#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
سیدی مدح تو گویم که تو ممدوح خــدایی
ششمین حجت حق، نجل رسول دوسرایی
صادقالوعدی و مصداق صداقت همه جایی
مخزن علم خــدا مشعــل انــوار هـدایی
گوهـر پنج یـم نور و یم شش دُرِ نابی
همدم پنج رسـل، همسخن چارکتابی
"علم" چون سایه به هرعصر به دنبال توآید
"حلـم" پیش گـل لبخنـد تـو آغـوش گشاید
روی نادیــدهات از چشـم همـه دل برباید
که توانـد کـه تـو را غیر خـدا مـدح نماید؟!
مگر از چشمۀ عرفان، دهن خویش بشویم
تـا توانم سخـن از جابـــر حیّان تـو گویم
دانش خلـق بُـوَد قطـرهای از بحر کمالت
حُسن غیب ازلی جلوهگر از مهر جمالت
عرشیان یکسره زانو زده در پیش جلالت
ملک و جن و بشر را عطش جام وصالت
همه گوشند که گیرند تجــلاّ ز کــلامت
همه مشتاق سخن از لب جانبخش هشامت
مؤمن طاق تو بر طاق سپهر است ستاره
بوبصیــر تـو بصیـرت بـه بشـر داده هماره
چشـم هــارون درت لالـه برآرَد ز شراره
دو درخشان دُرِناب تو هشام است و زراره
مکتب دهر دگر مثل تو استاد ندارد
تـا که شاگرد همانند ابوحمزه بیارد
تویی استــاد و اساتیـد جهـان آینـهدارت
بوده شاگرد در ایراد سخـن چـار هـزارت
تا لب خویش گشایی همه بیصبر و قرارت
باغبـانی و نکویـان همه گلهـای بهـارت
جلوهگر در فلک علم، سـه خورشیــد منیـرت
«شیخ طوسیِ» تو و «مجلسی» و «خواجه نصیر»ت
«شیخ انصاری» یک شاخهگل از باغ کمالت
زهی از «شیخ مفید» تو و آن بحــر زلالت
«کافیِ» «شیخ کلینی»ست فروغی ز جلالت
«مرتضی» و «رضی» استاد اصولند و رجالت
«ابن طاوس» تو در مکتب توحیـد درخشد
تـا قیـامت بـه دل و دیـدۀ مــا نـور ببخشد
نهضت کرب و بـلا داد بر از علم کلامت
بلکه اعجـاز حسینبنعلی کرد قیامت
جوشش خون امام شهدا داشت پیامت
تا صف حشر ز خون شهدا باد سلامت
تا ابد مشعل توحید تو خاموش نگردد
انقـلاب تـو و جـد تـو فرامــوش نگردد
::
چه ستمها که ز منصـور ستمکار کشیدی
جگرت سوخت ازآن زخمزبانها که شنیدی
سوختی، دم نزدی، داغ بنی فاطمه دیدی
دل شب، پــای پیــاده ز پـیِ خصم دویدی
ریخت درخانهی تو خصم ستمگر به چه جرمی؟
شعلـۀ آتش و بیـتُاللَهِ اکبـر! به چه جرمی؟
گریهها عقده شد ای یوسف زهرا به گلویت
دشمنـان شــرم نکردنــد نکردنــد ز رویـت
همــه دیدنـد غبــار غـم و انـدوه بـه مویت
قاتلت تیــغ کشیــد از ره بیـداد بـه سویت
عاقبت دست عدو زهر جفا ریخت به کامت
بضعـۀ پـاک نبــی! بـر جگـر پـاره سلامت
دوست دارم که نهم چهره به خاک حرم تو
سوزم و شمعصفت اشـکفشانم ز غم تو
چه شـود ای بـه فدای تـو و لطف و کرم تو
که دم مرگ بُوَد بـر سـر چشمم قدم تو
چه شود ای به دل «میثم» دلسوخته داغت
که بسوزم به سر تربت بیشمع و چراغت
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
دوباره پای برهنه شبانه آوردت
شبانه باز که از کُنجِ خانه آوردت
کسی نگفت که از راه دور آمده است
کسی نگفت به منصور، نور آمده است
عبا نداری و عمامه و ردایت کو؟
چقدر خون شده پایت! بگو عصایت کو؟
بمیرم آمدی و ردِ پایِ تو پیداست
چقدر زخم روی دستهای تو پیداست
به گرد خویش غلام و کنیز دارد باز
به زیر بالش خود تیغ تیز دارد باز
نگاه تو پُرِ صبر است و سینهات آرام
نگاه او پُرِ خشم و دلش پُر از دشنام
سه بار سمت تو آمد ولی برِ تو نشست
سه بار تیغ کشید و غلاف کرد و نشست
سه بار خواست بتازد ولی سلامت کرد
بجای دشنه و دُشنام احترامت کرد
هزار شُکر شکست از نهیبِ پیغمبر
بجای خویش نشست از نهیبِ پیغمبر
هزار شُکر جسارت نشد به پیر حرم
هزار شُکر که رفتی حرم امیرِ حرم
تو کوه بودی و او در مقابلِ تو شکست
اگرچه پیش تو خم شد ولی دل تو شکست
شکست تا دل تو گفت: یا رسول الله
به گریه مقبل تو گفت با رسول الله_
"بلند مرتبه شاهی زِ صدر زین اُفتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین اُفتاد"
تمام پیکرش از تیغ، غرق خون گردید
"عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید"
مزاحم نفسش نیزه با عصا شده بود
هزار تیغ شکسته به زور جا شده بود
لبش پُر از ترک و آب را بردند
به روی ناقهی عریان رُباب را بردند...
