eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
407 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
همین که می‌دهی در بارگاه قدسی‌ات راهم به چشمم می‌نهم چون توتیا خاک حرم را، هم صراط المستقیم عالمی، غیر از تو راهی نیست مسیرم هر کجا باشد به جز این خانه، گمراهم.. چه اکسیری میان بارگاه خویش داری که توسل می‌کنند اینجا مریضان هم، اطبا هم؟ مرامت کرده مبهوت خودش شیخ بهایی را که داری اینچنین لطفی به زائر بین رؤیا هم من آن اشکم که می‌ریزد به دامان پر از مهرت که از چشم خودم افتاده‌ام، از چشم دنیا هم سراپا عذر تقصیرم، پناه آورده‌ام ای شاه! نگاهی می‌کنی بر این گدای بی سر و پا هم؟؟ کلاغی روسیاهم در سپیدیِ کبوترها و دل گرمم به اینکه خوب و بد را میخری با هم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از دست صیادند آهوها گریزان جز بچه آهوی شمال شرق ایران ای کاش بودم آهوی دشت خراسان یا اینکه بودم یک کبوتر کنج ایوان باشد که باشم ریزه‌خوار خوان سلطان دل را جدایش کردم از عقل مردد آغاز کردم عاشقی‌ام را مجدد ذی القعده ماه انتخاب راه و مقصد عابد به مکه می‌رود، عاشق به مشهد ای خوش به حال حاجی حج فقیران تا آیه‌های عشق را کردم تلاوت خواندم من از باران در این دشت کرامت آلوده بودم، پاک گشتم با زیارت عطر ضریحش می‌دهد بر دل طراوت اینجا مسلمان می‌شود تازه مسلمان پیچیده عطر زعفران در این حوالی معنا ندارد محضرت آشفته حالی ما ذره‌ای از خاک تو مولی الموالی ای دامنت معراج این دستان خالی بگذار بگذارد گدا سر روی دامان امروز دلتنگ توأم، فردا کماکان سرّت نهان در لیلة الاسرا کماکان در صحن، نابینا شود بینا کماکان نقاره می‌کوبد به این آوا کماکان جانم رضا، جانم رضا، جانم رضا جان ای استجابت گشته با دستت تمنّا دریا توئی، پس می‌زنم دل را به دریا با مادرم مشهد رسیدم خسته اما گشتم به دنبالت تمام صحن‌ها را پیدات کردم در اتاق اشک، گریان با روضه‌ی یابن الشبیب و اشک نم نم دارد محرم می‌رسد از راه کم کم باب الجواد و روضه‌ی هشت محرم ای ارباً اربا پیکرت، ای نامنظم برخیز از روی زمینِ این بیابان ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نخل زردم، جوانه می‌خواهم کفترم، آب و دانه می‌خواهم بر فراز مناره‌های حرم گوشه‌ای باز لانه می‌خواهم روی پرهای من بزن مُهری بی نشانم، نشانه می‌خواهم کفتر خانگی این حرمم دانه از اهل خانه می‌خواهم در کنار رواق دار الزُّهد منزلی جاودانه می‌خواهم خانه جز این حرم نمی‌خواهم پَرِ پرواز هم نمی‌خواهم آستان بوس خود خطابم کن بد حسابم، ولی حسابم کن برکه‌ی خشکم و گِل آلودم کوثر معرفت! گلابم کن قَسَمت می‌دهم به جان جواد بعد اگر خواستی جوابم کن من شبیه دعای بی روحم روح ادعیّه! مستجابم کن ای خداوند عشق! اى احساس! نظری کن به خاطر عباس مهربانی که روح احسانی درد من را تو خوب می‌دانی حقّ همسایه جا نیاوردم نیست این شیوه‌ی مسلمانی ولی ای با وفا! پناهم ده هرچه باشد تو از بزرگانی لحظه‌ای که جنازه‌ام