
بکش دست خود را به روی سرم
مرا نوکر مادرت فرض کن
ببخشا به من این خیالات را
مگیر از لبم این مناجات را
تو مرگ ستم را رقم میزنی
تو زنجیر محکم به غم میزنی
زمان ظهورت به اذن خدا
صف مشرکان را بههم میزنی
میآیی مدینه، میانِ بقیع
به دنبال قبری قدم میزنی
میان مدینه به سمت نجف
تو طرح حرم تا حرم میزنی
میآیی سر قبر ام البنین
به یاد علمدار علم میزنی
ضریح بزرگی بنا میکنی
به روی طلایش قلم میزنی
تو با یاد و نام حسین و حسن
حسینیههای کرم میزنی
زمان طلوعت که بر خاستی
خبر کن مرا کارگر خواستی
✍ #مجتبی_شکریان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مدح_و_مناجات
یار من چون از جمال خویش بردارد نقاب
خلق در حیرت که در شب چون برآمد آفتاب؟...
روی همچون صبحِ عید و موی همچون شام وصل
صبح و شامِ اینچنین برپا نماید انقلاب
آن که با یک گردش چشم دلانگیزش کند
در دو عالم از برای عاشقانش فتح باب
دوستانش در نعیم و دشمنانش در جحیم
مبغضش غرق گناه و مخلصش غرق ثواب
عالمی را میتوان دیوانۀ عشقش کند
گر برون آرد جمال عالمآرا از حجاب...
ای که در فرمان تو باشد ز خلّاق مبین
ابر و باد و نور و نار و مهر و ماه و خاک و آب!...
یا کریم الوعد! یا شمس الضّحی! بدر الدّجا!
از گدای درگهت ای میر و مولا! سر متاب...
✍ #نادعلی_کربلایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مدح_و_مناجات
..هله! ای باد که از سامره راهی شدهای
از همان شهر پر از خاطره راهی شدهای
قبل هر چیز بگو اینکه ز یارم چه خبر؟
وه که از فاصله با او گله دارم، چه خبر؟
منتظر باشم از این راه بیاید یا نه؟
آن سفر کرده به ناگاه بیاید یا نه
همه با هم به همین جاده اگر خیره شویم
میتوانیم به این فاصلهها چیره شویم..
میرسد او که همه منتظرانش هستیم
هر کجا هست به دنبال نشانش هستیم
راه را باز کنید اسب سپیدش پیداست
از همین فاصله آن قد رشیدش پیداست
این نمازیست که هر روز به جا آوردید
بله آن مهدی موعود، به جا آوردید؟
با همان سادگی و عدل علی آمده است
گر چه ما باورمان نیست ولی آمده است
وه که بر ظلم چه بیواهمه شمشیر کشید
بر سر کفر چنان فاطمه تکبیر کشید
نام خونین حسین است که بر لب دارد
خطبههایش همگی آتش زینب دارد
در همان وقت و زمانی که خدا میداند
از همان جا و مکانی که خدا میداند
میرسد تا پر پرواز شما بگشاید
«مژده، ای دل! که مسیحا نفسی میآید»
✍ #هادی_جانفدا
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_ولادت
#امام_زمان_عج_مدح_و_مناجات
ای طلوع صبحدم! نور دگر آوردهای
آفتابی، بهتر از شمس و قمر آوردهای
شاهدی از جان و دل محبوبتر آوردهای
یا که وجه الله بر اهل نظر آوردهای
مُصلح کل! حجّت ثانی عشر آوردهای
مهدی موعود کز خلق خدا او را سلام
آسمان! امشب چه سیمای تو روحانی شده
دامنت چون قلب نرگس، پاک و نورانی شده
سینهات لبریز از انوار ربّانی شده
صحنههایت روضۀ سر سبز رضوانی شده
ماه با لبخند، گرم نور افشانی شده
تا طلوع صبح، دور سامره گردد مدام
ای زمین! آغوشِ جان بگشا که جانانست این
سامره! تطهیر کن خود را که قرآنست این
آسمان! در بر بگیرش، یک جهان جانست این
سیزده معصوم را روح است و ریحان است این
قلب قرآن، هستی دین، رُکن ایمان است این
خود امام و یازده آباء معصومش امام
ای ز آوای تو قرآن مفتخر! قرآن بخوان
ای دمت از فیض عیسی خوبتر! قرآن بخوان
ای شده پروانهات مرغ سحر! قرآن بخوان
ای یگانه مصلح کلّ بشر! قرآن بخوان
ای نوایت خوشتر از جان! بر پدر قرآن بخوان
تا ببوسد لعل لبهای تو را با احترام
سامره جان شد که این نوزاد جانان من است
نرجس پاکیزه دامان گفت: ریحان من است
عسکری بوسید لبهایش که قرآن من است
