#جناب_زهیر_بن_قین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
یکباره از تعلق دنیا رها شدی
خاک تو پاک بود و چنین کیمیا شدی
در تو طلوع کرده یقین دوبارهای
از جنس نور بودی و محو خدا شدی
از بس که غرق چشمهٔ مهتاب شد دلت
دیدم تو را که قبلهٔ آئینهها شدی
حق را چه عاشقانه اجابت نمودهای
تو سربلند عرصهٔ قالوا بلی شدی
در چشمهات شوق شهادت چه دیدنیست
آئینهدار حضرت خون خدا شدی
یک مرتبه برای تو کم بود یا زهیر
هر چند با تمام وجودت فدا شدی
هرگز نخواستی بدن تو کفن شود
وقتی شهید بیکفن نینوا شدی
حتی سر تو از سر مولا جدا نشد
تا شام و کوفه همسفر نیزهها شدی
✍ #یوسف_رحیمی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جناب_زهیر_بن_قین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
زهیر باش دلم! تا به کربلا برسی
به کاروان شهیدانِ نینوا برسی
امام پیک فرستاده در پیات ... برخیز!
در انتظار جوابت نشسته... تا برسی
چه شام باشی و کوفه.. چه کربلا، ای دل!
مقیم عشق که باشی... به مقتدا برسی
زهیر باش! بزن خیمه در جوار امام
که عاشقانه به آن متن ماجرا برسی
مرید حضرت ارباب باش و عاشق باش!
که در مقام ارادت به مدعّا برسی
تمام خاک جهان کربلاست... پس بشتاب
درست در وسط آتش بلا برسی...
زهیر باش دلم! با یزید نفس بجنگ!
که تا به اجر شهیدانِ نینوا برسی...
✍ #مریم_سقلاطونی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جناب_سعید_عبدالله_حنفی_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
تیر میآمد ز هر سو، ایستاد امّا سعید
گفت درس عاشقی را این چنین با ما سعید
تیر میآمد ز هر سو بیمحابا میگرفت
تیرها را با سر و با قلب و دست و پا سعید
سینهاش آماج تیغ و نیزه بود، اما نبود
در دلش دردی به جز تنهایی مولا، سعید
تا نماز عشق در میدانِ خون برپا شود
داد جانش را هزاران بار بی پروا سعید
بر زمین افتاد؟ نه، کوچید سمت آسمان
با پرستوهای سرخ ظهر عاشورا سعید
در جواب این وفاداری، امامش مژده داد:
پیش روی من تویی در جنت الاعلی سعید
✍ #اعظم_سعادتمند
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جناب_حبیب_بن_مظاهر_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
از جنس حیدر است رجزها که از بر است
با یا علی همیشه دهانش معطر است
در وصف او کتاب فراوان نوشتهاند
دیگر نوشتهاند که این مرد، دیگر است
در آسیاب کوفه نکردهست مو سفید
او پیرِ پای منبر اولاد حیدر است
بر دست اگر که نیزه بگیرند، سربلند
در دست اگر که تیغ بگیرند، او سر است
با سنگ و تیر و نیزه و شمشیر آمدند
حق داشتند، جبههیشان نابرابر است!
تیغ از غلاف خویش اگر در بیاورد
تنها خودش به منزلهی چند لشکر است
با تیغ در غلاف، به میدان قدم گذاشت
گفت آنکه پای پس کشد از مرد کمتر است
حاشا نفس نفس بزند پیر کارزار!
اینها نفس نفس که نه، ذکر مکرر است
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
دیدند شیر معرکه دیگر کبوتر است...