آمد وایِ من گر که روی‌گردانی وای آقا چه قدر می‌آید به تو لفظ شریف سلطانی گفته‌ام هر کنار، در هر سو ضامنم هست ضامن آهو ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن خالقي که بر تن بي روح جان دهد       مهر تو رايگان به دل خاکيان دهد شخص کريم، جودِ بلاشرط می‌کند آري خدا هر آنچه دهد رايگان دهد هر نعمتي که داد خدا، بي سؤال داد       وصل تو را که خواسته‌ام بی گمان دهد از خلقت تو خواست خداوند لامکان  ما را کنار رحمت عامش مکان دهد گر جان دهم به يک نگهت سود با من است      کالاي خويش را که بدين حد گران دهد؟   بي امتحان مرا به غلامی قبول کن  رسوا شوم اگر دل من امتحان دهد   دارم اميد لطف تو گيرد چو دست من        دامان پر ز گرد گناهم تکان دهد   می‌خواست گر خدای که نبخشد گناه ما ما را چرا امام چنين مهربان دهد؟ آن پرچمي که بر سر بام حريم توست      راه بهشت را به محبان نشان دهد قلب"حسان" به ياد تو از غصه فارغ است  در انتظار اين که به پاي تو جان دهد روز جزا که در صف قرآن و عترتيم             ما را امام ثامن ضامن امان دهد ✍ مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نور باشد سائلی در ظل دیوار شما کور بینا می‌شود با یاد دیدار شما با کلاف جان به بازار محبت بسته صف گشته صدها یوسف مصری خریدار شما می‌فروشد ناز دوزخ بر گلستان بهشت گر نسیمی آیدش از طرف گلزار شما از چه بنْشستید با ما فرشیانِ تیره روز ای چراغ عرشیان خورشید رخسار شما چند روزی داشت هر کس نوبت جولان، ولی تا خدائی خدا، گرم است بازار شما سر خط آزادی خلق است در دست کسی کز دو عالم پا کشید و شد گرفتار شما نی عجب گر با همه خواری عزیزم کرده‌اید بوده از آغاز بنده‌پروری کار شما آسمان بر کف گرفته کاسه از خورشید و ماه گشته سرگردان گدای پشت دیوار شما بر شما آل محمّد تا صف محشر درود از همه خلق جهان وز حی دادار شما این کرامت بس که شسته دست از دار جهان گشته «میثم» خاک پای میثم دار شما ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام گرم عاشقونه‌ی من روونه شد به سوی مشهد تو باز دل تنگم شبیه کبوتر نشسته روبروی گنبد تو همیشه وقتی که دلم می‌گیره لباس تنهاییامو می‌پوشم میام حرم تا بار غصه‌هامو کبوترا بردارن از رو دوشم خدای مهربونیا! نگام کن باز تو دلم درد نهفته دارم هر موقع که میام زیارت تو یه دنیا حرفای نگفته دارم رضا شدی واسه رضایت ما پیش تو نا امیدی خیلی زشته صحن و سرات معدن آرامشه حرم نگو! یه تیکه از بهشته آبی که از سقاخونه می‌نوشم کام منو پر از عسل می‌کنه وقتی کنار تو نماز می‌خونم خدا خودش منو بغل می‌کنه هر کی یه گوشه خیره به گنبده چشمای گریونش پر از خواهشه بدون اینکه به زبون بیاره ازش خبر داری، می‌دونی چشه بزرگترین حاجت قلبم تویی هرچی به جز تو واسه من حقیره الهی که روا نشه هیچ موقع حاجتی که تو رو ازم می‌گیره حرف دل سائلت و میدونی پس دیگه هرچی بگه حرّافیه هیچی ندادی‌ام ندادی ولی فقط یه کربلا بدی کافیه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه غم گر گنه کار و نامه سیاهم علی بن موسی الرضا داد راهم امام رئوفی که عالم فدایش کرم کرد و داد از عنایت پناهم سراپا شدم غرق دریای رحمت نگویید دیگر که غرق گناهم همه روی گردانده بودند از من رضا کرد با چشم رحمت نگاهم به جز دامن آل عصمت نگیرم به غیر از رضای رضا را نخواهم چو می‌خواست راهم دهد از کرامت عطا کرد، سوز دل و اشک و آهم اگر خوار بودم، اگر پست بودم رضا داد قدرم، رضا داد جاهم شدم خاک پای امام رئوفی که بر شهریاران کند پادشاهم گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم اگر چه گنه کار و آلوده هستم ز صهبای «لاتقنطوا» مست مستم سزد پا به بال ملائک گذارم که بر دامن این ضریح است دستم هم از جان بر این آستان رخ نهادم هم از دل بر این پنجره رشته بستم امام غریبان ولی نعمتم شد که عمری سر سفرۀ او نشستم به حبّ تو دادار را می‌ستایم به مهر تو معبود را می‌پرستم به پیمانه‌ای هستی‌ام را بسوزان به رویم میاور که پیمان شکستم به من در ز رأفت گشودی وگرنه تو بالای بالا و من پست پستم گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم خوشا آن غریبی که یارش تو باشی قرار دل بی‌قرارش تو باشی خوشا آن که تنها تو را دوست دارد چه خوش‌تر اگر دوستدارش تو باشی بر آن محتضر می‌برم رشک هر شب که شمع شب احتضارش تو باشی خوش آن‌ خانه‌بردوش دور از دیاری که هم خانه و هم دیارش تو باشی خوشا آن گدائی که تنهای تنها کناری نشنید، کنارش تو باشی خوشا آن تهی‌دست بی برگ و باری که در این چمن برگ و بارش تو باشی خوشا آن که یک عمر پروانه‌ات شد که یک لحظه شمع مزارش تو باشی شعاری به پیشانی خود نوشتم خوشا آنکه تنها شعارش تو باشی گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم تو آئینه‌ی طلعت کبریائی جگر پاره‌ی خاتم الانبیائی تو قرآن، تو توحید، تو دین، تو ایمان تو زهرای مرضیه، تو مرتضائی تو بدرالولایه، تو شمس الائمه تو مولا علی بن موسی الرضائی تو یاسین، تو طاها، تو کوثر، تو قدری تو کعبه، تو مروه، تو سعی و صفایی تو یار غریبانی و خود غریبی تو تنهائی و با همه آشنائی زهی جاه و رفعت، زهی لطف و رأفت که نه از خدا و نه از ما جدائی چو برخیزم از خاک، در حشر گویم علی بن موسی، کجائی؟ کجائی؟ به جان جوادت پی بازدیدم سه جائی که خود وعده دادی بیائی گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم نبی را به خاک حجاز است و ایران دو کس پاره‌ی تن، دو تن بهتر از جان مطاف ملک، فاطمه در مدینه علی بن موسی الرضا در خراسان یکی مدفنش بوسه گاه خلایق یکی خانه‌اش سوخت از نار سوزان رواق یکی سر بر افلاک برده مزار یکی مانده با خاک یکسان یکی در فراق پسر دل پر از خون یکی در عزای پدر دیده گریان یکی روز شد دفن در شهر غربت یکی شب غریبانه‌ تر از غریبان الهی زبان مرا وقت مردن به این بیتِ ترجیع، گویا بگردان گدایم گدایم گدایم گدایم گدای علی بن موسی الرضایم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این جاست کـه هر