#امیرالمومنین_ع_غربت
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
در جان بهجز جوانۀ باور نداشتی
ای آنکه در شکوه، برابر نداشتی
رنگی نمیگرفت به خود باغها اگر
اینقدر جلوههای معطر نداشتی
آری! تو در مقام فنا نیز از خودت
جز انتظار فتح مکرر نداشتی
مشتاق یاریاند تو را آسمانیان
باور نمیکنیم که یاور نداشتی
با من بگو کدام پیمبر کتاب داشت
یا خواند حکمتی و تو از بر نداشتی؟!
ای آنکه سر نهاده جهانی به پای تو
یک بار هم به بالش پَر سر نداشتی
طوری گرفت هُرم تو دست عقیل را
انگار غیر عدل، برادر نداشتی
آن شب کنار سفرۀ افطارِ دخترت
جز شوق لحظههای مقدر نداشتی
ای زخمیِ تبار نمکناشناسها
غیر از نمک ز سفره چرا برنداشتی؟
::
ای دل! خجل مباش که ابیات درخوری
در مدح آن حقیقت برتر نداشتی
تو پی به راز سورۀ کوثر نبردهای
تو غیر چند واژۀ ابتر نداشتی
✍ #جواد_محمدزمانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_غربت
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
گاه جنگ است به مرکب همه زین بگذارید
آب در دست اگر هست زمین بگذارید
وقت تنگ است و حرام است تعلّل کردن
صحبت از مزرعه و گلّه و آغل کردن
وقت آن است که در سینه نفس تند شود
تیغ، آن تیغ که صیقل نخورَد کند شود
تا کمین بر در و دروازه نکردهست هنوز
تا معاویه نفس تازه نکردهست هنوز
نوبتی کوفته بر طبل سحر، برخیزید
پایتان خواب نرفتهست اگر، برخیزید
هر که جا ماند در آماج بلا میماند
با کلاهی که پس معرکه جا میماند
گفت مولا که چنین است و چنان با آن ایل
ایل صد رنگتر از ایل بنیاسرائیل
این یکی گفت: مطیعیم، ولی دربندیم
بگذر از ما که گرفتار زن و فرزندیم
خانه بی مرد، پر از خوف حرامی باشد
این چراغیست که بر خانه روا میباشد
ما چه داریم به جز پای فلج؟ میترسیم
فصل سرما شده از عُسر و حرج میترسیم
رعد و برق است که با عطسۀ ابر آمده است
هان علی دست نگه دار که صبر آمده است
آن یکی گفت: علیلیم خودت میبینی
بدتر از ابنسَبیلیم خودت میبینی
ما مگر مثل تو دنیای مرفّه داریم؟!
زیر کشت است زمین، عذر موجّه داریم
آن یکی گفت: ملولیم کمی حوصله کن
گوشمان پر شده از موعظه کمتر گله کن
خالی از معرفت و مردی و رندی بوده
کوفه تا بوده پر از «اَشعثِ کِندی» بوده
کوفه شهری که پر از وسوسۀ خنّاس است
دستپروردۀ سعد بن ابیوقّاص است
این جماعت همه اشباح رجالاند همه
گاه پیکار ملولاند و ملالاند همه
میرود قصّۀ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصّه ورق میخورد آرام آرام...
