eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
46.8هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
395 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
مژده! ای چشم انتظاران! ماه مهمانی رسید ماه توبه، وقت اظهار پشیمانی رسید اشک شوق، اذن دخول میهمانی رفتن است بنده‌ی آلوده‌ای با چشم بارانی رسید از پی "لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّه" آمدم آیه‌ای خواندم بشارت‌های قرآنی رسید امتحان سخت ما ذبح هوای نفس ماست خنجری برداشت ابراهیم؛ قربانی رسید لطف او نگذاشت حتی بنده‌اش لب تر کند هرچه در این ماه از ذهنم گذشت آنی رسید از همان بدو تولد رزق ما دست علی‌ست از نجف در سفره‌ی ما لقمه‌ی نانی رسید سفره‌ی افطارمان را پهن کردیم و از آن عطر و بوی زعفران‌های خراسانی رسید کاش می‌شد مثل حر ما را بغل گیرد حسین غرق در دلواپسی عبد پریشانی رسید محفل نورانی ما روضه کم دارد فقط مویه باید کرد وقت مرثیه خوانی رسید :: ناله‌ای برخاست که "مُنُّوا عَلَی بن المُصطَفی" جرعه‌ی آبی مگر بر طفل عطشانی رسید؟! آه از آن ساعت که مردی از خجالت آب شد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حلقه در گوش حبیبیم از نشان ما مپرس خانه بر دوش غریبیم از جهان ما مپرس عشق ما بیش از همه در روضه‌ها گل می‌کند آتش‌افروز جنونیم از جنان ما مپرس با دو چشم پُرستاره آسمانی‌تر شویم هیأت ما را ببین از بی‌کران ما مپرس ما به لبیک «أَجيبوا دَاعِیَ الله» آمدیم میهمان روضه‌ایم از میزبان ما مپرس سوز دل در مرثیه، میراث اجدادی ماست دود آه ما ببین از دودمان ما مپرس با زبان بی‌زبانی آه ما تسبیح ماست هم‌نوای نوحه‌ایم از همزبان ما مپرس روزه دَقُّ الباب، اما روضه فتح باب کرد روضه‌خوانیم از مفاتیح‌الجنان ما مپرس سید اهل قلم با جوهر خون فاش کرد کربلا را سِیر کن، از داستان ما مپرس قطره قطره جمع، جمعه جمعه دریا می‌شویم گریه گریه جمکرانیم از کران ما مپرس.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگر عبد گنه‌کارم، تو را دارم چه غم دارم اگر مرغ گرفتارم، تو را دارم چه غم دارم اگر آلوده و پستم، وگر خالی بُوَد دستم و گر سنگین بود بارم، تو را دارم چه غم دارم اگر آتش برافروزی، تن و جان مرا سوزی چه باک از شعلۀ نارم، تو را دارم چه غم دارم هم از لطفت بُوَد هستم، هم از جام تو سرمستم هم از شوق تو سرشارم، تو را دارم چه غم دارم چه در صحرا، چه در دریا، چه در پایین، چه در بالا به هر جانب که رو آرم، تو را دارم چه غم دارم کی‌ام من عبد شرمنده، سیه روی و سرافکنده که با این جرم بسیارم، تو را دارم چه غم دارم تهی از برگ و از بارم، میان لاله‌ها خارم نباشد کس خریدارم، تو را دارم چه غم دارم قرار من، شکیب من، طبیب من، حبیب من دوایم ده که بیمارم، تو را دارم چه غم دارم تو ستّار العیوب استی، تو غفّار الذّنوب استی الا ستّار و غفّارم! تو را دارم چه غم دارم سیه رویم، سیه بختم، بدین پروندۀ سختم بدین اشکی که می‌بارم، تو را دارم چه غم دارم نه آبی در صبو دارم، نه نائی در گلو دارم نه بر رو آبرو دارم، تو را دارم چه غم دارم منم (میثم) که پیوسته، به احسان تو دل بسته بغیر از تو که را دارم؟! تو را دارم چه غم دارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عصیان‌زده‌ایم، بارالها چه کنیم؟ همرنگ شب است نامۀ ما، چه کنیم؟ بر فرض هم این گناه‌ها پاک شدند با شرم به جا مانده از آن‌ها چه کنیم؟@dobeity_robaey
