eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بنویسید مرا یار اباعبدالله اولین بنده‌ی دربار اباعبدالله منتظر مانده‌ی دیدار اباعبدالله من کجا و سر بازار اباعبدالله تا خدا هست خریدار اباعبدالله عاشق آن است که دیدار کند یارش را بارها جان بدهد دید اگر دارش را باز آماده کند جان دگر بارش را فاطمه پیش خدا پیش برد کارش را هر که افتاد پی کار اباعبدالله من پرم را به روی دست گرفتم دیدم جگرم را به روی دست گرفتم دیدم سپرم را به روی دست گرفتم دیم تا سرم را به روی دست گرفتم دیدم راهم افتاده به بازار اباعبدالله وقت هجران به گریبان چه نیازی دارم به دل بی سر و سامان چه نیازی دارم با لب پاره به دندان چه نیازی دارم به سر شانه‌ی اینان چه نیازی دارم تا سرم هست به دیوار اباعبدالله قبل از آنی که بیاید خبرم را ببرید زیر پایش مژه‌ی چشم ترم را ببرید محضرش دست به دست این جگرم را ببرید گر سرم را و سر دو پسرم را ببرید باز هستیم بدهکار اباعبدالله سنگ ها خوب نشستند به پای لب من لب من ریخت و پیچید صدای لب من طیب الله به این لطف و وفای لب من بعد از این آب حرام است برای لب من بس که لبریزم و سرشار اباعبدالله مانده از جلوه‌ی والای تو حیران مسلم جان خود ریخت به یک آن مسلم عید قربان شهان هست فراوان مسلم من به قربان تو نه، جان هزاران مسلم تازه قربان علمدار اباعبدالله به ولای تو نداده‌ست اذان هیچ کسی وا نکرده‌ست به شأن تو دهان، هیچ کسی مثل مسلم نبُوَد دل نگران هیچ کسی به خداوند که در هر دو جهان هیچ کسی مثل من نیست گرفتار اباعبدالله پیکرم وقف نوک پا زدن طفلان شد کوچه کوچه سر من بود که سرگردان شد چه خیالی‌ست که بازیچه‌ی این و آن شد یا که بر عکس به میخی تنم آویزان شد دست حق باد نگهدار اباعبدالله ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
تا بفهماند به من طعم محبت را حسین در دلم‌ انداخته شوق زیارت را حسین هر قَدَر در طالع من دوری از او آمده از قضا تغییر خواهد داد قسمت را حسین هرکه آمد تحت قبه مستجاب الدعوه شد زیر دین‌ِ خویش بُرده استجابت را حسین ان‌ لقتل الحسین.... آتش به پا شد در دلم لحظه‌ای هم کم‌‌نکرده این حرارت را حسین آب اگر از دشمنانش خواسته، کرده تمام_ بر تمام دشمنانِ خویش حجت را حسین دست و پا می‌زد اگر در خون میان قتلگاه دست و پا می‌کرد اسباب شفاعت را حسین ** عده‌ای شمشیر و نیزه، عده‌ای سنگ و عصا بر تن خود داشت انواع جراحت را حسین زخم‌های او زیاد و اشک‌های ما کم است می‌پذیرد باز از ما این بضاعت را حسین... 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
از چشمِ شورِ شهر كوفه آخرش افتاد در كوچه اوّل پيكرش، بعداً سرش افتاد بالَش به عشق مادر ارباب در آتش اوّل حسابی سوخت و بعداً پرش افتاد با اينكه می‌لرزيد از فردای زينب‌ها لرزه به كوفه از دمِ "ياحيدرش" افتاد "روز نُهُم" مسلم اسير خدعه‌هاشان شد "روز دهم" هم زير سُم‌ها دخترش افتاد شكر خدا او زودتر از بچّه‌هايش رفت ارباب ما كه پيش جسم اكبرش افتاد از اسب خود افتاد وقتي در دل گودال در خيمه با صورت گمانم خواهرش افتاد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