::
سهلتر سادهتر از قافیهای باختیاش
ننگ بادا به تو ای دهر که نشناختیاش
چه برایش به جز اندوه و ملال آوردی
جان او را به لبش شصت و سه سال آوردی
سهمش از خاک فقط کفش پر از پینۀ اوست
در عرقریز زمین جامۀ پشمینۀ اوست
باغ میساخت و در سایهٔ آن باغ نبود
یک نفس قافلهاش در پی اُتراق نبود
درد باید که بفهمیم چه گفتهست علی
که شبی با شکم سیر نخفتهست علی
از سر سفرهٔ اسلام چه برداشت امیر
نان دندانشکنی را که نمیخورد فقیر
آه، از آن شبِ آخر که علی غمگین بود
سفرهٔ دخترش از شیر و نمک رنگین بود
شب آخر که فلک، باد، زمین، دریا، ماه
میشنیدند فقط از علی إنّا لله
باد برخاست و از دوش عبایش افتاد
مهربان شد در و دیوار، به پایش افتاد
مرو از خانه، به فریاد جهان گوش مکن
فقط امشب، فقط امشب به اذان گوش مکن
شب آخر، شب آخر، شب بیخوابیها
سینهزن در پی او دستهٔ مرغابیها
از قدمهای علی ارض و سما جا میماند
قدم از شوق چنان زد که عصا جا میماند
با توام ای شب شیون شده بیهوده مکوش
او سراپا همه رفتن شده، بیهوده مکوش
بیشک این لحظه کم از لحظهٔ پیکارش نیست
دست و پاگیر مشو، کوه جلودارش نیست
زودتر میرسد از واقعه حتی مولا
تا که بیدار کند قاتل خود را مولا
تا به کی ای شب تاریک زمین در خوابی
صبح برخاسته، بیدار شو ای اعرابی
عرش محراب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
کعبه بیتاب شد از فُزتُ و ربّ الکعبه
آه از مردم بیدرد، امان از دنیا
نعمتِ داشتنت را بستان از دنیا
میرود قصهٔ ما سوی سرانجام آرام
دفتر قصه ورق میخورد آرام آرام
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
دلی برای سپردن به آن دیار نداشت
برای لحظۀ رفتن دلش قرار نداشت
امیر هیچ بهجز زخم بیشمار نخورد
امیر هیچ بهجز درد بیشمار نداشت
شبانههای علی مثل روز روشن بود
اگر که پنجرهها پردۀ غبار نداشت
نه در خیال خلافت که پیش چشمش این
به قدر وصلۀ یک کفش اعتبار نداشت
و کینهها همه یک تیغ شد فرود آمد
که چیز دیگری از کوفه انتظار نداشت
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#امیرالمومنین_ع_شهادت
طنین بغض مؤذن به گوش ماه رسید
اذان صبح به «حی علی الفلاح» رسید..
دوید کینهی مکاره از کمین بیرون
همین که رأس مبارک به سجدهگاه رسید
صدای شیون محراب آن چنان برخاست
که رفت و رفت و به زاری به قلب چاه رسید
زبان نداشت زمانه برای حرف زدن
از آن زمان همهی قصهها به آه رسید
::
منم که خاکم و اینجا پناهگاه من است
کجاست سایهی مهرت که بی پناه رسید..
✍ #سیده_تکتم_حسینی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#امیرالمومنین_ع_شام_غریبان
ای چراغ سحر خسته دلان!
ای دعای دل بشکسته دلان!
ماهِ تابیده به هر ویرانه!
آشنا با همه، خود بیگانه!
مونس و همدم دیرینه ی ما!
چاهِ آهِ سحرت سینهی ما!
داستان غم تو، فوق غم است
نام مظلوم برای تو کم است
بشریّت سویت آورده رجا
تو کجا وسعت! تاریخ کجا!
مسجد از شوق نمازت مدهوش
کوفه از بانگ اذانت به خروش
شعله بر سوزِ دلت باد زده
سجده از داغ تو فریاد زده
خونِ جاری شده بر صورت تو
تا قیامت سند غربت تو
خصم از فرق تو قرآن وا کرد
شبِ احیای تو را احیا کرد
تا شود زخمِ فراقت چاره
خون زد از فرق سرت فوّاره
خاک با خون جبین تو سرشت
خونِ پاکِ تو به محراب نوشت
که علی گشت دگر آسوده
لیک با تیغِ به زهر آلوده
ای کرامت همه پاینده به تو!
قاتلت گشته پناهنده به تو
ای علی جان! تو بگو کاسهی شیر
بوده کی پاسخ زخم شمشیر
ای به خون خفته! بگو یارت کو
مالک اشتر و عمّارت کو؟
باغبان! بود و نبود تو چه شد؟
غنچه و یاس کبود تو چه شد؟
ای دو عالم حرمِ ماتم تو!