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
معلوم بود فکر لب خشک اصغر است
وقتی حبیب روی دو زانوی خود نشست
پیچید بوی سیب... وَ این بیت آخر است
✍ #محمدحسین_ملکیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#اصحاب_امام_حسین_ع
تا چراغ خیمهی ارباب روشن میشود
فرق بین بیعتِ اصحاب روشن میشود
عاقبت در دامن عشقِ حسینی، زاده شد
مثل «حر بن ریاحی» هرکسی آزاده شد
هم «حبیب» و هم «وهب» تا پای جان دارد حسین
عاشقانِ جانْ به کف، پیر و جوان دارد حسین
یاوری دیگر نمانده تا بیاید در خروش؟
بانگ هل من ناصر از گودال میآید به گوش
کاش من هم بودم آنجا، سر بهراهش میشدم
روسپید عشق چون «جونِ» سیاهش میشدم
✍ #سیده_تکتم_حسینی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#جناب_زهیر_بن_قین_ع
#اصحاب_امام_حسین_ع
پیک نور آمده از راه که حاشا نکنی
نکند امر گل فاطمه اجرا نکنی
دعوتت کرده پی یاری دین، خون خدا
زود برخیز دگر شاید و اما نکنی
بال پرواز نداری به سوی عالم قدس
بند تردید گر از پای دلت وا نکنی
راه فردوس گشودهست به روی تو حسین
نکند روی به فردوس ز دنیا نکنی
باخبر باش زهیرا که ضرر خواهی کرد
تاکه جان را به ره عشق، تو سودا نکنی
آن چنان دل زتو بردهست حسین بن علی
که به غیر از رخ او هیچ تماشا نکنی
پشت پا بر همهی دولت دنیا زدهای
تاکه یک لحظه دگر پشت به مولا نکنی
از کلامی که تو گفتی به امامت پیداست
جز شهادت زخداوند تمنا نکنی
ای گوارای وجود تو شهادت، نکند
روز محشر تو نگاهی به سوی ما نکنی
چون «وفایی» نتوان گفت ز اصحاب حسین
تا که رو جانب گلزار تولا نکنی
✍ #سیدهاشم_وفایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#اصحاب_امام_حسین_ع
رواست سجده بر این عشق و اعتقاد کنیم
ز تک تک شهدای حسین یاد کنیم
درودشان که به زینب همه، امید شدند
به پای یوسف زهرا همه شهید شدند
یکی ز جبهۀ عشاق، ابنِ عِجلان بود
شهید دیگرِ راه حسین، نُعمان بود
چه سخت بود، دمی که مُجَمَّعِ ابن زیاد
به پیش دیدهی مولای خود ز پا افتاد
روان شد و رجزی خواند محکم و قرّاء
میان معرکۀ دشمنان ابوشَعثاء
بلند شد دم تکبیر در تمام محیط
چو کرد رزم نمایان یزید، ابن ثَبیط
جَبَلَّة بن علی، عُقبَةِ بن صَلت و حُلاس
نثار هر سۀ آنها درود باد و سپاس
ندیدهام شهدایی به این شکوه و مقام
به اَدهم بن اُمَیه درود باد و سلام
به قاسط بن زهیر و به مقسط بن زهیر
به بُشر و زاهِر و کَردوس و جون و اِبنِ عُمیر
به جُندَبِ بن حَجیر و به مسلم بن کَثیر
به نصر، ابنِ ابی نِیزَر و به ابنِ بشیر
به عَمروِ بن جُناده به قاسم بن حبیب
به عائِذِ بن مُجَمَّع، به عابسِ بن شبیب
به ابن مَغفل و بکر بن حَیّ و پس حَجاج
که خاک کرببلا شد برایشان معراج
به اِبنِ خالدِ صیداوی و انیس و اَنَس
به طائران غریبِ رها شده ز قفس
به سیف و سعد و حُباب بن عامر و مالک
که آب شد همه شمع وجودشان یک یک
همه به عشق علی سربه دار و میثمیاند
نترس مثل زهیر بن بُشرِ خَثعَمیاند
سپاه عشق به یکباره تیر باران شد
شبیه برگ خزانی سپاه یاران شد
میان گرد و غبار از جفا و جور عدو
غریب، نقش زمین شد غلام تُرکیِ او
دریغ و درد که عبدلَله بن عُروه به خاک
دو چشم بست غریبانه با تن صد چاک
به دستهای پر از خون و زخمهای عمیق
شهید راه حرم شد کَنانَة بن عَتیق
چه قُرَّةِ بن ابی قُرّهای! چه جنگی ساخت!
که شصت و شش نفر از دشمنان به خاک انداخت
⬇️
⬆️
خوشا کسی که دهد جان به پای معشوقش
شبیه قصۀ زیبای ابنِ مَسروقَش
دو حارثند، درخشان به مَجمع شهدا
که در رکاب شه کربلا شدند فدا
به تیغ خویش به پا کردهاند هنگامه
عجب جُناده و ابنِ یزید و ضَرغامه
درود بر شهدای طف، آن سپاه خیر
به یار جانیِ حضرت ، بُریر ، اِبنِ خُضِیر
چه شوقِ فوقِ بیانی! چه عشق پر ثمری!
