eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.6هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
رباب بود و غمی که سرش خراب شده صدای گریه‌ی اصغر غم رباب شده خراب کودک او عالم است و یک‌ لحظه رباب خیر ندید از همین خراب شده زن است و دلخوشی‌اش نغمه نغمه لالایی رباب نغمه‌ی لالایی‌اش عذاب شده حسین کودک خود را گرفت از مادر شتافت سمت فراتی که خود سراب شده برای قطره‌ی آبی به دشمنش رو زد گرفت آب ؟ نه اما حسین آب شده حسین ماند و غمی نونهال در آغوش چه غنچه‌ای‌ست در آغوش گل گلاب شده کدام صفحه‌ی تاریخ را رقم زد تیر کدام پرسش تاریخ را جواب شده حسین یاد غم داغ پشت در افتاد دوباره کشتن شش ماهه فتح باب شده‌ ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از زبان تیر... قبول دارم در کربلا صواب نکردم ملامتم نکن! آغوش را جواب نکردم همه توان خودش را گذاشت حرمله اما خدا گواه به سمت علی شتاب نکردم به زهر، کام مرا تلخ کرد حرمله اما هوای بوسه بر آن شیشۀ گلاب نکردم هزار بار مرا سمت مشک آب فرستاد ولی به حضرت عباس فکر آب نکردم دو راه داشتم: اصغر - حسین... ساده بگویم که چشم بستم و از این دو انتخاب نکردم به تیره بختی من تیر نیست در همه عالم که هیچ کار برای دل رباب نکردم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
این کوفیان تصمیم با تزویر می‌گیرند شش ماهه را از شیر، با یک تیر می‌گیرند شش ماهه را با یک سر از پوست آویزان در بُهت چشم مادرش از شیر می‌گیرند داغ دلت را تازه می‌خواهند تا گودال این تیرها از میخِ در تأثیر می‌گیرند با کار امروزش، برای حرمله فردا در شام چندین مجلس تقدیر می‌گیرند در کوفه رسم میزبانی آب دادن نیست! زیر گلوی میهمان شمشیر می‌گیرند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نباشد در جهان وقتی که از مردانگی نامی به دنیا می‌دهد بی تابیِ گهواره پیغامی غریبیِ پدر را می‌زدی فریاد با گریه گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی گلویت از زبانت زودتر واشد، نمی‌بینم سرآغازی از این بهتر، از این بهتر سرانجامی تو در شش بیت حق مطلب خود را ادا کردی چه لبخند پر از وحیی، چه اشک غرق الهامی علی را استخوانی در گلو بود و تورا تیری چه تضمینی، چه تلمیحی، چه ایجازی، چه ایهامی تو را از واهمه در قامت عباس می‌بیند اگر تیر سه شعبه کرده پیشت عرض اندامی الا یا قوم ان لم ترحمونی فارحمو هذا.... بُرید این جمله را ناگاه تیرِ نا به هنگامی چنان سرگشته شد آرامش عالم که بر می‌داشت به سوی خیمه‌ها گامی، به سوی دشمنان گامی برایت با غلاف از خاک‌ها گهواره می‌سازد ندارد دفنت ای شش ماهه غیر از بوسه احکامی چه خواهد کرد با این حلق اگر ناگاه سر نیزه... چه خواهد کرد با این سر اگر سنگ از سر بامی... کنار گاهواره مادر چشم انتظاری هست برایش می‌برد با دست خون آلوده پیغامی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لبِ تو، خنده‌ی تو، تیر سه‌شعبه، نه مرا این سه بر سوختن چند نفر هم بس بود تا بمیریم رُباب و من و زینب باهم بخدا حرمله یک داغ جگر هم بس بود :: از لب خشک من افسوس نشد آب خوری که برای لب تو بوسه‌ی تَر هم بس بود دیدنی با تو شدم، بینِ دوراهی ماندم تا بخندند همین حال پدر هم بس بود تا رُباب از غمِ تو بینِ حرم جان بدهد دیدن بچه نمی‌خواست، خبر هم بس بود حنجرِ برگِ گُلت تابِ جراحات نداشت تیر با فاصله رد می‌شد اگر هم بس بود تا در آغوش خودم نرم بخوابی بابا بینِ این دشت، همین سینه‌ی دَرهَم بس بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
جان به پیکر داشت وقتی مشک‌ها جان داشتند کاش می‌شد ابرها آن روز باران داشتند کاش می‌شد قطرۀ آبی به خیمه می‌رسید آب‌ها هم کاش که حرّ پشیمان داشتند آب باعث شد که مردی آب شد پیش همه آب‌ها از شمر گویا اذن میدان داشتند کودکی آرام شد با لای‌لای تیرها بعد از آن گهواره‌ها خواب پریشان داشتند سورۀ کوچک که روی دست بابا ذبح شد مجلس مرثیه‌ای آیات قرآن داشتند بند قلب آسمانی‌ها به مویی بند بود بر نخ قنداقه‌اش از بس که ایمان داشتند... هیچ داغی مثل داغ کودک شش‌ماهه نیست اهل‌بیت از حرمله بغض دوچندان داشتند نیزه‌ها در پشت خیمه خاک بر سر ریختند ماه‌های روی نیزه چشم گریان داشتند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زخم را این‌بار بر قلب پدر می‌خواستند مادر بی تاب را بی تاب‌تر می‌خواستند این هدف انگار با اهداف دیگر فرق داشت که برایش تیر انداز قَدَر می‌خواستند دشمن