تا صف حشر نثار غم تو
اشک ما هدیهی ناقابل ماست
خانهی سوختهی تو دل ماست
چاهها آه گذشت از سرشان
نخلها ریخته برگ و برشان
شب به سوز تو بَرَد رشک، علی
سفرهها پُر شده از اشک، علی
ای سحر مست صدای پایت!
سفرهها منتظرِ خرمایت
سرخی یاس تو ما را کشته
اشک عبّاس تو ما را کشته
ای غمت گشته هم آغوش حسین!
چوب تابوت تو بر دوش حسین
عاشقانِ شب خود را دریاب
یا علی! زینب خود را دریاب
زنده شد خاطرهی همسر تو
دفن شد در دل شب پیکر تو
شب روی شانه تو را میبردند
چه غریبانه تو را میبردند
گر چه دفن تو نهان از همه بود
آنکه میبُرد تو را، فاطمه بود
ای حسین و حسنت دنبالت!
محسنت آمده استقبالت
تیغ قاتل که جبین تو شکست
کمر امّ بنین تو شکست
خیز و چشم ترِ عبّاس ببین
گریهی مادر عبّاس ببین
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_شهادت
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
ای کوفه! حالا میچشی طعم یتیمی را
از دست خواهی داد مولایی صمیمی را
از رحمت حق بعد او بیبهره خواهی ماند
حتی نمیبینی به خود دیگر نسیمی را
شمشیر زهرآلود جهلوکینه میکارد
بر روی دلها تا ابد «داغِ عظیمی» را
یکعمر از دست شما خونِ جگر خوردهست
با این که بر دل داشته زخمی قدیمی را
حکم علی، حکم خدا بود و نفهمیدید...!
محکوم کرده حکمتان حکم حکیمی را
این چشمهای خیره، بر در تا سحر مانده
دیگر کجا پیدا کند مرد کریمی را...؟
از دستوپا افتاده کوه صبر در محراب
تا حس کند دنیا کمی حال وخیمی را
غیر از غمی جانکاه و زجرآور چهخواهد داشت؟
آه! اینجهان بعد از علی دیگر چهخواهد داشت؟
::
ارکان دین با رفتن این مرد ویران شد
محراب مسجد قتلگاه شاه مردان شد
دیگر صدا از چاه نخلستان نمیآید
ازبسکه شبهایش پر از آه یتیمان شد
حالا جهان بیعلی، دنیای بیدینهاست
دست بشر کوتاه از دامان ایمان شد
دلهای ما با رفتن او چون کویری خشک
در آرزوی دیدن یکقطره باران شد
مولای مظلومان همین که بار رفتن بست
جولان ظالمها در این عالم فراوان شد
«فُزتُ وَرَبِّ الکَعبه» را وقتی که سر میداد
تا روز حشر از محضرش شرمنده انسان شد
خون دلی که از فراق فاطمه میخورد
امروز از زخم سرش لعل نمایان شد
لعنت به آن که با مرادش نامرادی کرد
لعنت به آن که تا تو را کشتند، شادی کرد!
::
دنیا پس از تو میشود آیینهی غمها
رنگ عدالت را نمیبینند آدمها
حالا فقیران ماندهاند و خاطرات تو
هر نیمهشب دارند با یاد تو عالمها
کار خلافت میرسد تا دست نااهلان!