دلبر و دلداده بیاید هم شخص گرفتار هم آزاده بیاید در این حرم قدس که باغی ز بهشت است هـرکس به توّلای تو دل داده بیاید پُر نور شود آینۀ بود و نبودش آن کس که چو آئینه‌دلان ساده بیاید این‌جا میِ توحید به زوّار ببخشند هـر دل که بُوَد تشنۀ این باده بیاید پرواز ز خود تا به خدا از حرم توست از بهر سفر هرکه شد آماده بیاید این گنبد و گلدسته نشانی‌ست که گوید هرکس که بهشتی‌ست از این جاده بیاید بر سر در این کعبۀ امیّد نوشتند هرکس که به کارش گره افتاده بیاید از حق طلب جلب رضای تو نماید هرگاه «وفائی» سر سجّاده بیاید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ساحلِ امنم تو باشی، فکر طوفان نیستم تا در آغوش توأم در بندِ هجران نیستم هر چه پیش آید، خوش‌آید در مسیر مشهدت درد اگر از یار باشد، فکر درمان نیستم بس که لطفت شامل هر روسیاهی بوده است وقتِ حاجت خواستن، سر در گریبان نیستم اینکه جَلد گنبدت ماندم، خدا را شاکرم اینکه عُمرَم در حرم سر شد پشیمان نیستم قول دادم زیر پای زائرانت جان دهم من خودم را می‌شناسم، سست پیمان نیستم کاش آغازِ تمامِ صبح‌هایم با تو بود... حسرتش را می‌خورم اهل خراسان نیستم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
غمگین رسید و بعد کمی گریه، شاد شد ای خوش به حال زائرتان خانه‌زاد شد خوشبخت آن‌کسی‌ست که در ذهن زائران ناگاه پیش پنجره فولاد یاد شد.... هرخادمی وظیفه‌ای از خالقش گرفت جارو کشیدنِ حرمت سهم باد شد خورشید زد به گنبد زردت؛ از آن به بعد بازار زَرگران خراسان کساد شد ارث تو جود بود و به دست پسر رسید اینگونه شد که نام محمد، جواد شد... حرف از نیاز شد به شما رو زدیم ما کم خواستیم، لطف کریمان زیاد شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آسمان دلگیر بود اینجا، زمینش خسته بود قرن‌ها بال کبوتر، پای آهو بسته بود سرزمین عشق بود اما سلیمانی نداشت ملک عاشق‌ها هزاران سال سلطانی نداشت تا نوشت آیات هجرت را برایش سرنوشت آمد و خاک خراسان قسمتی شد از بهشت بعد از آن هر قلب غمگین، کنج گوهرشاد بود قبله‌ی دل‌های خسته، پنجره فولاد بود چشم وا کن کور مادر زاد! گنبد را ببین نور صحن عالِم آل محمد را ببین چشم وا کن پاره‌ای‌ از پیکر پیغمبر است یا علی گویان بیا! همنام جدش حیدر است گوش کن اینجا دل هر سنگ می‌گوید رضا سینه‌ی نقاره با آهنگ می‌گوید رضا عشق می‌گوید رضا و نور می‌گوید رضا مشهد از نزدیک و قم از دور می‌گوید رضا آب سقاخانه‌ی تو، خونِ غیرت می‌شود آهوی تو، شیر میدان شهادت می‌شود آمدیم این بار از دست تو، ای مولای عشق! مثل یارانت بگیریم اذن میدان دمشق ای شهید عشق! لب تر کن، تو از روی کَرَم نام ما را هم ببر، بین شهیدان حرم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🔹تجلیل از برخی مفاخر آیینی مشهد🔹 سلام! اهل خراسان! بهشت مال شماست جهان، فدايي خورشيد بي مثال شماست و روشنايي افلاك از هلال شماست خوشا به حال شما! چون كه حال، حال شماست مجاوران دلآگاه! التماس دعا رسيده ام