eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
406 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
به احترام مناجاتِ نیمه‌شب‌هایش خدا گذشت ز ما شیعیانِ رسوایش چگونه حاکم کوفه "نمک" غذایش بود؟! چگونه پی بِبَرد عقل بر معمایش؟! برای نوکر خود کفشِ نو خرید ولی همیشه کفش پُر از وصله داشت بر پایش علی که قامت یَل‌های شام را خم کرد شکست گریه‌ی اطفال، قد طوبایش طلاق داد خوشی‌های پوچ دنیارا خوشی آخرتش بود حزن دنیایش... کسی که باعلی امروزِ خویش را گذراند خوشا به روز قیامت، خوشا به فردایش! خدا گواه به نامرد و مرد، رو نزند هرآن‌کسی که فقط حیدرست آقایش کریمیِ پسران از کریمی پدرست چه خوب ارث گرفته حسن ز بابایش نشاند قاتل خودرا به سفره‌ی کرمش چه رحمتی‌ست دراین سفره‌ی مُصفایش :: سرش شکسته ولی عاشقانه می‌خندد نمانده فاصله‌ای تا وصال زهرایش 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تیر محبّت تو را، منم نشانه یا علی گرفته بر زیارتت، دلم بهانه یا علی بار ولایت تو را، به دوشِ دل گذاشتم کوه معاصی‌ام فتاد، از سر شانه یا علی ای ز دو دیده‌ام روان، خونِ سرِ شکسته‌ات ای ز دلم گل غمت، زده جوانه یا علی تو کز عطوفت دلت، شیر دهی به قاتلت دست تهی کجا مرا، کنی روانه یا علی :: تو قهرمان خیبری، چرا کنار بستری؟! هما چگونه سر کند، در آشیانه یا علی ای پدر یتیم ها! دو چشم خود ز هم گشا طفل یتیمت آمده، بر در خانه یا علی داغ تو کرده آتشم، هر نفسی که می‌کشم شعله‌ی آهت از دلم، کشد زبانه یا علی فدای دیده‌ی تَرَت، چه شد که مثل همسرت شد بدن مطّهرت، دفن شبانه یا علی قسم به خونِ پاک تو، به قلب چاک‌چاک تو که کشته بارها تو را، تیغ زمانه یا علی مرگ تو بود آن زمان، که بین خانه دشمنان زدند همسر تو را، به تازیانه یا علی عُمر تو یافت خاتمه، در شب دفن فاطمه بر جگرت ز داغ او، مانده نشانه یا علی طوطی طبع «میثمت»، یاد کند چو از غمت ناله دمد ز سینه‌اش، جای ترانه یا علی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو را با کینه و آزار کشتند تو را تکرار در تکرار کشتند نه دیروز و نه امروز است، عمریست تو را مردم هزاران بار کشتند تو را در مسجد کوفه نه، بابا تو را بین در و دیوار کشتند تو را با تیزی شمشیرشان نه تو را با تیزی مسمار کشتند تو را در کوفه، در مسجد ولیکن مرا در کوفه در انظار کشتند مرا دروازه‌ی ساعات بابا مرا در شام، در بازار کشتند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بگو به خواب که آید به چشم بیدارش دلا بسوز که مولا تمام شد کارش سریع‌تر بدنش را به خاک بسپارید که در بهشت، علی وعده کرده با یارش زمینیان غمگین، آسمانیان خوشحال که بی‌قرار دلی می‌رسد به دلدارش برای دیدن دست کبود فاطمه‌اش به عرش رفته یدالله، دست حق یارش خدا کند ز علی باز رو نگیرد؛ آه خدا کند برود ابر از شب تارش دوباره دست به پهلوی خود نگیرد کاش دوباره گُل نکند کاش زخم مسمارش خلاصه باز علی جان دهد اگر آید، دوباره فاطمهٔ زخمی‌اش به دیدارش علی که سیر شد از کوفه، زینبش هم رفت چه کوفه‌ای که تمامی نداشت آزارش چه کوفه‌ای که دوباره کشاند زینب را نه بین مجلس تفسیر، بین انظارش رواست کوفه خودش را فرو بَرَد در خاک که رفت دختر غیرت میان بازارش گرفت كوفه كس و كار دخت حيدر را امان ز مردم نامرد بی کس و کارش ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگرچه زخم به فرقش سه روز منزل داشت علی جراحت سر را همیشه در دل داشت نه پنج سال خلافت، که پیش از آن هم نیز دلی به سینه چنان مرغ نیم‌بسمل داشت دمی که آینهٔ آب چاه را می‌دید