در کوچه وقتی سنگ‌ها بر صورتم خورد خیلی برای خواهر تو گریه کردم در ازدحام کوچه‌های کوفه یادِ اهل و عیالِ مضطر تو گریه کردم تا مادران را در برِ اطفال دیدم یاد رباب و اصغر تو گریه کردم وقت اذان ظهر دلتنگ تو بودم یاد اذان اکبر تو گریه کردم گفتم به طوعه که نرو در پشت آن دَر با روضه‌های مادر تو گریه کردم تا کاخ آن ملعون مرا با زجر بردند مردانه پای دختر تو گریه کردم در زیر لب گفتم به قربان سر تو از بام اینجا بر سرِ تو گریه کردم اینجا میا که آب هم فکر لبت نیست لب‌تشنه یاد حنجر تو گریه کردم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
به حسرتی که در آن اشتیاق شیرین است قسم که دیدن رویش همیشه تسکین است نشان به زمزمه‌ی نام او ز صبح ازل غمش دلیل همان گریه‌ی نخستین است دم شنیدن نامش شود نگاهم خیس میان گوش و دو چشمم قرار بر این است سلام بوده که کوتاه کرده فاصله را خوشم که فاصله‌ی بین ما دروغین است گران خریده دلم را، خودم که می‌دانم همیشه قیمت جنس خراب پایین است قسم به روزنه‌های عمیق زخم فراق قسم به نور که تاوان عشق سنگین است تپیده نبض دوعالم به عشقِ لبخندش جهان بدون نگاهش همیشه غمگین است کسی که دستِ کریمش به کم نرفته و هم بساط سفره‌ی مهرش وسیع و رنگین است عجیب نیست حسینی شوند، کافرها که این علاقه فراتر ز دین و آیین است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
خدا شاهده به هر دری زدم تا یه جور بهت خبر بدم: نیای یا اگر تقدیره که کوفه بیای دیگه با رقیه دستکم نیای واسه مسلمت حلالیت بگیر خیلی شرمنده‌ی خواهرت شدم نمی‌شه! چطور ببخشم خودمُ باعث گریه‌ی مادرت شدم نخلای علی اسیرِ عطشن قطره آبی به شکوفه نرسه با دلی شکسته از خدا می‌خوام پایِ بچه‌هات به کوفه نرسه به غم نبودن و ندیدنت یه‌روزه هزار تا غم اضافه شد به غریب‌ْکُشی که رسم کوفیاس رسم مهمون کُشی‌ام اضافه شد خُلقشون مثل قدیمه، به سلام یه جواب واسه ثوابم نمیدن دینشون گمون کنم عوض شده دیگه به قربونی آبم نمیدن نمی‌رم توو بازار آهنگرا چون سروصداش کلافم می‌کنه شمرُ دیدم که داره بی‌حوصله بند چکمه‌هاشُ محکم می‌کنه سرشون شلوغه خنجر فروشا رونقی گرفته کاروکسبشون شنیدم ده تا حروم‌زاده دارن نعلِ تازه می‌زنن به اسبشون داره پشت سرِ اولاد علی حرفایی رو که نباید... می‌زنه دیگه از سنان نذار بگم برات برق نیزه‌ش چشمامُ بد می‌زنه ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد محفل اشک برای تو فراهم باشد روضه‌ات آب حیات است برایم، ای کاش در دلم تا نفسی هست محرم باشد آبرویی بده آن‌قدر که تا آخر عمر تا سری هست فقط پیش شما خم باشد مرگ صدبار مبارک‌تر از آن روزی که در دلم ذره‌ای از مهر شما کم باشد خاکِ نفرین شده آن است که در ماتم تو خالی از نام تو و روضه و پرچم باشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
امروز اگر ابالفضل در کوفه پیش من بود ابن زیاد نعش‌اش، مابینِ یک کفن بود درد غریبی‌ام را غربت‌کشیده داند این بی کسی من هم، ارثیه از حسن بود گفتم "حسینِ مظلوم"، در کوچه‌های کوفه وقتی که لشگر من، در حال کم شدن بود خالی شده‌ست کوفه، از سنگ‌های کوچه در دست بچه‌هاشان هم سنگ سرشکن بود نعل از درون کوره، هنگام ساختن هم از شرم پیکر تو مشغول سوختن بود با دست بسته روى، دارالإماره گفتم اى کاش آن سه شعبه، سهم گلوى من بود دیشب کنار خولی خورجین پاره‌ای را دیدم که پهن کرده، مشغول دوختن بود پیمان بین شاه و بنده شکستنی نیست خونی که ریخت در آب، پیغام این دهن بود ✍سروده گروه 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