به قدمگاه، التماس دعا به محض اين كه رسيدم، دلم به شور افتاد گذار تشنه به پيمانه‌اي طهور افتاد نگاه غرق گناهم به كوه نور افتاد و چشم «خواجه» گمانم به اين سطور افتاد به خاكبوسي‌ات اي شاه! آمدم رحمي «فقير و خسته به درگاه آمدم رحمي» براي حضرت سلطان و لطف دربارش، كسي كه شعر بگويد، خدا نگهدارش! «سراج» ماست به عالم، عيون اخبارش فداي مرثيه خوانان ماه رخسارش ! فرشتگان غزلخوان در اين مكان جمعند «حضور مجلس انس است و شاعران جمعند» به يمن شعر «مؤيّد»، غزل، مؤيَّد شد به لطف حضرت سلطان، «شفق» زبانزد شد شُكوه شعر «شكوهي» از آن سرآمد شد كه «رستگار» شد و بيقرار مشهد شد جهان و هر چه در آن است از امام رضاست و نام ديگر «هاشم»، همان «غلامرضا»ست غبار غربت و ماتم كه هست بر تن دوست كشانْد اهل جهان را به سمت مدفن دوست شبي كه سر بگذاريم روي دامن دوست «توان واژه كجا و مديح گفتن دوست؟» به عزّت و شرف «لا اله الّا الله»! گذشت «خسرو» شيرين سخن از اين درگاه گذشتم از در و ديدم چقدر زائر داشت امام، گوشه‌ی چشمي به شعر «فاخر» داشت در اين حريم كسي كه دلي مسافر داشت چه خوب، شعر «نگارنده» را به خاطر داشت: «به ملّتي كه مرامش بُوَد مرام حسين من احترام گزارم به احترام حسين» در اين فضاي بهشتي، نشاني از غم نيست شبيه اين حرم جانفزا به عالم نيست چگونه از تو بخواند كسي كه «محرم» نيست؟ شميم روضه‌ی «قانع» در اين هوا كم نيست به شوق آتش عشقي كه جان «آذر» داشت هميشه صحن، هوايي پُر از كبوتر داشت چگونه می‌شود از اصل ماجرا ننوشت؟ رهين لطف رضا بود و از رضا ننوشت غريب بود و از آن يار آشنا ننوشت كسي شبيه «رسا» مدح را رسا ننوشت به آستان رفيعش دخيل بايد بست به ياد «شاهد» دلخون «آستانه پرست» فداي قامت «سروي» كه محو قامت اوست! وجود پاك «ترابي»، تراب «تربت» اوست ضمير سبز «زرافشان»، پُر از محبّت اوست وفاي هر چه «وفايي» به يُمن طلعت اوست بگو به اهل خراسان كه سخت «بندار»ند به سمت قبله ي هشتم نماز بگزارند رضا به هر كه نظر كرد، شور و حال گرفت «كمالپور» از اين آستان، كمال گرفت درخت طبع «بقا»، رنگ اعتدال گرفت و «قهرمان» غزل‌ها از او مدال گرفت هميشه سير غزل‌هايشان صعودي بود وجود «قدسيِ» «جودي»، عجب وجودي بود خوشا دمي كه به يعقوب، پيرهن برسد! غريب باشي و پيغامي از وطن برسد نسيم از دم «فرّخ» به انجمن برسد غزل به دست كريم اباالحسن برسد لب صبور «صبوري» چقدر صامت بود! و پاي ثابت روضه، هميشه «ثابت» بود شبي كه صحبت انگور هست و پيمانه دوباره بر سرم آوار مي‌شود خانه اماممان كه غريب است، پس غريبانه بيا ز داغ بسوزيم مثل «پروانه» به ياد باب جوادش پُر از «بهار» شويم خدا كند كه از اين باب، «رستگار» شويم! من از قم آمده‌ام، آشيانه‌ام آن‌جاست مقيم ساحل عشقم، كرانه‌ام آن‌جاست رها در اين حرمم، آب و دانه‌ام آن‌جاست دلم هوايي اين‌جا و خانه‌ام آن‌جاست بگو كجا بروم جز حريم حضرت يار كه شعر، كار من است و رضاست «صاحبكار» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e