هزاران بار استغفار کردم دوباره جرم خود تکرار کردم من آن کاهم که روی شانه‌ی خویش هزاران کوه عصیان بار کردم زبانم گفت من عبد تو هستم ولی با فعل خود انکار کردم تمام عمر گویی خواب بودم هوای نفس را بیدار کردم درِ جنت به روی خویش بستم ره دوزخ به خود هموار کردم مرا در اوج عزت آفریدی ولی افسوس! خود را خوار کردم به جای دوست با دشمن نشستم برای غیر، ترک یار کردم کجا کردم فرار از چنگ شیطان؟ کجا با نَفْسِ دون پیکار کردم؟ خدایا! عفو کن اکنون که من خود به جرم خویشتن اقرار کردم منم «میثم» که بستم با تو پیمان شکستم، باز استغفار کردم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شکایت از من، عنایت از او قنوت از من، اجابت از او گناه و عصیان همیشه از من همیشه عفو و حمایت از او مرا فراخواند و من نرفتم بغل گشود و محل ندادم که بوده دائم فرار از من که بوده همواره دعوت از او عجب خدایی! چه باوفایی! چه مهربانی! چه آشنایی! که من گنه کردم و به جایم مدام بوده خجالت از او گناهکاری‌ست عادت من گناه پوشی‌ست عادت او ندیده جز ناسپاسی از من ندیده‌ام جز محبت از او مگر چه می‌خواست غیر طاعت چه خواست از من به جز اطاعت نکردم از او اطاعت اما همیشه دیدم اطاعت از او رسیده‌ام با دو بال بسته رسیده‌ام خسته و شکسته حسین را صدا زدم تا مگر بگیرم شفاعت از او :: حسین از سنگ دُر بسازد ز من هم ای‌کاش حُر بسازد امید دارم بغل بگیرد مرا که بوده رفاقت از او عجب رئوفی! عجب رحیمی! عجب بزرگی! عجب کریمی! که ساربان نیز سائلش شد گرفت او نیز حاجت از او به تیغ، اذن حضور داد و به دشنه اذن عبور داد و درون گودال بود و خنجر گرفت اذن زیارت از او حسین در خاک و خون پُر از تب به خیمه در آه و ناله زینب برادری ماند و خواهری رفت اسارت از این، شهادت از او ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
يارب از فرط گنه، نامه‌سياهم چه كنم گر نبخشى ز ره لطف گناهم، چه كنم بسته گرديده ز هر سو به رُخم راه نجات ندهى گر تو در اين معركه راهم، چه كنم يوسف، افتاد به چاه از اثر بى‌گنهى من ز فرط گنه افتاده به چاهم، چه كنم به هدف گر نخورَد تير دعايم هيهات به اثر گر نرسد شعلۀ آهم، چه كنم سايۀ لطف تو از لطف اگر روز معاد نشود شامل احوال تباهم، چه كنم كس به روى منِ «ژوليده» نگاهى نكند نكنى گر تو هم از مهر نگاهم، چه كنم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برون شد از حد و اندازه، عصیانی که من دارم مَلَک عاجز شد از ثبت گناهانی که من دارم نه با خالق سَر و سِرّی، نه با مخلوق احسانی نمی‌ارزد به کُفری، سُست ایمانی که من دارم چنان این سینه مالامال از آمال و غفلت شد که بوی دوزخ آید از گریبانی که من دارم به شانه نظم دادم، گیرم این زلف پریشان را چه سودی با چنین فکر پریشانی که من دارم؟! چنان آلوده دامانم، ثوابی گر به جا آرم ثواب آلوده می‌گردد ز دامانی که من دارم ولی "لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله" اش صدایم کرد قبولم کرد آخر ربّ رَحمانی که من دارم دو قطره اشکِ بی ارزش ز من دیدی و بخشیدی گران از من خریدی جنس ارزانی که من دارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ندای الهی... به غیر مهر و محبت چه دیده‌ای؟ برگرد کبوترانه چرا پَر کشیده‌ای؟ برگرد تمام عمر قدم در ره خطا زده‌ای به جز تباهی و ذلت چه دیده‌ای؟ برگرد اگر چه عبد من آلوده و سیه رویی کجا ز رحمت من دل بریده‌ای؟ برگرد چرا اسیر شب تیره‌ی گنه شده‌ای؟ اگر که چشم به راه سپیده‌ای برگرد هوای نفْس، تو را می‌بَرَد به سوی جهیم «ز برزخی که خودت آفریده‌ای برگرد» چقدر فاصله داری میان خود با من! نَفَس بُریده شدی بس دویده‌ای، برگرد دوباره تشنه‌ی لاتقنطوی من شده‌ای همیشه از میِ رحمت چشیده‌ای، برگرد ره انابه و توبه به روی تو باز است اگر که میوه‌ی ممنوعه چیده‌ای، برگرد خدای توبه پذیر توأم! کجا رفتی!؟ اگر به آخر خط هم رسیده‌ای برگرد «وفایی!» از چه ز درگاه من گریزانی صدای دعوت من را شنیده‌ای، برگرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چشمی که آلوده شده، باران ندارد بی توبه این آلودگی، پایان ندارد دیگر حجاب افتاده روی چشم‌هایم از بس‌که اُنسی «دیده» با قرآن ندارد هاتف ندا داده: دُعیتُم أَیُّهَا النّاس کاری خدا انگار جز احسان ندارد حالا که در باز است، پس دَرهم بیایید اینجا کرم‌خانه‌ست، این و آن ندارد تا آمدم داخل مرا طوری بغل کرد احساس کردم غیر من مهمان ندارد جز با توسل، گریه کردن، توبه کردن پرواز کردن تا خدا امکان ندارد راه شهادت، نیمه شب اشک است اشک است جا مانده هرکس دیده‌ی گریان ندارد :: این سرزمین نذر امیرالمؤمنین است بیهوده حیدر عشق بر سلمان ندارد ما با دعای فاطمه عبدالحسینیم کی گفته زهرا لطف بر ایران ندارد؟ سر تا سر عالم چو ایران سرزمینی مثل علی موسی الرضا سلطان ندارد راه نجف تا کربلا راه بهشت است جز کربلا عاشق سر و سامان ندارد دلداده‌ی آوارگی در اربعینم درد جدایی جز حرم درمان ندارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بیچاره‌ام، دل خسته‌ام، زارم، نزارم باز آمدم چون ابر بارانی ببارم قلب سیاه و چشم خشک آورده‌ام من اشکم نمی‌آید، گره خورده به کارم غیر از گناه و معصیت انگار اصلاً، کاری نمی‌آید از این چشمان تارم حرف جدایی را نزن، دق می‌کنم من من که به جز این خانه جایی را ندارم چیزی به جز بار گنه بر شانه‌ام نیست بار مرا بردار که افتاده بارم هی قول توبه می‌دهم اما چه سودی دیگر به قول خویش اطمینان ندارم من را بسوزان اعتراضی که ندارم نا اهلم و می‌دانم اصلاً اهل نارم بد جور دلتنگ غروب کربلایم ای کاش می‌شد سر بر آن تربت گذارم این روزه‌ها، روضه به‌پا کردند در من این روزها یاد لب خشک نگارم :: قربان آن خواهر که پای نیزه می‌گفت: حالا ببین بر ناقه‌ی عریان سوارم یک روز عباسِ علی دور و برم بود حالا به شمر و حرمله افتاده کارم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای کاش ببینیم همه ماه نهان را همراه طلوع تو شروع رمضان را   با تلخی اشک غمت افطار نمودیم از مأذنه هر بار شنیدیم اذان را   چندی‌ست که چشمان زمین بی تو ندیده‌ست از باد صبا آن نَفَس مُشک فشان را   قلبی که ز خاک کف پاهای تو دور است صد سال نخواهیم برایش ضربان را هرگاه که با تو به مناجات نشستیم یک بار هم احساس نکردیم زمان را   گیریم که از دیدن تو چشم بپوشیم آقای دل ما! چه کنیم این دلمان را؟  :: امسال رسیدیم که از سفره‌ی زینب بر دست گدایان بدهی لقمه‌ی نان را   خون‌گریه‌ی روز و شبت از غصه‌ی زینب باعث شده در کام بگیریم زبان را   برگرد که از کوفه نه، از کرب و بلا نه از شام بپرسی سبب قد کمان را ✍ ‏📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e