عیسی مریم به وجد آمد که این جان من است
شب ندا در داد: این ماهِ فروزان من است
صبح گفتا: از زمین تابید خورشیدم به بام
پاک جسم و پاک جان و پاک باب و پاک مام
سرو قد، گلچهره، شورانگیز لب، شیرین کلام
کبریایی جاه و احمد طینت و حیدر مقام
فاطمی خو، مجتبایی حلم، ثارالله قیام
مو کمند و ابرویش شمشیر و مژگانش سهام
تا که اش گردد شکار و تا که اش افتد به دام
کعبه میخندد که آغاز ظهورش در من است
مکّه میبالد که آثار عبورش در من است
کوفه مینازد که تشریف حضورش در من است
کربلا گوید که اشک و سوز و شورش در من است
دل ندا در داد کاین خورشید، نورش در من است
جان به طوف مهد او چون زائر بیت الحرام
دُرّ دندانِ پیمبر، انتظارش میکشد
صورت خونینِ حیدر، انتظارش میکشد
سینۀ مجروح مادر، انتظارش میکشد
مجتبی با سوز دیگر، انتظارش میکشد
زخم ثارالـلَه به پیکر انتظارش میکشد
تا نیاید او، نیابد زخم قرآن التیام
ای ز پشت ابر غیبت خلق را خورشید و نور
ای فروغت کرده پیش از خلقتِ عالَم ظهور
ای وجودت غایب و خَلق جهانت در حضور
یابن کوثر، یابن طاها، یابن یاسین، یابن طور
تو به ما نزدیکتر از مایی و ما از تو دور
ما ز تو اعمی و تو پیداتر از ماه تمام
باغبانا! بار دیگر در گلستان بازگرد
یوسفا! از چاه کنعان سوی کنعان بازگرد
موسیا! بر کشتن فرعون و هامان بازگرد
عیسییا! تا جان دهی بر جسم بی جان بازگرد
احمدا! بر یاری اسلام و قرآن بازگرد
حیدرا! در دست تو زیباست تیغ انتقام
ای وصالت آرزوی دوستان! هجران بس است
ای بباغ آفرینش باغبان! هجران بس است
ماه کنعان! آفتاب مصر جان! هجران بس است
سیّدی! الغوث الغوث الامان، هجران بس است
مصلح کل، مهدی صاحب زمان، هجران بس است
تا به کی "میثم" بریزد بی تو خونِ دل به جام
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مدح_و_مناجات
#امام_زمان_عج_مناجات
منتظر مانده زمین، تا که زمانش برسد
صبح، همراه سحرخیز جوانش برسد
خواندنیتر شود این قصه؛ از این نقطه به بعد،
ماجرا تازه به اوج هیجانش برسد
پردهی چاردهم وا شود و ماه تمام،
از شبستانِ دو ابروی کمانش برسد
لَيلةُالقدر، بیاید لبِ آیینهی درک
مَطلَعِالفجر، به تأویل و بیانش برسد
رو کُنَد سوی رُخش، قبلهنمای دل ما
قبل از آنروز که از قبله نشانش برسد
نامه دادهست، ولی شیوهی یوسف اینست:
عطر او، زودتر از نامهرسانش برسد
خامِ خود بود و به این فکر نمیکرد جهان
بیتماشای تو، جانش به لبانش برسد
شد جهنم همهی شهر ولی شیخ نشَست
تا به اذکار مفاتیح جَنانش برسد
"یوسفش را، به زر ناسره بفروخته بود"
نام تو، گشت دکانش که به نانش برسد
یار تو اوست، که بیواهمه، در راهِ طلب،
میدود سوی تو هرقدْر توانش برسد
ای بهارانهترین فصلِ خداوند! بیا
تا که این عالَم دلمرده، به جانش برسد
عقلْ عاشق بشود، فلسفه، شاعر بشود،
تا که از نور تو، جامی به دهانش برسد
عشق، در عصر تو از حاشیه بیرون برود
عدل، در عهد تو پایانِ خزانش برسد
ظهرِ آن روز بهاری چه نمازی بشود،
که تو هم آمده باشی و اذانش برسد
✍ #قاسم_صرافان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مدح_و_مناجات
#امام_زمان_عج_مناجات
ای آفتاب عشق و عدالت شتاب کن
باز آ قنوت باغچه را مستجاب کن
این خاک تشنه بیتو به باران نمیرسد
باغ خزان زده به بهاران نمیرسد
خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست
مولای من بیا که جهان بیقرار توست
تنها تو منجی بشر و آدمیتی
اصلاً تویی که فلسفۀ خاتمیتی
تو سِرّ سجدههای ملائک بر آدمی
تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی
دنیا پر از تلاطم و غمها کران کران
نوح زمان تویی و زمین است ندبهخوان
ای کشتی نجات جهان، یک نگاه تو!