نام علی بودند... ورنه چله‌ها تیرشان تک شعبه هم میشد اگر می‌خواستند تیغ‌های ظالم بی رحم، خون می‌ریختند نیزه‌های وحشی خونخوار، سر می‌خواستند از کبوترها کبوتروار تر پرواز کرد گرچه او را کودکی بی بال و پر می‌خواستند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قلب سنگ از اشک خیمه آب شد تیر سمت آسمان پرتاب شد در حرم می‌گفت چشمی اشکبار رحم کن ای تیر! بر این شیرخوار نیست غیر از تشنگی تقصیر او رحم کن بر مادر بی شیر او تیری اما، زخم تو چون خنجر است آن گلو از برگ گل نازکتر است گر ننوشد آب، پر می‌گیرد او گر بنوشد آب هم می‌میرد او مرگ می‌گردد پی گهواره‌اش مانده مادر... تا چه سازد چاره‌اش جای لب بر هم زدن این ماه وش گر زبانی داشت می‌گفت العطش... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قراره زندگی‌هامون همش دور و برت باشه تموم زندگیم روضه‌س تا حرف اصغرت باشه صدا پیچیده تو خیمه صدای اصغره انگار رباب از غصه دلخونه بازم اصغر شده بیدار ببخش ای کودکم، مادر نداره قطره‌ی شیری تو که حال منو دیدی چرا آروم نمی‌گیری بابات تنها توو مِیدونه دلش پُر غُصه و درده صدات‌و بشنوه ای‌کاش صداش کن بلکه برگرده اجابت شد دعام، بابات نشد گریَه‌ت فراموشِش می‌خواد آبِت بده مادر! بخواب آروم توو آغوشِش چه سخته، روضه سنگینه حسین با کودکش اومد برای قطره‌ی آبی حسین به دشمنش رو زد چی شد اصغر شده خاموش چرا توو دشت غوغا شد گلوش خشکیده بود اما با تیر حرمله وا شد حسین و اضطرار ای وای چرا حیرونه توو این دشت اومد سمت حرم اما چرا هی اومد و برگشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دستخطی دارد و آسوده‌حالش کرده است شوق جان دادن رها از هر ملالش کرده است تا نقاب از رو بگیرد زاده‌ی شیر جمل لشگری را خیره‌ی ماه جمالش کرده است در خیال خام، آخر می‌دهد سر را به باد هر که از غفلت نظر بر سن و سالش کرده است درس پیکاری که از ماه بنی هاشم گرفت مرد جنگیدن در این قحط الرجالش کرده است جسم خاکی دست و پاگیر است وقت پر زدن اشتیاقی، دست و بالش را وبالش کرده است چشم شور تیغ و نیزه قامتش را زخم زد تیر در چله چه با این خط و خالش کرده است استخوان سینه‌اش با کینه از هم باز شد این جدایی‌ها مهیای وصالش کرده است گرچه عطشان است اما زخم‌های پیکرش دشت را سیراب از خون زلالش کرده است آه از آن ساعت که آن صورت به خاک افتاد آه رفت و آمدهای مرکب پایمالش کرده است کوه می‌آید ولی دستی گرفته بر کمر داغ تو ای ماه، چون اکبر هلالش کرده است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سپرده‌ام غزلم را به اختیار حسن پریده مرغ دلم باز در مدار حسن زبان چگونه بگوید فضائل او را چگونه وصف شود حُسن بی‌شمار حسن؟! کریم اگر که تو باشی، همه گدا هستیم خدا گذاشت کرم را در انحصار حسن و همنشینیِ او با جزامیان یعنی که خارها همه گل می‌شود کنار حسن کمانِ ابرو و تیغِ نگاه او کافی‌ست که بین معرکه هر کس شود شکار حسن فدای همت مردانه‌اش که افتاده جمل به زیر قدم‌های استوار حسن برای مصلحت دین سکوت کرد و نشست زمان صلح مشخص شد اقتدار حسن دوباره زنده شد انگار مجتبی وقتی که آمدند به میدان دو یادگار حسن دو بال لشکر او قاسم‌اند و عبدالله به معرکه دو لب تیغ ذوالفقار حسن پسر به زیر لب "احلی من العسل" می‌گفت به قلب معرکه می‌رفت با شعار حسن که ناگهان همه‌ی دشت از حسن پر شد هجا هجا شد فرزند نامدار حسن :: روایت است به محشر نمی‌شود غمگین هر آنکسی که به دنیاست سوگوار حسن که بر صراط، قدم‌های او نمی‌لرزد کسی که رفته به پابوسی مزار حسن ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دشت بود و نیزه و شمشیر، تا می‌خواستیم عشق اردو زد همانجایی که ما می‌خواستیم        هفت شهر عشق را گشتیم اما آخرش ما بلای عشق را در کربلا می‌خواستیم شد نصیب بند بند بی‌قراری‌های ما    نینوایی را که با شور و نوا می‌خواستیم آب‌هایت را برای خود نگهدار ای فرات ما کنارت تشنگی را از خدا می‌خواستیم این قدَر جولان مده در پیش هفتاد و دو خضر ما نه از این آب‌ها؛ آب بقا می‌خواستیم هیجده سر روی نیزه، هیجده تن روی خاک از خدا این را جدا، آن را جدا می‌خواستیم روز عاشورا ندا آمد تو را تنها حسین در میان قوم اشقی الاشقیا می‌خواستیم اینکه آوردیمت از مکه به این خاک غریب آبروی کعبه را در کربلا می‌خواستیم ای سرِ سرها که سرهای جهان پامال توست  گیسوانت را رها بر نیزه‌ها می‌خواستیم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e