✍ #حسن_لطفی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
آن طایر بهشتی، تنها در آشیانه
چون شمع در دل شب، میسوخت عاشقانه
سوزش شرار سینه، ذکرش ترانهی دل
آهش به اوج افلاک، اشکش به رُخ روانه
او با کهولت سن، با قامت خمیده
این با قساوت قلب، در دست تازیانه
آن زادۀ پیمبر، ارثیّهاش ز حیدر
این بود کز سرایش، آتش کشد زبانه
هر چند خانهاش سوخت، از دود و شعله افروخت
دیگر نخورد یارش، سیلی در آستانه
هفتاد سال عمرش، هفتاد سال غم بود
هر لحظه دید بیداد، از فتنۀ زمانه
آن عزّت رفیعش، آن غربت بقیعش
جز تلّ خاک نَبْوَد، از قبر او نشانه
«میثم!» اگر چه در خاک، مدفون شد آن تن پاک
تا روز حشر باشد، این نور جاودانه
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
از مهر، آسمان مدینه اثر نداشت
من سفرهام کباب، به غیر از جگر نداشت
«ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم»
جز داغ دل نصیب، جگر بیشتر نداشت
بردند اگر به بزم عدو نیمهشب مرا
آن جا یزید و چوبِ تر و تشتِ زر نداشت
از کودکانِ لرزه به پیکر فتادهام
یک تن امید دیدن روی پدر نداشت
گویی مدینه رسم شده خانه سوختن
سهمی دگر ز مادر خود این پسر نداشت
غم نیست خانهام اگر آتش گرفت، شکر
گر خانه سوخت، فاطمهای پشت در نداشت
✍ #علی_انسانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
عالم ز آه، تیرهتر از صبح محشر است
خونِ جگر به دیدهی آلِ پیمبر است
شهر مدینه گشته عزاخانهی وجود
رخت سیاه بر تن زهرا و حیدر است
گفتم چه روی داده که از خاطرم گذشت
امشب شب یتیمی موسی ابن جعفر است
گِریَند بر امام ششم هفت آسمان
در نُه فلک قیامتِ عظمای دیگر است
خواهی اگر که بوسه زنی بر مزار او
قبرش کنار تربت زهرای اطهر است
آتش زدند خانهی او را حرامیان
این اجر خوبی پدر و ارث مادر است
جز تل خاک نیست نشانی از آن مزار
الحق که ننگ آل سعودِ ستمگر است
قامت خمیده، تن شده مانند شمع آب
این شاهد جنایت منصور کافر است
::
با آنکه بسته است به رویش در بقیع
"میثم" هماره چشم امیدش به این در است
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
خورشید بود و ماه به نورش نظاره داشت
در کهکشان علم، هزاران ستاره داشت
عطر کلام وحی ز لعل لبش چکید
فضل و مقام و منزلتی بیشماره داشت
در مکتب فضیلت و جاوید دانشش
او «بوبصیر» و «مؤمن طاق» و «زُراره» داشت
کس پی نبرده است بر این نور لایزال
دریای فضل او مگر آخر کناره داشت
هرگز خزان ندید گلستان علم او
زیرا که این بهشت بهاری هماره داشت
سوگند بر ترنم قرآن که هل اتی
بر جود و بر سجیّت او استعاره داشت
آتش برای خادم او چون خلیل بود
وقتی تنور شعله کشید و شراره داشت
پوشانده است ابر غمی آفتاب را
هرگه به سوی کربوبلا او نظاره داشت
لرزید بند بند تنش در عزای او
وقتی به داغ و ماتم زهرا اشاره داشت
حاجت به زهر دادن این مقتدا نبود
زیرا دلی چنان جگرش پارهپاره داشت
تنها نه در بقیع «وفایی» که این امام
در سینههای ما همه دارالزیاره داشت