کی میرسم به ساحل امن پناه تو؟
ماتمکدهست کعبۀ بیتو، خلیل عشق
چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق
با صد هزار جلوۀ مشهود میرسی
با نغمۀ الهی داوود میرسی
موسی شدی و طور به سویت شتافتهست
نیل است که به شوق تو سینه شکافتهست
سیمای تو ز یوسف مصری ملیحتر
همراه تو مسیح و تو از او مسیحتر
آیات حسن و فضل و کمال تو بیحد است
خوی و خصال تو همه عین محمد است
همراه توست معجزههای پیمبری
داری مگر به شانه ردای پیمبری؟
مولا بیا به دین بده روح دوبارهای
با ذوالفقار فتح، شکوه دوبارهای
برپاست نهروان و جملهای دیگری
بیت الحرام و لات و هُبَلهای دیگری
هر سنگ را نگاه تو سجّیل میکند
یا هر پرنده را چو ابابیل میکند
باز آ که دست ظلم و ستم را قلم کنی
باز آ که باز عدل علی را علم کنی
باز آ که در مدینه قیامت بهپا شود
صحن و سرای حضرت زهرا بنا شود
در چشم تو شکوه الهی خلاصه است
صلح و جهاد تو همه عین حماسه است
در هر نگات نور خدا موج میزند
امید سیدالشهدا موج میزند
آمیزۀ صلابت و احساس دیدنیست
در قامتت رشادت عباس دیدنیست
سمت تو آبهای روان سجده میکنند
بر خاک پات مُلک و مکان سجده میکنند
بیانتهاست نامتناهیست علم تو
آیینۀ علوم الهیست علم تو
تا واژه واژهات ملکوت حقایق است
در هر نگات جلوۀ صد صبح صادق است
داری به دوش پرچم باب الحوائجی
در دست توست خاتم باب الحوائجی
چشم رئوف توست بهشت برین ما
نور ولایتت شده حصن حصین ما
دلبستگی به رحمت تو در نهاد ماست
پلکی بزن، نگاه تو باب المراد ماست
شوق تو در هدایت ما بینهایت است
چشمان روشن تو چراغ هدایت است
برپا شدهست در دل عالم چه محشری
دیگر بتاب ماه خدا! یابن عسکری
دلتنگ روی ماه توایم أیها العزیز
ما تشنۀ نگاه توایم أیها العزیز
دنیای ماست تشنۀ صبح ظهور تو
سرد است چار فصل زمان بی حضور تو
بیرنگتر شد از همۀ فصلها بهار
هر روز ما ببین که شده فصل انتظار
فصلی به جز دریغ در این فصلها نبود
ای کاش عصر بیخبری از شما نبود
عصر سکوت سر نشود، بی سلام تو
این کوچههاست منتظر عطر گام تو
این روزها که مانده همه چشمها به در
دلخوش به اینکه میرسی از راه یک سحر
تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری»
کی میشود نوای «اَنا المَهدی» تو را...