دار محبت میشود معراج میثمها
راه نجات این است که یار علی باشیم
وقتی که دنیا پر شود از ابنملجَمها
مردی شبیه مرتضی میآید و آن روز
بر زخمهای کهنه میبارند مرهمها
او عاقبت با ذوالفقار از راه میآید
تا سرنگون گردند در هر گوشه پرچمها
پُر میشود از دوستان او بهشت، اما
پُر میشود از دشمنان او جهنمها
ما چشممان کور است، بین ما ولی هستی
عین علی، عین علی، عین علی هستی
::
ای منتقم! ما شوق دیدار تو را داریم
ما نیز مانند علی مشتاق دیداریم
در صورت و سیرت تو مانند علی هستی
ما هم برایت قنبر و سلمان و عماریم
هر روز ما روز قیامت میشود بیتو
هرشب #شب_قدر است و با یاد تو بیداریم
در سینهی ما هیچترسی از شهادت نیست
تا در رکاب یک نفر از نسل کراریم
یا با تو باید بود یا با دشمنان تو
این حرف سنگین است و ما آن روز مختاریم
آنجا مشخص میشود هر دوست از دشمن
ما دوستان از دشمنانت سخت بیزاریم
حاشا که از این باور خود دست برداریم
ما با سقیفه داغ «مادرکُشتگی...» داریم
وقتی بیایی مرهم این درد خواهی شد
راه تمیز مرد از نامرد خواهی شد..
✍ #مجتبی_خرسندی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات_پایان_سال
#امام_زمان_عج_مناجات_پایان_سال
خالق مرا از اول کِی آفرید بی تو
عالم به عالم ذر من را ندید بی تو
با اولین گناهم دستم رها شد از بس
شیطان مرا به سویش دائم کشید بی تو
یک سال آب و جارو کردم مگر بیایی
یک بار دیگر آمد #سال_جدید بی تو
من خسته از زمستان چشمم به سال نو بود
دیدی؟ بهار آمد، اما رسید بی تو
مردم تمام خوشحال از دیدن شب عید
من که بدم میآید از روز عید بی تو
ابر بهار هر سال با چشم تر میآید
از چشمهای من هم باران چکید بی تو
پا در رکاب کردم تا در رهت بمیرم
دیدم نمیتوانم باشم شهید بی تو
عید است و کعبه دارد رخت سیاه بر تن
میشد مگر بپوشد؟ رخت سفید بی تو
دل بود و عقل بود و، اُمّید بود و شادی
این ماند غرق اندوه، آن نا امید بی تو
«یابن الحسن کجایی؟ مُردم از این جدایی»
آخر نیامدی و، قدّم خمید بی تو
✍ #محسن_ناصحی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
در دلت افتاده، امشب آن شب دلخواه توست
آن شب سختی که چشم آسمان در راه توست
میروی و با تمام رازهای در دلش
چاه غربت بعد از این دلتنگ روی ماه توست
تا بگیرد آخرین بار از نگاهت روشنی
ماه امشب تا سحر را حلقهی درگاه توست
بال و پر بگشوده از رفتن پشیمانت کند
آخر این مرغآبی دلتنگ خاطر خواه توست
اینکه پیچیدهست امشب در میان کوچهها
صوت قرآن خواندن تو یا نسیم آه توست؟!
تو به محراب عبادت، قاتلت پشت سرت
مسجد کوفهست اینجا یا که قربانگاه توست؟!