چه زود نوبتشان شد یکی پس از دگری
ز عشق حضرت ارباب سینهاش پُر شد
که افتخار شهیدان کربلا حُر شد
کسی که رابطهاش با حسین قلبی بود
شهید حق وهب بن حُبابِ کَلبی بود
ابوثُمامه و اِبنِ ضَبیعه، سعد و عِباد
شکوه قامتشان یک به یک به خاک افتاد
فتاد پیکرشان غرق خاک و خون در راه
سوار اِبنِ ابی حِمیَر و عُبِیدُالله
نشست روی رُخش اشک چشم، خون خدا
چو دید غرقه به خون مسلم بن عوسجه را
بلند شد ز خیام حسین ناله و آه
چو خورد تیر جفا رافِعِ بن عبدالله
در آن کشاکشِ میدان زُهِیر، ابنِ سَلیم
فدای یار شدن داد بر همه تعلیم
چنان مُجَمَّع و مانند واضح و مسعود
به پایداریات ای عَمرُوِ بن قَرظه درود
حسین دُرّ و گهر در میان قافله داشت
حسین قاری قرآن شبیه حنظله داشت
ز حافظان حدیث و ز عالمان سپاه
رواست یاد شود شؤذَبِ بن عبدالله
فدایشان که حسینی شدند از هر حیث
زیاد، اِبنِ عُریب و حَبَشّیِ بن قِیس
دو جابرند و دو سالم، سپس دو تا عمار
شجاع و عاشق و بی ادعا و پرچمدار
به حربگاه فرود آمدند همچون رعد
شبیب و بعد، جُوِین و اُمَیَّة بن سعد
نوشت نام خودش روی تیر و کرد قتال
شهید گشت غریبانه نافع بن هلال
سُوِید و مُنجَح و عامِر غریب کشته شدند
غریب مثل زُهیر و حبیب کشته شدند
غمی رقم به ابی مِخنف و لهوف زدند
ز ضربتی که به جسم ابولحُتوف زدند
غریب کشت عدو در قتال، سلمان را
یکی پس از دگری پنج عبدالرحمان را
سعید سوی جنان کرد نیت پرواز
اگر جلوی حسین ایستاد وقت نماز
به پیش تیر بلا شد سپر به جان حسین
به وقت مرگ سرش روی زانوان حسین
پس از شهادت یحیی و قَعنَبِ بن عُمَر
قلم بسوز که شد نوبت علی اکبر
به خاندان بنی هاشم این مقدر شد
شهید اولِ ایشان علیِ اکبر شد
به خاک کرببلا شش نفر شدند قتیل
ز نسل پاک و سرافراز خاندان عقیل
دو تا از آن شهدای بزرگ نسل خلیل
محمد بن عقیلند و جعفر بن عقیل
دوتای دیگرِ آنها که از بزرگانند
دو فخر قافله عبدُلله، عبدالرحمانند
دو یار هم که سپردند سر به قربانگاه
ز خانوادهی مسلم، محمد، عبدالله
ز نسل جعفر طَیّار چار پارهی ماه
شدند کشته به میدان قُربِ ثارالله
دو تاش عون و محمد شهید این مکتب
که بودهاند دو طفلان حضرت زینب
دو گوهرِ دگر از آن چهار پارهی ماه
یکیست قاسم و آن دیگری عُبِیدالله
یکی به نام ابوبکر و دیگری قاسم
عزیز جان حسن سرور بنی هاشم
فدای کودک کم سن و سالش عبدالله
که جان سپرد در آغوش گرم ثارالله
رسید کار به غمهای شیرخوارهی او
که بود دست ملائک به گاهوارهی او
دریغ و آه که زد حرمله به تیر سه پر
به حنجر علی اصغر که نه، به قلب پدر
رسید نوبت طوفان بچههای علی
تمام کرببلا بود ردِّ پای علی
نوشتهاند مقاتل که از شه مردان
شهید گشت ابوبکر و جعفر و عثمان
به مقتل اسم، زِ اولاد حیدر آمده است
مثال، نام ز عباس الاصغر آمده است
دو تن به نام محمد که عشقشان خاص است
یکیست ابن علی، آن یک ابن عباس است
شهید گشته ز نسل علی ولی الله
عزیز دیگر مولا به نام عبدالله
زبان به گفتن تکبیر وا کنی باید
چو نام پاک علمدار کربلا آید
سلام ما به ابالفضل و مشک و پرچم او
سلام ما به ابالفضل و دین محکم او
سلام ما به حسین و به کربلای حسین
درود بر همه اصحاب با وفای حسین
✍ #مهدی_مقیمی
پن: نام ١٠٩ شهید کربلا از بنی هاشم و اصحاب باوفای سیدالشهدا علیهمالسلام (طبق اسامی ذکر شده در کتابِ در کربلا چه گذشت جناب نظری منفرد) در این شعر ذکر شده است.