از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان
«عَجّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزّمان»
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_ولادت
امشب دل بیدارم، دارد سحری دیگر
وز زمزمهام بر دل، مانَد اثری دیگر
در سامره میبینم، قرص قمری دیگر
وز بیت ولا بر لب، دارم خبری دیگر
از نسل علی آمد، خیر البشری دیگر
یا آمنه آورده، پیغامبری دیگر
طوبا ثمر آورده، سینا شجر آورده
چشم همگان روشن، نرجس پسر آورده
من رحمت بیحد را، در سامره میبینم
من خلد مخلّد را، در سامره میبینم
من جلوهی سرمد را، در سامره میبینم
من عبد مؤیّد را، در سامره میبینم
من طلعت احمد را، در سامره میبینم
من حُسن محمّد را، در سامره میبینم
ای منتظران! خیزید، با خصم درآویزید
در مقدم مهدی گل، از پارۀ دل ریزید
ای گمشده! پیدا شو، پیدایش حق را بین
آیینه شو و آنگه، آئینهی یکتا بین
رخسار دو صد یوسف، در آن رخ زیبا بین
بالای دو صد آدم، در آن قد و بالا بین
هم نوح پیمبر را، در دامن دریا بین
هم موسِی عمران را، در وادی سَینا بین
در یک رخ زیبا بین، خوبان دو عالم را
خوبان دو عالم نه، پیغمبر خاتم را
پیوسته درود از ما، بر نرجس و مولودش
بر نرجس و مولودش، بر مهدی موعودش
بر مهدی موعودش، بر حجّت معبودش
بر حجّت معبودش، بر مقصد و مقصودش
بر مقصد و مقصودش، بر سیرت محمودش
بر سیرت محمودش، لطف و کرم و جودش
لطف و کرم و جودش، حکم و سخن و عزمش
حکم و سخن و عزمش، تیغ و عَلَم و رزمش
مهر رخ دلجویش، هنگام سحر تابید
روشنتر و زیباتر، از قرص قمر تابید
از قلب ملک سر زد، در چشم بشر تابید
گفتی یم هستی را، پاکیزه گهر تابید
چون شعله به کوه طور، از شاخ شجر تابید
هنگام طلوع فجر، بر دست پدر تابید
در طلعت او دیدند، آئینهی احمد را
مانند علی میخواند، قرآن محمّد را
اوّل سخن توحید، از خالق اکبر گفت
هم حمد الهی کرد، هم وصف پیمبر گفت
هم آیهی قرآن خواند، هم مِدحَت حیدر گفت
هم نام امامان را، تا خویش سراسر گفت
از ظاهر و باطن گفت، از اوّل و آخَر گفت
آنگه به زبانِ دل، آن حجّت داور گفت:
من شاهد و مشهودم، من حجّت معبودم
من مقصد و مقصودم، من مهدی موعودم
من طوطی گویایِ، گلزار شهیدانم
من روشنی چشم، بیدار شهیدانم
من آینهی سرخ، رخسار شهیدانم
من محیی ایثار و، آثار شهیدانم
من وارث مظلوم، انصار شهیدانم
من منتقم خون، سالار شهیدانم
گلواژهی جاء الحق، بر دست جهانگیرم
نقش زَهَق الباطل، بر تیغهی شمشیرم
حق وعده به من داده، تا مُلک جهان گیرم
بر دوست امان بخشم، از خصم امان گیرم
مِهر آرم و خشم آرم، جان بخشم و جان گیرم
یار همگان باشم، داد همگان گیرم
در سلک شبان آیم، در کعبه مکان گیرم
حلقوم ستمگر را، در پنجه چنان گیرم
تا نقشِ زمین گردد، اهریمن خودکامی
وز ظلم و ستم هرگز، باقی نبُوَد نامی
ای روی تو نادیده، دل بُرده ز دلداران
ای کار تو پنهانی، یاری ز همه یاران
بشکفته دل از نامت، چون لاله که در باران
از جام تولاّیت، سر مستی هوشیاران
بازآ که بر اندازی، بنیاد ستمکاران
با تیغ تو ریزد خون، از سینۀ خونخواران
خورشید رُخت در ابر، پوشیده چرا مهدی
ای کعبۀ دل رویت، از کعبه درآ مهدی
ای با همگان مونس، ای در همهجا تنها