تا شهادت که همیشه بودهای در حسرتش
این نماز آخرت راه بسی کوتاه توست
✍ #حسن_زرنقی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
دو لقمه نان و اشک و بغض خورد از سهم افطارش
نمک میریخت بر زخم دلِ از زخم سرشارش
گلویش زخم بود از استخوان و خار در چشمش
لبش را میگَزید از دردهای «حیدر آزارش»
تبسمهای سردش داشت از درد دلش میگفت
نگاهش روضه بود اما لبش در حالِ انکارش
دو چشمش ابر شد وقتی نگاهش را به بالا دوخت
تمام آسمان را خیس کرد آیات رگبارش
سکوتش را شکست «انا الیه الراجعون»هایش
نمیدانم چرا بوی سفر میداد اذکارش
قدومش خسته بود از ماندن و رؤیای رفتن داشت
همان مردی که در دل دردهای مردافکن داشت
پدر از کوچههای نوحهی «بابا بمان» میرفت
زمین همراهِ جانش آسمان تا آسمان میرفت
به زخم شانهاش فرمود: امشب استراحت کن
به وقت هر شبش؛ این بار بیانبان نان میرفت
کلون در دخیلش را گره میزد به دامانش
و بابا از میان روضهی در؛ روضهخوان میرفت
تمام شهر، خوش بودند در خوابِ زمستانی
امیرالمؤمنین از دستِ سرد کوفیان میرفت
شهادت داد بر مظلومیاش همراه گلدسته
مراد «اشهدُ انّ علی» سوی اذان میرفت
قدوم قبلهی سیار، مسجد را مزیّن کرد
چراغ روضهی خود را به دست خویش روشن کرد
به وقت سجده؛ مسجد اتفاقی را خبر میداد
سجود آخر مولا به ذکرش بال و پر میداد
به دستی مست، میرقصید تیغِ کهنهی کینه
چه شمشیری که زهرش بوی خونِ میخ در میداد
خدای روضه از آوار ارکانُالهدیٰ میگفت
نمازِ غرق خون «فزتُ و ربّ الکعبه» سر میداد
تَرک در تارک خورشیدِ نخلستانی کوفه
خبر از آیهی مکشوفهی «شقالقمر» میداد
شب قدری که قرآن، جای قرآن تیغ بر سر داشت
درخت آرزوی دیدن زهرا ثمر میداد
محاسن را خضاب و دست خود را شست از دنیا
به جای «یا علی» هنگام رفتن گفت «یا زهرا»
✍ #رضا_قاسمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
دخترم با خندهات غمهای بابا را ببر
با نمک افطار کردم.. شیر و خرما را ببر
دیگر از رنج زمانه میشود راحت علی
مژدهی جان دادن یک مرد تنها را ببر
تا سحر از خاطرات مادرت با من بگو
پیش من تا میتوانی اسم زهرا را ببر
وای اگر مرغان این خانه برنجند از علی..
بین راهم آمدند آرام آنها را ببر
تیغ قاتل خوبتر از نیشخند مردم است
آه شمشیر! از دل من درد دنیا را ببر!
خون ِاین سر خونِ سی سالِ بدون فاطمهست
پیشکش بر فاطمه خون سر ما را ببر
بعد ازین کوفه نمان و بعد ازین کوفه نیا
با برادرها ازینجا ارث طه را ببر
تو به کوفه بازمیگردی ولی مثل اسیر
با خودت امروز روضههای فردا را ببر
موقعی که بر سر هرکوچه سنگت میزنند
پیش بدمستان کوفه، نام سقا را ببر
✍ #سیدپوریا_هاشمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
ماه میتابد از خم کوچه
چهرهای دائم الوضو دارد
پینه بر دستهاش و نعلینش
اثر وصله و رفو دارد
مرد تنهاست، مرد غمگین است
کمرش از فراق خم شده است
ساغر شادی اش اگر خالیست
بادهی غم سبو سبو دارد
ضربان صدای او جاریست:
با یتیمی به خنده مشغول است
سر تقیسم سهم بیت المال
با صحابه بگو مگو دارد
باز امروز بغض نخلستان
تا به سرحد انفجار رسید
باز امشب به استناد کمیل
ماه با چاه گفتگو دارد
کاهگلهای کوچه مرطوبند
اشک دیوار را در آورده است
نالهی خانم جوانی که
هرچه دارد علی از او دارد