هزار حنجره فریاد در مقابل داشت همیشه دست کریمش ز دیده پنهان بود چو بوته‌ای که در آغوش خاک حاصل داشت به نخل عاطفه‌اش دستِ هیچ‌کس نرسید به ذره چون دل خورشید، مِهر کامل داشت اگر شبانه به اطعام سائلان می‌رفت -به جان فاطمه- شرم از نگاه سائل داشت پس از شهادت زهرا، علی ز عمق وجود، همیشه در دل خود انتظار قاتل داشت ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در همان عصری که فرمان بُرد خورشید از علی چشمه چشمه، اشک غربت‌خیز جوشید از علی خطبه‌ی بی نقطه را کوفه شنید اما دریغ خطبه‌ی با آه را جز چاه، نشنید از علی مو به مو آگاه بود از سرّ عالم، حیف حیف... دشمن از تعداد موی ریش پرسید از علی!! شأن او را روزگار آورد پایین... روزگار، آنچه که باید بفهمد را نفهمید از علی عدل بود و داد، داد از قوم اشباه الرجال عدل را این طایفه کِی می‌پسندید از علی تا قیامت هم عقیل اصرار اگر می‌کرد... باز غیر از این برخورد، برخوردی نمی‌دید از علی :: آی حاجی‌های بیعت کرده! از سمت غدیر خانه برگردید... اما برنگردید از علی دوخت چندین وصله‌ی نو بر عبای غربتش بد به دنیایی که آخر چشم پوشید از علی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگرچه زخم سرش را تمام می‌ديدند ولي ز زخم عميق دلش نپرسيدند كسي نخواست بپرسد چرا سرش بشكافت اگرچه مردم بي درد كوفه مي‌ديدند شبي نخفت علي از غم جهالت خلق ولي تمامي آنان ز جهل خوابيدند نرفت رنگ سياهي بُرون از آن دل‌ها زداغ سُرخ علي، گر سياه پوشيدند به غير اهل ولايت، هنوز هم آنان اسير وسوسه و اهل شك و تريدند علي‌ست چون شب قدر خدا كه اين مردم ز قدر و منزلتش نكته‌اي نفهميدند علي حقيقت عدل است و تا ابد زنده‌ست ولی تمامی آنان زجهل خوابیدند خدا گواست كه در كربلا همين مردم گُلان باغ علي را به نيزه‌ها چيدند چه روزگار غريبي بُود كه بعد از او به اشك زينب او اهل كوفه خنديدند دلم گرفته «وفایی» بیاکه گریه کنیم به احترام غمی که به شیعه بخشیدند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه دشمنی است که با ذوالفقار هم بوده برای یاری دین، جان‌نثار هم بوده کنار ذکر و مناجات و خواندن قرآن برای گریه شدن بی قرار هم بوده مگر غریب‌تر از این ؟! که دشمن حیدر کنار او وسط کارزار هم بوده کدام درد، از این بیشتر که قاتل او، به وقت ضربه زدن روزه‌دار هم بوده؟! :: همیشه شیعه‌ی حیدر، میان معرکه است به نخل بسته شده، سر به دار هم بوده خدا کند که بگویند بعد رفتنمان شهید، شیعه‌ی چشم انتظار هم بوده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گشته به ماه، رخ عیان، اشک دو دیدۀ علی بوی جدائی آید از، رنگ پریدۀ علی دل شده چاه کوفه و، گشته به دیده‌ام عیان صورت خون گرفته و، قدّ خمیدۀ علی یاد ز تربتش کنم، گریه به غربتش کنم می‌چکد از دو دیده‌ام، خونِ چکیدۀ علی اشک و سکوت زینبش، حمل جنازه در شبش خاطره‌ای ز غربتِ، یار شهیدۀ علی ناله به چاه می‌زند، شعله به ماه می‌زند نیمه‌شب از درون دل، آهِ کشیدۀ علی وجه خداست لاله‌گون، چشم حسین پُر ز خون اشک حسن چکیده بر، فرق دریدۀ علی شدّت قهر را ببین، پستی دهر را ببین فاطمه را عدو زند، پیش دو دیدۀ علی زهر رسیده بر دلش، شیر دهد به قاتلش بوده به خصمْ دوستی، مکتب و ایدۀ علی فاطمۀ شهیده کو، تا نگرد که همچو او خم شده سرو قامتِ، دخت رشیدۀ علی سوز کلام «میثمش» بوده ز آتش غمش نالۀ اوست از دلِ، درد کشیدۀ علی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با من این شهر را تماشا کن شهر بُهت است، شهر عبرت‌ها کوچه‌هایش غریب و رازآلود دارد این کوچه‌ها حکایت‌ها فصل اندوهگینی از تاریخ بین این کوچه‌ها رقم خورده چه قرار و مدارهایی که چون درِ خانه‌ها به هم خورده درِ هر خانه را که می‌کوبی با تو رازی نهفته می‌گوید درِ هر خانه را که بگشایی حرف‌هایی نگفته می‌گوید: کوچه‌ها گرم رفت‌وآمد بود غرق در رفت‌وآمدی مرموز بوی فتنه به گوش می‌آمد که به چهره نقاب داشت هنوز گوش این شهر پُر شد از پچ‌پچ؟ یا صدای چکاچک شمشیر؟ زخم‌هایی عمیق زد دشمن زخمی از جنس فتنه و تزویر لشکر مخفی شیاطین داشت شهر را از دروغ پُر می‌کرد نیزه‌های فریب و فتنه‌گری عزم این شهر را ترور می‌کرد بگذر از کوچه‌های سرگردان حال این کوچه‌ها دگرگون است سوی مسجد شتاب کن،‌ انگار دلِ تنگش هنوز پُر خون است دیده با چشم خود، مجاهدها یک به یک لب به شکوه وا کردند باز یارانِ همدل دیروز غُر زدند و گلایه‌ها کردند: این یکی گفت: فصل رفتن نیست! فصل کِشت است، فصل محصول است فصل بازار و کسب و کار، آخر ترک شهر و دیار، معقول است؟ آن یکی گفت: خسته‌ایم از جنگ آه! دیگر نبرد کافی نیست؟ آن همه دوری از زن و فرزند آن همه رنج و درد، کافی نیست؟ حرف‌ها بوی بی‌وفایی داشت هر کس آنجا بهانه‌ای آورد عاقبت شام، زهر خود را ریخت عاقبت کوفه کار خود را کرد جَبَلُ الصّبر، لب به شِکوه گشود داغِ دل بود یا گدازۀ درد؟ داشت از هُرمِ دردِ دل‌هایش مسجد کوفه ناله‌ها می‌کرد آه! ای مردم نمک‌نشناس! چه به روز دل من آوردید؟ اُف به عهد شما ریاکاران که دلم را همیشه خون کردید چه شده دشمنانتان در شام این‌چنین هم‌دل‌اند و هم‌پیمان چه شد ای قوم! وقت یاری حق دل‌پریشان شُدید و نافرمان؟ منبر از داغ او پریشان بود ماند محراب و چشم خونبارش در و دیوار هم به خود لرزید تا به گوش آمد أینَ عمارش چقَدَر خطبه خوانْد با دلِ خون چقَدَر شِکوه کرد با دلِ تنگ دل آن شهر مرده بود اما «نرود میخ آهنین در سنگ» أینَ عمار؟ نیست در کوفه مرد صبر و بصیرت و تبیین أینَ مالک؟ هنوز هم تازه‌ست داغ قرآن ناطق و صفین نکند باز در همین کوفه فتنه برپا کنند بدعهدان در شب تار و تیرۀ این شهر ماهِ سرنیزه‌ها شود قرآن با من این شهر را تماشا کن گاه تاریخ می‌شود تکرار شهر رنگ و درنگ و عبرت‌هاست کوفه، باقی‌ست یا اُولِی الاَبصار ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اونی که تو کل عالم وجود غصه خورد از همه بیشتر، علیه اهل بیت ما همه غریب بودن ولی از همه غریب‌تر، علیه غلطه اینکه تو مقتل علی فقط اسم ابن ملجم اومده هرکی پرسید قاتلش کیه بگو اونی که به همسرش سیلی زده حالا دیگه شبای راحتیشه دیگه زخم زبونا تموم می‌شن چشمایی که اشک دلتنگی می‌ریخت زهرارو می‌بینن و آروم می‌شن جون به لب می‌شه حسینِ تشنه لب لحظه‌ای که از علی جدا می‌شه پدر خاک و به خاک سپرد و رفت اونی که تنش رو خاک رها می‌شه :: حسرت خیلی بزرگی باقی موند آخرش تو دل خواهر حسین کیه باور کنه که جا بمونه زینب از تشییع پیکر حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به نسخه نیست نیازی، طبیب را ببرید برای مرگ علی دست بر دعا ببرید نیاز نیست مداوا کنید زخم مرا بر آن مریض خرابه‌نشین دوا ببرید اگر بناست تسلی دهید بر دل من برای قاتل سنگین دلم، غذا ببرید دلم برای یتیمان کوفه تنگ شده کمک کنید مرا در خرابه‌ها ببرید جنازۀ من مظلوم را چو مادرتان شبانه، مخفی و آرام و بی‌صدا ببرید سلام گرم مرا در خرابه‌ها دل شب بر آن یتیم که خوابیده بی‌غذا ببرید به ملک خویش ز بیگانگان غریب‌ترم مرا به دیدن یاران آشنا ببرید سلام من به شما ای فرشتگان خدا به نزد فاطمه با خود مرا شما ببرید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e