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
حضرت صادق مگر فرزند پیغمبر نبود؟
یا مگر ریحانهی صدّیقهی اطهر نبود؟
با چه تقصیر و گنه بر خانهاش آتش زدند؟
اجر نشر دانش او شعلهی آذر نبود
اجر و پاداش رسول و عترت مظلوم او
در دل شب حمله بر بابُ اللَهِ اکبر نبود
نیمهشب کز خانه میبردند صاحب خانه را
بر روی دوشش عبا، عمامهاش بر سر نبود
از برای بردن مولا، کس از ابن ربیع
سنگدلتر، بیحیاتر، بلکه ظالمتر نبود
او پیاده میدوید و این به اسب خود سوار
گوئیا در سینهی تنگش نفس دیگر نبود
دیدن بابا در آن حالت پسر را میکُشد
خوب شد همراه بابا، موسیِ جعفر نبود
از شرارِ زهر مثل شمعِ سوزان آب شد
غیر تصویری به جا زآن نازنین پیکر نبود
پاره پاره قلبش از انگور زهر آلوده شد
از بنی العبّاس جز این شیعه را باور نبود
بعد عمری سوختن بر قلب او آتش زدن
این ستم باللَه روا بر آل پیغمبر نبود
«میثم» آنروزی که شد آن پیکر پاکیزه دفن
محشر شهر مدینه کمتر از محشر نبود
✍ #غلامرضا_سازگار
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
کاسهی چشم حضرتش انگار
شده از غصه و غریبی پُر
وسط کوچههای بی شرمی
نبریدش برهنهپا اینطور
از همین کوچههای نامردی
خاطرات بدی به دل دارد
توی گوشش صدای یک سیلیست
مثل ابر بهار میبارد
وسط نافله کجا بردید
پیرمردی که بی کس و تنهاست
قصهی تلخ بردنش امروز
چقدر مثل روضهی مولاست
از غم چهرهای کبود انگار
روزگارش همیشه در غم بود
آسمان ِنگاه ِخونش خیس
قامتش مثل مادرش خم بود
دست شعله رسیده بود ای وای
بر دری که زبانهاش میسوخت
ناگهان در میان آتش داشت_
همهی آشیانهاش میسوخت
بین دود و شرارهها آنجا
فکر گلهای پرپرش افتاد
در ِآتشگرفته را میدید
چقدر یاد مادرش افتاد
در ِآتش گرفته را میدید
به لبش بود آه و واویلا
گریه میکرد و صحنه را میدید
آتش ِخیمههای عاشورا
گریه میکرد و صحنه را میدید
غارت خیمههای زنها را
روضه میخواند در دلش آنجا
بر نوک نیزه اشک سقا را
✍ #مسعود_اکثیری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
هزار مرتبه شکر خدا که شیعه شدیم
به سینه مُهر ولای علی نشانه زدیم
به لطف درس تو ما شیعهایم، شکر خدا
به زیر دین شمائیم تا ابد آقا
اگر چه این همه عالِم به حوزهها هستند
هنوز جیرهخور سفرهی شما هستند
سلام ما به شما ای سلالهی پُر نور
سلام ما به شما یا مروّج العاشور
نشستهایم در این روضهها کنار شما
که اشک ما بشود مایهی قرار شما
چقدر گریه نوشتی به پای عاشورا
چقدر روضه نوشتی برای عاشورا
به داغ پیکر اکبر چقدر باریدی
به یاد حنجر اصغر چقدر باریدی
به دست بستهی زینب چه گریهها کردی
چه گریهها که به دست ز تن جدا کردی
چقدر حسّ عجیبی حکایتت دارد
چه ماجرای غریبی شهادتت دارد
اسیر داغ شمائیم و سینه میکوبیم
به سینه از غم داغ مدینه میکوبیم
دوباره هیزم و آتش، دوباره دود سیاه
دوباره روضهی زهرا، دوباره گریه و آه
تو را چو جدّ غریبت کشان کشان بردند
میان خندهی اوباش و این و آن بردند...