-از دو دستش طناب بگشایید،
مبریدش به مسلخ بیعت
دیگر او را کشان کشان مبرید
ایّهاالنّاس! آبرو دارد
گرچه در بند غربت، از این شیر،
گرگهای مدینه میترسند
ذوالفقارش هنوز بُرّان است
شور "حتّی تُقاتِلوا" دارد
حب مولا نتیجه سحر است
باش تا صبح دولتش بدمد
آن صنوبر دلی که میباید
پیش او سرو، سر فرود آرد
...چارده قرن بعد خیلیها
دم از او میزنند اما مرد
همچنان خار بر دو چشمش هست
همچنان تیغ در گلو دارد
✍ #عباس_احمدى
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح
#امیرالمومنین_ع_ضربت_خوردن
ستاره، آینهگردانِ ربّنایِ علی
درخت، یک ورق شعله از دعایِ علی
کدام سوست هلا شامگاهِ نخلستان؟
کجای این شبِ کوفیست جایِ پایِ علی؟
ستاره، گرمِ تماشا که تا سپیدهدَمان
نمازِ گریه بخوانَد به اقتدای علی
ستاره چشم به محرابِ مسجدِ کوفه
کشیده دست به عمامه و ردای علی
ستارهسوختگان کاسههای شیر به دست
نشستهاند به پشتِ دَرِ سرای علی
کدام صاعقه پژواکِ شقشقیهی اوست؟
کدام صاعقه چون خطبهی رسای علی؟
ستارهسوختگان، شرحهشرحه میپُرسند
کجاست وسعتی از سایهی کَسای علی؟
به «حبهی عرنی»ها بگو که رسم کنند
گزارهی نفَسی از خدا خدای علی
نوشتهاند سفرنامهی فتوّت را
چه پوریایِ ولیها به بوریایِ علی
هزار پنجره وا شد مرا به باغ نجف
هزار پنجره بر باغِ دلگشایِ علی
گدای آبِ حیاتی چرا تو در ظلمات
بنوش جرعهای از مِی به روشنایِ علی
بچرخ ساقی مستان و با هدایتِ ماه
بیار بادهای از چشمهی هدای علی
به روزِ واقعه نهجالبلاغه میشنوم
میانِ معرکه با چرخشِ صدای علی
تمامِ حنجرهام ذکرِ یاعلی مددست
که قسمتم بشود یک نخ از عبایِ علی
تمامِ حنجرهام ذکرِ یاعلی مددست
تمامِ حنجرهام شورِ هَل اتایِ علی
ستاره چیدهام از صبحِ سورهی یاسین
در این تجلّیِ و الشمس و الضُحای علی
انار چیدهام از باغِ سورهی طه
انار چیدهام از شرحِ «انَّما»ی علی
کدام قافیه از بوتراب، عرشیتر
کدام قافیه چون خاک سُرمهسایِ علی
قلندرانه به دریا سپردهای دل را
هلا قلندر دریاست آشنای علی
مسجّلست به مُهرِ غدیریاش دریا
شناسنامهی دریا خطِ ولای علی
قیامتست به هنگامهیِ رجزهایش
قیامتست به چاووشِ لا فَتایِ علی
کجاست گسترهی خطبههایِ حیدریاش؟
کجاست دامنهی منطقِ رسایِ علی؟
جفا کِشیده از آنان که خوردهاند دریغ
هزار مرتبه سوگند بر وفای علی
کدام حج قبول است بی ولایتِ او
اگر چه بگذری از مَشعَر و مِنایِ علی
خوشا به حالِ کُمِیت و فرزدق و دعبل
که جمله، دار به دوشند با ثنای علی
رسیدهام به سحرگاهِ لیلة القدرش
که میرسد به بلندایِ ربنایِ علی
هر آن غزل که سرودم نثارِ قنبرِ او
هر آن قصیده که ناگفتهام فدایِ علی
هزارها گره افتاده است در کارم
سپردمش به دو دستِ گرهگُشایِ علی
خوشم که جزء «گدایانِ خیلِ سلطانم»
به بویِ قطرهای از چشمهیِ سخای علی
چه غم که کوهِ گناهت کمرشکن شده است
که کوه، کاه شود پیشِ کهربای علی
چه میشود به جزا حالِ ما سوالله
خدا بخیر کُنَد حالِ ماسوای علی
بگو به سینهزنان کبود کرب و بلا
حسین بگذرد از سمتِ کربلایِ علی
تو را بشارتِ شیرینِ مَن یَمُت یَرَنیست
تو را به مرگ هنیئا لَک لقای علی
خوشا به بحرِ حماسی سرودن از داغش
که جز حماسه رسا نیست در رثایِ علی
✍ #محمد_حسین_انصاری_نژاد
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e