اشکِ ما پاره دلی بود که آبش کردیم چشمِ ما خانه‌ی ما بود، خرابش کردیم تکه‌ای سنگ در این سینه‌ی ما بود، شبی... روضه‌اش بُرده و با آهْ مذابش کردیم بارها خواست که دنیا ببرد ما را از... درِ این خانه که هربار جوابش کردیم مَلکی خواست که ما را ببرد باغِ بهشت در حرم مانده و با گریه مُجابش کردیم آنکه زد طعنه به احوالِ پریشانی ما شَمّه‌ای از تو نوشتیم و کبابش کردیم عُمْر آن نیست که از روز و شب ما رفته گریه کردن به تو را عُمْر حسابش کردیم... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ ↳ @hosseinieh_net
هوا هوای غم است و هوای خون‌جگری به هر طرف که نظر می‌کنم تو در نظری ز عشق گفتم و این شهر در به رویم بست همیشه عاقبت عاشقی‌ست دربدری به مسجدی که امام جماعتش بودم نماز مغرب من شد اقامه یک‌نفری دوباره نامه نوشتم برای تو اما به غیر آهِ ندامت نبود نامه‌بری تو احتیاج نداری به نامه‌ی مسلم که بهتر از همه از حال کوفه باخبری به هر طریق تو آخر به کوفه می‌آیی در این مسیر به‌جز عشق را نمی‌نگری بیاور اکبر خود را که کوفیان بینند در این مسیر کنار خودِ پیامبری بیاور اصغر خود را که با شهادت او ز کوفیانِ ریاکار آبرو ببری جمل به‌پا کن و همراه خویش قاسم را به‌سوی رزم بیاور برای جلوه گری ولی فدای تو گردم میار زینب را که شهر پر شده از مردمان خیره‌سری کسی به خواهرت اینجا محل نخواهد داد اگرچه می‌گذرد از محله‌ی پدری از این مسیر گذر می‌کند، عجب گذری به‌سوی شام سفر می‌کند، عجب سفری ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
فرازی از یک مسلم که از حسین سلام مکرّرش باید که خواند حضرت عبّاس دیگرش فرموده مدح و منقبتش را به افتخار ثاراللّهی که بوده نبی مدح‌گسترش ایثار و عزم و غیرت و آزادی و شرف تعظیم می‌کنند همه در برابرش حیرت بَرَند اهل فضیلت به رتبه‌اش زانو زنند اهل کرامت به محضرش مبهوت گشته آدمیان و فرشتگان از عزّتی که کرده عطا حیّ داورش... تعریف کرد و داد خبر از شهادتش با دیدن عقیل همانا پیمبرش این است آن شهید که در یاری حسین تا روز حشر مسجد کوفه‌ست سنگرش لبّیک او حسین و طوافش به موج خون تکبیرها بلند ز هر زخم پیکرش... پیوسته بوی عطر گل نینوا گرفت زآن دسته‌های نی که عدو ریخت بر سرش سر داد و سر نکرد به جز بر حسین خم ای جان فدای پیکر در خون شناورش... این است آن قتیل که بر زندگان دهد روح حیات از نفس روح‌پرورش... بالای دار رفت و همه سربه‌دارها گل‌بوسه می‌زنند به قبر مطهّرش... ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
عاشقانت می‌فروشند عیش را، غم می‌خرند دل به پاى روضه می‌ریزند ماتم می‌خرند باز هم شیر حلال مادران تأثیر کرد بچه‌ها دارند از بازار پرچم می‌خرند مثل خار و خس در این سیل به راه افتاده‌ایم* باز درهم آمدیم و باز درهم می‌خرند ماه‌ها در یک‌طرف ماه محرم یک‌طرف بیشتر از ماه‌ها ماه محرم می‌خرند اشک ما اینجا فقط این قدر قیمت یافته ورنه جاى دیگرى عرضه کنى کم می‌خرند تا تو را داریم ما، داراترین عالمیم بچه‌هاى ما در این خانه حاتم می‌خرند این‌طرف گریان شدیم و آن‌طرف آباد شد اشک کالایى‌ست که در هر دوعالم می‌خرند گریه بر مظلوم تکویناً تقرب‌آور است در حسینیه مرا، حتى نخواهم، می‌خرند مطمئناً روضه‌اى یا گریه‌اى در کار هست هرکجا عصیانى از فرزند آدم می‌خرند عده‌اى دم می‌دهند و عده‌اى دم می‌زنند پنج‌تن هم این وسط دارند از دم می‌خرند گریه‌کن زهراست، ما تنها سیاهى لشگریم باز بااین‌حال شکل گریه را هم می‌خرند اولین گریه‌کن مسلم رسول‌الله بود گریه بر دندان مسلم را مُسَلَّم می‌خرند ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net