✍ #وحید_محمدی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
نشسته بر لب ساحل، شکستهزورقِ عاشق:
کهراست زهرۀ دریا؟ کجاست باد موافق؟
به موجِ اشک، کِی آخر توان به اوج رسیدن؟
کجا حریفِ تو باشد دلِ شکستۀ قایق؟
::
نه فهمِ رنج تو آسان، نه درکِ اوج تو ممکن
زبان ناطقه الکن؛ سکوت، یکسره ناطق
مگر که اذنِ جنونم دهی چو «جابر جعفی»
وگرنه عقل ندارد رهی به کوی حقایق
تویی که علم یقینی، به دین اول و آخر
تویی که معنی دینی، به علم سابق و لاحق
چو طفل مکتب تو «بوحنیفه» است چه گویم
ز حلقۀ تو بجویم اگر مشایخ واثق
به حکم توست اگر زد «هشام» تیغ تکلّم
ز کیمیای تو «جابر»، حکیم گشته و حاذق
چه داشت خرقۀ «سفیان» به جز ریا -و چه عریان-؟
تو خرقهپوشِ خدایی نهان ز چشم خلائق
زبان گشودی و آنک شکست حقّۀ کافر
نگاه کردی و آنگه پرید رنگ منافق
عیار عقل تو بودی به گفتگوی مکاتب
مراد علم تو بودی ز جستجوی دقائق
تویی تو چشمۀ جوشان، تویی تو بحر خروشان
شکستهزورقِ ساحل، منم، به سوی تو شائق
::
ز خویش میروم امشب به سوی غربت دریا
سیاهپوش عزای امام جعفر صادق
✍ #حسن_صنوبری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_مدح_و_شهادت
هرچند دستپاچه شده در برابرت
دریا رسانده است خودش را به محضرت
تا اینکه رود رود بیاشامد از لبت
قدری وسیعتر بشود پای منبرت
میایستند پشت سرت اهل آسمان
وقتی شنیده میشود الله اکبرت
گلها شنیدهاند به نقل از نسیم صبح
از عطر واژههای همیشه معطرت
خورشیدِ سربرهنۀ پسکوچههای شب!
پس کو عبای ساده و عمامۀ سرت؟!
آشفته کرده موی درختان تاک را
انگورِ حمله کرده به لبخند آخرت
خورشیدِ خون به دل شده از دست روزگار!
بر شانههای کوه چرا رفت پیکرت؟!
✍ #علی_گلی_حسین_آبادی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_صادق_ع_شهادت
فقیر بذل نگاه تو یا ولی الله
اسیر زلف سیاه تو یا ولی الله
به انتظار پناه تو یا ولی الله
نشسته بر سر راه تو یا ولی الله
تویی کریم کریمان و ذوالکرم هستی
تو سرپناه من و خانوادهام هستی
حدیث فضل تو اذکار هرشب شیعه
همیشه نام قشنگ تو بر لب شیعه
تویی رئیس بلاعزل مذهب شیعه
الا امیر و علمدار مکتب شیعه!
به لطف کرسی درس تو جعفری شدهام
من از دعای شما بوده حیدری شدهام
تو عشق هر دل بی تاب عاشقی مولا
اصول دینی و قرآن ناطقی مولا
و ماورای تمام حقایقی مولا
تویی که پیر و مراد نوابغی مولا
دو دست خالی من هم دخیل احسانات
سرم فدای تو و "جابر بن حیان" ات
خوشابهحال دلی که فقط اسیر تو شد
اسیر و سائل و مسکین و مستجیر تو شد
خوشا به حال کسی که "ابوبصیر" تو شد
میان آن همه، شاگرد سربه زیر تو شد
هر آن که سوی تو آمد ادارهاش کردی
کسی که زائرتان شد "زراره" اش کردی
ششم ستارهی دنبالهدار زهرایی
ششم مربی فقه و اصول دنیایی
دلیل خلق زمین، بلکه آسمانهایی
تو که مقرب محبوب حق تعالایی
فقط نه جانِ جهان و جهانِ جان هستی
هماره مرجع تقلید شیعیان هستی
بیا و پای دلم را به خانهات وا کن
"حضور میطلبم سینه را مصفا کن"
ز شوق، دیدهی من را شبیه دریا کن
تنور خانهی خود را سپس مهیا کن
حلال مهر شما قطره قطرهی خونم
خلیل نار تو هستم، ز نسل "هارونم"
همیشه عطر حضورت در این حوالی هست
و با روایت تو، عشق و شور و حالی هست
سحر، حسینیه، جایت همیشه خالی هست
به یاد روضه ی تو در دلم ملالی هست
برای زائر خود سایبان نداری که...
کنار تربت خود روضهخوان نداری که...
شبی که خانهات آقا پُر از خطر شده بود
شبی که قلب حزینت پُر از شرر شده بود
شبی که مادر مظلومه نوحهگر شده بود
شبی که دشمنت از بام، حملهور شده بود
تو رو به قبله و گرم خدا خدا بودی
میان نافلهات غرق ربنا بودی..
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e