ای بی تو ز خونِ دل، دریا شده دامنها
تا چند زمام دین، در سلطهی رهزنها
تا چند جهان لبریز، از گریه و شیونها
تا چند خزان حاکم، در دامن گلشنها
تا چند بُوَد قرآن، بر نیزهی دشمنها
ای نالۀ مظلومان، در گوش تو یا مهدی
ای پرچم ثارالله، بر دوش تو یا مهدی
باز آی که بنمائی، بر ما رخ زیبا را
بازآ که کنی از عدل، پُر عرصهی دنیا را
بازآ که همه بینند، آن روی دلآرا را
بازآ که کنی پیدا، دو گمشدۀ ما را
هم تربت محسن را، هم تربت زهرا را
حیف است نبیند عبد، رخسار تو مولا را
من «میثم» این کویم، اوصاف تو را گویم
اوصاف تو را گویم، تا وصل تو را جویم
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_ولادت
صف به صف خیل ملائک به فلک استادند
بال بر بال زنند و ز طرب دلشادند
همه خاموش ز هر ولوله و فریادند
خبر از خلقت طاووس بهشتی دادند
دست بر سینه نهاده، همه گُل در دستند
دل ز کف داده و آمادهی وصلش هستند
ناگهان شور و نشاط دگری برپا شد
صحبت از قطره نبود و سخن از دریا شد
همهجا غرق تماشا، همهجا زیبا شد
آخرین مهر جهانتابِ ولا پیدا شد
واژههای همهی شعر مرا برهم زد
«عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد»
آه ای عشق! تو ما را به کجاها بُردی
از زمین اوج گرفتی، به ثریا بُردی
دل مارا به سوی گلشن طاها بُردی
نام زیبای گل نرگس مارا بُردی
شکرلله که چنین غرق ارادت شدهایم
باز دعوت شدهی جشن ولادت شدهایم
چند سالست که ما جشن ولادت داریم
با خیال خوش تو، ذکر و عبادت داریم
گرچه دوریم زتو، بر تو ارادت داریم
چشم بر راه تو ای صبح سعادت داریم
کاش جشنی به حضور تو بهپا میکردیم
جان خود را به قدوم تو فدا میکردیم
کافران از خبر آمدنت آشفتند
عرشیان اشک ز مژگان به وصالت سفتند
عاشقان مثل گُل از مقدم تو بشکفتند
عطر انفاس تو پیچید و ملائک گفتند:
«نفس باد صبا مُشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد»
ای جلالُ لـلَّه و ای نورِ علی نور! بیا
معنی آیۀ والشّمسی و والطّور، بیا
لیلة القدر بشر! آیۀ مستور! بیا
محیی دین! نَفَست نفخهای از صور، بیا
هستی دینِ خداوند زهست تو بُوَد
پرچم نصرُ من الله به دست تو بُوَد
گرچه در جان همه، شوق تمّنا باقیست
قطره فانی شود و جلوۀ دریا باقیست
جمعهی روز ظهور تو به دنیا باقیست
چند جمعه دگر از زندگی ما باقیست
اشک حسرت زچه در هجر نپاشیم همه
حیف باشد که در آن جمعه نباشیم همه
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_ولادت
بهار آمد و عطری به هر دیار زدند
به جایجایِ زمین نقشی از بهار زدند
فرا رسیدن نوروز و موکب گل را
به نغمه، جارچیانِ بهار، جار زدند...
به هر کجای در آید نسیم، عطرافشان
مگر که بر نَفَسش بوی زُلف یار زدند؟
به روی جامۀ سبزی که بر تنش کردند
هزار برگ به پیراهن چنار زدند
هزارها عَلَم سرخ و زرد و آبیِ گل
به این نوید به گلزار و کوهسار زدند...
شکوه موکب میلاد حضرت مهدیست
که بر زمین و زمان این همه نگار زدند
رسید مهدی موعود کز ولادت او
به فرق عشق و وفا تاج افتخار زدند...
عصارۀ همه گلهای احمدی مهدیست
گُلِ همیشه بهار محمدی مهدیست
::
طلایهدار سحرگاه نور میآید
امير قافلۀ شوق و شور میآید...