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
دویدهایم که همراه کاروان باشیم
رسیدهایم که در جمع عاشقان باشیم
به شوق اوج گرفتن ستاره آمدهایم
که خاکبوس قدمهای آسمان باشیم
شما و این همه غربت، چگونه جان ندهیم؟
خدا کند که سزاوار بذل جان باشیم
دو چشم حضرت مادر دو چشمه باران است
چگونه شاهد این درد بیکران باشیم؟
دویده در رگ ما خون جعفر طیّار
زمان آن شده تا عرش، پرزنان باشیم
دو بال سبز پریدن به اذن دست شماست
اگر اجازه دهید از پرندگان باشیم
دو نوجوان فدایی، دو نوجوان شهید
همان که آرزوی مادر است، آن باشیم
✍ #سیدمحمدجواد_شرافت
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
بند پایانی یک #ترکیب_بند
وا میشود سمت سعادت بال هر دو
جبرییل غبطه میخورد بر حال هر دو
با یک قسم هم کار هر دو راه افتاد
یک راهکاری داد مادر، مال هر دو
بیرون نشد از خیمه اما راه افتاد
با پای دل تا معرکه دنبال هر دو
از فرط شور و شوق جانبازی، گل انداخت
با اذن رفتن صورتِ خوشحالِ هر دو
بر یاری مولا کمر بستند وقتی
شد چادر ام المصائب شال هر دو
با سالهای دیگرشان فرق دارد
تقدیرِ با خون شستهی امسال هر دو
دلشورهی خلخال پای دختری هست
در سینهی از غصه مالامالِ هر دو
از میمینه تا میسره هر جا که رفتند
سرنیزه میآمد به استقبال هر دو
تیر و کمان دنبال اقمارالمنیرهاند
خیلی زمان بردهست استهلال هر دو
محکم زمین خوردند هر دو مثل زهرا
بر خاک صحرا نقشی از تمثال هر دو
حتی حسین بن علی هم گریه میکرد
از معرکه تا خیمه بر احوال هر دو
تا غُصهی شرمندگی آقا نگیرد
مادر سراغ بچههایش را نگیرد
✍ #علیرضا_خاکساری
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
منکه به جز تو سایهی بر سر نداشتم
چشم از نگاهِ غم زدهات بر نداشتم
منت گذار بر سرِ من اِذنشان بده
شرمندهام که هدیهی بهتر نداشتم
گفتم به پایِ عشقِ تو بهتر بیاورم
گشتم ولی به چادرِ مادر نداشتم
دیدم توانِ داغِ پسر دارم و ولی
در خود، توانِ داغِ برادر نداشتم
راضی نمیشوی... بروم خود کفن شوم
ای کاش در فراقِ تو، من سر نداشتم
✍ #مهدی_قربانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#فرزندان_حضرت_زینب_س_شهادت
رضایِ توست رضایِ خدایِ این دو نفر
خداست شاهدِ حالِ رضایِ این دو نفر
همین که قصدِ فداییِ تو شدن دارند
هزار مرتبه جانم فدایِ این دو نفر
به التماس کشیده است کارِ من پیشت
ببین که آبرویم ریخت پایِ این دو نفر
اگر قبول نداری فدایِ تو بشوند
کفن به تن کنم اینک، به جایِ این دو نفر
تو در عبایِ خودت دیدهای هزار اکبر
به من نمیرسد آیا بلایِ این دو نفر؟
سکوت کردی و حال رضایتت پیداست
دعات بدرقه شد در قفایِ این دو نفر
دو نسلِ حیدر و جعفر به معرکه زدهاند
ملائکاند تمام قُوایِ این دو نفر
یکی زده به یَسار و یکی زده به یمین
غرور میچکد از ماجرایِ این دو نفر
::
به ناگه از همه سو سیلِ تیغ و تیر آمد
شکست در نظرِ من صدایِ این دو نفر
ز دور دیدهام آخر به دست آوردی
تو عاقبت بدنِ نخ نمایِ این دو نفر
برون ز خیمه نیایم برایِ دیدنشان
اگر چه پَر زده قلبم برایِ این دونفر
چه اقتدایِ شریفی به رأسِ تو دارند
به نیزه شد سرِ از تن جدایِ این دو نفر
✍ #مهدی_قربانی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e