گشوده پنجرۀ نور بر زمین و زمان
امام نور که در سال نور میآید
امام يازدهم را به شادی و تبريک
مَلَک ز هر طرفی در حضور میآید
به منزل دل ویران ما بُوَد نزدیک
طنین قافله کز راه دور میآید
ز شوق تابش این آفتاب آزادی
ز ذرّه ذرّه سرود سرور میآید
پس از سه روز سفر در عوالم ملکوت
ز ميهمانی ربِّ غفور میآید
ز غیب یافته اَلواح مهدویّت را
کَلیم عالَم رَجَعت ز طور میآید...
بُوَد کريم و همين بس کرامتش که مدام
از او عنايت و از ما قصور میآید
عصارۀ همه گلهای احمدی مهدیست
گُلِ همیشه بهار محمدی مهدیست
::
نظامبخش جهان و جهانِ جان، مهدیست
امام منتقم و صاحبالزمان، مهدیست
کسی که عدل علی را به معنی اعلی
برای نوع بشر آرَد ارمغان، مهدیست
کسی که با کلماتش به ظاهر و باطن
کتاب حُسن خدا راست ترجمان، مهدیست
کسی که رجعت والای صالحان زمین
برای یاری او میشود عیان، مهدیست
کسی که فیض نگاه ولایتش امروز
نگاهدار زمین است و آسمان، مهدیست
وجود او همه لطف است و غیبتش همه لطف
کمال لطف خدا بر جهانیان مهدیست...
کسی که زمزمۀ عاشقانهاش آرد
نزول بارش رحمت به انس و جان، مهدیست...
عصارۀ همه گلهای احمدی مهدیست
گُلِ همیشه بهار محمدی مهدیست...
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_ولادت
امشب خبر ز عالم بالا رسیده است
زیباترین ستارهی دنیا رسیده است
امشب حکیمه باش و ببین پور عسکری
با هیبت و شمایل طاها رسیده است
در او خلاصه گشته خِصال پیمبران
موسی رسیده است، مسیحا رسیده است
جبریل با هزار فرشته از آسمان
کرده نزول، بهر تماشا رسیده است
امشب دلم به مأذنه اینگونه داد اَذان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
::
ای که کرم سجیّه و، لطف است عادتت
بالاتر است از همه عالم سیادتت
پنهان شدی اگرچه تو در پشت ابرها
هردم رسیده است به دلها عنایتت
هر صبح وعدهی من و تو در دعای عهد
هر عصر جمعه زمزمههای زیارتت
آقا سلامِ ما به رکوع و سجود تو
آقا درود بر تو و ذکر و عبادتت
کِی میرسد ندای أنا المَهدیات به گوش؟
بالاتر از تمام عَلَمهاست رایتت
کانون عدل و داد شود با تو این جهان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
::
بار فراق یوسف زهرا کشیدنیست
گر وصل او به جان بخَرم من، خریدنیست
ای آنکه طعنه میزنی - آقای تو کجاست؟-
روز ظهور منجی عالم رسیدنیست
آنروز ذوالفقار علی، دست او بُوَد
یعنی که رنگ از رُخ کافر پریدنیست
یا فارس الحجاز! من از مشهدالرّضا
بیتی بیاورم ز شفق، که شنیدنیست
(سوگند میخورم گل باغ تو چیدنیست
چشم سیاه و خیمهی سبز تو دیدنیست)
ای آخرین امام من! ألغوثُ ألاَمان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
::
وقتی که نیستی تو، خزان است روزگار
وقتی که میرسی، همهجا میشود بهار
تقصیر ماست اینکه بیاباننشین شدی
محروم ماندهایم ز درک حضور یار
ما از چه نیستیم شب و روز یاد تو؟!
وقتی که هست أفضل أعمال انتظار
آقا چقدر جمعه گذشت و نیامدی!
دیگر نمانده است برای دلی قرار
این اشک ماست کز غم هجران شده روان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان
::
ای هر غریبهای همهجا آشنای تو
این بند را مدینه سرودم برای تو
این شهر بوی غربت خورشید میدهد
این کوچههاست منتظر ردّ پای تو
رفتم به پشت پنجرههای بقیع و بعد
خواندم به اشک چشم، زیارت به جای تو
گویا هنوز مادر تو درد میکِشد
در بستر است چشم به راه دوای تو
ای شاد از ظهور تو بانوی بی نشان
عَجِّل عَلی ظُهُورکَ یا صاحبَ الزّمان..
✍ #علی_اصغر_انصاریان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e